آذر ۲۲، ۱۳۹۶
عشق و مستی را ازاین عالم بدان عالم بریم
عیبجو دلدادگان را سرزنش ها میکند
وای اگر با او کند دل آنچه باما میکند
با غم جانسوز می سازد دل مسکین من
مصلحت بین است و با دشمن مدارا میکند
عکس او در اشک من نقشی خیال انگیز داشت
ماه سیمین جلوه ها در موج دریا میکند
از طربناکی به رقص آید سحرگه چون نسیم
هر که چون گل خواب در اغوش صحرا میکند
خاک پاک آن تهی دستم که چون ابر بهار
برسر عالم فشاند هرچه پیدا میکند
دیده آزاد مردان سوی دنیای دلست
سفله باشد آنکه روی دل بدنیا میکند
عشق و مستی را ازاین عالم بدان عالم بریم
درنماند هرکه امشب فکر فردا میکند
همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
دل درون سینه ام بیطاقتیها میکند
هرکه تاب منت گردون ندارد چون رهی
دولت جاوید را از خود تمنا میکند.
رهی معیری
یک شاخه گل برنامه شماره ۳۶۶ - محمودی خوانساری
به یاد پرنس واقعی زمین
Prince Purple Rain (original video)
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب میفهمید
صداش
بشکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلکهاش
مسیر نبض عناصر را
بما نشان داد
و دستهاش
هوای صاف سخاوت را ورق زد
و مهربانیرا
بسمت ما کوچاند
بشکل خلوت خودبود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خویشرا
برای آینه تفسیر کرد
و او بشیوه باران پراز طراوت تکرار بود.
و از اهالی امروز بود
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب میفهمید
صداش
بشکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلکهاش
مسیر نبض عناصر را
بما نشان داد
و دستهاش
هوای صاف سخاوت را ورق زد
و مهربانیرا
بسمت ما کوچاند
بشکل خلوت خودبود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خویشرا
برای آینه تفسیر کرد
و او بشیوه باران پراز طراوت تکرار بود.
ساده بودن و ساده زندگی کردن هنریست که هرکسی ندارد و هرکسی نمیتواند داشته باشد
آدمی میبایستی دستکم یکبار در روز، با جنبه معنوی خود (خدا، روح، ضمیر ناخوداگاه) تماس داشته باشد. آدمی باید با خود در خلوت سخن بگوید. آنچه را که انجام داده با خود تجزیه تحلیل و مرور کند. دعا، یک خواهش، درخواست و یا انگیزه برای بدست آوردن نیست. دعا یک اشتیاق، یک نیاز و یک واجب روحی است. دعا نشان و پذیرش ضعف و ناتوانی شخص است. در زمان دعا قلب ( حواس پنجگانه، تمرکز فکری، توجه روحی) را در میان گذاشتند بدون یک کلمه حرف بر زبان، بهتر از هزار کلمه بر زبان، ولی "بی قلب در میان" است.
این آتش دل درویشان است که در سرای توست
ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی بحیف و توانگرانرا دادی بطرح. صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت:
مـاری تــو کــه هـر کــرا بــیـنـی بــزنـی
یـا بـوم کـه هـر کـجـا نـشـینـی بـکـنـی
زورت ار پــــیــــش مــــیــــرود بــــا مــــا
بـــــا خــــداونــــد غــــیــــب دان نــــرود
زورمــنــدی مـــکـــن بـــر اهــل زمــیــن
تــــا دعــــائی بــــر آســــمــــان نــــرود
ظالم از این سخن برنجید و روی درهم کشید و بر او التفات نکرد که گفته اند: اخذته العزة بالاثم.
تا شبی آتش مطبخ در انبار هیزمش افتاد و سایر املاکش بسوخت و از بستر نرمش بخاکستر گرم نشاند.
اتفاقا همان شخص بر او بگذشت و دیدش که با یاران همیگفت: ندانم این آتش از کجا در سرای من افتاد؟
گفت: از دود دل درویشان.
حــــذر کــــن ز دود درونـــهـــای ریـــش
کــه ریـش درون عــاقــبــت ســر کــنــد
بـــهــم بـــر مــکــن تـــا تـــوانــی دلــی
کــه آهـی جــهــانــی بــهــم بــر کــنــد.
بر تاج کیخسرو نبشته بود:
چـه سـالـهـای فـراوان و عـمـرهـای دراز
که خلق برسر ما برزمین بخواهد رفت
چنانکه دست بدست آمدست ملک بما
بـدستـهای دگر همچـنین بـخـواهد رفت.
آذر ۲۱، ۱۳۹۶
آلات و ادوات موسیقی از سراسر دنیا
African Music - kora instrument - 432 Hz
Symphony Of Koras- Sunjata
شیاطین شیکاگو ...... The Ripper Crew
شیاطین شیکاگو (The Chicago Rippers) و یا متجاوزان شیطانی شیکاگو یک گروه و فرقه جنایتکار، آدمخور، متجاوز بزنان آمریکایی در دهه ۸۰ بود که قتلهای سریالی هولناکی را مرتکب میشد. بنیانگذار این گروه یک قاتل سریالی بنام رابین گچت (Robin Gecht) بود که در ابتدا برای یک قاتل سریالی معروف دیگر بنام جان وین گیسی (John Wayne Gacy) کار میکرد. سه نفر از همکاران رابین گچت بنام های ادوارد اسپریتزر، و برادران اندرو و توماس کوکورالیس او را در جنایات سازمان یافته و هولناک همراهی میکردند و با یکدیگر گروه ۴ نفره شیاطین شیکاگو را تشکیل داده بودند. این گروه به اتهام آدم ربایی، ضرب و شتم، تجاوز، شکنجه، قتل و آدمخواری ۱۸ زن در ایلینوی شیکاگو در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ محکوم شدند.
