اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۴

انتظار


در انتظار مرگ هستم
چون گربه ای كه در كمین است
بپرد روی تخت

دلم به حال زنم می سوزد
خواهد دید
این تن خشك شده را
این پوست رنگ پریده را

یك بار تكانش خواهد داد
شاید هم برای بار دوم: "هنک!؟"
هنك جوابی نخواهد داد

مرگ نیست كه نگرانم می كند
زنم است
كه خواهد ماند با تلی از هیچ.
دلم می خواهد او بداند.

چارلز بوكووسكي

سفری نیم ساعته به دمشق پایتخت سوریه سال ۲۰۱۳





در ایران کسی‌ به خاطره عقیده‌اش زندانی نیست،! مجید توکلی و امثال او هم بخاطر خال گوشتی سمت راست صورت عمه‌شان زندانیند. ( از سخنان محمود ظریف نژاد)


آدم‌ها تغییر پذیر نیستند، پس جلوگیری از اشتباهات تاریخی‌ ، امکان پذیر نیست


تلفن همراه + ذرت = پاپ کورن


امواج ناشی‌ از تلفن همراه میتواند ذرت بو داده بسازد

کارگران ترک دیروز در راهپیمایی روز جهانی‌ کارگر در گرامیداشت کارگران کشته شده سال های پیشین با پلیس فاشیست ترکیه بزن بزن کردند.


با وجود سانسور شدیدِ اخبارِ ناگوارِ جامعهِ در تلاطم ترکیه توسط امپراطوری رسانه‌ای اتحادیه اروپا ،( به دلیل انتقال گاز ایران از طریق ترکیه به اروپا، کارگزاران اتحادیه اروپا آنچنان با ترک‌ها دست به عصا راه میروند و جنایت آنان را میپوشانند که آدمی‌ از این همه حقارت بالا میاورد. همچنین ترک‌ها سربازان نقشه‌های جنایتکارانه و میادین جنگی اتحادیه اروپا بر ضدّ مردم آسیای مرکزی( ایران بزرگ) و آفریقا میباشند که بسیار برای ‌اروپایی‌ها که خود نمیتوانند یک ارتش ۱۰ هزار نفری تشکیل دهند ، مهم است! یعنی‌ زنان ترک تا جان در بدن دارند، سالی‌ یک بار میزایند ، ‌اروپایی‌ها لذتش را میبرند!! ) معذالک هر چند وقت یک بار، خبری از کشتار کرد ها، نسل‌کشی کرد ها، تجاوز به زنان و حمله وحشیانه پلیس فاشیست ترکیه با بمب‌های شیمیای موسوم به بمب‌های کلر به کودکان کرد، اخبار دستگیری هر کسی‌ که در ترکیه به عردوغان دیکتاتور آنجا گفته بالای چشم ترکیت، ابروی پاچه بزی است، و اخبار دستگیری و زندانی ماموران پلیسی که با سادگی‌ ترکی‌ موجبات افشا و رسوایی کارگزاران دولت دیکتاتور ترکیه را فراهم کرده و آبروی نداشته آنان را به باد داده‌اند، اخبار کتککاری نمایندگان مجلس ترکیه که تقریبا با تشکیل هر جلسه یک بار در آنجا بزن بزن راه افتاده و تعدادی نماینده راهی‌ بیمارستان می‌شوند، تا در آنجا در بخش ویژه شاهد مراسم پیک نیک پرستاران و شاورما خوران آنان باشند! اخبار کشتار سگ‌های ولگرد با اسید و پیدا کردن بسته‌بندی گوشت آنان در یخچال و فریزر‌های ترک ها، اخبار مربوط به تظاهرات صد‌ها هزار نفری همجسبازان ترک در استانبول، اخبار کتک زدن ملوانان امریکایی توسط ماموران وزارت اطلاعات ترکیه در بندر استانبول، اخبار کشتار زنان و خشونت افسارگسیخته و اسید پاچی بر روی آنان، اخبار نگاهداری، پرورش، درمان و حمایت از گروه‌های خشن و سربر تروریست‌های اخوانی مانند داعش در ترکیه و پیوستن دسته‌های هزار نفری نوجوانان و جوانان ترک به این گروه ها، اخبار دزدی، فساد و فتنه خانواده و دوستان نزدیک به دیکتاتور ترکیه، و اخباری از این دست که به دلیل حجم بالای آنها، پنهان کردن‌شان مشکل است ، به بیرون درز می‌کند.
ترک‌ها موجودات احساساتی‌ هستند و همه اعمالشان ناشی‌ از احساسات و چگونگی‌ برانگیختن مویرگ‌های عصبی‌شان است و به هیچ وجه از عقل و منطق و خرد بوی نبرده‌اند. و این را انگلیس‌ها و فرانسوی‌ها بخوبی میدانند، و از آن بشدت سؤ استفاده میکنند. به همین دلیل هم وقتی‌ کامرون دست نوازشی بر سر دیکتاتور ترکیه می‌کشد، دیکتاتور حاضر است جان خود را نیز فدای این هیولا بکند، و در عوض اگر یکی‌ از سناتور‌های امریکای انتقاد کوچکی از دیکتاتور بکند ، یکهو میریزند و ملوانان آمریکایی را که مصونیت سیاسی دارند، در روز روشن و در بندر استانبول ، بر سرشان کیسه پلاستیکی میکشند که اگر خدا به آنها رحم نمیکرد کارشان به سلاخی می‌کشید.
و در نتیجه همین احساساتی عمل کردن و از روی احساس راه رفتن است که هر کاری انجام میدهند، منجر به کتکاری و دعوا و مرافه میشود. فوتبال بازی کنند، کار به جنایت و هفتیر کشی‌ می‌رسد، در مجلس بحث کنند، کار به شکستن دنده یکی‌ دو نماینده و زخمی شدن دها نفر دیگر میشود، عروسی‌ برگزار میکنند ، اگر در آخر کار به قتل نرسد، حتما یک کتککاری صورت خواهد گرفت، به راحتی‌ از یک ملت متنفر می‌شوند، چرا که مثلا یکی‌ از افراد آن ملت، جواب سلام یک ترک را نداده... بیچاره برزیلی‌ها هنوز نفهمیدند، چرا ترک‌ها اینقدر از ایشان متنفرند!! و الی‌ آخر
این مقدمه چرایی خبر زیر را برای خواننده‌ روشن می‌کند:
به گزارش یورو نیوز:
راهپیمایی روز جهانی کارگر در استانبول ترکیه پس از تلاش جمعی از تظاهرکنندگان برای تجمع در میدان تقسیم به خشونت گرایید. ( یعنی‌ به بزن بزن رسید )
رویارویی تظاهرکنندگان با نیروهای امنیتی باوجود آن صورت گرفت که از پیش برپایی تظاهرات در میدان تقسیم استانبول ممنوع اعلام شده بود.
شماری از تظاهرکنندگان و جوانان چپگرا در این تظاهرات شرکت جسته و در مقابل خشونت پلیس فاشیست ترکیه به سوی آنها سنگ پرتاب کردند. نیروهای امنیتی در منطقه بشیکتاش با استفاده از خودروهای آبپاش و شلیک گاز اشک آور و گلوله‌های پلاستیکی با این جوانان برخورد فاشیسمی کرده و آنان را متفرق نمودند. رئیس پلیس استانبول اعلام کرده است که ۱۳۶ نفر ترک زخمی و صد‌ها نفر دیگر بازداشت شده اند. احتمال می رود که شمار بازداشت شدگان افزایش یابد. یعنی‌ فیلم‌ها را می‌بینند، تظاهر کنندگان را شناسایی کرده، شبانه به در خانه آنها رفته و با کتک آنان را از خانه بیرون کشیده و میبرند آنجا که عرب نی‌‌ انداخت.
برپایی تظاهرات روز جهانی کارگر در میدان تقسیم شهر استانبول برای کارگران ترکیه بسیار مهم است و یادآور رفقای کشته شده آنان در سالهای گذشته میباشد. بطور مثال در جریان تظاهرات اول ماه مه سال ۱۹۷۷ میلادی در این میدان ۱۳۷ نفر توسط پلیس کشته شده و بیش از صد ترک دیگر مجروح شدند. عده‌ای از کشته شدگان این واقعه به دلیل خفگی زیر دست و پای جمعیت در حال گریز، جان دادند!!



غرب در زیر پرچم عربستان در یمن فاجعه انسانی دیگری را آفرید!


در پی‌ حملات وحشیانه هوایی و دریائی به یمن و کشتار سهمگین که توسط خلبانان و کماندو‌های انگلیسی‌ صورت می‌گیرد،
به همراه محاصره این کشور و جلوگیری از ورود مواد خوراکی و دارو به این سرزمین بیگناه که بر ضدّ تمامی قوانین و موازین بین‌المللی است
و تجاوز آشکار به یک کشور آن هم بدون دلیل و تنها به خاطر گردن کلفتی‌ صورت میگیرد،
نتیجتاً مردم یمن را محکوم به مرگ و نیستی‌ شده اند تا جایی‌ که سازمان ملل متحد غربی که پس از نزدیک به ۲ ماه سکوت در مقابل این جنایت وحشیانه ، منفعل نشسته بود، اینک صدایش درآمده و نگران از تشدید این فاجعه انسانی‌ زنگ خطر را به صدا در آورده است.
دیگر کشور‌ها هم که سرشان در آخور این و آن است، نیز سکوت کرده و با گفتن به ما چه ما که یمنی نیستیم، منتظر نوبتشان نشسته‌ا‌ند.
در این میان تنها یک خلبان قهرمان ایرانی‌ است که با یک هواپیمای فرسوده در مقابل جنگنده‌های پیشرفته غربی ایستاده و زیر بمباران وحشیانه و بی‌ امان آنان، در فرودگاه نشسته و کمک‌های خوراکی و دارویی به مردم یمن رسانده است.




