تیر ۳۱، ۱۳۹۴

۳۰۰ دانشجوی کرد بجرم تلاش برای کمک به آورگان کرد و بردن عروسک برای کودکان کوبانی ، در شهر پرسوس کردستان بدست ترک‌ها تکه تکه شدند


۱۰۰ سال پیش چند هزار ترک وحشی قاتل جانی بیابانی با حمله به شهر‌های آباد و مردم متمدنی که در صلح و آرامش در کنار یکدگر زندگی‌ میکردند، و سپس کشتار و نسل‌کشی میلیون‌ها ایرانی‌ کرد و ارمنی، لانه شغال و گرگی را به نام کشور جعلی ترکیه بنیان گذاشتند، این چند هزار ترک وحشی که مانند خرگوش تولید مثل میکنند امروز جمعیتی ۱۰ تا ۱۵ میلیونی را تشکیل میدهند، و هنوز با کشتار و نسل‌کشی اکثریت مردم کرد ایرانی‌ تبار به حیات ننگین خود ادامه میدهند.

این چند جمله تمام تاریخ و هویت ترک هاست. ولی‌ در رابطه با این تاریخ چند نکته را میتوان اشاره کرد:

- اینکه ترک وحشی نسل‌کشی می‌کند، تازگی ندارد و انتظاری هم از یک بیابان گرد وحشی نیست، و اینکه هیچ صدایی در مقابل این جنایت که در روز روشن صورت می‌گیرد هم در نمیاید، باز هم تازگی ندارد، و انسان‌های روی زمین در گوشه و کنار این کره خاکی دچار مشتی هیولای حیوان درنده شده‌اند، که با مغز پنیری و زایل شده‌شان زندگی‌ را در خوردن و خوابیدن و مادیات می‌بینند و بزن و دررو شعارشان است و با قدرتی‌ دروغین میتازند، و اگر انسان‌های روی زمین که پراکنده اند، گرد هم آیند دیگر نه از ترک وحشی اثری میماند و نه از ارباب روانیش انگلیس و فرانسه و متحدین هرجائی شان.

- اینکه تصور شود با کشتار و نسل‌کشی میتوان به هدف خود رسید را، تنها میتوان به یک ترک وحشی احمق قبولاند، و این ترک خر هرگز نمی‌پرسد که اگر کشتار و نسل‌کشی راهی‌ به جایی‌ می‌برد، چرا پس از ۱۰۰ سال جنایت و بر این حماقت پافشاری کردن امروزه آنان را به آنچه که میخواستند نرسانده است، و نه تنها نرسانده بلکه ۱۰۰ سال است که این جماعت زجر میکشند، جسماً و روحاً! تا پیش از فتنه ۵۷ در ایران، این جماعت در فقر مطلق بسر می‌بردند و در کشور‌های دیگر به کار‌های بسیار پایین با درامدی کم مشغول بودند، پس از فتنه ۵۷ در ایران و به یمن جنگ‌هایی‌ که توسط ارباب انگلیس به مردم اسیای مرکزی و یا ایران بزرگ تحمیل شد، و به یمن گذشتن خط لوله گاز ایران از طریق این سرزمین، ترک‌ها به لفت و لیسی‌ رسیدند ولی‌ با وجود بیرون رفت از فقر مطلق و رنج گرسنگی و بیچارگی، هنوز و هیچ گاه شما یک ترک راضی‌ را نمیتوانید بیابید ، چرا که خدا آرامش و شادی را از آنان گرفته و تنها چیزی که به آنان داده، مجازات سیزپ است.(داستان سیزپ را در زیر میتوانید بخوانید) جماعتی که در تلاشی جاودانی و همیشگی‌ سینه خیز سنگی‌ را به بالای کوه میرسانند و سپس درست در لحظه‌ای که فکر میکنند به قله رسیده‌اند، سنگ رها شده و دوباره به جای اولش باز میگردد، و این جماعت بنا به مجازاتی که نصیبشان شده، میبایستی دوباره به دامن کوه بازگشته و دوباره سینه خیز سنگ را به بالا برسانند، در این میان آنچه که نصیب ترک بدبخت میشود، نامیدی، سرخوردگی ، نارضایتی و خباثتی است که در چهره ذوزنقه شکل و گوشتی و پوست نارنگی مانند ش مشهود است. و این درسی‌ است که بزرگان ایران با این داستان به دنیا و آدمیان داده‌اند!

و از آنجایی که غربی‌ها در رفت و آمد این همه غارت آنچنان به دزدیدن فرهنگ و علم ایرانی‌‌ها و ثبت آن به نام خود مشغول بوده‌اند و به امضای زیر این داستان‌ها اهمیت داده‌اند که فراموش کرده اند تا به محتوای آن بپردازند و یا بطور کلی‌ نزد آنان فراموش شده است، و یا آنرا نفهمیدهند، به همین دلیل این داستانهای دزدیده شده برای غربی جماعت تنها داستان است و از آن درس نگرفته و خباثت خود را مرتباً تکرار میکنند!
و سخن آخر اینکه بقول فروغ "چگونه میشود به مرد گفت که او زنده نیست او هیچوقت زنده نبوده ست" چگونه میشود به این وحشی‌ها گفت که زنده نیستند و هیچ وقت زنده نبوده اند!


پری به آب زد و نانشسته بال گشود


نگفت و گفت : چرا چشم هایت آن دو کبود
بدل شده است بدین برکه های خون آلود ؟
درنگ کرد و نکرد آنچنانکه چلچله ای
پری به آب زد و نانشسته بال گشود
نگاه کرد و نکرد آنچنان بگوشه ی چشم
که هم درود در آن خفته بود و هم بدرود
اگر چه هیچ نپرسید آن نگاه عجیب
تمام بهت و تحیر ، تمام پرسش بود
در این دو سال چه زخمی زدی بخود ؟ پرسید
گرفته پاسخ خود هم بدون گفت و شنود
چه زخم ؟ آه ، چه زخمی است زخم خنجر خویش
کشنده زخم بتدریج زخم بی بهبود.

حسین منزوی




هر کجا مادری را دیدی که برای دفاع از جان کودکش اسلحه به دست گرفته، یقین داشته باش که "انسانیت" در حال مرگ است

تیر ۳۰، ۱۳۹۴

Zuzanna Bijoch Steams Up Vogue Ukraine July 2015, Lensed By Sy Delorme


بدریا زدن این نیست


از زیستن بی تو مگو زیستن این نیست
ورهست بزعم تو بتعبیر من این نیست
از بویش اگر چشم دلم را نگشاید
یکباره کفن باد به تم پیرهن این نیست
یک چشم بگردابت و یک چشم بساحل
گیرم که دل اینست بدریا زدن این نیست
تو یکتن و من یکتن از این رابطه چیزی
عشق است ولی قصه ی یکجان دو تن این نیست
عطری است در این سفره ی نگشوده هم اما
خون دل آهوی ختا و ختن این نیست
سخت است که بر کوه زند تیشه هم اما
بر سر نزند تیشه اگر کوهکن این نیست
یک پرتو از آن تافته در چشم تو اما
خورشید من - آن یکتنه صد شب شکن - این نیست
زن اسوه ی عشق است و خطر پیشه چنان ویس
لیلای هراسنده ! نه ، تمثیل زن این نیست.

