فروردین ۲۹، ۱۳۹۷
آلات و ادوات موسیقی از سراسر دنیا
Hotel California (Eagles) - Harp Guitar Cover (arr. T. Bowman/Tomi Paldanius) - Jamie Dupuis
پرشور از حزین است امروزکوه و صحرا, مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
دهکده ماهیگیری کوچکی بنام هوتوان (houtouwan) در جزیره شنگشن چین از سال ۱۹۹۰ بدلیل دور افتادگی و کمبود امکانات رها شده است. ساکنان مجبور شدند کار را در شهرهای دیگر پیدا کنند و روستای ساحلی خود را به دلخواه مادر طبیعت ترک کنند.
امروز، این دهکده که به شهر ارواح میماند تنها توسط گردشگران کنجکاو که برای دیدن خانههای پیچیده شده و دیگر ساختمانهای بلعیده شده توسط خز سبز و گیاه عشقه به آنجا میروند، بازدید میشود. برای کنجکاوان تقریبا ۳۶ ساعت طول میکشد تا خود را از اولین شهر نزدیک- به این روستا برسانند.
چنگ باز اندر هوا و شاخ رنگ اندر زمین
در سپهر دولت آمد کامجوی و کامران
از شکار خسروی آن آفتاب خسروان
خون و آتش در بلارگ زهر و باد اندر خدنگ
کوه و گردون در جنیبت، ابر و دریا در سنان
نوک زوبین خسته اندر نافۀ آهوی مشک
زهر پیکان رانده اندر زهرۀ شیر ژیان
هرکه او نخجیرگاه خسرو ایران بدید
از شگفتیهای عالم نیست طبعش را بیان
بر سپهر کوه پیکر هر طرف پر گنده بود
لالۀ شمشاد پوش و گلبن پروین نشان
جعدشان بر سوسن سیمین فکنده عودتر
زلفشان بر لالۀ رنگین نهاده ضیمران
آهوان خیمگی هرساعتی بر کوه و دشت
بر کشیدندی بروی شیر گردنکش فغان
خاک چون اشکال اقلیدس شد از شاخ گوزن
در بر هر شکل حرفی از خدنگ جان ستان
چنگ باز اندر هوا و شاخ رنگ اندر زمین
این معلق، آن مجعد، این ز مشک، آن زعفران
بر زمبن چشم گوزنان، راست گویی ضف زده
اختران جزع پیکر در عقیقن آسمان
روی آهو پیکر پروین نمود اندر زمین
وز هلال منخسف بر پیکر پروین نشان
خامۀ مانی تو گفتی بر زمین بیرنگ زد
صد هزاران صورت رنگین بآب ناردان
فروردین ۲۷، ۱۳۹۷
همی گواژه زند بر بلندی کیوان
بهار تازه زسر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
کجا کسی که زفردا پذیرد از تو ضمان
نه کار کژ جهان را تو راست خواهی کرد
چگونه راست کنی چون کژست کار جهان
ز رفتن سرطان جز کژی نبیند کس
حکیم طالع عالم بدین نهد سرطان
مرا شراب گران ده که عاقبت مستیست
اگر شراب سبک نوشم ار شراب گران
مرا بوقت گل از باده صبر فرمایی
کرا توان بودایدر چنین؟ چنین نتوان
کدام روز بشادی گذاره خواهد کرد
کسی که ببهاری چنین بود پژمان
ز شاخ پوده همی سر برون کند مینا
ز سنگ خاره همی سر برون کند مرجان
پر از سنان کبودست حوض نیلوفر
پر از برادۀ لعلست روی لاله ستان
همی بخندد نونو بسبزه بر لاله
همی بگرید خوش خوش بلاله بر باران
ز بسکه گور کنون برگ بید و لاله خورد
زمردین و عقیقین کند لب و دندان
گل از نسیم صبا کرد پر ز گل دامن
گل از سرشک هوا کرد پر گلاب دهان
بشکل غالیه دانیست لاله یاقوتین
نشان غالیه اندرمیان غالیه دان
اگر زمرد و یاقوت تاج شاهان بود
کنون ز خاره در آویختست و خارهستان
زبسکه رنگ بکهسار برگ لاله چرد
چو برگ لاله کند رنگ شیر در پستان
ستاکهای گل اکنون درخت و قواقند
ز زندواف برو صدهزار گونه زبان
مکللست و منقش چمن بدر و عقین
معطرست و مطیب هوا بمشک و ببان
سپاه میغ زمان تا زمان بتازد تند
کند حکایت هرساعتی زصد توفان
فروردین ۲۶، ۱۳۹۷
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم
هرچه کردم بخودم کردم و وجدان خودم
تک و تنهاتر ازآنم که بدادم برسند
آنچنانم که شدم دست بدامان خودم
موی تو ریخته بر شانه تو امّا من
شانه ام ریخته بر موی پریشان خودم
از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم
آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردترست
اخوانم که رسیدم به زمستان خودم
تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم
شب میلاد من بی کس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم.