به گزارش پایگاه خبری العالم، سازمان ملل متحد غربی خواستار از سرگیری ارسال کمک‌های خوراکی و دارویی به یمن شده است زیرا برنامه جهانی خوراک به علت کمبود سوخت مجبور به توقف توزیع مواد خوراکی در برخی مناطق یمن شده است.
با گذشت پنج هفته از آغاز تجاوز نظامی عربستان به یمن، همچنان برنامه ارسال کمک برای شهروندان یمنی به دلیل ادامه حملات و فشردگی آن به مرحله اجرا در نیامده است.
این در حالی است که هفت و نیم میلیون یمنی یعنی یک سوم ساکنان یمن درگیر تبعات درگیریها هستند و سازمان بهداشت جهانی روز جمعه از افزایش آمار تلفات دراین کشور بیگناه خبر داد.


ای صفر هوس بر تو چه خواهند فزودن


تا چند به عیب من وما چشم‌گشودن
آیینهٔ ما آب شد از شرم نمودن

مانند شرر دانهٔ بیحاصل ما را
نا کاشته دیدند سزاوار درودن

زین بیش که‌کاهیدی از اسباب تعین
ای صفر هوس بر تو چه خواهند فزودن

جمعیت دل وقف مقیم پس زانوست
باید به تامل مژه‌ای چند غنودن

نا صافی دل بیخبر از وهم و گمان بود
تمثال بر آیینه ما بست زدودن

علم و عملی چند که‌افسانهٔ وهم است
می‌جوشد ازین پرده‌ چو گفتن ز شنودن

ما را به تصرفکدهٔ عالم اسباب
دستی‌ست‌که باید چو نفس بر همه سودن

خمیازه غنیمت شمرد ذوق وصالم
چشمم به ‌تو وا می‌کند آغوش گشودن

ما خاک نشینان چمن عیش دوامیم
گل از سر تسلیم محالست ربودن

جز عجز ز پیدایی ما پرده‌گشا نیست
انداز خمی هست در ابروی نمودن

بیدل ‌رم فرصت سرو برگ نفس‌ توست
جایی‌که تو باشی نتوان آنهمه بودن.

بیدل دهلوی


اردیبهشت ۱۱، ۱۳۹۴

Gisele Bündchen Goes Holistic, Lensed By Zee Nunes For Vogue Brazil May 2015


تنها گاهی‌ برخلاف جریان شنا کردن جواب گو است و نه همیشه


‏روزی استاد با شاگردان در سفر بود، پس از پیمودن بسیار در وسط بیابان همگی‌ گرسنه گشتند و نانی برای خوردن نبود. استاد گفت: تا دهکده بعدی راهی‌ نمانده، هر کسی به اندازه گرسنگیش سنگی‌ برداشته و به شکم ببندد. شاگردان هر کدام به فراخور حال خود سنگی‌ برداشته و با دستار به شکم خویش محکم ببستند. سپنتا از باهوش‌ترین شاگردان پنداشت کاری بیهوده است، و او دنباله رو کاری بیهوده هر چند از طرف استاد باشد نخواهد رفت. پس سنگ ریزه‌ای را در کمربند خود جای داد و براه رفتند.

شاگردان در اندیشه سنگینی‌ سنگ‌ها کمی‌ گرسنگی از یادشان دور شد. سپنتا همچنان گرسنه میرفت. همه زیر فشار بار گرسنگی و خستگی‌ از پا افتاده بودند. تا به دهکده‌ای که استاد گفته بود رسیدند. دهکده متروک و خالی‌ از سکنه‌ بود. مانی گفت ما تلاش خود را کردیم و به هدف رسیدیم، پس کمربند‌های خود را باز کنید و نان بخورید. چنین کرد و حواریون نان‌های بزرگی برای خوردن نصیب‌شون شد. اما سپنتا که آن سنگ‌ریزه را با خود برداشته بود، در دستش جز خرده نانی نیافت.

احساس شرم و اندوه و پشیمانی او با گرسنگی آمیخت و رنج در پیشانی او نقش بست. ولی‌ هیچ نگفت.

‏راه را پی گرفتند و استاد یک بار دیگر گفت که سنگ بردارند. سپنتا این بار سنگ بزرگی که به زحمت می‌توانست بلندش کند برداشت و به شکم بست و در حالی که به زحمت گام برمی‌داشت میرفت. اما دیگران با سنگ‌هاشون سبک می‌رفتند.

استاد به سپنتا نگریست و دلش برای او سوخت. ‏به دهکده‌ای رسیدند که پر از دکان‌های نانوایی بود و نان تازه از تنور بیرون می‌آوردند. استاد گفت ما تلاشمان را کردیم و خود را به دهکده رساندیم و اینبار تلاش ما جواب داد، پس سنگ‌ها را دور انداخته و نان بخرید.

شاگردان سنگ‌هاشون را دور انداختند. سپنتا سر به زیر انداخت.

کار با پفیوز‌ها و کار برای پفیوز‌ها ممنوع


برو کار می‌کن، مگو چیست کار
که سرمایهٔ جاودانی است کار

نگر تا که دهقان دانا چه گفت
به فرزندگان چون همی خواست خفت

که : « میراث خود را بدارید دوست
که گنجی ز پیشینیان اندر اوست

من آن را ندانستم اندر کجاست
پژوهیدن و یافتن با شماست

چو شد مهر مه، کشتگه برکنید
همه جای آن زیر و بالاکنید

نمانید ناکنده جایی ز باغ
بگیرید از آن گنج هر جا سراغ »

پدر مرد و پوران به امید گنج
به کاویدن دشت بردند رنج

به گاوآهن و بیل کندند زود
هم اینجا، هم آنجا و هرجا که بود

قضا را در آن سال از آن خوب شخم
ز هر تخم برخاست هفتاد تخم

نشد گنج پیدا ولی رنجشان
چنان چون پدر گفت، شد گنجشان.

ملک‌الشعرای بهار

محافظه كاری كه باشیر در جانشان شده با خون بدر آید


كتابی خواندم در باره جان دوس پاسوس
كه زمانی كمونیستی دو آتشه بود
اما آخر كار سر در آورد از تپه‌های هالیوود
با كلی مال و منال و روزنامه وال استریت جورنال به دست

این خیلی اتفاق می افتد
اما آن چه كم پیش می آید محافظه كار جوانی است كه
تبدیل شود به كونیست پیر و سفت وسخت

محافظه کاران جوان همیشه
تبدیل به محافظه کاران پیر می شوند
محافظه كاری كه باشیر در جانشان شده با خون بدرآید

اما وقتی رادیكالی جوان
كمونیستی پیر می شود
منتقدین و محافظه كاران
با او كنار می آیند
مثل كنار آمدن با دیوانه ای
كه از تیمارستان فرار كرده است.

چارلز بوكووسكي




لجن را هر چه بیشتر همش میزند، گندش بیشتر درمیاید

 انتقال مواد مخدر از بندر چابهار توسط کشتی‌ باربری مرسک دانمارک‌!! آخوند رسوای فاسد پس از آزاد سازی برای آزاد سازی شرط گذاشت!!!

در حالی‌ که تلویزیون دانمارک‌ همان روز دستگیری و توقیف کشتی‌ مرسک، از آزاد سازی کشتی باربری مرسک که توسط گارد ساحلی ایران توقیف شده بود، خبر داده است، دولت اخونی‌انگلیسی‌-ترکی‌ حسن شیاد، سه روز پس از کشته شدن سهراب، تازه نسبت بخبر دستگیری کشتی‌ دزدان دریائی واکنش احمقانه نشان داده و برای آزادی کشتی‌ آزاد شده باربری مرسک شرط گذاشته است! پیدا کنید احمق‌ها را !


در حالی‌ که خبرگزاری الجزیره، رویترز و طاس با تلویزیون دولتی دانمارک‌ همنوا گشته و از آزاد سازی کشتی‌ مرسک در همان روز توقیف خبر داده‌اند، آخوند وقیح و احمق از طریق
سفارت جمهوری کثیف انگلیسی‌ اسلامی خود در دانمارک بیانیه داده و گفته که کشتی باربری کانتینربر شرکت مرسک که روز سه شنبه در خلیج پارس توسط نیروهای نظامی ایران توقیف شد، تنها در صورت پرداخت بدهی این شرکت به شاکی ایرانی، آزاد خواهد شد! و به این ترتیب جک دیگری برای آخوند‌ها در دانمارک‌ ساخته شد!!

به گزارش خالی‌ گذاری موسوم به فارس که زیر بال و پر برادرن قاچاقچی سپاه حافظ منافع بیگانه در ایران فعالیت می‌کند، به نقل از خبرگزاری رویترز، پس از انتشار بیانیه.. شرکت مرسک در خصوص کشتی‌ باربری توقیف شده خود با باری بیش از یک میلیون تن‌ و اعلام بی‌خبری از جریمه ۳.۶ میلیون دلاری، سفارت جمهوری احمق‌ها در دانمارک واکنش نشان داد و گفت که کشتی توقیف شده فقط پس از پرداخت این بدهی به طرف ایرانی، آزاد خواهد شد !! و دانمارکی‌ها انگشت به دهن ماندند که این ملت ایران چگونه در خواب است و یا در چه کمایی بسر میبرد که میشود به این راحتی‌ به آنها دروغ گفت و سرشان را شیره‌ مالید!!!