حسین منزوی
از کهربا و کافور




برای خوبانی که با مهرورزی، مهر گستری میکنند


با سپاس از یارانی که از ابتدا با این دفتر بی‌ پیرایه سری آشنا داشتند و بقوت وفاداری هنوز هم آشنایند، و گاهی‌ با سخنی آشنا بگوش آشنا پیامی سروش آلود میرسانند، بگویم که به دلیل نقص فنی‌ موقتی در بخش نظرات، ناچاراً از پاسخگویی مستقیم به این گرامی همراهان معذورم و بدین وسیله ضمن سپاس دوبار از ایشان ، امیدوارم تا هستم و هستید یکدگر را همچنان دوست باشیم.


آدمی‌ اگر توان تحمیق وجدان خود را، نداشت, از هم میپاچید


بر اثر انفجار دو بمب قوی ، یکی‌ در صف تظاهرات آرام و متمدأنه کرد‌ها و دیگری در ساختمانی که جوانان کرد در آن اقامت داشتند، ۳۰۰ دانشجوی کرد تکه تکه شدند.



دو انفجار یکی‌ در ساختمانی که صد‌ها دانشجوی کرد در آن اقامت داشتند و دیگری در بین دانشجویان معترض رخ داد که در طی‌ آن بیش از ۳۰۰ تن‌ دانشجوی کرد کشته شدند. انفجار نخست در خوابگاه دانشجویان کرد در شهر پرسوس کردستان رخ داد که در طی‌ آن صد‌ها دانشجو تکه پاره گشتند. بمب دیگر زمانی‌ منفجر شد که در اعتراض به جنایت روز گذشته ارتش ترکیه نسبت به کرد‌های آواره‌ که در طی‌ آن ارتش کثیف تروریست ترکیه بر روی آوارگان شهر‌های کرد ( که بدلیل حمله ارتش ناتو و تروریست‌های ترک داعش آواره شده‌اند، ) آتش گشوده و چند کودک کرد را با تیر زده بودند، در اعتراض به این جنایت دانشجویان کرد در شهر پرسوس کردستان جمع شده و تظاهرات آرامی را صورت داده بودند که آنها نیز مورد حمله وزارت اطلاعات جنایتکار ترکیه قرار گرفته و با بمب تکه تکه گشتند. رسانه‌های جنایتکار غربی برای کاهش عظمت این جنایت ، به پخش فیلمی که تنها انفجار یک بمب را نشان میداد، پرداخته و با تحریف خبر اصلی‌ بر روی جنایت ترک‌های دیوانه زنجیر گسسته ی افسار گسیخته، سرپوش گذاشتند!! 

مرگ بر اتحادیه اروپا و مرگ بر ترکیه و هر چی‌ ترک جنایتکار وحشی که به قول قرآن ، شیاطینی هستند عجوج ماجوج که وقتی‌ دروازه‌های جهنم را می‌بستند این قوم ترک از دروازه جهنم به بیرون جأ مانده‌اند! ترک وحشی که برای سرپوش گذاشتن بر پلیدی و اهریمن صفتی خود و اعمال شیطانی و کشتار مسلمین، خود را در صف آنان جأ زده و پس از کشتار مسلمین و چپاول اموال آنان، مسجد میسازد!!!


عملیات جنایتبار، مرگبار و خونبار ترکیه بر علیه دو شهر کردی کوبانی و پرسوس.... این حملات وحشیانه زیر نظر مستقیم دیکتاتور ترکیه عردوغان و توسط سازمان جاسوسی ترکیه موسوم به " میت " انجام شده


لحظه انفجار یکی از خودروهای بمبگذاری شده در گذرگاه مرزی مورشدپنار در شهر #کوبانی بخش ترکی بی‌بی سی گزارش کرده دست کم ۳۰ تن در طی حملات امروز جان باخته و ۵۰ تن دیگر مجروح شده اند. همچنین فرماندهی یگان‌های مدافع خلق با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرده اند که یازده تن از اعضای تروریست‌های ترک داعش را کشته و دیگر مهاجمان را محاصره کرده اند


صد‌ها کشته در نتیجه حمله وزارت اطلاعات ترکیه به کرد‌های حامی بازسازی کوبانی در ‫#‏پرسوس‬
در مرکز فرهنگی آمارا که ۳۰۰ تن‌ عضو «فدراسیون جمعیت‌های جوانان کرد ‏سوسیالیست‬» به منظور پیوستن به فعالیت‌های بازسازی ‏کوبانی‬ در آن جمع شده بودند ، ‏انفجار‬ ی روی داد. این جوانان از استانبول به شهرستان پرسوس ‫(‏اورفا‬ ) آمده بودند. شهر پرسوس با شمال استان آلپو ‫(‏حلب‬ ‫ در ‏سوریه‬) و شهر کوبانی هم‌ مرز است. هم زمان یک انفجار قوی نیز گذرگاه مرشد پینار در شهر کوبانی را لرزاند که آماری از تلفات آن مشخص نشده است.

همزمان با کشتار جوانان کرد در شهر پرسوس واقع در شمال شرقی‌ ترکیه، گذرگاه شهر کوبانی نیز با یک ماشین پر از مواد منفجره مورد حمله تروریست‌های ترک قرار گرفت که از تلفات آن گزارشی در دست نیست، چرا که عظمت جنایت کشتار جوانان کرد در شهر پرسوس آنچنان گسترده است که توجه جهانیان را از تظاهرات خونبار استانبول و دیگر شهر‌های کشور جعلی ترکیه و همچنین انفجار یک خودرو در گذرگاه کوبانی ، تماماً بخود جلب کرده و این اخبار را تحت شعاع خود قرار داده است.
این حملات وحشیانه زیر نظر مستقیم دیکتاتور ترکیه عردوغان و توسط سازمان جاسوسی ترکیه موسوم به " میت " انجام شده که راه را برای حمله به شمال سوریه و عراق باز می‌کند

جنایت مرگبار ترکیه برای هزارمین بار مردم بی‌دفاع و بیگناه کرد را نشانه گرفت و در جلو چشم دنیا دریائی از خون براه انداخت


عکسی‌ که جوانان کرد یک ساعت پیش از کشته شدن توسط ترک‌ها گرفته بودند.


