آذر ۱۸، ۱۳۹۶
شادی کن اگر طالب آسایش خویشی
از صحبت مردم دل ناشاد گریزد
چون آهوی وحشی که زصیاد گریزد
پروا کند از باده کشان زاهد غافل
چون کودک نادان که از استاد گریزد
دریاب که ایام گل و صبح جوانی
چون برق کند جلوه و چون باد گریزد
شادی کن اگر طالب آسایش خویشی
کآسودگی از خاطر ناشاد گریزد
غم در دل روشن نزند خیمهٔ اندوه
چون بوم که از خانه آباد گریزد
فریاد که دردام غمت سوختگانرا
صبر از دل و تاثیر ز فریاد گریزد
گر چرخ دهد قوت پرواز رهی را
چون بوی گل از گلشن ایجاد گریزد.
رهی معیری
یک شاخه گل برنامه شماره ۴۱۱ - عبدالوهاب شهیدی ، محمودی خوانساری و ایرج
كارما , کار میوه, هرچه کنی بخود کنی، باز نشر
این جهان كوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
فعل تو كان زاید ازجان وتنت
همچو فرزندی بگیرد دامنت
پس ترا هرغم كه پیش آید ز درد
بر كسی تهمت منه، برخویش گرد
مولانا
قانون علت و معلول خیام دانشمند عالیقدر ایران میگوید: "برای هر كنشی واكنشی وجود دارد."
"اکو" و یا بازگشت صدا بویژه در کوه که مولانا به آن اشاره دارد، میگوید که نتایج کارهای ما عاقبت بخود ما برمیگردد، و در تائید همین قانون فیزیک، خیام است.
مثال دیگر بومرنگ است که یک وسیله بازی بچه هاست كه آنرا برتاب میكنند. بومرنگ میرود، میچرخد و بعد دوباره بطرف پرتاب کننده برمیگردد!
كارما یعنی هرچه بكاریم، همانرا برداشت میكنیم! اگر از وجود شما عشق بیرون فرستاده بشود، عشق دریافت میكنید. اگر نفرت بورزید، بشما نفرت میورزند. اگر دروغ بگوئید، بشما دروغ میگویند. برطبق "کارما" (کار میوه) همه اعمال و افكار ما، مانند بومرنگ عمل میکنند. آنها وارد چرخه زندگی میشوند و بعد دوباره بما برمیگردند، مانند انرژی که از بین نمیرود و فقط تغییر شكل میدهد.
در نتیجه بر طبق قانون کارما:
هر رفتاری که از ما بظهور میرسد، همان رفتاری که از نوع خودش است دریافت میکند و با شدت بیشتر بما برمیگردد.
مثلا اگر بکسی بگویید که آدم دلچسبی نیست، بر طبق قانون کارما، همین جمله را با کلماتی دیگر کسی بشما میگوید که نسبت به او حساسیت دارید و برایتان مهم است، و دردی که از شنیدن این جمله بشما وارد میشود از دردی که وارد کرده اید شیدتر و دردناکتر میباشد.
عکس این مطلب هم صادق است، اگر بکسی محبت کنید و دست کسیرا بگیرید، از کسی محبت میبینید و یاری میشوید که نقش پر رنگی در زندگیتان دارد و بهمین دلیل، شادی عظیم تری را حس میکنید و گشایش بیشتری در کارتان صورت میگیرد.
همانطوری که متر واحد طول است و کیلوگرم واحد وزن، در کارما، انرژی هم واحدی بنام گاست دارد.
مثلا اگر کسی انرژی روحی بالایی داشته باشد، اصطلاحا میگویند، گاست بالایی دارد. و هر رفتاری که ما انجام میدهیم گاستی از انرژی دارد. و هر رفتاری که ما انجام میدهیم بشکل انرژی مثبت یا منفی وارد دنیا میشود، و مانند انرژی از بین نمیرود و دوباره بخودمان برمیگرد.
