بهمن ۰۵، ۱۳۹۶

زان پیش که بر سرت شبیخون آرند



زان پیش که بر سرت شبیخون آرند
برگوی بتا تا می گلگون آرند
تو زر نی ای غافل نادان که ترا
در خاک نهند و باز بیرون آرند.

خیام





آلات و ادوات موسیقی از سراسر دنیا

Viny' Lourd Son - RATM_Know Your Enemy - Scratchocaster cover

من بهر فرصت که یابم برتو میتازم


از هجوم نغمه‌ای بشکافت گور مغز من امشب
مرده‌ای را جان برگ‌ها ریخت
پاشد ازجا درمیان سایه و روشن
بانگ زد برمن مرا پنداشتی مرده
و بخاک روزهای رفته بسپرده؟
لیک پندار تو بیهودهست
پیکر من مرگ را ازخویش میراند
سرگذشت من بزهر لحظه‌های تلخ آلودهست

من بهر فرصت که یابم برتو میتازم
شادیت را با عذاب آلوده میسازم
با خیالت میدهم پیوند- تصویری
که قرارت را کند در رنگ خود نابود
درد را با لذت آمیزد
در تپش‌هایت فرو ریزد
نقشهای رفته را بازآورد باخود- غبارآلود

مرده لب بربسته بود
چشم میلغزید بریک طرح شوم
میتراوید ازتن من درد
نغمه میآورد بر مغزم هجوم.

سهراب سپهری



احمق ها فطرت را از دست داده اند، بی‌ آنکه بتوانند شعور را جانشین آن کنند


بیا با ما بگو پاینده ایران



شبی دل بود و دلدار خردمند
دل از دیدار دلبر شاد و خرسند

که با بانگ بنان و نام ایران
دو چشمم شد ز شور عشق گریان

چو دلبر شور اشک شوق را دید
به شیرینی ز من مستانه پرسید

بگو جانا که مفهوم وطن چیست
که بی مهرش دلی گر هست دل نیست

به زیر پرچم ایران نشستیم
ودر را جز به روی عشق بستیم

به یمن عشق در ناب سفتیم
ودر وصف وطن اینگونه گفتیم

وطن یعنی درختی ریشه در خاک
اصیل و سالم و پر بهره و پاک

وطن خاکی سراسر افتخارست
که از جمشید و از کی یادگارست


Moein - Cheh Konam Asheghe Iranam Man | معین - چه کنم عاشق ایرانم


رضا عباسی ۱



رضا عباسی یکی از ده ها نابغه هنرمند (بویژه در هنر نقاشی) دوران امپراتوری صفوی و همزمان با حکومت شاه عباس کبیر در دوران حکومت امپراتوری جهان شمول صفویه است. و بدون اغراق میتوان گفت مبتکر‌ترین و خلاق‌ترین هنرمند این دوران نیز هست. در زمان او درهر شهر از فلات قاره ایران مانند دیگر شهرهای این امپراتوری جهان شمول، مکاتب گوناگونی برای نقاشی وجود داشت و این مکاتب به نام شهر هایی که این مکاتب در آنجا ها بیشترین هنرمندان و نقاشان را داشت خوانده میشدند. مانند مکتب اصفهان، هرات، بخارا، تبریز، مشهد، روم ، آندلس، شیراز و و و . از زیبایی شناسیهای متنوع ایرانی رایج در دوران امپراتوری صفویه میتوان به صحنه پردازی، تصویرگری کتاب یا صحنه آرایی روایتها و داستانهای کهن، تزیین دیوارها و سقفهای کاخها و خانه‌ها و حمامها و و و را نام برد.
قابل ذکر است که رضا عباسی شاهکارهای نقاشی خود را ۵۰۰ تا ۶۰۰ سال پیش خلق کرده است و آنچه که در تصاویر این نابغه بزرگ ایرانی میتوان دید از تفنگ شکاری تا کلاه شاپو مربوط بزمانی میشود که نه انگلیسی وجود داشته و نه فرانسه و نه آمریکا. تمامی تصاویر و نقاشی های این هنرمند بزرگ ایران در جنگ جهانی اول (۱۰۰ سال پیش) که ایران مورد حمله وحشیانه قبایل بغایت بربر و عقب مانده انگلیسی و فرانسوی و عرب و ترک قرار گرفت و به سبب ضعف و ناتوانی حکومت مرکزی و حکام قاجار دچار قتلعام فجیع و وحشتناکی گشته (بنا به اعتراف خود این وحشی ها حدود ۲۰ میلیون ایرانی قتلعام شده و بیش از دو سوم ایران تجزیه گشت و بدست انگلیس و فرانسه و ترک و عرب افتاد و تمامی ایران ویران و به آتش کشیده شد) و این آثار مانند دیگر آثار هنری و کتب علمی و کتابخانه ها و دارایی های مالی و معنوی ایران به غرب منتقل شد و مصادره گشت و جز تاریخ و گذشته و فرهنگ انگلیس و فرانسه و عرب و ترک بربر ثبت شدند. و اینک کم و بیش (هر آنچه که نتوانسته اند به نام خود بزنند ) در موزه های غربی قرار دارد.