در شهر پرسوس کردستان نزدیک شهر کوبانی صد‌ها جوان کرد تکه پاره شدند تا ترک‌های وحشی یاد نیاکان جنایتکار و حیوان خود که ۱۰۰ سال پیش با قتل‌عام گسترده ایرانیان کرد و ارمنی سرزمین‌هایشان را تصرف کرده و کشور جعلی جانی کثیف ترکیه را بنا کنند، زنده کرده باشند. مرگ بر پلیدی و مرگ بر ترکیه سقف هر چی‌ پلیدی!



جنایت هولناک وزارت اطلاعات ترکیه و قتل عامِ بیش از ۱۰۰ جوان کرد در یک تظاهرات آرام در شهر پرسوس یکی‌ از شهر‌های کردستان


تکلیف ترک وحشی که معلومه و از یک مشت بیمخ جانی انتظاری نیست، ولی‌ ننگ بر شما ‌اروپایی‌ها که ادعای آدم بودن می‌کنید

روزی نیست که در فضای خبری دنیا شرح یکی‌ از جنایات دولت تروریست و فاشیست ترکیه در صدر اخبار نباشد! و سئوال از انسان‌های روی کره زمین این است که این اوضاع تا کی‌ ادامه خواهد داشت ؟؟؟

خبرگزاری‌ها دیروز گزارش دادند:
پاکسازی انسان‌ها از طویله‌ای به نام ترکیه.... جنایت تازه وزارت اطلاعات جنایتکار ترکیه..... صد‌ها جوان کرد و طرفداران مکتب انسانیت در بمب گذاری وزارت اطلاعات جنایتکار و وحشی ترکیه در پرسوس یکی‌ از شهر‌های کردستان نزدیک بشهر کوبانی کشته شدند!!!!


دیروز در جریان یک تظاهرات آرام که توسط جوانان کرد در حمایت از شهر و مردم کوبانی در شهر پرسوس کردستان نزدیک شهر کردی کوبانی برگزار میشد، بمب قوی منفجر شده و صد‌ها جوان کرد را کشته و زخمی ساخت. این جنایت که توسط وزارت اطلاعات ترکیه صورت میگرفت از طرف خبرگزاری‌ها جنایتی شبیه آنچه که تا کنون وزارت اطلاعات ترکیه در پوشش تروریست‌های داعش انجام داده است، ارزیابی شد.

قتل‌عام وحشتناک جوانان کرد عضو کنفدراسیون جوانان سوسیالیست که برای بازسازی در کوبانی بودند توسط ترک‌های جنایتکار لکه ننگ‌ نشسته بر صورت کریه اتحادیه اروپا و ترک وحشی را پر رنگ تر کرد.
بدنبال وقوع این جنایت در شهر‌های ترکیه تظاهرات گسترده‌ای براه افتاد و کرد‌ها با پلیس فاشیست و جانی ترکیه به زد و خورد پرداختند. این تظاهرات در استانبول آنچنان گسترده بود که ارتش فاشیست ترکیه طبق معمول وارد میدان نبرد شد. مرگ بر ترک و ترکیه





وقتی که تقدیر قربانی خویش را برگزید


تقدیر تقویم خود را تماما بخون میکشید
وقتی که رستم تهیگاه سهراب را میدرید
بی شک نمی کاست چیزی از ابعاد آن فاجعه
حتی اگر نوشدارو بهنگام خود میرسید
دیگر مصیبت نه در مرگ سهراب بود و نه در زندگیش
وقتی که رستم در آینه ی چشم فرزند خود را ندید
آینه ی آتشینی که گر زال در آن پری می فکند
شاید که یک قاف سیمرغ از آفاق آن می پرید
آینه ای که اگر اشک و خون می ستردی از آن بی گمان
چون مرگ از عشق هم نقشی آنجا می آمد پدید
نقشی از آغاز یک عشق - آمیزه ی اشک و خون ناتمام
یک طرح و پیرنگ از روی و موی مه آلود گرد آفرید
سهراب آنروز نه بلکه زان پیش تر کشته شد
آندم که رستم پیاده بشهر سمنگان رسید
و شاید آن شب که در باغ تهمینه تا صبحدم
گل های دوشیزگی چید و با او به چربش چمید
آری بسی پیشتر از سرشتی که سهراب بود
خون وی از دشنه ی سرنوشتش فرو میچکید
ورنه چرا پیرمرد آن نشان غم انگیز را
در مهر سهراب با خود نمی دید و در مهره دید ؟
ورنه بجای تنش های قهر و تپش های خشم
باید که از قلب خود ضربه ی آشتی می شنید
با هیچ قوچ بهشتی نخواهد زدن تاختش
وقتی که تقدیر قربانی خویش را برگزید .

حسین منزوی
از کهربا و کافور




تیر ۲۹، ۱۳۹۴

Daphne Groeneveld Is A Wild Thing In Bjorn Iooss Images For The Edit July 2015


هر درس اخلاق و هر قانون اجتماعی و مذهبی‌ یعنی‌ یک زنجیر برای بستن راه رشد مغزی، تربیت امروزه یعنی زنجیر کردن مغز ، و زنجیر کردن مغز یعنی کوچک نگاه داشتن مغز یعنی پر پرواز مغز را گرفتن یعنی پایین آوردن انسان در حد یک کرم


هر گره از روح مرا بدل بیک جوانه کن


گنجشک من ! پر بزن درزمستانم لانه کن
با جیک جیک مستانت خانه را پر ترانه کن
چون مرغکان بازیگوش از شاخی بشاخی بپر
از این بازویم پر بزن بر این بازویم خانه کن
با نفست خوشبختی را به آشیانم بوزان
با نسیمت بهار را بسوی من روانه کن
اول این برف سنگین را از سرم پاک کن سپس
موهای آشفته ام را با انگشتانت شانه کن
حتی اگر نمی ترسی از تاریکی و تنهایی
تا بگریزی به آغوشم ترسیدن را بهانه کن
با عشقت پیوندی بزن روح جوانی را بمن
هر گره از روح مرا بدل بیک جوانه کن
چنان شو که هم پیراهن هم تن از میان برخیزد
بیش از اینها بیش از اینها خود را با من یگانه کن
زنده کن در غزل هایم حال و هوای پیشین را
شوری در من برانگیزد و شعرم را عاشقانه کن.

حسین منزوی
از کهربا و کافور


برداردستی‌ از من..... چه خواهد شد ؟ چه خواهم کرد ؟.... آونگم


اشکال پارس‌ها این بود که همه را مانند خودشان پرهیزکار می‌دیدند


سفارت آمریکا در کوبا پس از ۵۴ سال بازگشایی شد



پیروزی دیپلماتیک و سر تسلیم به صلح و آشتی و آدمیت خمیدن ، بجای دشمنی و پلیدی و ابلیس منشی و روش اسلامی!

