فروردین ۲۵، ۱۳۹۷
یک قوم گرد سبزه و یک قوم در چمن
ای گلبن روان و روان را بجای تن
پیشآر جام و تازه کن از راح روح من
زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو
در کوهسار لاله و در باغ یاسمن
خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال
بر رنگ و بوی اوست چو خمار مفتتن
گر در شعاع او گذرد اهرمن شبی
روزی نهان نماند ازآن بعد اهرمن
نورست گر گرفت توان نور را زنار
جانست گر برهنه توان دید جان زتن
با اینچنین شراب صبوحی شدن بباغ
فاضلتر از بسوی منی رفتن از وطن
گر مست و خفته ماند مغنی روا بود
اکنون که مرغ نعره برآورد از فنن
تابانگ عندلیب برآمد ز جویبار
مدهوش شد رفیق و فرو ماند از زدن
بلبل پر از خروش شد اندر میان باغ
باده بجوش آمد اندر میان دن
بر نوبهار انجمنی بین ز عاشقان
یک قوم گرد سبزه و یک قوم در چمن
این نوبهار آمده شش ماه رفته بود
یا رفته ای که آمده، سازد روان من
نفرت انگیزترین موجودات دنیا
خبر تکراری است. یک روز صبح از خواب برخاسته و میشنویم که رسانهها اعلام میکنند دیشب سه جنایتکار تاریخ، یعنی آمریکا و فرانسه و انگلیس برای بار دیگر به یک کشور حمله کرده و بخود اجازه دادند تا بزنند، بکشند و ویران کنند.
فقط برای یک لحظه ماجرا و خبر را اینگونه مجسم کنید: دیشب ارتش سوریه و یا روسیه به لندن/پاریس/واشنگتن حمله نظامی کرده و این شهرها را با ۱۰۰ موشک زده است. تصور میکنید واکنش این سه جنایتکار جنگی چگونه خواهد بود و در امپراطوری فاسد و پلید رسانهای شان چگونه ماجرا را منتشر میکنند؟ آیا بجز اینکه تعدادی کشور دنیا با بمبهای اتمی ویران میشد، نتیجه و عکسالعمل دیگری از این سه دشمن بشر و بشریت انتظار میرفت؟ پس چگونه است که مردم دنیا نشسته اند و تنها نگاه میکنند که چگونه این سه خبیث اجازه چنین گستاخیها را بخود داده و هرگاه دلشان خواست بیک کشور حمله نظامی کرده بزنند، بکشند، ویران کنند و آب از آب هم تکان نخورد!
و در آخر پرسش من این است: تا کی باید شاهد توحش و تجاوز این سه پلید به ملتها و کشورها بهر بهانهای بود؟ براستی تا به کی؟ دلتان خوش است که هنوز نوبتتان نرسیده؟ تصور میکنید دوستان امروزتان در فردایی که دیگر کشور غیر خودی موجود نباشد بسراغ شما نخواهند آمد؟
صد رحمت به جنگل و قوانین جاری در آن. در آنجا دستکم تکلیف مشخص است که حیوانات برای بقا و رفع گشنگی به یکدیگر حمله میکنند، دیگر از سر تفریح و خودنمایی و خودبزرگ بینی و عقدهگشایی و بهانههای احمقانهای از ایندست همدیگر را بفجیترین وضع ممکن از بین نمیبرند.
ننگ و نفرت و شرم و نابودی بر شما که چنین دنیای آلودهای ساخته اید.
