مرداد ۲۹، ۱۳۹۷
تبریک به ترامپ، حمله به سفارت آمریکا در آنکارا
وقتی گرگها و شغالها و کفتارها بر سر سرمایههای مادی و معنوی ایرانیان بجان هم میافتند.
بگزارش خبرگزاریهای امپراطوری رسانه ای غربی، فرد یا افرادی سحرگاه امروز(دوشنبه ۲۹مرداد ۱۳۹۷ - ۲۰اوت ۲۰۱۸) از داخل یک خودروی سپید درحال حرکت که پلاک آن مشخص نبوده! بسفارت آمریکا در آنکارا شلیک کردند.
بر اثر این حمله، اتاقک حفاظت مقابل سفارت مورد آسیب قرار گرفت و مامور آن زخمی گشته است. عاملان این حمله (ماموران وزارت اطلاعات ترکی) توانستند فرار کنند.
بگزارش رسانههای محلی حدود ساعت ۵ بامداد بوقت آنکارا فردی از درون یک خودرو دستکم چهاربار بسوی باجه یکی از پستهای نگهبانی پیرامون سفارت آمریکا در این شهر تیراندازی کرد.
تیراندازی در نزدیکی دروازه شماره ۶ سفارت آمریکا روی داده و پلاک خودروی مهاجم هنوز شناسایی نشده است!
پس از این حمله دربِ سفارت آمریکا در انکارا تخته شد و گفته میشود به مدت نامعلوم از کار معذور است.
این حمله درحالی صورت میگیرد که یک جنگ زرگری میان آنکارا و واشنگتن در روزهای اخیر در جریان است و بهانه این جنگ زرگری گروگان گرفتن یک کشیش امریکایی وابسته به جریان گولن در کردستان اشغالی میباشد. درحالیکه واقعیت اینست که آهن و آلومینیوم ایران که توسط ترکا صادر شده و پولش هم بجیب آنها و اروپاییها میرود، مورد اختلاف بین آمریکا و اروپاییهاست. امریکاییها درخواست سهم بیشتری از چپاول سرمایههای مادی و معنوی ایرانیان را دارند و اروپاییها که مثل زالو ۴۰ سال است خون ایرانیان را میخورند و گروه گروه ایرانیان میهن پرست ضد اشغال ایران را به جوخههای اعدام برده و یا در زندانها زیر شکنجه میکشند، در مقابل درخواست امریکاییها مقاومت میکنند و مانند ۴۰ سالِ گذشته، در راستای مبارزه با امریکایی ها، نوکران ترک و عرب و جمهوری کثیف اسلامی اخوانی خود را در مقابل امریکاییها قرار میدهند.
یعنی شما حتی یک بچه ۵ ساله را هم نمیتوانی پیدا کنی که باور کند که ترکی که مادرش را برای پول میفرشد(۱) میلیاردها خسارت را برای زندانی کردن یک فرد بی اهمیت از دست بدهد. و ترکا همه را مانند خود احمق فرض کرده و با این داستانهای احمقانه سر را زیر برف کردهاند. این حمله از طرف اروپاییها طراحی و توسط ترکای اطلاعاتی صورت گرفته و بس و هدف از آن هم تحقیر بیش از پیش امریکاییها است. و نشان دادن اینکه ایران و ترکیه و کلا خاورمیانه و آفریقا متعلق به اروپاییهای جنایتکار و روانی و بربر هزار باباست و آمریکا جایی در آنها ندارد.
لازم به یادآوری است که این برای دستکم ۶ مین بار متوالی در طول ۵ سال گذشته است که به سفارت آمریکا در انکارا حمله شده و امریکاییها را تحقیر و لجن مال کردهاند.
لینک را برداشتند.
Aftermath of shooting attack on US Embassy in Turkey
پاورقی
(۱)باور ندارید از اعراب حاشیه نشین خلیج پارس بپرسید، چرا که قذافی که پدر اکثر ترک هاست، توسط همین تروریستهای ترک و بدستور غربیها در وسط خیابان کشته شد و نیست که بر فاحشگی زنان ترک شهادت دهد.
مرداد ۲۵، ۱۳۹۷
من کوهم می پایم
در جوی زمان
در خوابِ تماشای تو می رویم
سیمای روان
با شبنم افشان تو میشویم
پرهایم؟ پرپر شده اند
چشم نویدم؟ به نگاهی تر شده اند
اینسو نه، آنسویم
و در آنسوی نگاه
چیزی را میبینم
چیزی را میجویم
سنگی میشکنم
رازی با نقش تو میگویم
برگ افتاد
نوشم باد
من زنده به اندوهم
ابری رفت
من کوهم می پایم
من بادم می پویم
در دشت دگر گل افسوسی چو بروید
می آیم، می بویم.