امروز ۲۰ ژوییه ۲۰۱۵ دو دولت کوبا و آمریکا پس از ۶ ماه رایزنی سیاسی و گفتگو، سفارت خانه‌های خود را در کشور‌های یکدیگر بازگشایی میکنند و به ۵۴ سال دشمنی احمقانه پایان می‌بخشند. و این دقیقا بدین معنی‌ است که پرچم کوبا در واشنگتن و در فراز ساختمانی که تا کنون به عنوان دفتر حافظ منافع کوبا عمل میکرد برفراشته شده و آنجا را تبدیل به سفارت خانه کوبا می‌کند و همزمان ایالات متحده هم پرچم کوبا را در وزارت امور خارجه آمریکا در کنار بیش از ۱۵۰ پرچم دیگر که ایالات متحده روابط دیپلماتیک دارد قرار خواهد داد.




البته پس از این بازگشایی و باب دوستی‌، هنوز تعدادی از تحریم‌های آمریکا بر ضدّ کوبا باقی‌ خواهد ماند، و تجارت و سفر به کوبا بدون اشکال نخواهد بود . پرزیدنت اوباما اعلام کرده است که مایل است تمامی تحریم‌های کوبا را لغو کند ولی‌ این کار تنها تحت اختیارات رئیس جمهور آمریکا نیست و حتما مجلس شیوخ این کشور میبایستی در این مورد چراغ سبز نشان دهد. و در حال حاضر روابط سنایِ آمریکا و رئیس جمهور این کشور بر روی یک طول موج نیست و کمی‌ تا قسمتی‌ شکر آب است که دلیل آن هم بستن پیمان همکاری فناوری هسته‌ای با ایران است که این اقدام اوباما، بهیچ ترتیب بمذاق جمهوری خواهان این کشور که اکثرا طرفداران سینه چاک اسرائیل هستند ( بدلیل داشتن مذهب مشترک یهودیت و وابستگی‌ مالی‌ با دولت اسرائیل ) خوش نیامده است. اوباما تمامی اعتبار خود را بر سر پیمان با ایران خرج کرده است.

در عوض، اوباما به بسیاری از تحریم‌ها خاتمه داده و آنان را محدود کرده است، مثلا از این پس و با توافق جدید، آمریکایی‌ها آزادانه به کوبا سفر خواهند کرد ، با کارت اعتباری در کوبا خرید توانند کرد و از این پس نیز پروازهای مستقیم به هاوانا پایتخت کوبا انجام خواهد پذیرفت.

در کوبا تخمین زده می شود که سالانه تا ۱۰ میلیون توریست آمریکایی به کوبا سفر کنند ، و در مقابل یک میلیون کوبائی هم که از سفر به آمریکا تحریم شده بودند به آمریکا سفر خواهند کرد. همچنین بر طبق قرارداد و پیمان تازه با امریکایی ها، دولت کوبا میتواند از این پس بر روی میلیارد‌ها دلار سرمایه که به این کشور سرازیر خواهد شد، حساب باز کند. این همکاری جدید و تجارت، شامل دیگر کشورهای همپیمان آمریکا مانند فرانسه، انگلیس ، ژاپن و چین نیز میباشد و کشور‌هایی‌ که علاقه به تجارت و بازرگانی با کشور کوبا را دارند، از این پس آزادانه کار خواهند پرداخت.



کشور زیبای کوبا که پس از ۵۴ سال تحریم و فشار اقتصادی و از آن بدتر نداشتن منابع طبیعی به کشوری فرسوده تبدیل شده است به این سرمایه‌گذاری‌ها و تحولات اقتصادی بشدت نیازمند است تا بتواند آینده روشنی را برای آیندگان و نسل‌های بعدی خود بسازد.




مناطق شمالی و شمال غربی کشورمان دچار سیل و طوفان گردید


صدای آمریکا می‌نویسد:

جاری شدن سیل و وزش طوفان شدید طی دو روز گذشته خساراتی به برخی از شهرهای شمالی و شمال غربی ایران وارد کرد.
جاری شدن سیل در شهر سقز استان کردستان، روز یکشنبه ۲۸ تیر خساراتی به مغاز‌ه‌ها و خانه‌ها وارد کرده است.

بهزار یزدانی رئیس اتاق اصناف سقز در این باره گفت: «بعلت جمع شدن آب در راسته بازار سقز و خارج نشدن آب به دلیل نبود کانال!!! خسارت‌های زیادی به بازاریان وارد شده است.»

این در حالیست که گزارش‌هایی هم از وقوع سیل غیرمنتظره در بانه در نزدیکی سقز منتشر شده است. برخی از بناها و تاسیسات این شهر نیز در اثر سیل خسارت دیده است.

خبرگزاری ایرنا وابسته به وزارت جنایتکار اطلاعات ترکیه تروریست، در گزارشی دیگر با خوشحالی ! از وقوع سیل در استان البرز و جاده چالوس خبر داده است.

عریان شود از خویش ترا هر که بپوشد


ماندم به خماری که شراب تو بجوشد
پس مست شود در خم و از خود بخروشد
آنگه دو سه پیمانه از آن می که تو داری
با من به بهایی که تو دانی بفروشد
مستم نتوانست کند غیر تو بگذار
صد باده به جوش اید و صد بار بکوشد
وقتی که تو باشی خم و خمخانه تهی نیست
بایست دعا کرد که سرچشمه نخوشد
مستی نبود غایت تأثیر تو باید
دیوانه شود هر که شراب تو بنوشد
مستوری و مست تو بیک جامه نگنجد
عریان شود از خویش ترا هر که بپوشد
خاموش پر از نعره ی مستانه ی من ! کو
از جنس تو گوشی که سروش تو نیوشد ؟

حسین منزوی
از کهربا و کافور



تیر ۲۸، ۱۳۹۴

Andreja Pejic By Jeff Bark For Dazed Magazine Summer 2015


خوراکی‌های خوردنی تابستانی


پیش از این انگلیسی‌‌ها و فرانسوی‌ها به اسم خود داعش بودند، به تازگی همه را به اسم سربازان اسلام می‌نویسند.... Horatio Gordon Robley


هرتیو گوردن ربلی (۲۸ ژوئن ۱۸۴۰ – ۲۹ اکتبر ۱۹۳۰)، از سربازان لشگر وحشی‌ها و بربر‌های انگلیس بود که به جمع آوری سر‌هایی‌ که می‌برید علاقه شدیدی داشت. او که جا پای جای پدرش که او هم مزدور و قاتل بود و بعنوان سرباز در لشگر انگلیس در گوشه و کنار دنیا جنایت میکرد، گذاشته بود در زمان حیات ننگین خود مجموعه بزرگی‌ از سر‌های بریده شده مردم هند، بومیان استرالیا، نیوزلند و آفریقای جنوبی جمع آوری کرده بود!

پس از مرگ این مزدور وحشی و جانی که بر اثر ریختن خون هزاران تن‌ به مقام ژنرالی در انگلیس رسیده بود ، از او یک گالری بجا ماند که مجموعه‌ای از صد‌ها کلکسیون از سر‌های بریده شده مردم را در خود جا میداد!!!