فروردین ۲۴، ۱۳۹۷
همی برآرد در ثمین هزار از سنگ
ز موج دریا این آبر آسمان آهنگ
کشیر رایت پروین نمای بر خرچنگ
مشعبد آمد پروین او که در دل کوه
چو وهم مرد مشعبد همی نماید رنگ
سپهر رنگین زو گشت کوه سیم اندود
ستاره وار روان بر سپهر رنگین رنگ
سحاب گویی در منضدست بکیل
شمال گویی عود مثلثست بتنگ
شکفته شاخ سمن گرد بوستان گویی
همی برآرد در ثمین هزار از سنگ
دهان ابر بهاری همی فشاند در
گلوی مرغ نو آیین همی نوازد چنگ
ز شاخهای سمن مرغکان باغ پرست
بلحن باربدی برکشیده اند آهنگ
دهان لاله تو گویی همی که نوش کند
بروی سبزۀ زنگار گون نبید چو زنگ
چو ابر فندق سیمین بر آید آن ریزد
برآرد از دل پیروزه شکل سیمین زنگ
مشعبدیست که بر خرد مهرههای رخام
بحقهای بلورین همی کند بیرنگ
زمین ز زخم صبا شد نگارخانۀ چین
چمن ز شاخ سمن شد بهار خانۀ گنگ
فروردین ۲۳، ۱۳۹۷
سرزمین کهنسال بـِرمه (میانمار) یکی از نقاط بهشت آسای کره زمین که آلوده دستان جنایتکار غربیها شده است
سرزمین کهنسال بـِرمه (نامی که غربیها بر آن نهاده اند: اتحادیه جمهوری میانمار) کشوری است در آسیای شرقی. بزرگترین شهر این کشور رانگون است ولی پایتخت آن شهر نایپیداو میباشد. جمعیت برمه بیش از ۶۰ میلیون نفر، زبان رسمی این کشور برمهای و واحد پول آن کیات است.
۶۸ درصد از مردم برمه از تبار برمهای، ۹ درصد شان، ۷ درصد کارن و بقیه از دیگر اقوام هستند. ۸۹ درصد از مردم برمه بودایی، ۴ درصد مسیحی، ۴ درصد مسلمان و ۱ درصد نیز پیرو آیین هندو هستند.
برمه از نظر مساحت چهلمین کشور بزرگ جهان و از نظر جمعیت بیست و چهارمین کشور پرجمعیت جهان است.
برمه، پس از جنگ جهانی اول از پیکر امپراطوری ایران جدا شده و تحت اشغال وحشیهای انگلیسی قرار گرفت. ولی در سال ۱۹۴۸ ظاهرا به استقلال رسید. از زمان استقلال ظاهری ، این کشور شاهد درگیریهای درازمدت میان اقوام پرشمار خود بوده که این یک نشان ثابت از وجود انگلیسیها در آن کشور است و یکی از طولانیترین جنگهای داخلی را به خود دیدهاست. و هرجا که انگلیس و فرانسه در آنجا رخنه کردند، دچار جنگ و کشتار و خونریزی و پلیدی و پلشتی و ابلیس صفتی گشته است.
برمه از ۱۹۶۲ تا ۲۰۱۱ تحت یک رژیم نظامی اداره میشد اما از پس از برگزاری انتخابات در سال ۲۰۱۲، این رژیم نظامی در سال ۲۰۱۱ رسماً پایان یافت و حکومتی نیمهنظامی جایگزین آن شد که این حکومت دست نشانده بظاهر دست بیک رشته اصلاحات دموکراتیک! زدهاست از آنجمله کشتار مسلمانان این کشور!
برمه کشوری است با منابع زیاد اما اقتصاد آن یکی از کمتوسعهیافتهترین اقتصادها در جهان است.( اینهم یکی دیگر از نشانههای وجود انگلیسیها در یک کشوراست. چرا که انگلیسیها مانند غده سرطانی هر کشوری را دچار وجود نحس خود کنند، تا آن کشور را بطور مطلق از پا در نیاورند و به ویرانی صد در صد نکشانند ول کن نیستند و مانند زالو تا زمانی که چسبیده اند خون مردم آن کشور را میخورند. نگاه کنید به ایران که ۴۰ سال است دچار این بلیه و طاعون و سرطان و ابلیس است.) جنوب برمه در سال ۲۰۰۸ در پی توفانی سهمگین بشدت ویران شد. در اینسال نیمی از جمعیت میانمار از توفان نرگس زیان دیدند و در این کشور دست کم ۷۸ هزار تن در نتیجه توفان نرگس جان باخته و ۵۶ هزار تن نیز ناپدید شدند.