یاسر قنبرلو
Daniel Castro - I'll Play The Blues For You
آلات و ادوات موسیقی از سراسر دنیا
River Flows in You (Yiruma) - Sasando Instrumental by Natalino Mella
قدم بنفشه وار شد و رخ بنفشه فام
رخسار و قد و زلف و بناگوش یار من
ماهست بر صنوبر و مشکست بر سمن
با ماه و با صنوبر او نور و راستی
اندر سمن طراوت و در مشک اوشکن
این هرچهار فتنۀ دین دیده و دلند
بر هرچهار من بدل و دیده مفتتن
قدم بنفشه وار شد و رخ بنفشه فام
زان تودۀ بنفشه او بر دو نسترن
مشک ختن بنفشۀ او را سزد رهی
نقش ختا دو نسترنش را سزد شمن
ور مشک در ختن بود و نقش در ختا
زلفین و روی اوست پس اندر ختاختن
در نازکی و کوچکی اندر جهان که دید
نازکتر از میانش و کوچکتر از دهن
زیبا و دلفریب بدان نازکی کمر
شیرین و جانفزای بدان کوچکی سخن
صافی و دور بین دل و جانیست مرمرا
هردو بدست مهر و مدیحند مرتهن
ما آرزوی خوشبختی مردم دنیا را داریم ولی شما جز مردم دنیا نیستید!
آنچه که در پائین میآید شرح لحظهای کوتاه از تاریخ معاصر ایران بزرگ است و هدفش ثبت تاریخ واقعی است. آدمبرفی میداند که اکثر ایرانیها مطالب زیر را بخوبی میدانند، و هدفش تکرار مکرارات نیست. انگیزه نوشتار زیر، پیشی گرفتن است و اینکه پیش از اینکه غربی جنایتکار تاریخ برای آیندگان ایرانی بنویسد، لازم است که ما بعنوان ایرانی وظیفه خود را در قبال آیندگان انجام داده و حقیقت را برای آنان بازگو کرده و ثبت کنیم تا آنها مانند ما به بیراهی و گمراهی و در نتیجه فلاکت و تیرهروزی دچار نگردند.
داعش و جمهوری آخوندی اسلامی در ایران:
وقتی از مردم سوریه و عراق نظرشان را راجع به تجربهای که با گروه تروریستی داعش داشته اند، جویا شوی، خواهند گفت که داعش درست شبیه همان حکومتی است که در ایران است. و آنها نمیدانند که در واقع داعش نسبت به مردمی که بر آنها حکومت میکرد بسیار مهربانتر از رژیم خونخوار و جنایتکار آخوندهای دست نشانده انگلیسی و فرانسه در ایران است.
ولی آنچه که مردم این دو سرزمین را متقاعد ساخته که داعشیها همان حکومت آخوندهای جمهوری اسلامی در ایران هستند اینستکه این دو شباهتهای رفتاری بسیاری با یکدیگر دارند.
- داعشیها هم مانند رژیم آخوندی هرجا که پا گذاشتند ضمن نابود سازی آثار بجا مانده امپراطوری پارس ها(حتی به کلیساها هم رحم نکرده و آنها را که در سابق کاخهای پارسی بودند تنها بهمین گناه منفجر ساختند.) نسبت بمردمی که تبار ایرانی داشتند دقیقا مانند آخوندهای دست نشانده خونخوار و بیرحم رفتار و مانند آنها جنایت کرده وایرانی تبارها را گروهی کشتار کردند و نسبت به آنانی که احمقانه گمان میکردند از نژاد عرب یا ترکند با محبت و احترام برخورد کردند، دقیقا مانند رژیم دست نشانده جمهوری اسلامی در ایران.
- داعشیها هم مانند آخوندهای جنایتکار اسلامی در ایران، برای تضعیف جامعه و از کار انداختن پویایی در بین مردم، هرجا که پا گذاشتند، نیمی از جمیت یعنی زنان را تحت عنوان خدا و دین زندانی ساخته و از صحنه جامعه دور ساختند و بدین ترتیب تکامل طبیعی جامعه که فقط و فقط از پیوند زن و مرد در همه زمینه ها، در کار، در علم، در سازندگی، در بقا و و و بوجود میاید، را از هم گسسته و بدین گونه جامعه بیمار و مفلوک و عقبمانده را جا انداخته و استوار ساختند. چرا که غربیها بخوبی میدانند، جامعه بدون همکاری زن، همان کارایی و بازدهی را دارد که یک انسانی که از نیم تنه فلج شده، دارد.
- داعشیها هم مانند آخوندهای اسلامی تمامی ثروتهای منطقه را راهی کشورهای غربی، ترک و عربها نمودند.