سهراب سپهری
Aretha Franklin - Think (The Blues Brothers Version)
نیم عمرت در پریشانی رود, نیم دیگر در پشیمانی رود
مادرهایی که خود را دوست دارند، بیش از دیگر مادرها به بچههایشان عشق میورزند. و این واقیعتی است که دانستن و پذیرفت آن، محتاج تحصیلات دانشگاهی در رشته روانشناسی نیست. چرا که اثبات این نکته بسیار ساده و بر اساس دو پایه استوار است:
۱- کودک قسمتی از گوشت و خون مادر است.
۲- آدمی بطور معمول خود را ( گوشت و خون هم جزئ از خودِ آدمی است) دوست دارد.
در نتیجه اگر این واقعیت را در همین راستا بسط دهیم، میتوانیم به نتایج دیگری برسیم، از جمله آنکه:
مادرهایی که از خود نفرت دارند، از کودکانشان هم متنفرند و مادرهایی که نسبت بخود بی تفاوتند نسبت به کودکانشان هم بی تفاوتند. و این ارثی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. شکستن این زنجیره به عواملی مانند "به فرزندی آوردنِ کودکان دیگر" مهاجرت، جنگ، از دست دادن والدین، بیماریهای سخت جسمانی که منجر به برهم خوردن بالانس روحی میشود و به برخی عوامل محیطی دیگر بستگی دارد.
بعنوان مثال: در جنگ پنهانی و مزورانه و بربرمنشانه، بیرحمانه و هولناکی که غربیها توسط ارتش اهریمنی ناتو و تروریستهای ترک و پلستینی، به کشورهای آسیا و آمریکای مرکزی و جنوبی و افریقا تحمیل کردند، کودکان بسیاری از آغوش گرم و پر مهر مادران خود جدا گشته و به کودک آزارها، روانیها و وحشیهای غربی واگذار گردیدند. تعداد زیادی از این کودکان مورد بیرحمانهترین شکنجههای جسمانی از تجاوز جنسی گرفته تا آزارهای سادیسمی قرار گرفتند. زیر کتک جان سپردند، از گرسنگی خاک و سنگ خوردند، تحت تجاوزات جنسی گروهی جان سپردند، به تختهای جراحی سپرده شده و ارگانهای آنها یک به یک از آنان جدا و به بیمارستانهای غربی منتقل گشته و معلوم نیست که بر سر باقیمانده اجساد این کودکان چه آمده است. از این کودکان بعنوان دستگاههای دیالیز و انتقال خون به کفتارهای ۸۰-۹۰ ساله غربی استفاده شده و بیشرمیهای دیگر که حتی تصور آنها خون را در رگها میبندد. در نتیجه تعداد اندکی از این کودکان جان بدر بردند که همین جان بدربردگان پس از سالها، مانند دیگر کودکان غربی، طبیعتا به هیولاهایی تبدیل شده و آنچه که تجربه کردهاند را بجلو خواهند برد. و بدین ترتیب توحش غربی پراکنده شده و نسل آدمیت را تهدید ساخته و موجب شکسته شدن زنجیره انسانیت در سراسر دنیا شده و خواهد شد.
منظور از نکته بالا که بطور خیلی خلاصه و اشاره وار ذکر شد، به تفکر واداشتن کسانی است که به دانستن آنچه که در اطرافشان میگذرد، علاقمندند. برخی ایراد میگیرند که آنچه اینجا نوشته میشود، سرفصل گونه است و توضیح چندانی را در پی ندارد و ادعاهای مطرح شده، مستلزم توضیحات مفصل در مقالات بلند و بالاست. برخلاف این گروه از منتقدین، اعتقاد من همیشه این بوده که اگر آدمی خود به نتیجهای نرسد و تنها بدانستن تئوری و تراوشات مخ دیگری بسنده کند، از نظر فکری درجا زده و سر به بن بست کوبیده است. به اعتقاد من ، خوراک جویده در دهان کسی نهادن، درست است که رنج جویدن را میکاهد ولی به قیمت از بین رفتن قوه چشایی منجر خواهد شد. مقالات بلند و پر حاشیه و توضیح نیز، دارای همین خاصیت خوراک جویده شده است و نتایجی بجز اتلاف وقت، تنبلی فکر و مغز و بسرعت فراموش شدن، ندارند.