درنتیجه بر طبق کارما، هر چیزی که نداریم، شاید چیزیست که از کسی دریغ کرده ایم. و هر چیزی که دریافت میکنیم، چیزیست که در جای بدیگران داده ایم.
پس اگر احساس میکنید که کسی را که دوست دارید بشما بی توجه است و محبتی ندارد، بدانید که حتما در جایی محبت و توجهتان را از کسی که بشما علاقه داشته است دریغ کرده اید. اگر بشما دروغ گفته میشود، ببینید کجا دروغ گفته اید. اگر خوشحال نیستید، دیگران را خوشحال کنید، اگر بکمک احتیاج دارید، جایی که میتوانید کمک کنید، اگر عدالت میخواهید، خود عادل باشید.
سخن آخر اینکه: بنابرگفته هرچه بکاری همانرا برمیچینی، فقط تخم آنچه را که میخواهید برداشت کنید، بکارید.
نوار غزه .... Gaza Strip , باز نشر
نوار غزه یا باریکه غزه ناحیهای است نوارگونه که در کنار دریای مدیترانه و در منطقه آسیای مرکزی قراردارد. نوار غزه از جنوب غربی با مصر و از شمال و شرق با اسرائیل هممرز است. منطقه نوار غزه ۴۱ کیلومتر طول و در بخشهایی از ۶ تا ۱۲ کیلومتر عرض دارد. مساحت کلی نوار غزه، ۳۶۰ کیلومتر مربع است. نوار غزه نامش را از شهر غزه که بزرگترین شهر در منطقه نوار غزهاست، میگیرد. حدود یک و نیم میلیون پلستینی در منطقه باریکهٔ غزه زندگی میکنند.
پس از شکست ارتش قاجار از اتحاد قبایل بشدت بربر و بیرحم و جنایتکار و عقبمانده مانند انگلساکسون، گل، عرب و ترک در طول جنگ جهانی اول، این مناطق مانند غرب ایران که امروز ترکیه نامیده میشود به اضافه افغانستان، پاکستان، سوریه، عراق، لبنان، امارات، عربستان، ۱۷ شهر قفقاز، نیمی از آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان و و و از پیکر ایران جدا گشته و بدست این قبایل افتاد. دولتهای وقت اروپایی(بجز آلمان که خود درگیر جنگ با همسایگان بود) در ۲۵ آوریل ۱۹۲۰ میلادی کنترل نوار غزه را بهمراه دیگر سرزمینهای جدا شده از ایران برعهده گرفتند. و با تشکیل یک سیستم حکومتی تحت عنوان قیومیت انگلیس و فرانسه بر پلستین بکنترل نوار غزه و دیگر سرزمینهای جدا شده از ایران پرداختند. غرب ایران بعنوان جایزه به ترکا و نواحی جنوبی به اعراب سپرده شد. و اداره سوریه، لبنان، عراق، افغانستان و هندوستان نیز به اروپاییها تعلق گرفت. اولین کاری که پس از جدا سازی انجام گرفت، زدودن آثار امپراتوری پارسها از این سرزمینها بود و زدودن زبان پارسی و جایگزینی آن با زبان عربی بود. (همان کاری که امروزه با افغانستان کردند و امروزه زبان پشتو در حال جایگزینی زبان پارسی است.) پس از جنگ در سال ۱۹۴۸ میلادی و تأسیس کشور اسرائیل در بخشی از سرزمینهای تحت قیومیت انگلیس، نوار غزه همچنان تحت اختیار مصر بود. پس از جنگ با ارتش مصر پیمان صلح موقت ۱۹۴۹ میان اسرائیل و مصر، اردن، سوریه و لبنان به امضا رسید که بنابر مفاد آن مرزهای اسرائیل و فلسطین مشخص شده و نوار غزه به پلستینیها و همچنان تحت کنترل کشور مصر قرار گرفت. این عهدنامه تا آغاز جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ و شکست اتحاد مصر و سوریه و لبنان، اعتبار داشت ولی پس از آن، تحت اشغال نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل درآمد. که البته شکست اتحاد مصر، سوریه و لبنان با کمک ارتش غرب ( انگلیس و فرانسه و آمریکا) صورت گرفت.