کشتی باربری کانتینربر متعلق به شرکت مرسک که نامش درشت بر روی بدنه کشتی‌ نوشته شده و هر احمقی هم میداند که این کشتی‌ متعلق به دانمارک‌ است، روز سه شنبه ۲۸ آپریل ۲۰۱۵ توسط گشتی‌های گارد ساحلی ایران توقیف و تا بندرعباس اسکورت شد و بدون اینکه حتی از دلیل فرار ناخدا پرسیده شود بدون اینکه حتی یکی‌ از کانتینر‌های آن بازرسی شود و نیم نگاهی‌ به داخل آن اندخته شود، تنها با یک تلفن مجتبی‌ خامنه ای پس از یک ساعت آزاد گشته و به مقصد خود راهی‌ گشت!!

سرپیچی و فرار ناخدای این کشتی‌ باربری از فرمان نیروهای ایرانی و شلیک تیر اخطار از سوی ایرانیان باعث داغ شدن خبر این توقیف شده و گمانه زنی‌‌هایی‌ را در رابطه با بار حمل شده توسط این کشتی‌ مافوق عظیم را که بیش از یک میلیون تن‌ کالا بار زده بود ، مبنی بر قاچاق مواد مخدر از بندر چابهار که توسط برادرن قاچاقچی از افغانستان به این بندر منتقل شده و توسط کشتی‌ باربری مرسک متعلق به دانمارک‌ به اروپا برده میشد ، برانگیخته است. 

یعنی‌ خاک بر سر آخوند کثیف و مرگ بر انگلیس این قاچاقچی جهانی‌ و تبهکار و جنایتکار تاریخ بشری.

گروه تروریستی انگلیسی‌- ترکی‌ داعش در تازه‌ترین اقدام خود با انتشار فیلمی تبلیغاتی , بر انگلیسی‌ بودن خود بیش از پیش تاکید کرد


هیولای اهریمنی داعش، که مغزش در لندن است و بازویش در آنکارا، و پاهایش را تا سوریه و عراق و یمن و لیبی‌ و تونس و مصر و امارات و عربستان و آفریقا و افغانستان دراز کرده و میکشد، میسوزانند، نابود میسازد، جدیدا با بدست گرفتن سرزمینهای نامبرده شده آنچنان از خود راضی‌ و خرسند گشته که دیگر ملاحظات سیاسی و جهانی‌ را بکلی کنار گذاشته و بی‌ پروا و بی‌ تعارف، خودش را عریان می‌کند.

پس از افشای لهجه لندنی تروریست‌های سربُر داعش، اینک الگوی سیستم اداری انگلیس، به عنوان سیستم مورد استفاده داعش افشا شد!
انگلیس‌ها بکمک ترک‌ها منطقه گروه داعش را ساخته و به کشور‌های اسیای مرکزی تجاوز نظامی کرده و جنایاتی انجام دادند که روی پدران ناشناس و قاتل و روانیشان را سپید کرده است.

فرانسوی‌ها هم گروه‌های مشابه داعش، به نام بوکو حرام را برای آفریقایی‌ها ساختند با همان الگوی انگلیسی‌! و همان جنایت وحشیانه و بربر منشانه! در تاریخ سینوهه که مربوط به ۵ هزار سال پیش است میخوانیم که بربر ها، که به بردگی و غلامی بکار گرفته می‌شدند، دارای موهای بور و چشمان آبی بودند. و رفتار امروزی ‌اروپایی‌های وحشی و جنایتی که مرتکب شده و می‌شوند، نشان دهنده و اثبات کننده این است که از ۵ هزار سال پیش تا کنون، و درست همانطوری که سینوهه پیش بینی‌ کرده بود، بربر‌ها تنها آرایش سر و صورت و لباسشان عوض شده و در نهایت و ذاتا همان بربر‌ها و وحشی‌هایی‌ هستند که ۵ هزار سال پیش بودند.



گروه تروریستی انگلیسی‌- ترکی‌ داعش در تازه‌ترین اقدام خود با انتشار فیلمی تبلیغاتی، از تاسیس نظام خدمات درمانی و بهداشتی سراسری خبر داد که مشابه همان سیستمی‌ است که در انگلیس استفاده میشود. یعنی‌ همان سیستم اسلامی که وعده ا‌ش را به مسلمین داده‌اند!
به گزارش ، سایت انگلیسی‌ "دیلی میل" : دکتر! ابویوسف الاسترالی و یک پزشک دیگر که ابو مقاتل خوانده شده اند، وظیفه اداره نظام خدمات درمانی و بهداشتی را بر عهده دارند.

آنان در این فیلم ضمن طرح ادعای تاسیس موفقیت آمیز خدمات نظام بهداشتی و درمانی توسط داعش انگلیسی‌ - ترکی‌ ، از تمام پزشکان در غرب خواسته اند تا به سوریه سفر کنند.

دیلی میل در ادامه اشاره کرده که این فیلم پس از آن منتشر می شود که ماه گذشته اخباری مبنی بر سفر ۹ نفر از دانشجویان رشته پزشکی انگلیسی‌ به سودان و سپس به سوریه منتشر شده بود.

این سایت انگلیسی‌ اشاره کرده که آگهی منتشر شده توسط داعش در این باره، به تبلیغات «ان .اچ.اس» - نظام خدمات درمانی مورد استفاده در انگلیس - شباهت تام و تمام دارد.

میفرمایند: اگر جوان باشی و کمونیست نباشی قلب نداری ، اگر ۵۰ سالت شده و هنوز کمونیستی مغز نداری ! میفرمایم : اگر کمونیست‌ها نبودند ، جنگل نامردمی امروزی زودتر اتفاق میافتاد


روز جهانی‌ کارگر بر تمامی رفقا گرامی‌ و شاد باد.


هر چند سالی‌ یک بار گرامی‌ داشت روز "این" و روز "آن" را بیشتر برای فراموشکاران و کسانی‌ که سالی‌ یک بار یاد مطلبی می‌افتند ساخته اند، و نه ما که هر روز به یاد عزیزانمان، پدر و مادرمان هستیم، هر روز یاد قهرمانان، دانشمندان، بزرگان، نویسندگان، هنرمندان، شعرا و تمامی کسانی‌ که در جهت پیشرفت فکری و معنوی و مادی زندگی‌ ما نقش داشته و به همین دلیل هم بر گردن ما حقی‌ را بسته‌اند، هستیم و با سخنی، قلمی و قدمی‌، تلاش داریم که یاد آنان را زنده نگاه داریم. برای ما که همه روز‌های سال در این اندیشه ایم که چگونه وقتی‌ به خلوت می‌رویم بر روی خود لبخند بزنیم، و برای ما کارگران و زحمت کشان که هر روز روزمان است، برای ما یک روز در سال یاد این و آن را جشن گرفتن، و گرامی‌ داشتند تقریبا بی‌ معنی‌ است.





که چشم مست ترا جام جان نما دانست


دلی که قدر عزیزان آشنا دانست
چگونه صحبت بیگانگان روا دانست

میان این همه با چون تویی کنار آمد
چرا که جز به تو پرداختن خطا دانست

به شام زلف تو پیوست صبح طالع خویش
که تار موی ترا رشته ی وفا دانست

دل از امید وصال فرشته رویان شست
که عشق روی ترا ایت خدا دانست

ز جام عشق تو چون باده ی نگاه کشید
سبوی میکده را خالی از صفا دانست

طمع ز قصه ی جام جهان نما ببرید
که چشم مست ترا جام جان نما دانست

بنفشه موی منا... سر ز من متاب و مرو
که قدر مشک پرکنده را صبا دانست

هر آنکه ملک جهان را به بوسه ای نفروخت
حدیث آدم و فردوس را کجا دانست

فدای نرگس شهلای نیم مست تو باد
هر آنچه عقل تهیدست ، پر بها دانست.

نادر نادرپور


اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۴

Sissy Vian In 'The Festive Desert' By Sean & Seng Vogue Japan June 2015


تاریخ در تصویر

این نقشه را که ایرانی‌‌ها برای کشور ژاپن در قرن ۱۷ در حکومت امپراتوری صفوی کشیده بودند و در کتابخانه سلطنتی ایران قرار داشت، در قرن ۱۹ از ایران به اروپا بردند.