درضمن تمامی آنچه که اینجا نوشته میشود، برای آدم برفی نوشته شده و بعنوان دفتر یاداشت بکار برده میشود. نویسنده نه ادعای سواد و آموزگاری دارد، نه خود را خبرنگار و اطلاع رسان میداند و نه بدنبال سود مادی و یا بهره معنوی است. تحفهای رایگان و سبز که روشن تر از برگ درخت است. و تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. درهرحال چیزی از دست نداده ای.
نکتهای را که در حاشیه این بحث میتوان نام برد، اینست که: حماقت غربی که "زرنگی" نامیده میشود، جنایات هولناکی از ایندست- که در زیر پوست جامعه غرب جریان دارد- را توسط امپرتوری فاسد و جنایتکار رسانهای خود پوشانده، و بر روی چرک و جذام و تعفن پیکر پوسیده جامعه، پارچهای رنگارنگ و ابریشمی میکشد و به تصور اینکه اگر سر را زیر برف کنی و نبینی، همه چیز بخودی خود اصلاح خواهد شد، روز بروز بر آلوده گی و پلشتی جامعه خود میافزاید، و حتی زمانی که تمامی این پیکر چرکین از هم پاچیده شده و به فاضلابی نفرت انگیز تبدیل گردد-- هم --- بخود نخواهد آمد.
مرداد ۲۴، ۱۳۹۷
میرسه سال دوهزار
سال سقوط ، سال فرار
سال گریز و انتظار
عصر شکفتن فلز
سال سیاه دو هزار
سال سقوط عاطفه
تا بینهایت زیر صفر
نهایت معراج ذهن
اندیشه تفسیر صفر
تو ذهن ماشینهای سرد
معنای عشق و احتیاج
روی نوار حافظه
یعنی یک درد بیعلاج
سال به بن بست رسیدن
پنجه بدیوار کشیدن
از معنویت گم شدن
تن بغریزه بخشیدن
قبیله یعنی یک نفر
همخونی معنا نداره
همبستگی خوابی است که
تعبیر فردا نداره
سال سقوط، سال فرار
سال گریز و انتظار
پاییز تلخ و بیبهار
سال سیاه دو هزار
سالی که خون تو رگها نیست
قلب فلزی تو سینه است
وقتی که تفسیر زمان
شکستگی آینه است
قبیله یعنی یک نفر
همخونی معنا نداره
همبستگی خوابیه که
تعبیر فردا نداره
تو اون روزایی که میاد
کسی بفکر کسی نیست
هرکی بفکر خودشه
بفکر فریاد رسی نیست
همه بهم بیاعتنا
حتی بمرگ همدیگه
کسی اگر کمک بخواد
کی میدونه اون چی میگه
توی کتابای لغت
سپیده برگها همیشه
نه دشمنی نه دوستی
هیچی نوشته نمیشه
این ناگزیره واسه ما
سیر صعودی تا سقوط
همیشه قصه صدا
تمومه با حرف سکوت
وقتی که آینه عشق
سیاه بشه زیر غبار
وقت طلوع فاجعه است
میرسه سال دوهزار...
در تردّد ماندهایم اندر دو کار
سرزمین اشغالی آناتولی که بخش غربی ایران بزرگ میباشد و از زمان جنگ جهانی اول (بطور مشخص از سال ۱۹۱۵ میلادی) با کمک انگلیس و فرانسه و یهودیان، به اشغال ترکها در آمده و قبایل بغایت وحشی و بربر ترک با کشتار و راندن میلیونها ساکنان ایرانی این سرزمین، و تصاحب خانه و اموال آنان، آنجا را غصب کرده اند- سرزمینی که امروزه به ناحق آنرا ترکیه مینامند- امروزه تبدیل به بهشت تروریستهای غربی شده است.
این سرزمین یکی از معدود اماکنی در دنیا است که بطور علنی و آشکار اردوگاههای پرورش تروریست دارد. و تولیدات خود، یعنی تروریستها را به کشورهای جهان فرستاده و عملیات هولناک و بربرمنشانه و غیرانسانی انجام میدهند.
این مطلب را همه مردم آگاه دنیا میدانند. و میدانند که مثلا اگر در دانمارک تروریستی را بطرز مسخرهای از زندان فراری داده و او را رها سازند، وی بلافاصله راهی مرکز عملیاتی خود، یعنی ترکیه میشود.
-مردم دنیا میدانند که اگر در طول یک شب، بیش از صد ماشین سواری در خیابانهای سوئد به آتش کشیده میشوند، عوامل تروریستی این عمل جنایتکارانه را میبایستی در راه ترکیه دستگیر کنند.