Horatio Gordon Robley

ای نوش کرده نیش را بی‌خویش کن باخویش را ....... باخویش کن بی‌خویش را چیزی بده درویش را


باز روشن شوم از ظلمت و پیدا شوم از گم


بارید صدای تو و گل کرد ترنم
انبوه و درخشنده چنان خوشه ی انجم

تعبیر زمینی هم اگر خواسته باشی
چون خوشه ی انجم نه که چون خوشه ی گندم

عشق از دل تردید بر آمد به تجلا
چون دست تیقن ز گریبان توهم

خورشید شدی سر زدی از خویش که من باز
روشن شوم از ظلمت و پیدا شوم از گم

آرامش مرداب بدریا نبرازد
زین بیشترم دم بده آری بتلاطم

شوقی که سخن با تو بگویم ،‌ گذرم داد
موسای کلیمانه ز لکنت به تکلم

بسم الهت ای دوست بر آن غنچه که خنداند
صد باغ گل از من به یکی نیمه تبسم

شعر آمد و بارید بهمراه صدایت
الهام بشکل غزلی یافت تجسم

دادم بده ای یار ! از آن پیش که شعرم
با پیرهن کاغذی آید به تظلم ....

زنده یاد حسین منزوی


مجسمه سازی با الهام از گیاهان و میوه ها کاری از فیلیپ هاس Philip Haas

Giuseppe Arcimboldo’s Food Face Portraits As Sculptures By Philip Haas


در موزه هنر نلسون اتکینز در کانزاس سیتی آمریکا ، مجسمه‌های بزرگی‌ ساخت آقای فیلیپ هاس ( Philip Haas) ، سناریو نویس، فیلمساز و پیکر تراش امریکای، نصب شده است.

این مجسمه‌ها از روی آثار ژزپه آرچیمبولدو (زادهٔ ۱۵۲۷ — درگذشتهٔ ۱۵۹۳ ) نقاش قرن ۱۷-۱۶ میلادی و که همزمان با دوران حکومت جهان شمول امپراتوری صفوی میزیسته....امپراتوری که شاهکار‌های هنری، نقاشی، پیکر تراشی، معماری و موسیقی در آن در جهان یگانه بود و در آن زمان شاهکار‌های هنری که در ایران بود در هیچ کجای دنیا دیده نمی‌شد و بجز ایران کلا هنرمندی در جهان وجود نداشت که بتواند همپای هنرمندان ایرانی‌ هنری نشان دهد و به همین دلیل هم حتی مایکل آنژلو را ایرانی‌ میدانند ساخته شده است . 


میفرمایند ایتالیایی است ولی‌ در مورد ملیت او تردید وجود دارد. ژزپه بیشتر برای آفرینش تک‌چهره‌های ذهنی تماماً ساخته شده از ترکیب اشیایی مانند میوه‌ها، سبزیجات، گل‌ها، جانوران و کتاب‌ها، شناخته می‌شود. نقاشی‌های او در سدهٔ ۲۰ میلادی توسط سالوادور دالی و نقاشان سورئالیست دیگر ستوده شدند. آرچیمبولدو نقاشی از این اشیاء را به گونه‌ای روی بوم ترتیب می‌داد که کل مجموعه از اشیاء یک سوژه پرتره قابل تشخیص باشد.


ژزپه آرچیمبولدو (Giuseppe Arcimboldo) که گفته میشود از امپراتوری صفوی به ایتالیا دعوت شده است، عاشق کشیدن پرتره بود؛ اما پرتره‌های معمولی نمی‌کشید، کار او قرار دادن انواع و اقسام سبزیجات و میوه‌ها و حیوانات کنار هم و درآوردن صورتهای انسانی از میان آنها بود. او صورت «فلورا» الههٔ گل را با ترکیبی از گلهای مختلف با کنار هم قرار دادن آنها نقاشی کرده که این نقاشی به سال ۱۵۹۱ برمی‌گرددکه این اثر اکنون در یک مجموعهٔ خصوصی در پاریس است. او چهار فصل را بین نقاشیهایش دارد. به این صورت که هر فصل با زیبایی‌ها و میوه‌هایش در صورت ۴ انسان گنجانده شده‌اند. تابلو ی زمین آرچیمبلدو که در سال ۱۵۷۰ روی چوب نقاشی شده؛ تصویر یک انسان است که اجزای صورتش را حیوانات تشکیل می‌دهند. نقاشی دیگر او روی چوب که در سال ۱۵۹۰ با رنگ روغن کشیده شدهاست؛ تلفیقی استاز تمامی میوه‌ها، که با کنار هم قرار گرفتن صورت یگ انسان را ساخته‌اند، این اثر نصیب موزه‌ای در سوئد شد. تابستان ۲۰۰۸ در موزهٔ لوکزامبورگ نمایشگاهی برپا شد که حدود ۱۰۰ تا از تابلوهای این نقاش را در آن جمع کرده بودند.



ترس انتخاب می‌کند نه علاقه و میل و شوق!


گروه‌های آدمی‌

برخلاف تقیسمات غیر واقعی‌ و احمقانه غربی که آدمیان را به ۴ نژاد سپید، سیاه، زرد و سرخ تقسیم میکنند ، نیاکان دانشمند ایرانی‌، گروه‌های آدمی‌ را به ترتیب زیر تقسیم میکردند:

۱- نژاد آریایی ( پارسی‌-ایرانی‌ ) نژاد سپید

۲- نژاد سیامی ( آسیای شرقی‌، چین، ژاپن، فیلیپین، ویتنام و تا آخر ) نژاد زرد

۳- نژاد آفریقایی ( قاره آفریقا، آمریکایی- آفریقایی‌ها ) نژاد سیاه

۴- نژاد اسلاوی ( روسیه و اوکراین و روس سپید و شرق اروپا ) نژاد خاکستری

۵- نژاد سرخ ( بومیان آمریکا، استرالیا، نیوزلند ، اندونزی ) نژاد سرخ

۶- نژاد یمنی ( مردم صحرا و آسیای جنوبی، یمن ، حجاز، آفریقای شمالی ) نژاد سبز

۷- نژاد بربر ( ایرلند، انگلیس، اسکاندیناوی ) نژاد نارنجی


سر کار گذاشتن سلاطین توسط بچه‌ها




ارتش و وزارت اطلاعات ترکیه برای کشتار کرد‌ها دیگر فقط از سلاح‌های شیمیایی استفاده میکنند!!!!