پیش از اینکه انگلیس و فرانسه جنایتکار چنگال‌های خود را در ایران تحت نام نظام قاجاری، فرو ببرند، ایرانیان نقشه کره زمین را کشیده و راه‌های دریائی را رسم کرده و قطب نما و اطلس را ساخته بودند. و قرن‌ها پیش از اینکه ‌اروپایی‌های وحشی به قاره آمریکا دست پیدا کرده و آنجا را ویران سازند، ایرانی‌‌ها به این قاره سفر کرده و برای آنها ساختمان‌های زیبا و سد‌های مناسب ساخته و ستاره شناسی‌ به آنها آموخته و دانش زندگی‌ کردن راحت را به آنها یاد داده و سپس خود به امپراطوری ایران باز گشته بودند. بدون اینکه کشتار کنند، بدون اینکه ویران سازند و بدون اینکه چپاول کنند. این یادگار‌ها در یکی‌ از کتابخانه‌های ایران، در انطاکیه جایی‌ که امروزه استانبول نامیده میشود، یافت شده و آنچه که دیکتاتور ترکیه عردوغان، چند ماه پیش به عنوان گنبد مسلمانان در آمریکا از آنها نام برد و گفت که پیش از غربی‌ها این مسلمانان بودند که آمریکا را کشف کردند در واقع یادگار‌های ساخت و ساز‌های ایرانیان بود که البته ‌اروپایی‌های وحشی و عقده‌ای کوچکترین اثری از آثارش باقی‌ نگذاشته اند. ( که البته عردوغان را بخاطر گفتن این حرف‌ها کلی‌ هم مسخرش کردند، چون آنجا گنبد ساخته شده این بیسواد با دیدن عکس‌ها فکر کرده بوده که کاره مسلمین است در حالی‌ که ساخت گنبد معماری دوران ساسانی و صفوی و به نام ایران است )
پس از اینکه علم و دانش و کتب و همه فرهنگ ایران را به اروپا بردند و به نقشه و قطنما و اطلس جواهر نشان و رمل و اسطرلاب دست یافتند، باز هم چون راه درست استفاده کردن از آنها را بلد نبودند، به هوای سفر دریائی به هندستان به طور اشتباه به قاره آمریکا رسیدند. و نخست و پیش از هر کاری، مردم آنجا را که هزاران سال در آنجا به راحتی‌ زندگی‌ میکردند را قتل‌عام کردند ، سپس به جان هم افتاده و ده‌ها سال یکدگر را کشتند، پس از آن به جان طبیعت بینظیر این قاره زیبا افتاده و درختانی که به قدمت زمین از سنشان می‌گذشت را بریدند، تکه تکه ساختند و سوزاندند. درخت کالیفرنیا آخرین نوع از این درختان بود که در سال ۱۹۰۳ با آن عکس یادگاری گرفتند.


سر زير پر كشيده و شكيبا نشسته ايم


چون بوم بر خرابه دنيا نشسته ايم
اهل زمانه را به تماشا نشسته ايم

بر اين سراي ماتم و در اين ديار رنج
بيخود اميد بسته و بيجا نشسته ايم

ما را غم خزان و نشاط بهار نيست
آسوده همچو خار به صحرا نشسته ايم

گر دست ما ز دامن مقصد كوته است
از پا فتاده ايم نه از پا نشسته ايم

تا هيچ منتظر نگذاريم مرگ را
ما رخت خويش بسته مهيا نشسته ايم

يكدم ز موج حادثه ايمن نبوده ايم
چون ساحليم و بر لب دريا نشسته ايم

از عمر جز ملال نديدم و همچنان
چشم اميد بسته به فردا نشسته ايم

آتش به جان و خنده به لب در بساط دهر
چون شمع نيم مرده چه زيبا نشسته ايم

اي گل بر اين نواي غم انگيز ما ببخش
كز عالمي بريده و تنها نشسته ايم

تا همچو ماهتاب بيايي به بام قصر
مانند سايه در دل شب ها نشسته ايم

تا با هزار ناز كني يك نظر به ما
ما يكدل و هزار تمنا نشسته ايم

چون مرغ پر شكسته فريدون به كنج غم
سر زير پر كشيده و شكيبا نشسته ايم.

فریدون مشیری


یکی از هزاران کشتی باربری که در راه چپاول ایران گرفته شده بود آزاد گشت


کشتی‌ دانمارکی که در راه چپاول ایران گرفته شده بود، آزاد گشت!
دیروز برخی‌ از خبرگزاری‌های غربی در یک خبر دو خطی‌ ، گزارشی از توقیف یک کشتی باربری شرکت کشتیرانی مرسک متعلق به کشور دانمارک‌ ، توسط گارد دریای ایران، و در آبهای ایران را بر روی فضای خبری بردند. ( البته پس از آن بشدت پشیمان گشتند، چرا که تصور میکردند خبرش در ایران درمیاید و وقتی‌ دید‌ند حتی دولت حسن شیاد هم از آب اظهار بی‌ اطلاعی می‌کند، بشدت از اینکه خود خبر را لؤ داده‌اند، از خودشان نامید گشتند.)

بر اساس این گزارش یک کشتی تجاری در آب‌های ساحلی ایران در تنگه هرمز و در نزدیکی‌ جزیره‌ قشم، از طرف گارد ساحلی دیده شده و قایق دریاداران ایرانی‌ نخست با دادن اخطار به کشتی‌ باربری خواستار توقف او را شدند . ولی‌ ناخدای کشتی‌ نتنها توقف نکرده ، بلکه بر سرعت خود بمنظور خروج هر چه زودتر از مرز‌های ایران میافزاید ! قایق گارد ساحلی ایران مجبور به دادن موشک اخطاری به این کشتی باربری میشود. و کشتی‌ باربری دانمارکی دست از فرار برداشته و مجبور به توقف میشود. سپس این کشتی‌ باربری که حامل هزاران تن‌ کالای بار زده از بنادر ایران بوده را به بندر عباس هدایت میکنند!

داستان از اینجا جالب میشود، چرا که : نخست دولت جمهوری بیگانه اسلامی طبق معمول از این ماجرا اظهار بی‌ اطلاعی می‌کند، چرا که تا دستور از لندن، مبنی بر چگونگی‌ جهت گیری در مقابل این خبر به حسن شیاد برسد، طول کشیده و زمان میبرد، و تا آن زمان دولت اخوانی حسن شیاد، همینطوری سریع نمیتواند اظهار نظر بکند، و از خودش سیاست در کند، به همین دلیل انگار نه انگار که کشور را ادارهٔ می‌کند و میبایستی در این مورد اولین باشد که آگاهی‌ دارد، مانند یک بیگانه می‌گوید، اطلاع ندارم!
از طرف دیگر خبر توسط خبرگزاری‌های غربی به بیرون درز کرده و دیگر نمیشود آنرا پوشاند، پس در یک حرکت قهرمانانه، و به منظور جلوگیری از ابروزیری و خاکه رو خاکه کردن ماجرا، و تحمیق هر چه بیشتر ایرانی‌ ها، بازوی نظامی بیگانگان در ایران سینه جلو داده و از طریق خالی‌ گذاری برادران قاچاقچی ... پاسداران منافع بیگانه... موسوم به فارس، یک داستان میسازند که نه تنها آبروریزی را نمیپوشاند، بلکه احمق‌ها مطابق معمول باعث رسوایی بیش از پیش آخوند‌های دزد فاسد و بیگانه می‌شوند.

به این ترتیب که : در حالی‌ که مشاور حسن شیاد در مورد این ماجرا اظهار بی‌ اطلاعی می‌کند، خالی‌ گذاری فارس می‌نویسد:
براساس اختلافی که این کشتی با اداره بنادر ایران داشته و به دادگاه مراجعه کرده است..... به دادگاه مراجعه کرده است!!! دادگاه حکم توقیف این کشتی را صادر کرده است!! 


یعنی‌ این دلیل را در گوش مرغ پخته تلاوت کنی‌ از خنده ریسه میرود! اولا اگر کشتی‌ باربری دانمارکی به دادگاه مراجعه کرده، چرا کشتی‌ را توقیف کردند، به جای اینکه ادارهٔ بنادر ایران را مورد بازخواست قرار بدهند ؟؟!! ، اگر نه خبر را اشتباه نوشتند و این ادارهٔ بنادر ایران است که با این کشتی‌ باربری دانمارکی اختلاف داشته و به دادگاه مراجعه کرده، چرا اجازه بارگیری به این کشتی‌ داده و کشتی‌ را مهر و موم نکرده تا نتواند از بنادر ایران خارج شود، و دست آخر چرا ادارهٔ بنادر ایران از همان ابتدا به گارد ساحلی اعلام نکرده که جلو خروج این کشتی‌ را از بنادر ایران بگیرند!! و وسط راه تازه یادشان افتاده کشتی‌ باید برگردد!! و تازه اگر این هم درست باشد، و کشتی‌ دزدان دریای فرار کرده، چگونه یک ساعته اختلاف دادگاهی‌ حل شده و کشتی‌ آزاد میگردد؟؟؟

فساد جمهوری دزد، فاسد، بیگانه و کثیف اسلامی به جایی‌ رسیده که اگر یک روز یک رسوایی رو و افشا نشود، باید تعجب کرد! این کشتی‌ حامل هزاران تن‌ کالای چپاول شده از ایران به مقصد اروپا بوده، کالا‌هایی‌ که معلوم نیست چه بوده ولی‌ هر چه بوده آنقدر مهم بوده که ناخدای کشتی‌ را وادار کرده جان خود و کشتی‌ را بخاطر اندازد و پا به فرار بگذارد. و اگر یک قایق ایرانی‌ که از همه جا بیخبر بوده، نسبت به خروج این کشتی‌ و سرعت غیر قانونیش به او مشکوک نمی‌شد و متوقفش نمیکرد ، این کشتی‌ باربری با سرعت آب‌های ایران را ترک کرده و خود را به آب‌های جهانی می‌رساند.
سپس پس از دستگیری این کشتی‌‌ باربری شرکت مرسک دانمارکی، که در پی‌ انتقال غیر قانونی هزاران تن‌ کالا از ایران به اروپا دستگیر و به بندر عباس هدایت میشود ، اتفاقی که می‌افتاد بسیار آشنا و برای حکومت بیگانه دست نشانده اتحادیه اروپا عادی است، چرا که بار اول نیست و ایرانی‌‌ها نمونه ا‌ش را بار‌ها در گذشته دیده‌اند!