-اگر در خیابانهای آلمان، مردم عادی بخاک و خون کشیده میشوند، عامل این جنایت تروریستی را میبایستی از شبکه جنایت یعنی دولت ترکیه درخواست کنند.
-مردم آگاه دنیا میدانند که اگر در اوکراین، در مصر، عراق، سوریه، در ایران، در افغانستان، در پاکستان، در بالکان، در ایتالیا، در کشورهای آفریقایی به ویژه نیجریه، لیبی، تونس و سومالی، در گرجستان، در روسیه و حتی در آمریکا اینجا و آنجا بمبی منفجر شده، یا شخصی سلاح گرم یا سرد در دست گرفته و بمردم کوچه و خیابان حمله میکند، در شهرهای ایران اسید بصورت زنان میپاچد و نوابغ و قهرمانان و الیت جامعه ایرانی را ترور میکند...!!!
بدون شک تروریست جنایتکار ترک تبار و از یکی از اردوگاههای پرورش تروریست ترکیه صادر شده است، هرچند دارای گذرنامه قرقیزستانی و یا جای دیگری باشد.
تنها در انگلیس و فرانسه و دانمارک که شرکای ترکها میباشند و در اردوگاههای تروریستی ترکیه، بعنوان مربیان و استادان فنون جنایت، مشغول پرورش تروریست میباشند، مردم از شر ترکها در امانند و درغیراینصورت این شبکه مخوف با نامهای مختلفی مانند النصره، اخوان المسلمین، دأعش، بوکو حرام و و و مشغول باجگیری از مردم دنیا است و بدین ترتیب به هستی کثیف و نفرت انگیز خود ادامه داده و تا تیشه به ریشه آدمیت در دنیا نزند از پا نمینشیند.
این حقایق را فقط احمقها نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند، و مطالب تازهای نیست. اما آنچه که بهانه این نوشتار است، طرح این پرسش میباشد، که تا کی این شبکه تروریستی غربی- ترکی که امروزه ایران را به اشغال خود دراورده و مواد خام ایران را مانند نفت و گاز و آهن و الومینوم و طلا و اورانیموم و و و را بنام خود به دنیا صادر میکند، میتواند به حیات نفرت انگیز خود ادامه دهد و تا کی ملت بزرگ ایران میبایستی تحت اسارت این شبکه شیطانی رنج ببرد؟ آیا زمان آن نرسیده است که بهر قیمتی -حتی اگر بیش از نیمی از ملت ایران کشتار گردند- ملت ایران خود را از شر این طاعون و سرطان- که اگر همینگونه پیش برود در نهایت موجب مرگ او خواهد شد - رها سازد ؟ پرسش اینجاست که این ملت که ۴۰ ساله جهنم را تجربه کرده است، دیگر از چه میترسد؟ و دیگر چه دارد که برای از دست دادنش، نگران باشد؟
بر سر اغیار چون شمشیر باش
هین مکن روباهبازی شیر باش
تا ز غیرت از تو یاران نگسلند
زان که آن خاران عدو این گلند
آتش اندرزن بگرگان چون سپند
زانکه آن گرگان عدو یوسفند.
مرداد ۱۸، ۱۳۹۷
آنکه عاشق شد و بزبان نیاورد شهید از جهان رفت
آدمی اسیر قواعد جهان طبیعت است. اما با خلق قواعدی دیگر، خود را در اسارت به زنجیر میکشد. و سرگردانی آدمی از اینجاست. همه چیز آدم امروزی اشتباه است. میرود گیاهی را که در گرمسیر میروید به سردسیر آورده و بخیال خود هنر بخرج داده و با هزار طرفند آنرا پرورش میدهد، و با ذوق و شوق احمقانه آنرا بنمایش گذاشته و از خود مسرور میگردد.
دیگر نمیداند که همه موجودات زنده روی زمین میتوانند با هر طبیعتی کنار آیند و برأی مدتی محدود زندگی کنند. این زنده ماندن میتواند حتی دراز مدت هم باشد ولی چه سود از عمری بی بهره؟
دیگر نمیداند که این گیاه جز کوچکی از زنجیره ای است که در طبیعت اصلی وجود دارد. این گیاه به موجودات زنده دیگری که در آن طبیعت وجود دارد، نیازمند است و متقابلا نیاز رسان است. این گیاه در طبیعت اصلی مفید است ولی همین گیاه ممکن است در طبیعت بیگانه تبدیل به دشمن آن شود.
