آذر ۰۱، ۱۳۹۶
زورخانه در ایران
تاریخ پیدایش زورخانه و زورآزمائی پهلوانان در ایران قدیم و اطلاعات درستی در این باره درست مانند دیگر ارزشها و نمادهای ایرانی دردست نیست. و انگار خود ابلیس در ایران تاخته و هر اثری از آثار ایران و ایرانی بوده بکلی از روی زمین زدوده است. چرا؟ پرسشی است که پاسخش را هر ایرانی میبایستی در درون خود جستجو کند. چراکه هر ایرانی از ذرات همان خاکی بوجود آمده که نیاکانش روزگاری نه چندان دور برتمای دنیا حکومت میکرد.
در مورد زورخانه هم همینقدر میباید متذکر شد که از صدها قرن پیش در ایران، پهلوانان زورمند و زورمندان غول پیکری قدم بصحنه هستی گذاشته اند که کم و بیش نامشان در تاریخ کشورما مانده است .
اما آنچه که در مورد زورخانه در اینترنت پارسی نوشته شده است بشرح زیر است :
«زور» واژهای است پارسی که در فرهنگ لغات بمعنی توانایی، نیرو، فشار و قوه است و لغاتی مانند: زورگری و زورآزما، از مشتقات آن است؛ همچنین کشتی گرفتن را در باختران «زوران» میگویند.
اصطلاح زورخانه که از ترکیب اساسی ذات و اسمهایی که محلی را میرسانند با واژه «خانه» ساخته شده و این ترکیبات در زبان پارسی بسیار است. مانند: گلخانه، کارخانه و امثال آن. باشگاه ورزش باستانی یا زورخانه را، در بسیاری از شهرها «ورزشخانه» نیز مینامند، که قدمت این نام بدوران صفویه میرسد ولی قبل از صفویه، بنا بشواهد موجود زورخانه را «آماج خانه» مینامیدهاند که بمعنی محل تیراندازی است.
در لغتنامه ورزشی مفخم زورخانه را «خانه زور» و «محل زورآزمایی» و «ورزشخانه» معنی کرده است، و اصطلاح زورخانه را مربوط بزمان قاجارها میدانند.
در باره چگونکی وکیفیت زورخانه در ایران و جریان کار و آئین ورسوم و آداب وتشریفات مخصوص زورخانه میتوان گفت که معمولا زورخانه را در ایران از روی نقشه و اسلوب وقاعده مخصوص می ساختند. چگونگی ساختمان آنها طوری بود که رعایت همه نکات و ریزه کاریها در آن بعمل می آمد. درب ورودی این اماکن کوتاه بود و پهلوانان در اولین قدم سر خود را در مقابل محلی که در ان مرشد آئین جوانمردی را از روی شاهنامه میخواند خم کرده, و ورزشکار از هر صنف وهر طبقه اولین قدم در راه انسانیت و سلامت جسم و جانرا، فروتنی، تواضع و چیرگی بر دیو خودخواهی و غرور بیجا، دانسته و آنرا میآموختند. و احترام خود را نسبت بمکان پرورش آدمیت و احترام خود را به یکدیگر و به پیشکسوتها و بزرگترها نشان میدادند. هر ورزشکار و زورمندی با هر سایز و اندازه و قدرتی، در مقابل زورخانه، مرشد، مربی و پیشکسوت خود سر خم میکرد.
Zurkhaneh
آبان ۳۰، ۱۳۹۶
جنیس جاپلین و کلوب ۲۷، Janis Joplin
جنیس جاپلین (۱۹ ژانویه ۱۹۴۳–۴ اکتبر ۱۹۷۰) خواننده و آهنگساز آمریکایی بود. او که از اسطورههای موسیقی راک بشمار میرود در ۴ اکتبر ۱۹۷۰ بر اثر مصرف بیش از اندازه هروئین درگذشت.
وجه تمایز جنیس با دیگر بزرگان راک دههٔ شصت را صدای منحصربفرد و خشدار او و نوع موسیقیاش که تلفیقی نوین از راک و بلوز بود میدانند. اسطورهٔ جنیس علاوه بر موسیقی در زمینه سبک زندگی هم، نسلی از دختران جوان آمریکا را تحت تأثیر خود قرار داد. نسلی که در دوران راز و رمز زنانه بخانهداری تشویق میشد، الگوی متفاوتی را جلوی چشم خود میدید که نویدبخش امکان انتخابهایی متفاوت و مبتنی بر استقلال زنانه برای رسیدن بموفقیت بود.
او به همراه جیم موریسون و جیمی هندریکس به دلیل حرف جی(J) ابتدای نام کوچک و مرگ نسبتاً مشابهشان (مرتبط با مواد مخدر/روانگردان)، هر سه حدود ۲۷ سالگی و در بازهای تنها چند ماهه مابین سپتامبر ۱۹۷۰ تا ژوئیه ۱۹۷۱، سهگانهٔ تراژیک و افسانهای «تری جِیز»(Three j's) موسیقی راک دهه ۱۹۶۰ را تشکیل دادهاند. به علاوه این سه بهمراه برایان جونز و کرت کوبین و ایمی واینهاوس «کلوب ۲۷» را تشکیل میدهند.