استفاده ارتش جنایتکار ترکیه از سلاح‌های شیمیای بر ضدّ کرد‌ها خبر تازه‌ای نیست و سالهاست که این جانیان بی‌شرم آدم کش، از سلاح‌های شیمیایی برای نسل‌کشی کرد‌ها استفاده میکنند، و استفاده ارتش جنایتکار ترکیه با حمایت ارتش اهریمنی ناتو از سلاح‌های شیمیایی در شهرکردی کوبانی در کردستان سوریه ننگی بود که بزحمت توانستند آنرا پنهان سازند! خبر تازه این است که ارتش ترکیه آنچنان وقیح و بیشرم شده که دیگر فقط از سلاح‌های شیمیایی بر ضدّ مردم کرد استفاده می‌کند!!! مرگ بر ترکیه و مرگ بر اروپا و ‌اروپایی که زاده خود اهریمن است.

بدلیل جنگ در مناطق کوهستانی کردستان، ماموران اطلاعاتی جانی ترک برای جبران ضعف خود در مقابل رزمندگان دلاور کرد از سلاح‌های شیمیایی استفاده میکنند!

بگزارش خبرگزاری ها: تروریست‌های داعش ( ارتش و وزرات اطلاعات ترکیه) از سلاح‌های شیمیایی علیه نیروهای کرد استفاده می کنند!!

دو سازمان مستقر در انگلیس که در باره حملات تحقیق می کنند، در بیانیه مشترکی می گویند: گروه تروریستی ترکی‌ - انگلیسی‌ داعش از سلاح‌های شیمیایی علیه مردم بیگناه، زنان و کودکان کرد در سوریه و عراق استفاده کرده است!!!

بر طبق این گزارش، گروه تروریستی ترکی‌ - انگلیسی‌ داعش در تاریخ ۲۱ و ۲۲ ژوئن – ۳۱ خرداد و اول تیر – با اسلحه شیمیایی به کرد‌ها حمله کرده و تعداد بیشماری از مردم بیگناه کرد را کشتار کرده اند.

بیانیه همچنین حمله مشابهی را بر مواضع کردها در استان هسکه در شمال شرقی سوریه در ۲۸ ژوئن توصیف می کند.

پژوهشگران همچنین گفتند رزمندگان کرد اخیرا ماسک‌های ضد گاز از تروریست‌های ترک داعش ضبط کرده اند که اثبات میکنند آنها جنگ کثیف شیمیایی را بر علیه مردم کرد بکار برده‌اند و برای مصون ماندن خود از سلاح‌های شیمیایی که بکار میبرند همگی‌ ماسک‌های ضدّ سلاح شیمیایی بهمراه دارند و به تجهیزات ضدّ سلاح شیمیایی مجهز هستند!!

شورای امنیت ملی آمریکا ضمن تائید این گزارش، گفته است: از گزارش‌ها آگاه است و وضع را از نزدیک دنبال می کند!

رزمندگان کرد نقش مهمی در جنگ علیه گروه تروریست‌های ترک‌انگلیسی‌ داعش، که سرزمین‌های آنان را در سوریه و عراق تصرف کرده، بازی کرده اند، و در کوشش برای بازستانی سرزمین‌های خودشان که بیش از دو سوم کشور جعلی ترکیه را شامل میشود به اضافه مناطق نفت خیز شمال سوریه و عراق که توسط ترک‌های وحشی و جانی ارتش ترکیه با حمایت ناتو اشغال شده ، با دست خالی‌ با پیشرفته‌ترین تجهیزات غربی که تحت اختیار ارتش ترکیه است می‌جنگند.


چکامه و سخن و یک گله دیوار


یک شعر تازه دارم ، شعری برای دیوار
شعری برای بختک ، شعری برای آوار

تا این غبار می مرد ، یکبار تا همیشه
باید که می نوشتم ، شعری برای رگبار

این شهر واره زنده است ،‌اما بر آن مسلط
روحی شبیه چیزی ،‌ چیزی شبیه مردار

چیزی شبیه لعنت ،‌ چیزی شبیه نفرین
چیزی شبیه نکبت ،‌ چیزی شبیه ادبار

در بین خواب و مرداب ، چشم و دهان گشوده است
گمراهه های باطل ،‌ بن بست های انکار

تا مرز بی نهایت ، تصویر خستگی را
تکرار می کنند این ،‌ آینه های بیمار

عشقت هوای تازه است ، در این قفس که دارد
هر دفعه بوی تعلیق ، هر لحظه رنگ تکرار

از عشق اگر نگیرم ،‌ جان دوباره،‌ من نیز
حل می شوم در اینان این جرمهای بیزار

بوی تو دارد این باد،‌ وز هفت برج و بارو
خواهد گذشت تا من ، همچون نسیم عیار.

زنده یاد حسین منزوی


تیر ۲۷، ۱۳۹۴

Vanessa Moody Fronts 'The New Bohemians' Lensed By Nathaniel Goldberg For Harper's Bazaar August 2015


آتش سوزی در کالیفرنیا


بر اثر آتش سوزی در طبیعت کالیفرنیا چند خودرو در یک بزرگراه در شعله های آتش سوخت. بزرگراه آی پانزده (ای-۱۵) شاهراه اصلی میان دو شهر بزرگ لس آنجلس در کالیفرنیا و لاس وگاس در ایالت نوادا است که در روزهای آخر هفته بسیار پرتردد است. این آتش سوزی تلفات جانی در پی نداشته است.
 منبع: یورو نیوز


شراب خانگی ترس محتسب خورده ......بروی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش


خود سخنی بود ناستوده و بگذشت


باد بیاورد بوی مشک به شبگیر
گوئی بگذشت از آن دو زلف گره گیر

شبگیر ار بگذرد نسیم بر آن زلف
مشک فرازآورد نسیم به شبگیر

دانم تدبیرها بسی به همه کار
لیک به عشق اندرون ندانم تدبیر

خلخ وکشمیر را به خیره ستایند
آری کار جهان بود همه بر خیر

زانکه یکی چون تو حور نیست به خلخ
زانکه یکی چون‌تو سرو نیست به کشمیر

جز پی نخجیر سوی من نگراید
تا سر زلفت دلم ربوده به نخجیر

سروی و بر سرو ماه داری وخورشید
ماهی و بر ماه حلقه بندی و زنجیر

گفتم ماهی و اینت غایت تکذیب
گفتم سروی و اینت غایت تحقیر

خود سخنی بود ناستوده و بگذشت
زان سخن رفته عذرخواهم بپذیر

عذر پذیرست و جرم‌پوش خداوند
وین دو بود نیز بهترین صفت میر....

ملک‌الشعرای بهار


سکوت دانا جرم و سکوت نادان موهبت است


در ادامه نسل‌کشی شیعیان، تروریست‌های ترک - انگلیسی‌ داعش عید فطر شیعیان عراق را به خاک و خون کشیدند.....ده‌ها تن‌ مسلمان شیعه مذهب بگناه عشق به خاندان محمد تکه تکه شدند!


آخوند حسن اخونی به عردوغان دیکتاتور ترکیه و رئیس گروه تروریستی ترکی‌ داعش تبریک گفت!