میرود در کویر جنگل میسازد و بدین ترتیب تولید هزاران گونه بیماری پوستی و عجیب و غریب برای ساکنان آنجا کرده و نظم طبیعت آنجا را بهم میریزد و بر سر شاخه نشسته و بن را میبرد.
و از همه فجیع تر اینکه آدم امروز میاندیشد یک واحد تک افتاده و بی ارتباط با دیگران است و بهمین سبب در راه کمال مادی، جان گرانبهایی که جزئ از یک کلاف است را براحتی و به آزادی وامیگذارد و آنرا از خود و دیگران میگیرد و یا آنرا میازارد و بیخیال از این کار امید بهروزی و خوشبختی هم دارد!
و برخلاف تصورات نادرستش ، تکامل را در بکاری گیری عقل و علم ناقص میداند، درحالیکه تکامل در پیدا کردن خودی است که به کلاف انسانی گره خورده است.
و نمیداند که طبیعت را نمیداند.
در جامعه انسانی هم، رفتار انسان امروزی درست مانند آن جک است که کسی به هزار پا میگفت تو با دو تا پا هم میتوانی راه بروی باقی را قطع کن! امروزه ایها هم میگویند: کسانی که از واژن زنی که در این محدوده مرزی زندگی میکند- متولد نشده اند- بدرد بخور نیستند و یا از ما کمترند، و یا تنها واژن زنانی که در این محدوده جغرافیایی کودک میزایانند، طلا است. و مال بقیه چیز دیگری است!!
چقدر برای اینکه شهید از جهان نرفته باشم، از این مطالب نوشتم و کو گوش شنوایی؟
دیگر نمیداند که همه موجودات زنده روی زمین میتوانند با هر طبیعتی کنار آیند و برأی مدتی محدود زندگی کنند. این زنده ماندن میتواند حتی دراز مدت هم باشد ولی چه سود از عمری بی بهره؟
دیگر نمیداند که این گیاه جز کوچکی از زنجیره ای است که در طبیعت اصلی وجود دارد. این گیاه به موجودات زنده دیگری که در آن طبیعت وجود دارد، نیازمند است و متقابلا نیاز رسان است. این گیاه در طبیعت اصلی مفید است ولی همین گیاه ممکن است در طبیعت بیگانه تبدیل به دشمن آن شود.
میرود در کویر جنگل میسازد و بدین ترتیب تولید هزاران گونه بیماری پوستی و عجیب و غریب برای ساکنان آنجا کرده و نظم طبیعت آنجا را بهم میریزد و بر سر شاخه نشسته و بن را میبرد.
و از همه فجیع تر اینکه آدم امروز میاندیشد یک واحد تک افتاده و بی ارتباط با دیگران است و بهمین سبب در راه کمال مادی، جان گرانبهایی که جزئ از یک کلاف است را براحتی و به آزادی وامیگذارد و آنرا از خود و دیگران میگیرد و یا آنرا میازارد و بیخیال از این کار امید بهروزی و خوشبختی هم دارد!
و برخلاف تصورات نادرستش ، تکامل را در بکاری گیری عقل و علم ناقص میداند، درحالیکه تکامل در پیدا کردن خودی است که به کلاف انسانی گره خورده است.
و نمیداند که طبیعت را نمیداند.
در جامعه انسانی هم، رفتار انسان امروزی درست مانند آن جک است که کسی به هزار پا میگفت تو با دو تا پا هم میتوانی راه بروی باقی را قطع کن! امروزه ایها هم میگویند: کسانی که از واژن زنی که در این محدوده مرزی زندگی میکند- متولد نشده اند- بدرد بخور نیستند و یا از ما کمترند، و یا تنها واژن زنانی که در این محدوده جغرافیایی کودک میزایانند، طلا است. و مال بقیه چیز دیگری است!!
چقدر برای اینکه شهید از جهان نرفته باشم، از این مطالب نوشتم و کو گوش شنوایی؟
ما خفته او آمد
باد آمد دربگشا
اندوه خدا آورد
خانه بروب افشان گل
پیک آمد پیک آمد
مژده ز«نا» آورد
آب آمد آب آمد
از دشت خدایان نیز
گلهای سیاه آورد
ما خفته او آمد
خنده شیطان را برلب ما آورد
مرگ آمد
حیرت ما را برد
ترس شما آورد
در خاکی صبح آمد
سیب طلا از باغ طلا آورد.
سهراب سپهری
آلبوم کامل قول و غزل از محمود محمودی خوانساری
مرداد ۱۵، ۱۳۹۷
اشتراک در:
پستها (Atom)