در هنگام ساخت پالایشگاه آبادان در زمان پادشاهی محمد رضا شاه که کشور با سرعت درحال پیشرفت و دگرگونی و مدرنیزه شدن بود و بهمین دلیل از تمامی دنیا برای کار به ایران سرازیر میشدند، مسجدی در آبادان توسط کارکنان خارجی پالایشگاه که اکثراً از مسلمانان اهالی رنگون (پایتخت برمه) و هند و پاکستان بودند ساخته شدهاست که این مسجد که به مسجد رنگونیها معروف است، هماکنون یکی از جاذبههای گردشگری شهر آبادان است.
هنر وقتی هنر است که درمان کند... Maria Forqué
ماریا فورکو هنرمند اسپانیایی خود را ونوس مینامد و معتقد است که هنر زمانی هنر است که درمان دردهای روحی آدمی باشد و نیازهای درونی او را جوابگو شود. هنر وقتی هنر است که سالم و بری از هرگونه وابستگی و آلودگی باشد. و هنری که در خدمت هدف مشخص و یا انگیزهای بجز خود هنر قرار گیرد، یک تقلب است و نه هنر. این هنرمند بازیگر، مدل، دی جی و فعال اجتماعی، اعتراض خود به وضعیت موجود هنر را بروشی افراطی نشان میدهد.
میکشد بیچارگان را در فراغ انتظار
میرود سنجابگون بر چرخ از دریا بخار
میکند پر حواصل بر سر عالم نثار
مرکز خاک آهنین شد پاک و مستولی شدست
بر زر گردون سرب سیما سحاب سیم بار
گر بود از سیم پشت هرکسی گرم ازچه رو
عالمی لرزان شدند از بیم او سیماب وار
چرخ چرخه، ابر پنبه، رشتۀ باران کناغ
دوک ریسی طرفه پیش آورد زال روزگار
روی قرص آفتاب از ابر میگردد نهان
همچو قرص گرم مانده از بر سنگین تغار
مار و کژدم تا زسرما در زمین پنهان شدند
آب دارد نیش کژدم- باد دارد زهر مار
پس کنون آن به که دارد رنگ رخسار تذرو
چون ز ابر فاخته گون شد حواصل کوهسار
کوه اگرچه چون حواصل شد از آن غمگین مباش
کین حواصل زود خواهد گشت طاووس بهار
آفتاب از بس عزیزی نازها در سر گرفت
میکشد بیچارگان را در فراغ انتظار
ز آفتاب آسمان کر دست ما را بی نیاز
یک نظر از آفتاب جود مخدوم کبار
مخلص اینجا کرده بودم ختم بازار سخن
عقل را گفتم مشو کاهل سخن، معنی بیار
عقل گفتا آرمت از باده و آتش سخن
کاندرین سرما جزین ناید پسند هوشیار
باده ای باید که اندازد بانجم پر شعاع
فروردین ۲۲، ۱۳۹۷
ما و سماع و بادۀ رنگین و زلف یار
اکنون که تر و تازه بخندید نو بهار
ما و سماع و بادۀ رنگین و زلف یار
آن زر سیم خمره و لعل بلور درج
یاقوت سیم حلقه و مرجان در شعار
خورشید برج بره و ناهید چرخ بزم
مریخ طبع سفله و ماه گل عذار
از ارغوان تبسم و از زعفران فرح
از مشک تازه گونه و از عود تر بخار
تلخی بجای شکر و جسمی بجای جان
جامی بعمر پخته و آبی برنگ نار
در جام بیقرار بود راست همچنانک
گیرد سهیل درشکن ماه نو قرار
خود باحباب وی چه بود از موافقت
گر زهره هم برقص درآید شکرف وار
اینک بسی نماند که از رنگ و بوی او
هم گل شود پیاده و هم دل شود سوار
خوش خوش دهان لاله چو پذرفت رنگ می
در کام گل فتد بهمه حال خارخار
لبها نهند در سر و سر درسر آورند
گلها و لالها ز پی بوسه و کنار
گریان شود سحاب چو یعقوب تا که گل
خندان رود ز چاه چو یوسف بتخت بار
آلبوم کامل قول و غزل از محمود محمودی خوانساری
اشتراک در:
پستها (Atom)