یورو نیوز می‌نویسد:
انفجار یک خودروی بمبگذاری شده در شهر شیعه نشین خان بنی سعد، در نزدیکی بغداد، بیش از یکصد کشته بر جا گذاشت!

این حمله در زمانی که مردم در حال خرید عید فطر در بازاری بودند صورت گرفته و بسیاری از قربانیان آن کودک هستند!!!!

بر اثر این انفجار شدید تعدادی ساختمان تخریب شده است.

داعش که شیعیان را “مرتد” عنوان کرده، مسئولیت این حمله را پذیرفته است.

این شهر در سی کیلومتری شمال شرق بغداد واقع شده است.

همزمان گزارش می رسد که شبه نظامیان شیعه و ارتش عراق در عملیات چند روز گذشته خود موفق شدند تعدادی از روستاهای اطراف فلوجه را از دست نیروهای داعش خارج کنند.

گزیده‌ای کوچک از دوران طلایی امام


پیش از این هم خمینی در مورد کشتار‌های خلخالی گفته بود:
«ما می‌خواهیم اسلام را ... چیز بکنیم، یکی از اینها آمده بود گریه میکرد که چرا بعضی از اینها را میکشند، نه این آخری‌ها را، آنهایی را که آقای خلخالی کشته اند؛ اینها باز توجه ندارند که اسلام در عین حالی که یک مکتب تربیت است، لکن آنروزی که فهمید قابل تربیت نیست، ۷۰۰ نفرشان را در یکجا در یهود بنی قریظه را میکشند، گردن میزنند به امر رسول الله!!!! ( قتل عامهای شکل گرفته در مورد زندانیان سیاسی مانند همان قتل عام یهودیان بنی قریظه است و این مسئله از لحاظ تاریخی مقایسه ای کاملاً صحیح است ) اینها همین حرفهای غربی را میزنند که ما باید اول اصلاح کنیم، اول همه را اصلاح کنیم، بعد حد بزنیم.»



