اگر نیک بنگری یک رابطه منطقی بین:
- بیرون راندن آدم از بهشت،
- ازهم پاچیده شدن امپراطوری پارسها در دویست سال پیش،
- و فتنه ۵۷ در ۴۰ سال پیش وجود دارد.
در تمامی این موارد آدم ناسپاسی و نافرمانی کرده و خود را اسیر دست اهریمن ساخته است.
و چرا اینطور است؟ زیر طبیعت آدمی هیچگاه بمعنای واقعی راضی و قانع و خرسند نیست، هرچه به او بدهید---- حتی بهشت--- بازهم بدنبال بیشتر است. (و این همان پیامی است که در بطن داستان آدم و حوا، از نیاکان خردمند پارسی در کتب داستانی و شاهنامه نهاده و به آیندهگان هدیه داده شده است.)
براساس این منطق براحتی میتوان این هشدار را داد که:
ای کسانی که با ناسپاسی اهریمن را بروی زمین چیره گرداندید و موجب پیروزی بدی بر نیکی شدید، منتظر عواقب بدتر از این که دیدید باشید، چراکه بدی هم مانند لوبیای سحرآمیز زمانی که شروع برشد میکند، به آسمان سر کشیده و در انتهایش هیولایی را مرتبا رو به بالا میبرد.
و شما شاگردان اهریمن که بر زمین چیره گشتید، شما هم از بهشتتان بیرون رانده خواهید شد، چرا که در شما هم روزانه کوچکی از طبیعت آدمی یافت میشود که ارضاء شدنی نیست، حتی با جهنمی که خود ساخته است.