COSMIC VOYAGE : Quarks to the visible Universe in 1 minute
شهریور ۲۴، ۱۳۹۷
شهریور ۱۹، ۱۳۹۷
و تراویدن راز ازلی
ای درخور اوج
آواز تو در کوه سحر
و گیاهی به نماز
غمها را گل کردم
پل زدم از خود تا صخره دوست
من هستم و سفالینه تاریکی
و تراویدن راز ازلی
سر بر سنگ و هوایی که خنک
و چناری که بفکر
و روانی که پر از ریزش دوست
خوابم چه سبک
ابر نیایش چه بلند
و چه زیبا بوته زیست
و چه تنها من
تنها من و سرانگشتم در چشمه یاد
و کبوترها لب آب
همخنده موج
همتن زنبوری بر سبزه مرگ
و شکوهی در پنجه باد
من از تو پرم
ای روزنه باغ همآهنگی کاج
و من و ترس
هنگام منست
ای در به فراز
آی جاده به نیلوفر
خاموش پیام.
سهراب سپهری
Homayra - Ashegham Man حمیرا - عاشقم من
هر روز ریش حقه, یک رنگست
این جنگ از اولم سیاسی بود
فرقی نخواهد داشت آن یا این
هر روز دارد جهل یک عده
تومان مان(تمبان مان) را میکشد پایین
در باور قول و قرار کذب
ما ملتی همواره درصدریم
کار از هویدا برنمیآید
تا ما هوادار بنی صدریم
دست طمع آمد بلندم کرد
از جام،
تا برجام بنشیند!
محکم نشستم پای ایمانم
تا ننگ جای نام بنشیند!؟
هر روز ریش حقه یک رنگست
هرکس عبا پوشید مولا نیست
گفتیم و یک عده نفهمیدند
شیخ الریا شیخ الرعایا نیست
رفتیم و رفتیم و نفهمیدیم
ریگ درشتی توی کفش ماست
در خود نریز اینقدر بغضت را
این حاصل جیغ بنفش ماست
تعطیل شد دکان خرازی
تلفیق همت با هنر رویاست
یک انقلابی می شناسم که
با انقلابی در دلش تنهاست
ای یادگار جنگ تحمیلی
آن همقطاران قدیمت کو؟
ای انقلاب راستها- چپها
کو آن صراط مستقیمت؟ کو؟!
از صفحه ی اینستاگرام محمدحسین ملکیان
شهریور ۱۵، ۱۳۹۷
رهآوردم، تیناب تهی
چه گذشت
زنبوری پر زد
در پهنه وهم
اینسو، آنسو، جویای گلی
جویای گلی، آری
بی ساقه گلی در پهنه خواب
نوشابه آن اندوه
اندوه نگاه
بیداری چشم، بی برگی دست
نی
سبدی می کن، سفری در باغ
بازآمده ام بسیار
و رهآوردم، تیناب تهی
سفری دیگر ایدوست و بباغی دیگر
بدرود
بدرود، و بهمراهت نیروی هراس.
سهراب سپهری
محمد نوری - نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره
شهریور ۱۳، ۱۳۹۷
داستان کوتاه
در یکی از محلات کثیف لندن در زیر پلههای مرطوبی که به زیرزمین نمناک و بویناکی میرسید، اتاقی را از یک یهودی که همیشه با چشمهای قی کرده تراخمی، و رنگی زرد و موهای چرب کمپشت و دندانهای چرک و قدی کوتاه و پشتی خمیده و رفتاری نخراشیده در جلویش ظاهر میشد، اجاره کرده بود. میگفت از وقتی اینجا آمده، حالش بهتر شده و حتی چند کیلو چاق تر شده و بلافاصله پس از این جمله که تنها خود او مفهوم آنرا میدانست، قهقههای میزد و دهان بی دندانش را مثل چالهای لجن زده، میریخت بیرون تا حال بیننده را بهم بزند.
