بهمن ۰۹، ۱۳۹۳

از فراموشان امن آباد عزلت کن مرا


یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا

تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟
شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا

خانه‌آرایی نمی‌آید ز من همچون حباب
موج بی‌پروای دریای حقیقت کن مرا

استخوانم سرمه شد از کوچه گردیهای حرص
خانه دار گوشهٔ چشم قناعت کن مرا

چند باشد شمع من بازیچهٔ دست فنا؟
زندهٔ جاوید از دست حمایت کن مرا

خشک بر جا مانده‌ام چون گوهر از افسردگی
آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا

گرچه در صحبت همان در گوشهٔ تنهاییم
از فراموشان امن آباد عزلت کن مرا

از خیالت در دل شبها اگر غافل شوم
تا قیامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا

در خرابیهاست، چون چشم بتان، تعمیر من
مرحمت فرما، ز ویرانی عمارت کن مرا

از فضولیهای خود صائب خجالت می‌کشم
من که باشم تا کنم تلقین که رحمت کن مرا؟

حکیم علیقدر ایران زمین، صائب تبریزی

بهمن ۰۸، ۱۳۹۳

Phillipa Hemphrey By Dario Castellani For Numéro February 2015


خودداری طویله اسلامی از معرفی ۱۷۰ گوسپند مفسد دریافت‌کننده پول از محمدرضا رحیمی


طویله شورای اسلامی از پیگیری اسامی ۱۷۰ گوسپند خائن به ایران که به ادعای محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی‌نژاد در دولت دهم، از وی پول دریافت کرده بودند، صرف‌نظر کرد. به گفته هیئت رئیسه! "مجلس نهم بهتر است پیگیر موضوع مجلس هشتم نباشد."

صبح روز چهارشنبه (۸ بهمن/ ۲۸ ژانویه) چهار نماینده در نامه‌ای از علی لاری جانی، رئیس طویله اسلامی خواسته بودند تا برای "آگاهی‌ افکار عمومی" اسامی ۱۷۰ نماینده‌ای را که به ادعای محمدرضا رحیمی در انتخابات مجلس هشتم از وی پول دریافت کرده بودند، اعلام کند و در اختیار رسانه‌ها قرار دهد.

به گزارش سایت فرارو، اندکی پس از طرح این نامه، در حالی که شماری امضا نیز در پای نامه زده شده بود، به توصیه برخی گوسپندان ترسیده عضو هیئت رئیسه طویله اسلامی ، ادامه جمع‌آوری امضا متوقف شده و طرح این سئوال نیز به طور کل از دستور کار مجلس خارج شد!! پای افشای دزدی‌های این بیگانگان ضدّ ایرانی‌ که پیش میاید با وقاحت عمل کرده و تو روز روشن دزدی‌هایشان را پنهان میکنند.

وزیر دادگستری ترکیه "بکیر بوزداغ " به مردم ترکیه مژده داد: خطری مانند خطر خمینی برای ترکیه را دفع کردیم!! ببین مردم ایران چگونه آینه عبرت مردم دنیا شده‌اند.


به گزارش روزنامه حریت ترکیه - بکیر بوزداغ وزیر دادگستری ترکیه در اظهار نظری جالب گفت اگر بازداشتهای ۱۷ دسامبر انجام نمی شد ویا دیر به وقوع می پیوست.فتح الله گولن ( رهبر جماعت اسلامی نور) به مانند خمینی به ترکیه بازمی گشت و کودتایی به مانند فتنه بهمن ۵۷ به وقوع می پیوست.

محمد فتح الله گولن واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات اهل ترکیه است که در تبعیدی خودخواسته در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند.
گولن با استفاده از افراد مذهبی و در پوشش دین توانسته میلیونها نفر را جذبجماعت اسلامی نورکند وی همچنین در تمام نقاط دنیا بجز ایران و اسرائیل صاحب مدارس علوم دینی می باشد .

دیکتاتور فعلی ترکیه، خود فردی بسیار مذهبی‌ و افراطی است که به عنوان رئیس گروه تروریستی موسوم به داعش شناخته میشود، وی با بی‌ پروایی و حمایت اتحادیه اروپا در منطقه به کار باجگیری و ترور و دزدی نفت کشور‌های همسایه و فروش آن به مبلغ ناچیز مشغول است. او ۴ سال پیش جنگی را بر ضدّ کشور‌های همسایه یعنی‌ سوریه و عراق شروع کرده و ضمن حمله به این دو کشور و در زیر پرچم سیاه اسلام گروه گروه سر بیگناهان را بریده و شهر‌های آباد این دو سرزمین را ویران ساخته است. ولی‌ از آنجایی که ترک‌ها عادت دارند، جنایات خود را گردن دیگران بگذارند، و همه چیز را معکوس و وارونه نشان دهند، اینبار نیز جنایات دینی خود را با مطرح کردن خطر امثال خمینی برای مردم ترکیه, آنان را فریفته و به بیراه میبرند، در حالی‌ که خود از همان مکتبی‌ برخاسته اند که خمینی از آن زائیده شد و نوکری همان اربابی را میکنند که خمینی میکرد.