یعنی‌ با یک تلفن، بدون اینکه حتی یکی‌ از کانتینر‌های کشتی‌ را جستجو کنند و یا دلیل سرعت بیش از اندازه و فرارش را بازجو شوند، با عّزت و احترام و پس از اهدای یک دست کت‌ و شلوار به ۳۴ خدمه این کشتی‌ باربری و خوراندن چلوکباب سلطانی به آنان ، و با عرض پوزش فراوان، به این کشتی‌ باربری اجازه خروج داده و با همان گارد ساحلی با احترام چپاول کالا از ایران را بدرقه کرده و کشتی‌ را به آب‌های آزاد رسانده اند. و پس از آن میروند که عاملان این رسوایی که کارکنان بیگناه گارد ساحلی ایران هستند را به یک بهانه‌ای از کار اخراج و یا زندانی نمایند. همان گونه که کارکنان محیط زیست ایران را که از شکار حیوانات توسط شکارچیان خارجی‌ جلوگیری کرده بودند را ابتدا دادگاهی‌ و سپس به اعدام محکوم کردند!

تازه داریم معنی‌ تحریم را می‌فهمیم، تحریم یعنی‌ ، اجازه بدهند، پی‌ در پی‌ از ایران منابع طبیعی، نفت و گاز و کالا خارج شود و پولش به جیب خودشان و در بانک‌هایشان انبار شود! و ایرانی‌‌ها جشن بگیرند که اجازه این کار داده شده است!!‌ای ننگ


خبرنگار شبکه الجزیره در آخرین پست توییترش نوشته است که این کشتی و خدمه‌اش همگی آزاد شده اند و به ریش و گیس ایرانی‌‌ها ساعت‌ها خندیده اند!

در این زمان رفیقی که خالی‌ از خلل است ..... صراحی می‌‌ناب و سفینهٔ غزل است ....... باور بفرمائید همینطوره


روزنامه گاردین انگلیس از سوء استفاده جنسی سربازان فرانسوی در جمهوری آفریقای مرکزی پرده برداشت.


به گزارش یورو نیوز، به نقل از گاردین : آندرس کومپس، از کارکنان سازمان ملل متحد و مستقر در ژنو بخاطر افشای گزارش داخلی این سازمان که به موضوع سوء استفاده جنسی از کودکان پرداخته بود از کار تعلیق شده است.

ظاهراً آقای کومپس در فقدان اقدامی عملی از سوی سازمان ملل متحد ( غربی ) در جلوگیری از سوء استفاده جنسی از کودکان توسط سربازان فرانسوی، گزارش مربوطه را در تابستان سال ۲۰۱۴ میلادی در اختیار دادستانان فرانسوی قرار داده است.


روزنامه گاردین می نویسد لواط، تجاوز و سوء استفاده جنسی از کودکان بین اواخر سال ۲۰۱۳ و اواسط سال ۲۰۱۴ میلادی در بانگی، پایتخت جمهوری آفریقای مرکزی روی داده است.




دولت جنایتکار فرانسه که با دزدی از فرهنگ و تاریخ ایران ، کشور گشته و شده فرانسه، لشگر متجاوز و جنایتکار خود را دو سال پیش و با هدف چپاول ثروت‌های منطقه آفریقای مرکزی که به داشتن اورانیوم معروف است ، به این منطقه فرستاده و به مردم از همه جا بیخبر آفریقای مرکزی وحشیانه حمله کرده و آنان را که حتی یک تفنگ شکاری با خود نداشتند از زمین و هوا بمباران کرده و تعداد میلیونی کشتار و آواره نموده، آثار باستانی آنان را غارت کرده و آنهایی را که نتوانسته است ببرد، با خاک یکسان نموده، و در امپراطوری رسانه‌ای خود، همه اینها را گردن اسلام گرایان افراطی انداخته و برای اثبات آن هم، با چاپ یک عکس ساختگی از تعدادی نقاب‌ به صورت ژولیده ، آشفته سلاح بدوش سیاه پوش به نام اسلامیان افراطی، بیش از پیش در تحمیق مردم خود کوشیده و نوشته است که هدف از بمباران وحشیانه مردم بیگناه آفریقای مرکزی، پایان دادن به خشونت‌های ناشی از درگیری‌های شبه نظامیان مسیحی و شورشیان اغلب مسلمان است!! ( مثل اینکه برای پاین دادن به کتککاری دو تن‌ در خیابان، آنان را به رگبار مسلسل ببندی!) و فرانسه حق دارد وارد مستعمره سابق خود جمهوری آفریقای مرکزی بشود! و اینک آش آنچنان شور شده و عظمت و گستردگی تجاوز به کودکان بقدری گسترده گشته که خبر آن به جهان رسیده و صدای یک روزنامه انگلیسی‌، را درآورده است و انگلیس‌ها که خود این کاره اند، جلو افتاده و خبر از تجاوز وحشیانه سربازان روانی‌ فرانسوی که اکثرا منحرف جنسی‌ اند، به کودکان بیگناه آفریقای مرکزی میدهد!!!



و در پاسخ این پرسش که چرا همه اینها براحتی صورت می‌گیرد و چرا میشود به یک ملت به راحتی‌ حمله کرد و زد و برد و کشتار کرد بدون اینکه مقاومت جانانه‌ای صورت گیرد؟ و مگر میشود با چند هزار سرباز از پس یک ملت چند میلیونی برآمد؟ باید گفت که: بیش از دو قرن است که این روانی‌‌ها در منطقه آسیا و آفریقا وارد شده و بر روح و روان مردم این دو قاره نفوذ کرده اند و در باور و ضمیر ناخود آگاه مردم این دو منطقه وارد شده و هویت و شخصیت و شجاعت را از آنان گرفته‌اند، و به آنان قبولانده اند که همیشه حق با غربی هاست. این مردم منطقه هستند که مستحق مجازاتند و غربی‌ها حق دارند هر بلایی خواستند برسرشان بی‌آورند و به خورد مردم این دو قاره داده‌اند که غربی‌ها از آنان برترند و آنان انسان درجه دو هستند. و به این ترتیب در برخورد با یک متجاوز روانی‌ غربی، مردم منطقه از پیش باخته اند و به همین دلیل است که توان برخورد منطقی‌ در مقابله با یک متجاوز که بر‌ا‌ی کشتار آنان و عزیزانشان آمده، از آنان سلب شده است. درست همان روان شناسی‌ که در یک مسابقه فوتبال یک امتیاز مهم و دلیل برد راحت است، وقتی‌ که قرار است یک تیم فوتبال کم تجربه در مقابل یک تیم حرفه‌ای بازی کند، از پیش بازیکنان تیم آماتور خود را بازنده می‌بینند، و در خاطرشان هم نمیگذرد که از زمین برنده بیرون آیند.




و این حقارت و خود کم‌بینی که ظرف ۲۵۰ سال بخورد مردم این دو قاره داده‌اند ، انگار با خون این مردم عجین شده، بطوری که در الگوی رفتاری تمامی اقوام و مردم دو قاره آسیا و آفریقا بطور مشترک دیده میشود، از چینی‌‌ها و ژاپنی‌ها گرفته، تا ترک ها، اعراب و هندی‌ها و کل آفریقا در برخورد با یک ‌اروپایی ، حقارت ظهور می‌کند. و حتی امروزه که تعدادی زیادی از کشور‌های این دو قاره از نظر پیشرفت در حد بالاتر از اروپای گندیده ، فاسد، پوسیده و جنایتکار ایستاده اند، ولی‌ باز هم همان خود کم بینی‌ ، عدم اعتماد بنفس در برخورد با ‌اروپایی‌ها و گاها حقارتی که در رفتار و گفتار مردم دو قاره دیده میشود ، انزجار آور است. و این یک ادعا نیست، کافی‌ است شما به عنوان یک آسیایی با یک ‌اروپایی همزمان وارد یکی‌ از مغازه‌های دوزاری در استانبول شوید، آنچنان که صاحب مغازه در مقابل یک ‌اروپایی که در کشور خودش جز قشر وامانده و بی‌سواد است، تعظیم می‌کند و با نیش باز اظهار بندگی و نوکری مینماید، به همان اندازه با شما که قیافت از دور داد میزند آسیایی هستی‌ ولی‌ در آمریکا در دانشگاه هاروارد تدریس میکنی‌، با کبر و نخوت رفتار می‌کند. همین الگوی رفتاری در چین، ژاپن، هند و صحرا‌های عربی‌ کم و بیش، دیده شده و در بین مردم آسیا مشترک است و متاسفانه ما هم استثنأ نیستیم.



در نتیجه وقتی‌ لشگر روانی‌‌های غربی حمله می‌کند، مردم بجای اینکه ماند مورچه‌ها بطور اتومات و غریزی و خودجوش بریزند و آنان را در خود براحتی حل و تجزیه و اسکلت کنند، فرار کرده و خود را پنهان میکنند و اجازه میدهند تا چند هزار روانی‌، ملت چند میلیونی را به تدریج و نوبتی و سر فرصت، مورد تجاوز، شکنجه، زندان، فقر، مریضی، آوارگی و جنایت قرار دهند. و نتیجه این میشود که جلاد دلش برای قربانی سوخته و در روزنامه‌هایش فریاد میزند: حداقل به کودکان نو پا تجاوز نکنید، به نوزادان رحم کنید و دیگر آنان را مورد تجاوز قرار ندهید و الا آخر.