خلاصه ما پیچیدیم قبله نپیچید


آزمون این روزهای مردان سرزمین من، قیمت مرغ و میوه است.
همان مردانی که هشت سال با دست خالی با نصف جهان جنگیدند و سربلند بخانه آمدند. امروز سرافکنده از اهل وعیال پیاده رو‌ها را آنقدر میروند تا گم شوند.
خدایا، مردان در سکوت پیر میشوند و در خاموشی اشک میریزند، آنها را به مرغی امتحان مکن.........!

امیر آقایی هنرمند سينما

ای بسر زلف تو سودای من, وازغم هجران توغوغای من


بهمن ۰۴، ۱۳۹۶

ای یار، ای یگانه ترین یار



در آستانهٔ فصلی سرد
در محفل عزای آینه ها
و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ
و این غروب بارور شده از دانش سکوت
چگونه میشود به آن کسی که میرود اینسان
صبور ،
سنگین ،
سرگردان ،
فرمان ایست داد
چگونه میشود بمرد گفت که او زنده نیست 

او هیچ وقت زنده نبودهست

درکوچه باد میآید
کلاغهای منفرد انزوا
در باغهای پیر کسالت میچرخند
و نردبام
چه ارتفاع حقیری دارد

آنها تمام ساده لوحی یک قلب را
با خود بقصر قصه ها بردند
و اکنون دیگر
دیگر چگونه یک نفر برقص برخواهد خاست
و گیسوان کودکیش را
در آبهای جاری خواهد ریخت
و سیب را که سرانجام چیده است و بوییده است
در زیرپا لگد خواهد کرد ؟

ای یار، ای یگانه ترین یار
چه ابرهای سیاهی در انتظار روز میهمانی خورشیدند
انگار در مسیری از تجسم پرواز بود که یکروز آن پرنده نمایان شد
انگار از خطوط سبز تخیل بودند
آن برگهای تازه که در شهوت نسیم نفس میزدند
انگار
آن شعلهٔ بنفش که در ذهن پاکی پنجرهها میسوخت
چیزی بجز تصور معصومی از چراغ نبود

در کوچه باد میآید
این ابتدای ویرانیست
آنروز هم که دستهای تو ویران شدند باد میآمد


ستارههای عزیز
ستارههای مقوایی عزیز
وقتی در آسمان، دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه میشود به سوره های رسولان سرشکسته پناه آورد؟
ما مثل مرده های هزاران هزار ساله بهم میرسیم و آنگاه
خورشید برتباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد


من سردم است
من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد
ای یار ای یگانه ترین یار 