منبع : دیدگاه روز

دریغ بود ایران که ویران شود، کنام شغالان و دیوان شود.


ازماست که‌ برماست


این دود سیه فام که از بام وطن خاست
ازماست که‌ برماست
وین شعله سوزان که برآمد ز چپ وراست
ازماست که‌ برماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست
ازماست که‌ برماست
یک‌تن چو موافق شد یک دشت سپاه‌است
با تاج وکلاهست
ملکی چو نفاق آورد او یکه و تنهاست
ازماست که‌ برماست
ماکهنه چناریم که از باد ننالیم
بر خاک ببالیم
لیکن چه کنیم‌، آتش ما در شکم ماست
ازماست که‌ برماست
ده سال به یک مدرسه گفتیم و شنفتیم
تا روز نخفتیم
وامروز بدیدیم که آن جمله معماست
ازماست که‌ برماست
گوییم که بیدار شدیم‌! این چه خیالست‌؟
بیداری ما چیست‌؟
بیداری طفلی است که محتاج به‌لالاست
ازماست که‌ برماست
از شیمی و جغرافی و تاربخ‌، نفوریم
از فلسفه دوریم
وز قال وان قلت‌، بهر مدرسه غوغاست
ازماست که‌ برماست
گویند بهار از دل و جان عاشق غربیست
یاکافر حربی است
ما بحث نرانیم در آن نکته که پیداست
ازماست که‌ برماست.

ملک الشعرای بهار

من عاشق روی توام، کین گونه فتو شاپ میزنم


مقام معظم رهبری احمق‌ها در رینگ

هر زمان به او فکر کردی و بی‌ اختیار لبخند زدی، یعنی‌ او را واقعا دوست داری


تجاوز وحشیانه و گروهی اراذل و اوباش به یک زن بیچاره



!!!نگاهداری یک مرغ در قفسی پر از خرس فقط از یک عرب وحشی برمیاد و بس

یک کار زیبا از طرف هنرمندان ایرانی‌ که قابل ستایش است: جمعی از پیشکسوتان موسیقی ایران، به دیدار اسطوره موسیقی ایرانی‌، استاد اکبر گلپایگانی رفتند.



معمولا عادت بود که بعد از کشته شدن سهراب نوشدارو برسد، و زمانی‌ که هنرمند باارزشی از دنیا رخت برمیبست، جماعت، در اعزایش شرکت جانانه میکردند، و این کار که در زمان حیات این هنرمندان بزرگ از آنان قدردانی‌ و ستایش بشود، واقعا با ارزش است. و این میتواند قدم مثبت و بزرگی‌ در فرهنگ هنری ایرانی‌ باشد.

به گزارش خبرگزاری ایسکانیوز، جمعی از پیشکسوتان موسیقی ایران، به دیدار اسطوره موسیقی ایرانی‌، استاد اکبر گلپایگانی رفتند. در این دیدار استاد اکبر گلپایگانی ، این هنرمد بینظیر ایران زمین، درباره احوال این روزهای خود گفت: اخیرا شعر و آهنگی از آقای پازوکی به دستم رسید و دوست داشتم در سن ۸۲ سالگی این ترانه را بخوانم. «دروغ نگو آینه که من هنوز جوونم .... واسه دلای خسته بازم می‌خوام بخونم» بیتی از این ترانه است که هفته گذشته در منزلم ضبط کردم.

ایشان در ادامه فرمودند : امروز خواننده‌های جوان پیشرفت تکنیکی خوبی دارند ولی حس لازم در کارهای موسیقی کم‌تر دیده می‌شود. امیدوارم جوانان روزی به این مرحله هم برسند.

استاد گلپایگانی در ادامه گفتند: یکی از چهار خواننده گل‌های جاویدان بودم. به مال دنیا هم نیازی ندارم و حقوق و مزایای مربوط به هنرمندان پیشکسوت خود را نیز بخشیده‌ام. قصد دارم منزل مسکونی خود را وقف هنرستان موسیقی کنم تا جوانان علاقه‌مند از این امکان بهره‌مند شوند.

او خطاب به هنرمندان حاضر در جمع گفت: شما دوستان هنرمندم این‌قدر خاکی هستید که نمی‌دانید هر کدام چه سهم مهمی در موسیقی ایران دارید.

استاد گلپایگانی یکی از آرزوهای خود را همین دور هم جمع شدن دوستان هنرمند خود عنوان کرد و گفت: بعضی از هنرمندان مدت‌ها در بستر بیماری بودند ولی کسی از آن‌ها عیادت نکرد و پس از مرگ آن‌ها، همه در مجلس‌شان شرکت کردند. این هنرمندان در دوران زندگی خود به دیدار دوستان‌شان نیاز داشتند.