تنها به تماشای چه ای؟
بالا، گل یک روزه نور
پایین، تاریکی باد
بیهوده مپای
شب از شاخه نخواهد ریخت
و دریچه خدا روشن نیست
از برگ سپهر
شبنم ستارگان خواهد پرید
تو خواهی ماند و هراس بزرگ
ستون نگاه و پیچک غم
بیهوده مپای
برخیز که وهم گلی
زمین را شب کرد
راهی شو که گردش ماهی
شیار اندوهی در پی خود نهاد
زنجره را بشنو
چه جهان غمناک است
و خدایی نیست
و خدایی هست، و خدایی...
بیگاه است، ببوی و برو
و چهره زیبایی در خواب دگر ببین.
سهراب سپهری
اکبر گلپایگانی - آهسته آهسته (عاشقانه)