آن شراب مگر چند ساله بود؟
نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد
و ماهیان چگونه گوشتهای مرا میجوند
چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟

آلات و ادوات موسیقی از سراسر دنیا

Koji Matsumoto - Flute Style Didgeridoo Freestyle

سرزمین نیک‌اندیشان و پاکان جهان



زادگاه مهر بود و مهرآیین کشوری
چون درخشان گوهری در پهنه‌ پهناوری

جای جا، در سرزمینهای فراخش،
مردمانی پاکجان
گونه‌گون آیین و دین
گون‌گون آداب، اما یک‌زبان

پارسی، جانمایه‌ هم‌بستگی‌شان بود
هم‌زبانی چهره‌ساز زندگی‌شان بود

دست‌ها در دست هم، درجان‌شان می‌تافت
آفتاب دوستی، با گرمی جان‌پروری

نور یک فرهنگ می‌تابید بر دل‌های‌شان
لاجرم سرشار بود از عشق، از آزادگی دنیای‌شان
برچکاد سرفرازی جای‌شان
سرزمین سرفرازان بود، «ایران» نام او
مهرورزان، جرعه‌نوش جام او
کشوری چشم و چراغ خاوران
سرزمین نیک‌اندیشان و پاکان جهان
نیک‌گفتاران،
نیک‌کرداران،
کشور نام‌آوران با مردم نام‌آوری

این میان بیگانگان،
در کمین بودند با ترفندها
رخنه‌ها کردند از راه «زبان»
تا نفاق افتاد در یاران و خویشاوندها
دستها از هم جدا
اشک‌ها شد جانشین خوش‌ترین لبخندها
آه، ای از هم‌زبانان، هم‌دلان، افتاده دور
آه، ای از کاروان جا مانده
حیران، ناصبور
روزگار سرفرازی‌هایت آیا آرزوست؟
تا گذاری بار دیگر دست خود در دست دوست
پارسی را پاسداری کن، اگر دانشوری.

جاودان نام و شادروان فریدون مشیری



ای ایران دور از تو باد؛ دست پلید اهریمن صفتان

اگر میشد ذات آدما را دید ...... XRay


آزادی برای مردم شهرنشینی که تربیت نشده و شعور ذاتی هم ندارند، از سم کشنده هم بدتر است. چون فطرتِ آنها که نیروی طبیعی و هدایت کننده آنها در جهت درست است، را هم از ایشان گرفته و آنان را تبدیل بموجودات غیر قبل پیش بینی و سخیفی مینماید.

حتی یک پرنده هم روی یک شاخه مهمان نیست


زمان نه تنها، زوایای دید، ابعاد ادراک و احساس را تغییر میدهد، بلکه ارزش ها، سلیقه ها، حساسیت‌ها و ذائقه‌ها و شامه‌ها را نیز بیرحمانه جابجا میگرداند. و از این رو، نه تنها جهان عناصر، بلکه با سرانگشت توانا و خستگی‌ نشناس زمان، عالم ارواح و افکار و عواطف نیز محل ( تغییر) کون و فساد و تغیرات مثبت و و و دائمی است.

نقاشی‌های که بی‌ شباهت به عکس نیستند


مسیحای خاکش بتن جان دهد


بهمن ۰۳، ۱۳۹۶

آلات و ادوات موسیقی از سراسر دنیا

Kamal Sabri&Maria Pomianowska India Poland When masters meet Desert song fragment