تفاوتی که بین رژیم دست نشانده آخوندی و داعشیها وجود دارد اینست که مردم تکلیفشان با داعشیها مشخص و معلوم است و میدانند که داعشیها گروهی مسلمان متعصب و مذهبیهای افراطی هستند که از نظر عقیدتی پیرو حکومت مرتجع و عقبمانده عربستان و وهابیها هستند و از نظر اعمال و هدف، گروهیند که از سازمانهای اطلاعاتی غربی بویژه انگلیسی و فرانسوی دستور میگیرند و اهداف و دستورات آنان را پیش میبرند، درحالیکه آخوندهای جنایتکار حاکم در ایران اهریمنانی هستند که همان ایدئولوژی و اهداف داعشیها را داشته و مانند آنان برای اعمال خود از سازمانهای اطلاعاتی اسراییل و غربی دستور میگیرند، ولی در لباس ایرانی و دوست وارد شده و در لباس ایرانی و خداپرستی ایرانی(شیعه) جنایت میکنند.
اهریمنی که نزدیک به ۴۰ سال است که مانند سرطان بجان ایران افتاده و ریشه دوانده و این باقیمانده امپراطوری جهان شمول را در چنگال خود فشرده و در حال نابودی کامل آن است.
چرا؟ به دو دلیل مادی و معنوی. ایران کشور مادر و پهناور و کهنسالی است که سرشار از مواد اولیه و ثروتهای طبیعی است که همین عامل از ۲۰۰ سال پیش به اینطرف بجای رفاه، موجب تیرهروزی مردم آن گشته است، چراکه قبایل بغایت بدوی و بربرها مانند حیوانات گرسنه در اطراف خوراک لذیذ از اطراف آن دور شدنی نیستند.
از نظر معنوی هم ایران مبدا و منبع فرهنگ و هنر و دانش و ادبیات و تمدن بشری است و هر قبیلهٔ وحشی و بدوی با سرقت گوشهای از این سرچشمه تمدن، برای خود مدنیت و افتخار جمع کرده و میکند و برای اینکه دزدیهای خود را پنهان سازد، چاره را در نابودی سرچشمه میبیند.
نکته انحرافی در همه این جریان این است که آخوندهای جمهوری اسلامی را در عراق و سوریه جلو داعشیها گذاشتند تا جنگی خانمان سوز را بمردم منطقه تحمیل کرده و ماشین کشتار و چپاول را راه انداخته باشند. بدین ترتیب یک مسابقه، یک بازی، یک قمار و یا هرچه که نامش نهید، براه انداخته که نتیجهاش همواره برد و پیروزی برای غرب و اسراییل است. چرا که از هرطرف که کشته شود بسود غرب و اسراییل و هر طرف که برنده شود، بهرهاش را باز هم غرب میبرد و هدف که چپاول و ویرانی ایران بزرگ است به انجام رسیده، توجهها از جنایات غرب منحرف شده و رفاه و خوشی و خوشبختی و پیشرفت متوجه یک طرف یعنی غرب و اسراییل گشته و گور پدر اینوریها که اصولا از نظر آنها آدم نیستند.
این داستان تا نابودی کامل منطقه ادامه خواهد یافت. پس از آن بسراغ دیگر جاها رفته و با همین فرمان جلو رفته و در آخر تنها وحشیها باقی خواهند ماند. و تازه در این زمان است که آنچنان جنگ و کشتار و بربریتی بر دنیا حاکم خواهد شد که نمونهاش در تمامی طول تاریخ بوجود آمدن کره زمین دیده و شنیده نشده است.
فروردین ۲۵، ۱۳۹۷
یک قوم گرد سبزه و یک قوم در چمن
ای گلبن روان و روان را بجای تن
پیشآر جام و تازه کن از راح روح من
زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو
در کوهسار لاله و در باغ یاسمن
خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال
بر رنگ و بوی اوست چو خمار مفتتن
گر در شعاع او گذرد اهرمن شبی
روزی نهان نماند ازآن بعد اهرمن
نورست گر گرفت توان نور را زنار
جانست گر برهنه توان دید جان زتن
با اینچنین شراب صبوحی شدن بباغ
فاضلتر از بسوی منی رفتن از وطن
گر مست و خفته ماند مغنی روا بود
اکنون که مرغ نعره برآورد از فنن
تابانگ عندلیب برآمد ز جویبار
مدهوش شد رفیق و فرو ماند از زدن
بلبل پر از خروش شد اندر میان باغ
باده بجوش آمد اندر میان دن
بر نوبهار انجمنی بین ز عاشقان
یک قوم گرد سبزه و یک قوم در چمن
این نوبهار آمده شش ماه رفته بود
یا رفته ای که آمده، سازد روان من
اشتراک در:
پستها (Atom)