جهان بچشم دل من دوباره زیبا شد


ز باغ پیرهنت چون دریچه ها وا شد
بهشت گمشده پشت دریچه پیدا شد

رها زسلطه ی پاییز در بهار اتاق
گلی به نام تو در بازوان من وا شد

به دیدن تو همه ذره های من شد چشم
و چشم ها همه سر تا به پا تماشا شد

تمام منظره پوشیده از تو شد یعنی
جهان بچشم دل من دوباره زیبا شد

زمانه ریخت به جامم هر آنچه تلخانه
به نام تو كه در آمیختم گوارا شد

فرشته ها تو و من را به نشان دادند
میان زهره و ماه از تو گفتگو ها شد

تنت هنوز به اندازه ای لطافت داشت
كه گل در آینه از دیدنش شكوفا شد

شتاب خواستنت اینچنین كه می بالد
به دوری تو مگر می شود شكیبا شد؟

امیدوار نبودم دوباره از دل تو
كه مهربان بشود با دل من ،اما شد

دوباره طوطی شوكرانی شعرم
به خنده خنده ی شیرین تو شكرخا شد

قرار نامه ی وصل من و تو بود آنكه
به روی شانه ی من با لب تو امضا شد.

حسین منزوی



اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۴

Catherine McNeil Simmers In 'Cuentos de Sirena' By Greg Kadel For Vogue Spain May 2015


غم‌پروریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست


بی‌لشگریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست
فرمانبریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

با پرچم سفید به پیکار می‌رویم
ما کمتریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

فریاد می‌زنند ببینید و بشنوید
کور و کریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

تکرار نقش کهنه‌ی خود در لباس نو
بازیگریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

آیینه‌ها به دیدن هم خو گرفته‌اند
یکدیگریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

همچون انار خون دل از خویش می‌خوریم
غم‌پروریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

آیا به راز گوشه‌ی چشم سیاه دوست
پی می‌بریم؟ حوصله‌ی شرح قصه نیست.

فاضل نظری

همه جا سادگی و بی ریایی جذاب است و تزوير و شیادی نفرت انگيز


به این میگن آش آنچنان شور شده که آخوند‌ها هم خودشان بخاطر این همه فساد و دروغ بصدا درآمدند.


مقام معظم رهبری در اظهار فضله جدیدی به جوانان غربی فرمودند: 
ما در جامعه اسلام واقعی‌ که در ایران پیاده کرده ایم، جوانانی داریم که به خاطر فراهم کردن پول عمل جراحی پدر کارگر خود ، کلیه خویش را میفروشند، و جوانانی داریم که چپ و راست پورشه‌ای را که پدر آخوند آنان برایشان خریده، به دیوار می‌کوبند.... اسلام واقعی‌ اینگونه جامعه ساز و انسان ساز است!



فساد اسلامی در نظام جمهوری اسلامی و دلالان بیتالمال


فعلا که وزیر کشور و آقای پورمحمدی وزیر دادگستری و سایر قضایا از ماجرای پول کثیف عقب نشینی کردند. آگاهان معتقدند چند دلیل مهم برای عقب نشینی از ماجرای پول کثیف احتمال دارد:
اول اینکه اگر دولت بخواهد ماجرای پولهای کثیف را دنبال کند، در واقع هم اساس مجلس زیر سئوال می رود، دست کم هفتاد درصد نمایندگان موجود مجلس زندگی شان به هم می ریزد، هم اساس قوه قضائیه و خانداداش روسای دو قوه، احتمالا ضربه بزرگی به روحانیت معظم شیعه می خورد که بعید نیست فردا پی قضیه تا ائمه اطهار هم گرفته شود.
دوم اینکه اصولا پول کثیف در مملکت ما معنی ندارد، اصلا علما کارشان همین است که پول کثیف را بگیرند و بعد از جیک ثانیه همچین بدون آفتابه می شورن که با آب زمزم و کوثر هم به این خوبی پاک نمیشه. اصلا در چنین شرایطی پول کثیف معنی ندارد.
سوم اینکه اصلا پول کثیف و پول تمیز کاملا بستگی دارد که پول دست کی هست. اگر پول دست اصولگرایان و جبهه پاچه خاری باشد، طبیعی است که پول تمیز است، حتی اگر از جی جی سراهای تایلند توسط مافیای مواد مخدر سرقت مسلحانه شده باشد، و اگر پول کثیف در دست اصلاح طلبان و سایر مخالفان حکومت باشد، به هر حال پول کثیف است، حتی اگر مال باباشان باشد و یا با بیل زدن به دست آورده باشند. اصلا در جمهوری اسلامی پول کثیف وجود ندارد، آدم که مومن و ذوب شده باشد، پولش هم تمیز است، اگر هم فتنه گر و اصلاح طلب و بی بصیرت باشد کلا پولش کثیف است.
و چهارم اینکه وزیر کشور نه تنها حرفش را پس گرفته، بلکه توپ را شوت کرده وسط دروازه مطبوعات که نود درصد تیم شان روی صندلی ذخیره با زنجیر بسته شدند و گفته که مطبوعات اظهارات مرا "ناقص و جهت دار و واقعا تحریف شده" منتشر کردند. بدبختی این مطبوعات هم شدند پسر کوچک خانواده، هر کسی وسط سالن صدای مشکوکی بکند و کار بوداری صادر کند، همه می اندازند گردن پسر کوچیکه و دو تا تو سری هم می کوبند تو سرش.
حالا از همه اینها گذشته، حسن آقای ما با این دل خجسته اش، بعد از عقب نشینی وزیر کشور از ماجرای پول کثیف و "کی بود کی بود من نبودم" وزارت کشور و دادگستری گفته که "دلالان تحریم به فکر شغل دیگری باشند."
البته، ما هم بدمان نمی آید که دلالان تحریم به فکر شغل دیگری باشند، ولی این طوری که از برخوردهای وزارت کشور و دادگستری و آقای روحانی برمی آید، احتمالا وزرای آقای روحانی باید به فکر شغل دیگری باشند، چون اگر روحانی با همین فرمان و دنده عقب و اصولگرایان با همین فرمان و با سرعت ۱۸۰ کیلومتر در ساعت پیش می روند، احتمالا تا سه چهار ماه دیگر برادران اصولگرا وزیر و معاون وزیر می شوند و باید بگردیم دنبال کار برای وزرای کابینه اعتدال و توسعه.

ملاقات پوتین با ریش سپیدان دنیا !


ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه امروز چهارشنبه با اعضای گروه ریش سفیدان!! دیدار می کند.
به گزارش خبرگزاری روسی"ریا نووستی" ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه امروز چهارشنبه با اعضای گروه ریش سفیدان!! دیدار می کند. گروه ریش سفیدان یک گروه غیر رسمی متشکل از یک مشت سرسپرده، نوکر و جنایتکار غربی است که در تحولات سیاسی و اجتماعی دنیا نقش کلیدی بازی کرده و باعث کشته و آوارگی میلیون‌ها انسان گشته و کشور‌های آباد را ویران ساختند. این گروه ریش گوهی شامل افرادی است که در گذشته سمت‌های رفیعی را در کشورهای خود و سازمان‌های بین المللی عهده دار بوده اند. این گروه در سال ۲۰۰۷ به پیشنهاد نلسون ماندلا رئیس جمهور فقید آفریقای جنوبی بنیانگذاری شد و طبق معمول غربی‌ها دویدند و در صف اول جأ گرفتند و پیشنهاد زیبای نلسون ماندلا را از بین بردند. و ۱۲ نفر از جنایتکارانشان را به عنوان ریش گوهی‌ها در این گروه جا دادند.
نیمی از این گروه، تحت عنوان گروه شش نفره ریش سفیدان جهان! به ریاست کوفی عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل قصد دارد در جریان بازدید سه روزه خود از روسیه مسائل مهم سیاسی از جمله خاور نزدیک، مبارزه با تروریسم و اصلاحات در سازمان ملل را با مقامات روسیه مورد بحث قرار دهد.
مارتی آختساری، رئیس جمهور سابق فنلاند، اخضر ابراهیمی، وزیر سابق خارجه الجزایر، گرو هارلم برانتلند، نخست وزیر سابق نروژ، جیمی کارتررئیس جمهور سابق آمریکا و ارنستو سدیلیو، رئیس جمهور سابق مکزیک از جمله اعضای گروه ریش سفیدان جهان در سفر به روسیه هستند. که تو ریش تک تکشان باید رید!

تجاوز شرکت کشتیرانی معروف دانمارک‌ "مرسک " به آب های ایران

ایران یک کشتی باری متعلق به شرکت کشتیرانی معروف دانمارک‌ "مرسک " را که به آب های ایران تجاوز کرده بود با ۳۴ خدمه در نزدیکی‌ جزیره‌ قشم توقیف کرد.

گارد دریایی ایران پس از توقیف کشتی متجاوز به آب های ایران، آن را به سمت بندر عباس هدایت کرده است.
برخی منابع خبری گزارش دادند که این کشتی باری به صورت غیر قانونی وارد آب‌های سرزمین ایران شده و و نیروی دریایی ایران آن را توقیف کرده است .