از ازل تا به ابد قسمت من ایران است



آرامگاه یکی از بزرگان ایران در شوش ایران
از ازل تا به ابد قسمت من ایران است
که نشــانش پرِ سیمرغ و دل شیران است
همه گویند که ایران چه بزرگ است ، بزرگ
این همــه در سخن و در خرد پیران است
تا ابد دشمنت ای کشور زیبا حتی
از بلندای مقام تو بسی حیران است
بخت بد بین که میان تو و من فاصله‌هاست
تخت سامان و قباد منو تو ایران است
دوستم قیمت هم‌بستی و هم ‌دستی دان
که همین روزی ما از فلک و دوران است
ره مهر منو تو میگذرد از راهی
کز بخارا و دوشنبه بدل تهران است.
مهمان محبت‌اف بختی
مهمان محبت‌اف بختی . ادیب و اندیشمند برجسته تاجیک و رئیس کنونی اتحادیه نویسندگان تاجیکستان. او در سال ۱۹۴۰ میلادی در روستای « شل » ناحیه «غرم » (رشت کنونی) متولد شد. محبت اف بختی تحصیلات خود را در رشته تاریخ و زبان و ادبیات فارسی تاجیکی ( دانشگاه آموزگاری دوشنبه ) در سال ۱۹۶۳.م بپایان رساند و پس از آن، از دانشکده ادبی گورکی مسکو در ۱۹۷۵.م فارغ التحصیل شد .
اتحادیه نویسندگان تاجیکستان که محبت اف بختی ریاست آن را برعهده دارد، در واقع مهمترین کانون ادیبان تاجیکستان است و ۷۵ سال پیش، در سال ۱۹۳۴میلادی تأسیس شد. این تشکل ادبی در شمار معتبرترین و قدیمی‌ترین مؤسسه‌های فرهنگی تاجیکستان است. از مهمان بختی آثار گوناگونی به نظم و نثر نشر یافته است و پاره‌ای از آنها جایزه هایی را برای محبت اف بختی به ارمغان آورده است . سروده‌های مهمان بختی از سال ۱۹۶۰ در روزنامه‌ها و مجله‌های تاجیکستان بچاپ رسیده است. وی برای کودکان نیز شعر و داستان نوشته است . شماری از نمایشنامه‌های رئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان، در تئاترهای دوشنبه و دیگر شهرها بروی صحنه رفته و برخی از آثارش نیز بزبان‌های گوناگون از جمله زبان روسی ترجمه و انتشار یافته است.



سربازان قاجاری در قاره آمریکا و همراه با سرخپوستان و بومیان آنجا.
سالها پیش از آنکه پای پلید و پلشت اروپایی های جنایتکار- روانی و قاتل به این قاره برسد و آنجا را ویران و نابود سازد.
آثار باستانی و فرهنگی پارس ها هم اکنون- با وجودی که اروپایی بربر و دشمن کره زمین با تلاش همه جانبه ویران کرده است - همچنان در آمریکا بوفور دیده میشود.
و با اینحال در مدارس ایران بکودکان ایرانی میآموزند که یک جنایتکار قاچاقچی انسان و برده فروش به نام کیرستف کلمپ قاره آمریگا را کشف کرده است.
مثل اینکه هزاران سال پیش ایرانیان ابزار نجوم و ستاره شناسی مانند رمل و استرلاب را -که هم اکنون در سازمان هوا و فضائ آمریکا NASA استفاده میشود و شاهنامه که یکی از اسناد آن است - اختراع کرده و تمامی علم ستاره شناسی و نجوم امروزه بشر از علم نیاکان ایرانی است- ولی بکودکان ایرانی یاد میدهند که گالیله گرد بودن زمین را کشف کرده است.

آدمی میبایستی خود را به طبیعت وصله زند, کاری از هیلاری فیلی..... Hillary Fayle


هیلاری فیلی در وب سایت در مورد اینگونه وصله زدن توضیح میدهد: "من می خواهم به نجات واحیای ارتباط بشر بادنیای طبیعی بپردازم. آدمی و طبیعت هردو پیچیده و بیرحمند، و درنتیجه رابطه آدمی باطبیعت میتواند بسیار ضعیف - شکننده و بی نهایت پیچیده باشد."

ایرانیان عادت داشتند و دارند عرق همه نوع میوه و گیاه را گرفته و در جهت سلامت خود بکار گیرند