دریغ ازآنکه ندانند کاشیان عقاب, بکوهسار بلندست نی در آخور خر


حدیث عهد و وفا شد فسانه درکشور
زکس درستی عهد و وفا مجوی دگر

بکارنامهٔ من بین و نیک عبرت گیر
که کارنامهٔ احرار هست پر ز عبر

من آن کسم که چهل ساله خدمتم باشد
بر آسمان وطن ز آفتاب روشن‌تر

ز نظم و نثرکس ار پایه‌ور شدی بودی
مرا به کنگرهٔ تاج آفتاب‌، مقر

بهای خدمت و سعی خود ار بخواستمی
بکوه زربن بایستمی نمود گذر

جهان و نعمت او پیش چشم همت من
چنان بودکه پشیزی به چشم ملیون‌ور

نه چشم دارم ازبن مردمان کوته‌بین
نه بیم دارم ازین روزگار مردشگر

به زبر منت کس یک نفس بسرنبرد
کسی که شصت خزان و بهار برده بسر

ولی دربغ که خوردم ز فرط ساده‌دلی
فریب دوستی اندر سیاست کشور

ز بس که بودم نومید از اولیای امور
که جز عوام‌فریبی نداشتند هنر

یکی نگفته صریح ویکی نرفته صحیح
یکی نداده مصاف و یکی نکرده خطر

برآن شدم که ز صاحبدلان بدست آرم
بزرگمردی بسیارکار و نام‌آور

که با هجوم مخالف مقاومت گیرد
نیفکند بر هر حمله در مصاف‌،‌سپر

بخواجه‌ از سر صدق و خلوص دل بستم
ز پیش آنکه رضا شه بسر نهد افسر

من و مدرس و تیمور و داور و فیروز
زبهر خواجه بمجلس بساختیم محشر

بهفت نامه نوشتم مقالتی هرشب
چنان که از پس آنم نه خواب ماند و نه خور

بسا شباکه نشستم ز شام تا گه بام
بنوک خامه نمودم ز خواجه دفع خطر

نه ماه و هفته‌، گه بگذشت سالیان کامروز
بنام خواجه نمودم هزار گونه اثر

ز خواجه نفع نبردم بعمر خویش ولیک
ز دشمنانش بدیدم هزار گونه ضرر

چه دشمنان همه افسون‌طراز و هرزه‌درای
چه دشمنان همه نیرنگ‌ساز و حیلت گر

همه‌ بنفس‌خبیث‌ وهمه‌ بطبع‌ شریر
همه به کذب مثال و همه به لؤم سمر

براه خواجه ز جان عزیز شستم دست
اگرچه نیست ز جان در جهان گرامی‌تر

همین نه روز عمل در وفا فشردم پای
که هم به عزل نپیچیدم از ولایش سر

قوام‌، خانه‌نشین بود و منعزل آن روز
که بانگ سیلی من کرد گوش خصمش کر

قوام بود بزندان و دشمنش برکار
که بست از پی آزادیش بهار کمر

سپس که سوی سفرشد ز بنده یاد نکرد
که چون همی گذرد روزگار ما ایدر

بجرم دوستی خواجه نفی و طرد شدم
ازآن سپس که بهرلحظه بود جان بخطر

چو خواجه آمد و آن آب از آسیاب افتاد
بکوی مهدیه آمد فرود و جست مقر

شدم بدیدن و دادم نشان و نام ولی
برسم عرف نیامد زخواجه هیچ خبر

نه نوبتی تلفون زد نه بازدید آمد
نه یاد کرد که سویش روم بوقت دگر

بخود گفتم کز بیم شاه پهلوی است
که خواجه می‌نکند یاد از این ستایشگر

بلی چو خواجه بدیدست حبس و نفی مرا
ز بیم شاه بشسته‌ست نامم از دفتر

گذشت بر من و بر خواجه قرب هجده سال
که هر دو بودیم اندر مظان خوف و خطر

چو شاه رفت شدم معتکف بدرگه او
میان ببسته و بازو گشاده شام و سحر

برزم دشمن او با گروهی از یاران
ز خامه پیکان آوردم از زبان خنجر

نوشته‌های من اندر ثنای حضرت او
چو بشمری بود از صد مقالت افزون‌تر

یکی کتاب نبشتم که گر نکو نگری
همه محامد این خواجه است سرتاسر

گر از شکست دل ما برآمدی آواز
شدی ز چشم تو خواب غرور و عشوه بدر

کسی نبود که تاریخ رفته یاد آرد
شد ازگذشتهٔ مقالات بنده یادآور

ز فر خامه و سحر بنان و کوشش من
بخواجه روی نهادند دوستان دگر

چو یافت مسند دولت ز خواجه زیب و جمال
ز دوستان به بهارش نیوفتاد نظر

بشعر بنده یکی نخل سایه گستر شد
ولی دریغ که از بهر من نداشت ثمر

ز خواجه دل نگرفتم تو این شگفتی بین
که بود آتش مهرش مرا بجان اندر

بدیم همدم روز و شبش من و یاران
بفتنه‌ای که علم گشت در مه آذر

سپس که خانه‌نشین شد بقصدش از هر سو
بساختند حسودان و دشمنان لشگر

بزرگ سنگری اندر حریم حرمت او
بساختم من و بنشستم اندر آن سنگر

درتن حوادث ازو هیچم انتظار نبود
نه پایمردی کار و نه دستگیری زر

بسا شبا که شکایت نمود و نومیدی
کش از امید گشودم برخ هزاران در

چه نقش‌هاکه نشان دادم از طریق صواب
چه رازهاکه عیان کردم از مزاج بشر

همه شنید و پسندید و کاربست و رسید
بدان مقام که جز وی نبودکس درخور

در‌یغ و درد که هم خواجه اندرین نوبت
برغم من بدگر قوم گشت مستظهر

مرا بشغل وزارت بخواند خواجه ولی
بصورتی که از آنم فتاد خون بجگر

صریح گفت که شه را وزارت تو بد است
از آن وزیر نگشتی و ماندی از پس در

چو نزد شاه برای معرفی رفتیم
بکرد درحق من خواجه ضنتی بیمر

نداشت حرمت پیری نداشت حرمت نام
ندید قدر شرافت ندید قدر هنر

زمام کار جهان را به سفله‌ای بسپرد
که کس بدو نسپردی زمام استر و خر

سفیه و غره و نااعتماد و جاه‌طلب
حسود و سفله و نیرنگ‌ساز و افسونگر

بر آن شد از سر نامردمی که یاران را
ز گرد خواجه کند دور از ایمن و ایسر

سپس چو گشت موفق بخواجه یازد دست
شود به بازی بیگانه در جهان سرور

چو میل خواجه بدو بود بنده تاب نداشت
کناره جست و بعزلت فتاد در بستر

گذشت شش مه و از بنده خواجه یاد نکرد
دریغ از آن ‌همه سودا که پختم اندر سر

خدا نخواست که ایران شود ز خواجه تهی
وگرنه سفله بسنجیده بود این منکر

بر آن شدم که از ایران برون روم چندی
مگرکه این تن رنجور توشه یابد و فر

بنزد خواجه شدم رخصتم نداد و جواز
بگفت باش و به مجلس شو و مساز سفر

به امر خواجه بماندم ولی ازین ماندن
همی تو گویی افتاده‌ام به قعر سقر

فتاده‌ام به مغاکی درون کژدم و مار
نه راه چاره همی بینم و نه راه مفر

جهانیان را هرگز نرفته است از یاد
که بیست سال بدم خواجه را حمایتگر

وپر خواجه بدم هم وکیل حزب وبم‌
وزین دو رتبه چه بالاتر است و والاتر؟

ولی ندانند اینان که بین خواجه و من
فتاده فاصله‌ای سخت بی‌حد و بیمر

گرفته‌اند گروهی حریم حضرت او
که ره نیابد از آنجا نسیم جان‌ پرور

همه به طبع لئیم وهمه به نفس خبیث
همه به معنی ابله همه به جنس ابتر

هم از فضیلت دور و هم از شرافت عور
هم از دقایق کور و هم از حقایق کر

دروغگوی چو شیطان‌، دسیسه کار چو دیو
فراخ‌روده چو یابو، چموش چون استر

معاونند و وزبر و کمیته‌ساز و وکیل
گهی ز توبره تناول کنند و گه ز آخور

کسان ز فرط گرانی و قلت مرسوم
کنند ناله و اینان به عیش و عشرت در

من این میانه نگه می کنم بر این عظما
چو اشتری که بود نعلبندش اندر بر

عجب‌تر آنکه بدین حال و روز و این پک و پوز
بنزد خواجه بد ما همی کنند از بر

گمان برند که ما فرصتی همی جوییم
که جای ایشان گیریم وطی شود چرچر

دریغ از آنکه ندانند کاشیان عقاب
بکوهسار بلند است نی در آخور خر

دربغ از آنکه ندانند که افتخار همای
بخردکردن ستخوان بود نه قند وشکر

دریغ از آنکه ندانند کاین سیهکاری
بهیچ روی نیابد خلاص ازکیفر.....

ملک‌الشعرای بهار

تیر ۲۶، ۱۳۹۴

Anna Ewers Goes 'Into the Wild', Lensed By Patrick Demarchelier For Vogue China August 2015


بنوش و بنوشان ، در این تابستان گرم و طولانی‌


بند بر دست و زبان و دل آگاه زدند


شب چو دیوان به حصار فلکی راه زدند
اختران میخ بر این برشده درگاه زدند

راهداران فلک بر گذر راهزنان
به فراخای جهان ژرف یکی چاه زدند

چرخ‌داران سپهر از مدد بارخدای
آتش اندر تن اهریمن بدخواه زدند

خاکیان نیز به برچیدن هنگامه دیو
بر زمین بانگ توکلت علی الله زدند

خصم درکثرت و قانون‌طلبان در قلت
بقیاسی که تنی پنج به پنجاه زدند

چارده تن بفضای فلک آزادی
نیم شب همچو مه چارده خرگاه زدند

خواستند اهرمنان تا ز کمینگاه مرا
خون بریزند از این رو ره و بیراه زدند

ناگهان واعظ قزوین به کمینگاه رسید
بر سرش ریخته و زندگی‌اش تاه زدند

خبر آمد بمهادیو که شد کشته بهار
زین خبر دیوچگان خنده به قهقاه زدند

بار دیگر خبر افتاد که زنده است بهار
زان تغابن نفس سرد به اکراه زدند

رهزنان راه زنند از پی نان پاره و زر
لیکن این راه‌زنان راه پی جاه زدند

بیدقی راه نه پیموده وزبری شد و گفت
تا دغل‌پیشه وکیلان بعری‌ شاه زدند

بازیئی بود سراسر به خطا و به دغل
وین از آن بود که شطرنج به دلخواه زدند

خاک در دیدهٔ صاحب‌نظران افکندند
قفل خاموشی یک چند بر افواه زدند

آیا میدانید این جنگ ها بیشتر بخاطر نفت و ثروت نیست بخاطر زمین و جا به جا کردن جمیعت و خالی کردن انوری ها به این طرف است و برعکس


یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیشکی نبود, روزی روزگاری در یکی از کرات منظومه شمسی اومدن احمق ها و پیر ها و مریض ها را یکجا جمع کردند , جوونا و خوشگل ها و باهوش ها هم یکجا. احمق ها و پیر ها و مریض ها را سرشان را با اینترنت و فیلم موزیک و سیاست و ورزش جنگ و این مطالب گرم کردند در حالی که جوونا و خوشگل ها و باهوهش ها تو آسمون ها پرواز میکردند و لذت آدم بودن را میبردند.