تا کنون منابع رسمی جمهوری اشغالگر اسلامی این خبر را تایید نکرده اند. جزئیات بیشتری نیز از این خبر در دسترس نیست. و احتمالا جمهوری کثیف آخوندی هنوز خبر دار هم نشده است!
حسین شیخ الاسلام، مشاور بین الملل رئیس طویله اسلامی در گفتگو با ایوان زاخاروف خبرنگار Sputnik Persian در پاسخ به سوال که آیا ایران یک کشتی آمریکایی را توقیف کرد، گفت: "من اطلاعی ندارم".!!!
خبرگزاری رویترز به نقل از یک سخنگوی پنتاگون خبر داده که این کشتی با پرچم جزایر مارشال در حرکت بوده است. خبرگزاری فرانسه نیز خبر مشابهی به نقل از یک مقام آمریکایی مخابره کرده است.
جزایر مارشال کشوری در اقیانوس آرام است که امور دفاعی آن را دولت آمریکا به عهده دارد.
راشاتودی نیز به نقل از سخنگوی پنتاگون اعلام کرده است که این کشتی حامل پرچم جزایر مارشال بوده است و هیچ تبعه آمریکایی در آن نبوده است.


از شنیده‌های اینطرف آنطرف،( چرا که آنچنان خر تو خری در ایران برقراره که خود دولت اخوانی آخوند شیاد حسن هنوز از این خبر اطلاع ندارد !) گفته میشود که گارد ساحلی ایران ابتدا چند موشک هشدار در کنار این کشتی شلیک کرده و سپس کشتی را توقیف می‌کند و به بندر عباس هدایت مینماید. گفته میشود تمامی کارکنان کشتی‌ و بار آن در سلامت کامل هستند و احتمالا مشغول خوردن چلو کباب اند و منتظر رسیدن کت‌ و شلوار‌های قهوه‌ای اهدائی جمهوری کثیف اسلامی میباشند تا بمحض پوشیدن آنها ، بندر عباس را ترک کرده و به مقصد خود بازگردند. و اینکه چگونه در آبهای ایران راه یافته و در آنجا چه می‌کرده‌اند نیز هیچی‌!
کشتی یاد شده در اختیار شرکت بین المللی «مرسک» دانمارک‌ است. به گزارش رویترز، مقامات این شرکت حاضر به اظهارنظر درباره این حادثه نشده‌اند.


هر کدام از این کانتینر ها توسط کامیون های بزرگتر از کامیون های ۱۸ چرخ حمل میشود, یعنی این کشتی حامل هزاران کانتینر است که هر کدام بیش از صد ها تن بار دارند, با یک حساب سرانگشتی بار این کشتی چیزی بیش ازده ها میلیون تن میباشد. حال این بار به این عظمت شامل چه کالاهای میشود که از ایران به اروپا منتقل میگردد, باز هم پیدا کنید پرتقال فروش و عظمت چپاول را ..... برداشتن تحریم ها یعنی اینجوری که روزانه چنین حجمی از کالا از ایران به اروپا برود! ایرانی هم در خواب و ذلت ! هم مالمان را میخورند هم تحقیر مان میکنند

کشتی‌ کشتی‌ منابع ایران را به اروپا میفرستند، و گاهی‌ که اینچنین گندش درمیاید، با یک خبر دو خطی‌ جعلی سر و ته‌اش را به هم میدوزند و هیچ منبعی از جزئیات خبر اطلاعی ندارد، اشغالگران جمهوری کثیف اسلامی هم مثل همیشه سرشان آنچنان در آخور فساد و دزدی از بیت‌المال فرو رفته و آنچنان مشغول حراج گاز و نفت ایران و فرستادن آن به اروپا از طریق ترکیه اند که اخبار ایران را دو ماه بعد از بی‌ بی‌ سی‌‌‌ میگیرند، و درنتیجه نظری هم نداشته، و خلاص. همین روز‌ها با وقاحت آخوندی اعلام میکنند که میبایستی گاز از ترکیه وارد کنیم!!
فرانسه و انگلیس تنها منابع مالی‌ ایران را چپاول نکرده و نمیکنند، این دو کشور هیولا صفت اهریمنی تاریخ و هویت ایرانی‌ را از او دزدیده و به نام خود و نوکرانشان زده‌اند.


نسترن‌ها سر به زیر انداختند


در سکوت دلنشین نیمه شب
می گذشتیم از میان کوچه ها

رازگویان ، هردو غمگین ، هردو شاد
هردو بودیم از همه غمها جدا

تکیه بر بازوی من می داد گرم
شعله ور از سوز خواهش‌ها ، تنش

لرزشی بر جان من می ریخت نرم
ناز آن بازو به بازو رفتنش

در نگاهش با همه پرهیز و شرم
برق می زد آرزوئی دلنشین

در دل من با همه افسردگی
موج میزد اشتیاقی آتشین

زیر نور ماه ، دور از چشم غیر،
چشمها بر یکدگر می دوختیم

هر نفس صد راز می گفتیم و، باز
در تب ناگفته‌ها می سوختیم

نسترن‌ها از سر دیوارها
سر کشیدند از صدای پای ما

ماه می پائیدمان از روی بام
عشق می جوشید در رگهای ما

سایه هامان ، مهربان تر ، بی‌دریغ
یکدگر را تنگ در بر داشتند

تا میان کوچه ای با صد ملال
دست از آغوش هم برداشتند

باز هنگام جدائی دررسید
سینه‌ها لرزان شد و دلها شکست

خنده‌ها در لرزشلبها گریخت
اشکها بر روی رؤیاها نشست

چشم جان من به ناکامی گریست
برق اشکی در نگاه او دوید

نسترن‌ها سر به زیر انداختند
ماه را ابری به کام خود کشید

تشنه، تنها، خسته جان، آشفته حال
در دل شب می سپردم راه خویش

تا بگریم در غمش دیوانه وار ،
خلوتی می خواستم دلخواه خویش.

فریدون مشیری



اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۴

Eliza Cummings By Txema Yeste For Numéro #163 May 2015


هم بیخبر بیامد و هم بی‌خبر برفت


هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت
یکدم خیال روی توام از نظر نرفت

جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت

هرکو قتیل عشق نشد چون به خاک رفت
هم بیخبر بیامد و هم بی‌خبر برفت

در کوی عشق بی سر و پائی نشان نداد
کو خسته دل نیامد و خونین جگر نرفت

عمرم برفت در طلب عشق و عاقبت
کامی نیافت خاطر و کاری بسر نرفت

شوری فتاد از تو در آفاق و کس نماند
کو چون عبید در سر این شور و شر نرفت.

عبید زاکانی


فقر واقعی تنهایی است


هر چی سنگه به در بسته میخوره و دلیلش هم این است که عدالت چیزی نیست که در جای قرار داشته باشد و بشود آنرا داد و یا گرفت و یا بدست آورد , عدالت چیزی است که تو خود باید بسازی

به بهانه زمین لرزه ۸ ریشتری و وحشتناک نپال و مردم فقیری که پتو پاره خود را نیز از دست دادند

تفاوت بین جنس چینی و جنس ژاپنی ..... !! رئیس جمهور چین یک پیام هم برای اینها بفرستد و تقصیر را گردن بازرگانان داخلی اندازد!

حکایت ماست


سایت گیله مرد مینویسد :
من میگویم خسن ؛ شما هم بگو خسن !!
از یکی پرسیدند : چیکاره ای ؟
گفت : والله خودم خان ام برادرم سلطان . خودم پیراهن ندارم برادرم تنبان !
حالا حکایت ماست .
آقا ! انگاری این مملکت فلکزده ما بکلی دیوانه خانه شده است . آمده اند یک مشت فضول آغاسی و لسان الدوله و فصاحت السلطان و فصیح الاسلام و بیکار الدوله حاکم خندق را از سامره و نجف و جبل عامل و ری و روم و بغداد جمع کرده اند و آورده اند تا مملکت ما را به گنداب بکشانند . 


یک آقای حجت الاسلامی که تا همین دیروز پریروز تاپاله را عوض نان تافتون میگرفت و اخ و تف را عوض شاهی سفید ور میداشت حالا شده است رهبر معظم انقلاب و هی پنبه لحاف کهنه باد میدهد و قرت و قراب راه می اندازد و هر روز یک قبای تازه برای ملت در مانده ما میدوزد و کم مانده است هفت پشت خود را به سگ آبی برساند و گویا نفهمیده است که :


اگر خسی بهوا رفت از کشاکش باد
به یک دمی دو سه ؛ ناچار بر زمین افتد .


از طرف دیگر یک مشت وامانده پا ردم ساییده که از خر برهنه پالان بر میدارند و بقدرتی خدا یمین را از یسار باز نمیشناسند ؛ پای منبر حضرت آقا می نشینند و با نعره های گوشخراش " این مباد آن باد " بخیه به آبدوغ زدن و آب غربال کردن و گره بر باد زدن را تمرین میفرمایند . 


آقای عظما هم به مصداق قحبه چون پیر شود پیشه کند دلالی و از حال و روز شان پیداست که آب شان به کرت آخر است چنان یابو ورشان داشته که شبانه روز از انبان ابوهریره شان شرح کشافی از حدیث و حکایت و تفسیر و تاویل صادر میفرمایند و کم مانده است بگویند جد بزرگوار ایشان در جنگ خندق شرکت داشته و از آن آش جابر انصاری هم میل فرموده اند . 


بقول عبدالرزاق اصفهانی :
تو بدین کوتهی و مختصری
اینهمه کبر و ناز بوالعجبی است
یک وجب نیستی و پنداری
کز سرت تا به آسمان وجبی است 


معروف است که : ملا نصرالدین از خرش افتاد زمین . پاشد خودش را تکاند و گفت : همینجا میخواستم پیاده بشوم . حالا حکایت این آقای عظمای ماست .