این شیاطین با یک وان قرمز رنگ بدنبال زنان تنها گشته آنها را ربوده و ضمن تجاوز پستان سمت چپ آنان را با یک سیم نازک در حالیکه زنان هنوز زنده بودند میبریدند. سپس پستان بریده شده را به چهار قسمت مساوی تقسیم کرده و میخوردند. پس از آن جای پستان بریده شده را میخراشیدند و بدین ترتیب رنج و درد هولناکی را بقربانی که بههوش و زنده بود، تحمیل میکردند.
در زمان بین ۲۳ مه ۱۹۸۱ و ۸ اکتبر ۱۹۸۲، چهار مرد خبیث در ایلینوی - شیکاگو، ۱۸ زن را بقتل رساندند. و قربانیان خود را پیش از کشتن تحت شکنجههای وحشتناک و تجاوز خشونت آمیز قرار دادند. آنها همچین پس از بقتل رساندن قربانی از جسد وی دست برنداشته و آنها را تکه پاره کرده و گاها میخوردند. و تمامی این اعمال را با لذتی وصف نشدنی انجام میدادند. این گروه نه تنها از طرف رسانههای آمریکا تحت عنوان متجاوزین شیکاگو نامگذاری شدند بلکه رسانهها آنها را متهم به اعتقاد به شیطان و ابلیس گرایی کرده و اعمال باور نکردنی و شیطانی آنان را بعنوان بخشی از آیین هایی شیطان پرستی آنان و به پای فرقه گرایی آنان گذاشتند. درحالیکه این چهار ابلیس خبیث، بیماران روانی بودند که از کشتن زنان زیر شکنجههای هولناک لذت میبردند. و در کمال ناباوری یکی از اعضای این گروه شیطانی در سال ۲۰۱۷ آزاد شده، و رهبر گروه در سال ۲۰۲۲ آزاد میشود.
بگفته مقامات، چهار مرد قاتل جنایتکار اولین قتل خود را در ۲۳ مه ۱۹۸۱ مرتکب شدند، بنابراین جوانترین عضو گروه -اندرو کوکورالیس - ۱۷ ساله بود وقتی که لیندا ساتون ۲۸ ساله را کشت.
آتشی بود که از باده مستانه دمید
دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید
نیمشب صبح جهانتاب زمیخانه دمید
روشنی بخش حریق مه و خورشید نبود
آتشی بود که از باده مستانه دمید
چه غم ار شمع فرومرد که از پرتو عشق
نور مهتاب زخاکستر پروانه دمید
عقل کوته نظر آهنگ نظربازی کرد
تا پریزاد من امشب زپریخانه دمید
جلوه ها کردم و نشناخت مرا اهل دلی
منم آن سوسن وحشی که بویرانه دمید
آتش انگیز بود باده نوشین گویی
نفس گرم رهی از دل پیمانه دمید.
رهی معیری
گلهای تازه برنامه شماره ١۴٨ - محمودی خوانساری - وامق و عذرا
به آنچه در اینترنت و رسانهها میبینید و یا میخوانید، اعتباری نیست, جلوههای بصری و ویژه ..... Green Screen
امروزه ساخت فیلمهای تخیلی، تاریخی، سیاسی، جنگی، مستند و و و که در گذشته ساخت آنها بسیار پر خرج بود، با دوزار ساخته میشود. و نه تنها این گونه فیلمها بلکه دیگر رشتههای فیلمها از کمدی گرفته تا دراماتیک و جنایی و زبردستی و و و را شامل میشود. امروزه دیگر نه احتیاجی به استودیو میباشد، نه صحنه آرا، نه مدیر تدارکات و نه دیگر مواردی از این دست، بلکه تمامی خرجی که ساخت یک فیلم دارد، یک اتاق ۳ در ۴ است که از شش جهت با پارچه سبز پوشانده شده و تعدادی بازیگر است.(اگر بازیگران حرفهای هم نبودند، مهم نیست.) تمامی صحنه ها، حتی میز و صندلی و و و همه و همه توسط کامپیوتر و برنامههای ویژه ساخته میشوند. مثلا در این اتاق ۳ در ۴ سراسر سبز یک جعبه پرتقال را میگذارند جلو قهرمان تا قهرمان لیوان کاغذی خود را روی آن بگذرد. در فیلمی که ساخته میشود، جعبه پرتقال میشود میز منبت کاری شده ساخت ایران در قرن ۱۶، لیوان کاغذی میشود جامِ بلور پایه طلایی عتیقه و باز هم ساخت ایران و الااخر.
All Hollywood VFX Removed! What Movies Really Look Like
اشتراک در:
پستها (Atom)