بیشتر پلستینیها در طول جنگ در سال ۱۹۴۸ از اسرائیل فرار کرده اند. تا سال ۱۹۶۷ جمعیت نوار غزه شش برابر شد و از آنزمان این جمعیت همواره در حال رشد است. پس از فتنه ۵۷ و اشغال ایران توسط غربیها که باز با کمک اعراب و ترکها صورت گرفت، جمعیت پلستینیها به یمن بیتالمال ایرانیها رشدی شگفت انگیز داشته است و از حدود ۱۵۰ هزار به نزدیک به دو میلیون نفر رسیده است. هر پلستینی ماهیانه یارانهای را از دولت جمهوری اسلامی اشغالگر دریافت کرده که برابر با حقوق یک ماه یک مهندس ایرانی است. همچنین تمامی ساخت و سازها و مدرنیزه کردن نوار غزّه با پول مردم ایران صورت میگیرد. امروزه در این منطقه کوچک دهها هتل ۵ ستاره ساخته شده که یکی از آنها در ایران نیست! و در عوض پلستینیها (زن و مرد) همه ساعات روز را در سایه نشسته، سیگار کشیده، چایی میخورند و بجان ملت ایران نفرین کرده و بد و بیراه میگویند و آنان را تف و لعنت میکنند. و آنچنان از ایرانیها متنفرند که در جنگ تحمیلی عراق به ایران، داوطلبانه در جبهههای جنگ شرکت کرده و برای صدام حسین ایرانی کشی میکردند. ۵ هزار از این نمک بحرامها در جبهه توسط سربازان دلاور ایرانی دستگیر و اسیر گشتند که دولت جمهوری خائن اسلامی آنان را با سلام و صلوات به نوار غزّه برگرداند. و از آنطرف مردم مخ شسته ایرانی، هرگاه دو تا پلستینی زخمی میشوند، بلافاصله در نقش فردین ظاهر شده، و در صف دادن خون میایستند، و بجایش پلستینیها میگویند که حاضرند از اسراییلی خون دریافت کنند ولی دست ایرانی به آنان نخورد. بیکاری و زندگی مفتخوری در این منطقه بوفور بچشم میخورد و دلایل این وضعیت بنرخ بسیار بالای تولد و حمایت مالی جمهوری اسلامی اشغالگر ایران برمیگردد.
بیش از ۹۹ درصد از ساکنان نوار غزه را مسلمانان و حدود ۱ درصد از جمعیت این منطقه را اقلیت مسیحیان پلستینی تشکیل میدهند.
پس از ۳۸ سال تنش بین مردم منطقه با اسرائیلیها ، سازمانهای اطلاعاتی غربی، دسته و گروههایی را بنام و عنوان حمایت از پلستینی و در عمل و در واقع نوکران خود اسرائیل ساختند. تروریستی بنام یاسر عرفات و گروه تروریستی حماس را میتوان از جمله این گروهها نام برد. در سال ۲۰۰۶ حماس در انتخابات غزه پیروز شد. در ژوئن ۲۰۰۷ حماس کنترل کامل نوار غزه را بدست گرفت و جناج رقیب و معتدل تر! خود یعنی جنبش فتح را از قدرت کنار زد. اسرائیلیها به این بهانه بسرعت محاصره خود بر غزه را تشدید کردند و حمل و نقل کالا و رفت و آمد مردم به این منطقه را محدودتر کردند. از زمان ساخت این گروه ها، پلستینیها عملا تحت حاکمیت اسرائیل اند، و هرگونه تلاش برای رهایی از طرف هر گروه و دسته و فردی، ابتدا با نوکران اسراییلی درمیان گذاشته میشود و در نتیجه نتنها بجایی نمیرسد، بلکه در همان نطفه خاموش گشته و آنچنان درس عبرتی میگردد که اسرائیل را تا مدت ها از هرگونه حرکت مخالفی در امان میدارد. این گروههای تروریستی تنها در نوار غزّه بکار نمیآیند، بلکه دامنه استفاده از آنان بسیار وسیع تر است. آنها در واقع بازوهای نظامی اسرائیل در منطقه میباشند.