در مملکتی که دست به دمبک هر که بزنی صدا میدهد ؛ یک مشت آتا و اوتا ؛ بلند و کوتاه - از کدخدای جوشقان بگیر تا آفتابه دار مسجد زواره و دره گز - توی مشهد جمع شده اند و پس از گرفتن مقداری حق البوق و مختصری هم قاقا لی لی ؛ یک سمیناری راه انداخته اند بنام " سمینار بزرگداشت پدر بزرگ مادری رهبر انقلاب " ! و ضمن آبغوره گیری برای اسیری زینب و ناکامی قاسم و گلوی عطشان علی اصغر ؛ روز ها و ساعتها در باب اندیشه های آن عالم جامع و فقیه پارسا - یعنی جد بزرگوار آقای عظما - سخن فرسایی فرموده اند و کسی هم نیست به این فلکزده ها بگوید آخر ای بندگان ببوی حضرت باریتعالی ؛ عروسی را که ننه اش تعریف کند برای آقا دایی اش خوب است 


پار بودی حیدرک امسال گشتی حیدرا
سال دیگر گر بمانی قطب دین حیدر شوی !


باز خدا پدر آن آقای شاهنشاه آریامهرمان را بیامرزد که آن خدا بیامرز اگر چه خطاب به مرحوم کورش کبیر میفرمودند آسوده بخواب ما بیداریم اما دستکم ادعا نمیکردند که سگ آقای کورش آمده است روی پرچین ایشان شاشیده است .


و اما داستان " من میگویم خسن شما هم بگو خسن " چیست ؟
راستش میخواستیم این داستان را هم برای تان تعریف کنیم اما از ترس اینکه نکند بقول همولایتی هایمان فردا پس فردا از ما ماست و پلو و باقلا قاتوق بخواهید از خیرش گذشتیم و ماجرایش را هر وقت دل مان خواست برای تان تعریف میکنیم .
ها ؟ چرا اخم کرده اید ؟ مگر طلبکارید آقایان و خانم ها ؟!!
منبع


نماینده تبریز افشاء میکند


نماینده سابق تبریز افشا می‌کند : کلاهبرداری ده ها میلیاردی ۳ نماینده مجلس! به یمن قدم مبارک حکومت واقعی‌ اسلام که ظرف ۳۶ سال با مجاهدت اسلام شناس واقعی‌، مقام معظم رهبری، و گله‌ای از مسلمین واقعی‌ و با پشتوانه میلیارد‌ها دلار پول فروش منابع و ذخایر و ثروت‌های کشور، توسط مقام معظم در ایران پیاده شده است، آنچنان بر تعداد دزدان بیت‌المال و مفسدین فی الارض اضافه شده و ویرانی و نکبت از سر و روی جامعه می‌بارد که در جهان بعنوان نمونه واقعی‌ اسلام الگو گشته و در داخل هم تا جایی‌ پیش رفته که برای افشای دزدی‌های یکدیگر وقت کم می‌آورند!

«اکبر اعلمی» نماینده اصلاح‌طلب مجالس ششم و هفتم و سیاست‌مدار منتقد در نامه‌ای به آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی از فساد مالی ۳ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی پرده برداشت.
هم‌زمان با برملا شدن نقش «پول‌‌های کثیف» درعرصه سیاست و تصمیم‌گیری حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران، «اکبر اعلمی» نماینده سابق مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی با فاش کردن فساد مالی ۲ تن از نمایندگان مجلس هفتم و ۱ نماینده مجلس هشتم(فعلی)، خیانت درامانت، جعل و کلاه‌برداری این ۳ نماینده درحق ۳۵۸ سهام‌‌دار چند فقره زمین و مجتمع مسکونی به آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه نوشته است: «۳ تن از نمایندگان هفتمین دوره مجلس که متاسفانه یکی از آنان هم‌چنان نماینده مجلس می‌باشد، درسال ۸۵ با وجوه متعلق به۳۵۸ سهام‌دار و تهیه دو مبایعه‌نامه صوری با قیمت و تاریخ‌های متفاوت و دست‌کاری شده، که هردو در یک روز تنظیم شده است، زمینی را خریداری و به‌جای آن‌که سند آن‌را در دقتر اسناد رسمی به‌صورت مشاعی به‌نام مالکین اصلی زمین ثبت نمایند، به‌نام خود ثبت کرده‌اند.«

هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل


امشب سبکتر می‌زنند این طبل بی‌هنگام را
یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را

یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را

هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل
کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را

گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت می‌دهی
جز سر نمی‌دانم نهادن عذر این اقدام را

چون بخت نیک انجام را با ما به کلی صلح شد
بگذار تا جان می‌دهد بدگوی بدفرجام را

سعدی علم شد در جهان صوفی و عامی گو بدان
ما بت پرستی می‌کنیم آن گه چنین اصنام را.

حضرت سعدی


اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۴

Luisa Bianchin In 'Tutte in Fiore' By Sandrine Dulermo & Michael Labica For Glamour Italy April 2015


سجده‌گه من شده اعضای من


ای به سر زلف تو سودای من
وز غم هجران تو غوغای من
لعل لبت شهد مصفای من
عشق تو بگرفت سراپای من

من شده تو، آمده بر جای من

گرچه بسی رنج غمت برده‌ام
جام پیاپی ز بلا خورده‌ام
سوخته‌جانم اگر افسرده‌ام
زنده‌دلم گر چه ز غم مرده‌ام

چون لب تو هست مسیحای من

گنج منم، بانی مخزن تویی
سیم منم حاجب معدن تویی
دانه منم صاحب خرمن تویی
هیكل من چیست اگر من تویی؟

گر تو منی، چیست هیولای من؟

من شدم از مهر تو چون ذره پست
وز قدح باده‌ی عشق تو مست
تا به سر زلف تو دادیم دست
تا تو منی، من شده‌ام خودپرست

سجده‌گه من شده اعضای من

دل اگر از توست، چرا خون كنی؟
ور ز تو نَبوَد ز چه مجنون كنی؟
دمبدم این سوز دل افزون كنی
تا خودیم را همه بیرون كنی

جای كنی در دل شیدای من

آتش عشقت چو برافروخت دود
سوخت مرا مایه‌ی هر هست و بود
كفر و مسلمانیم از دل زدود
تا به خم ابروت آرم سجود

فرق نِه از كعبه كلیسای من

كِلك ازل تا كه ورق زد رقم
گشت هم‌آغوش چو لوح و قلم
نامده خلقی به وجود از عدم
بر تن آدم چو دمیدند دم

مهر تو بُد در دل شیدای من

دست قضا چون گل آدم سرشت
مهر تو در مزرعه‌ی سینه كِشت
عشق تو گردید مرا سرنوشت
فارغم اكنون ز جحیم و بهشت

نیست به غیر از تو تمنای من

باقی‌ام از یاد خود و فانی‌ام
جرعه‌كش باده‌ی ربانی‌ام
سوخته‌ی وادی حیرانی‌ام
سالك صحرای پریشانی‌ام

تا چه رسد بر دل رسوای من

بر درِ دل تا اَرِنی‌گو* شدم
جلوه‌كنان بر سر آن كو شدم
هر طرفی گرم هیاهو شدم
او همگی من شد و من او شدم

من دل و او گشت دلارای من

كعبه‌ی من خاك سر كوی تو
مشعله‌افروز جهان روی تو
سلسله‌ی جان خم گیسوی تو
قبله‌ی دل طاق دو ابروی تو

زلف تو در دَیر، چلیپای من

شیفته‌ی حضرت اعلی‌ستم*
عاشق دیدار دل‌آراستم
راهرو وادی سوداستم
از همه بگذشته تو را خواستم

پر شده از عشق تو اعضای من

تا كی و كی پندنیوشی كنم؟
چند نهان بُلبُلَه‌‌نوشی كنم؟*
چند ز هجر تو خموشی كنم
پیش كسان زهدفروشی كنم

تا كه شود راغب كالای من

خرقه و سجاده به دور افكنم
باده به مینای بلور افكنم
شعشعه در وادی طور افكنم
بام و در از عشق به شور افكنم

بر در میخانه بوَد جای من

عشق، عَلَم كوفت به ویرانه‌ام
داد صلا بر در جانانه‌ام
باده‌ی حق ریخت به پیمانه‌ام
از خود و عالم همه بیگانه‌ام

حق طلبد همت والای من

ساقی میخانه‌ی بزم الست
ریخت به هر جام چو صهبا ز دست
ذره‌صفت شد همه ذرات پست
باده ز ما مست شد و گشت هست

از اثر نشئه‌ی صهبای من

عشق به هر لحظه ندا می‌كند
بر همه موجود صدا می‌كند
هر كه هوای ره ما می‌كند
گر حذر از موج بلا می‌كند

پا ننهد بر لب دریای من

هندی نوبت‌زن بام توأم
طایر سرگشته به دام توأم
مرغ شباویز به دام توأم
محو ز خود، زنده به نام توأم
گشته ز من درد من و مای من.

فاطمه زرین‌تاج برغانی قزوینی ملقب به زکیه و مشهور به طاهره قرة‌العین - چکامه سرا و یکی‌ از زنان نابغه اواخر قرن ۱۹ ایران که به دست قاجار‌های کثیف بیگانه کشته شد.

قربانیان زمین لرزه ۷،۹ ریشتری نپال به بیش از ۳۰۰۰ تن‌ رسید

ریزش بهمن در بلند‌ترین قله دنیا اورست