میگفتند از بین مستاجران فقط اوست که از دیدن موشها خوشحال میشود.
بیهوده مپای
تنها به تماشای چه ای؟
بالا، گل یک روزه نور
پایین، تاریکی باد
بیهوده مپای
شب از شاخه نخواهد ریخت
و دریچه خدا روشن نیست
از برگ سپهر
شبنم ستارگان خواهد پرید
تو خواهی ماند و هراس بزرگ
ستون نگاه و پیچک غم
بیهوده مپای
برخیز که وهم گلی
زمین را شب کرد
راهی شو که گردش ماهی
شیار اندوهی در پی خود نهاد
زنجره را بشنو
چه جهان غمناک است
و خدایی نیست
و خدایی هست، و خدایی...
بیگاه است، ببوی و برو
و چهره زیبایی در خواب دگر ببین.
سهراب سپهری
اکبر گلپایگانی - آهسته آهسته (عاشقانه)
به فرمان ابلیس گم کرد راه
تروریستهای دأعشی، النصره، بکوحرام و صدها گروه و دسته جنایتکار و دزد و قاتل و کارتلهای مواد مخدر و نفتی و و و غربی که در گوشه و کنار دنیا با حمایت سازمانهای اطلاعاتی غربی مشغول جنایت و فساد و پلیدی میباشند، در رسانههای غربی تحت نام گرههای معترض، مخالف و در بدترین حالت جنگجو! معرفی شده و آنان را با رنگ سپید و سبز و باز در بدترین حالت با رنگ زرد معرفی میکنند، و گروههای میهن پرست و ارتشهای ملی کشورها را که در مقابل این گرههای جنایتکار مقاومت میکنند را گروههای تروریستی و اشرار معرفی و آنان را همواره با رنگهای قرمز و سیاه نشان میدهند!
در رسانههایشان ایرانیها را تحریم اقتصادی میکنند!! ( از این جک خنده دار تر نیست) درحالیکه روزانه دهها کشتی غولپیکر که هزاران کاتینر را حمل میکنند، میلیونها تن مواد معدنی و خام را از ایران بطرف اروپا و آمریکا برده و این حکایت بیشرمانه ۴۰ ساله در جریان است. ایرانیها را تحقیر میکنند و کفشهای مسخره فوتبال را به فوتبالیستهای ایران نمیفروشند و از آنطرف پیشرفتهترین وسایل سرکوب و شنود و جاسوسی را به نوکران ترک و عرب حاکم بر ایران میسپارند تا ایرانیها را دستگیر کرده، به زندان برده، شکنجه و حلق آویز کنند. هواپیمای مسافربری به ایرانیها نمیفروشند، و درعوض هروقت صدای مردم ایران که ۴۰ ساله تحت ستم و جنایتند درمیاید، یک هواپیمای جنگی مسخره جلو دوربین گذاشته و آنرا ساخت جمهوری اسلامی مینامند! و چون خودشان جز جنایت دارای هیچ گونه استعداد دیگری نیستند، احمقانه میپندارند که میشود با این طرفندهای پر و پوسیده خاک تو چشم مردم دنیا پاچید و این پرسش را پاسخ داد که اگر جمهوری اسلامی میتوانست هواپیمای جنگی بسازد، ابتدا یک هواپیمای مسافربری میساخت تا چنین در مقابل خرید هواپیما ذلیل نباشد.
خلاصه اینکه دنیا دست مجانین خطرناک و بیرحم است که بشدت بمواد مخدر وابسته اند، و بیچاره مردم معمولی دنیا که آماج دیوانگیها و خشونت این اراذل و اوباش روانی و معتاد و سادیستی میباشند. و بیچاره تر کسانی که میپندارند حالشان خوب است چرا که در گروه حاکمند، و نمیدانند که هنوز نوبتشان نرسیده است.
اشتراک در:
پستها (Atom)