( کسانی که به این نکته شک دارند، کارنامهٔ این گروهها را بررسی کرده و هرجا یکی از اعمالشان بجز سود و استفاده، مورد دیگری برای اسرائیل داشته اینجا بنویسند، من به تلافی این دفتر را برای همیشه خواهم بست.) اسرائیل بکمک همین گروههای بظاهر پلستینی و صد البته با کمک تروریستهای داعشی ترک، (که هر زمانی زیر یک رنگ و یک نام متفاوت ظهور میکنند و به هنرنمایی میپردازند) حاکمیت خود را برتمامی آسیای مرکزی و شمال آفریقا اعمال کرده است. نظام جمهوری کثیف اسلامی اشغالگر ایران، دولتهای اخوانی مصر، ترکیه، قطر، اردن، تونس همگی دست نشانده اسرائیل و غربند و بازیگران صحنه جنایت میباشند. و منظور از تمامی آنچه که شاهدش هستیم، تنها و تنها در جهت استیلای گروه مشخصی است و کشتار و به بردگی کشاندن و چپاول ملتهایی که از همه جا بیخبرند و دیگر هیچ.
آذر ۱۷، ۱۳۹۶
تپانچه برقی.... Taser
تپانچه برقی یا کلت الکتریکی اسلحهای دستی است که با پرتاب دو سوزن بسوی فرد روبرویی و اعمال شوک الکتریکی موجب فلج ماهیچهای او میشود.
این اسلحه بعنوان سلاح غیرکشنده در نیروهای پلیس بسیاری از کشورها برای دستگیری مظنونین استفاده میشود . با اینحال گزارشهای متعددی از مرگ بر اثر ایست قلبی ناشی از تپانچه برقی خبرساز شدهاند.
از سال ۲۰۰۰ تا کنون ۱۰۰ امریکایی بر اثر استفاده پلیس از این اسلحه بر ضدّ آنان کشته شده اند.
WARNING: Police Taser Man on Drugs at McDonald's (Gracie Breakdown)
ما را به آفتاب فلک هم نیاز نیست
رفتیم و پای برسر دنیا گذاشتیم
کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم
چون آهوی رمیده زوحشت سرای شهر
رفتیم و سر بدامن صحرا گذاشتیم
مارا به آفتاب فلک هم نیاز نیست
این شوخ دیده را بمسیحا گذاشتیم
بالای هفت پردهٔ نیلیست جای ما
پا چون حباب برسر دریا گذاشتیم
مارا بسست جلوهگه شاهدان قدس
دنیا برای مردم دنیا گذاشتیم
کوتاه شد زدامن ما دست حادثات
تادست خود بگردن مینا گذاشتیم
شاهد که سرکشی نکند دلفریب نیست
فهم سخن بمردم دانا گذاشتیم
در جستجوی یار دل آزار کس نبود
این رسم تازه را بجهان ما گذاشتیم
ایمن ز دشمنیم که با دشمنیم دوست
بنیان زندگی بمدارا گذاشتیم
صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
هرجا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
ما شکوه از کشاکش دوران نمیکنیم
موجیم و کار خویش بدریا گذاشتیم
ازما بروزگار حدیث وفا بسست
نگذاشتیم گر اثری یا گذاشتیم
بودیم شمع محفل روشندلان رهی
رفتیم و داغ خویش بدلها گذاشتیم.
رهی معیری
گلهای تازه برنامه شماره ١١۵ - محمودی خوانساری - وقت گل
آذر ۱۶، ۱۳۹۶
اشتراک در:
پستها (Atom)