مجله رولینگ استون در سال ۲۰۰۴ و در ردهبندی ۱۰۰ هنرمند برتر تمامی دوران، جنیس جاپلین را در رتبه ۲۸ قرار داد.
(Janis Joplin - Summertime (Live -1969
هرکه بی اوصاف شد از عشق آن بت برخورد
چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را
با سلامت خود مسلم نیست مر عشاق را
هر کرا با عشق خوبان اتفاق آمد پدید
مشتری گردد همیشه محنت مخراق را
زآنکه چون سلطان عشق اندر دل ماوا گرفت
محو گرداند ز مردم عادت و اخلاق را
هرکه بی اوصاف شد از عشق آن بت برخورد
کان صنم طاقست اندر حسن و خواهد طاق را
گر سر مژگان زند برهم بعمدا آن نگار
پیکران بیجان کند مر دیلم و قفچاق را
هر که روی او بدید از جان و دل درویش شد
زر سگالی کس ندید آن شهرهٔ آفاق را.
سنایی
آبان ۲۹، ۱۳۹۶
چارلز منسون ..... Charles Manson
چارلز منسون (متولد ۱۲ نوامبر ۱۹۳۴ - ۱۹ نوامبر ۲۰۱۷ ) رهبر یک فرقه عقیدتی آمریکایی بود که پیروان او در اواخر دهه ۱۹۶۰ دستگیر و بحبس ابد محکوم شدند.
چارلز منسون یک فرد کاریزماتیک بود که با پیروانش، فرقه خانواده منسون، میرفت تا انقلابی عظیم را در آمریکا ایجاد کند.
او بعنوان رهبر جماعتی که با نام «خانوادهٔ منسون» در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی در کالیفرنیا فعال بودند، شهرت دارد. منسون در سال ۱۹۷۱ بخاطر قتل شَرون تیت و لِنو و رُزماری لابیانکا که گفته شده توسط تعدادی از افراد خانوادهٔ منسون و بدستور شخص او انجام شد محاکمه شد.
افراد خانوادهٔ منسون از نظریهٔ او با عنوان Helter Skelter «درهم و برهمی» پیروی میکردند. چارلز منسون در «درهم و برهمی» وقوع جنگی را مابین نژاد سیاه و سفید پیشبینی کرده که بر اثر تنشهای نژادی رخ میدهد. منسون پیشبینی کرده بود که طی دوران جنگ موعود ایالات متحده ویران خواهد شد و پس از پایان جنگ «خانوادهٔ منسون» قدرت را در دست میگیرند. پس از آنکه منسن در یکی از جلسههای دادگاهاش به این مطلب اشاره کرد که نام نظریهاش را از یکی از ترانههای بیتلز بعاریت گرفته، این رابطهٔ او با موسیقی راک از همان دوره نامش در فرهنگ عامه را با عناوین جنون، خشونت و وحشت همراه کرد.
در دورهٔ پیش از محاکمه، او عضو یک گروه موسیقی در لس آنجلس بود و درپی آن بود تا با دنیس ویلسن بشکل حرفهای وارد کار موسیقی بشود. پس از آنکه منسون محکوم شد تعدادی از آثاری که ساخته بود بصورت تجاری و توسط شرکتهای بزرگ موسیقی عرضه منتشر شدند. از میان گروههای معروفی که کارهای منسون را بازخوانی کردهاند میتوان گانز ان روزز و مریلین منسون را نام برد.
از چارلز منسن تا به امروز چند آلبوم و تکآهنگ منتشر شده که تعدادی از آثارش قبل از محکومیتاش و همراه برخی اعضای «خانوادهٔ منسون» ضبط شدهاند. آخرین آلبوم او با نام One Mind که در زندان ضبط شده در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شدهاست. نسخهٔ اینترنتی آلبوم One Mind برای دانلود رایگان از شبکهٔ اینترنت در سال ۲۰۰۸ منتشر شد.
حکم اعدام منسون در سال ۱۹۷۲ توسط دادگاه عالی کالیفرنیا بحبس ابد تغییر یافت. منسون در سال ۲۰۱۲ درخواست عفو کرد که رد شد. این دوازدهمین بار بود که او خواستار آزادی میشد. بار آینده که او میتوانست درخواست عفو دهد سال ۲۰۲۷ بود اما در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۷ در سن ۸۳سالگی درگذشت.
رطل میباید دمادم مست بیگه خیز را
جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را
زنگیان سجده برند آنزلف جان آویز را
گر لب شیرین آن بت برلب شیرین بدی
جان مانی سجده کردی صورت پرویز را
با چنان زلف و چنان چشم دلاویز ای عجب
جای کی ماند درین دل توبه و پرهیز را
جان ما می را و قالب خاک را و دل ترا
وین سر طناز پر وسواس تندر ازیز را
شربت وصل تو ماند نوبهار تازه را
ضربت هجر تو ماند خنجر آبیز را
گر شب وصلت نماید مر شب معراج را
نیک ماند روز هجرت روز رستاخیز را
اهل دعوی را مسلم باد جنات نعیم
رطل میباید دمادم مست بیگه خیز را
آتش عشق سنایی تیز کن ای ساقیا
در دهیدش آب انگور نشاطانگیز را.
سنایی
اشتراک در:
پستها (Atom)