بهمن ۰۴، ۱۳۹۳

کره زمین دو دقیقه به مرگ نزدیکتر شد.


عقربه‌های ساعت روز پایان زندگی‌ زمین را ۲۲ ژانویه دو دقیقه جلو کشیدند. و معنی‌ این کار این است که زمین ۲ دقیقه به مرگ نزدیکتر شد. حالا این ساعت سه دقیقه مانده به نیمه شب را نشان می دهد. این ساعت خطر روز افزون جنگ هسته‌ای و خطرات مربوط به گرم شدن آب و هوا در جهان را نشان می دهد. به گزارش سایت روسی Lenta-ru ، این مطلب در یک نشست خبری در واشینگتن اعلام شده است.




این ساعت را اولین سازندگان بمب اتم در آمریکا و در سال ۱۹۴۷ ساختند، چرا که از زمان ساخت اولین بمب اتم توسط احمق ها، غربی ها میدانستند که بازی با اتم‌ها بدون داشتن دانش و علم کافی‌ و تنها با خواندن کتاب ها و مقالات فیزیک ، ریاضی‌ و نجوم دانشمندان ایرانی‌ همچون خیام، جرجانی ، خوارزمی ، شیخ بهائی و دیگر دانشمندان، ریاضیدانان و ستاره شناسان ایرانی‌، و تقلید و کپی‌ کور از آنها، یعنی‌ پایان هستی‌ ٔبر روی کره زمین!




ساعت نمادین روز قیامت (Doomsday Clock) ، طرح مجله آمریکایی Bulletin of Atomic Scientists است و سازندگان اولین بمب اتمی آنرا در سال ۱۹۴۷ به کار انداخته اند. ساعت روز قیامت از جمله سطح تنش در جهان و میزان پیشرفت خلع سلاح هسته‌ای را نشان می دهد. شورای مدیران مجله Bulletin of Atomic Scientists با کمک گروهی از کارشناسان از جمله ۱۸ برنده جایزه نوبل درباره جابجا کردن عقربه‌های این ساعت تصمیم گیری می کند.

ساعت روز قیامت در سال ۱۹۴۷ هفت دقیقه مانده به نیمه شب و در سال ۱۹۵۲ میلادی که آمریکا و شوروی آزمایشات هسته‌ای انجام دادند، ۲۳:۵۵ را نشان می داد. اگر خدای نکرده فاجعه هسته‌ای رخ دهد، این ساعت ۲۴ یعنی نیمه شب را نشان خواهد داد.
منبع: صدای روسیه

گوشه کوچکی از یک کتیبه باستانی متعلق به امپراطوری پارسی، در ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، که بر روی آن قوانین اداری و جزئیات تشکیل دولت و گرداندن کشور و قوانین مدنی نوشته شده است و در موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو نگاه داری می شود

قصه شب بود و قرص مه و اشتر و کرد


همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد

خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد

چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی
خسته‌ای را که دل و دیده به دست تو سپرد

نه به یک بار نشاید در احسان بستن
صافی ار می ندهی کم ز یکی جرعه درد

همه انواع خوشی حق به یکی حجره نهاد
هیچ کس بی‌تو در آن حجره ره راست نبرد

گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین
آنک کوبد در وصل تو کجا باشد خرد

آستینم ز گهرهای نهانی پر دار
آستینی که بسی اشک از این دیده سترد

شحنه عشق چو افشرد کسی را شب تار
ماهت اندر بر سیمینش به رحمت بفشرد

دل آواره اگر از کرمت بازآید
قصه شب بود و قرص مه و اشتر و کرد

این جمادات ز آغاز نه آبی بودند
سرد سیرست جهان آمد و یک یک بفسرد

خون ما در تن ما آب حیاتست و خوش است
چون برون آید از جای ببینش همه ارد

مفسران آب سخن را و از آن چشمه میار
تا وی اطلس بود آن سوی و در این جانب برد.

حکیم علیقدر ایران زمین، محمد بلخی، ملقب به مولوی جلال‌الدین



بهمن ۰۳، ۱۳۹۳

Tessa Bennenbroek In 'New Land' By Pieter Henket For Mojeh Magazine January 2015


وقتی‌ ژاپنی‌ها را گروگان میگیرند، باید منتظر جک یه روز یه ترکِ داعشی.... هم باشند.


فرشتگان ما


«پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند
که مثل پرندگان راست راست می چرخند در هوا
سر ماه حقوق اشان را می گیرند
پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند
که مرگ تو را ندیدند
پس این فرشتگان پیر شده
جز جاسوسی ما
به چه کار بدی دیگری مشغول اند
که فریاد ما به جائی نمی رسد»



مدل خونه گی‌‌


چون شمع ز شعله تاج بر سر دارم


چون شمعم و سرنوشت ِ روشن خطرم
پروانهٔ مرگ پر زنان دور سرم
چون شرط ِ اجل بر سر از آتش تبرم
خصم افکند آوازه که با تاج زرم!
اکنون که زبان شعله ورم نیست، چو شمع
وز عمر همین شبم باقی ست، چو شمع
فیلم نه به یاد ِ هیچ هندوستانی
پس بر سرم آتشین کجک چیست، چو شمع؟
از آتش دل شب همه شب بیدارم
چون شمع ز شعله تاج بر سر دارم
از روز دلم به وحشت، از شب به هراس
وز بود و نبود خویشتن بیزارم.

مهدی اخوان ثالث

یک بار دیگر، مرگ بر انگلیس



یکی‌ را از وقتی‌ که دنیا میاد، تو گوشش عربی‌ می‌خونند، اسمشو عربی‌ میذارن، تو مدرسه زبون عربی‌ جز دروس اصلی اوست و آنرا میاموزه ، در جامعه به سید‌ها که با افتخار اعلام میکنند که باباشون عربه بیشتر اهمیت میده و توجه ویژه میکنه ، روزی ۵ بار طرف یک شهر عربی‌ دولا می‌شه و مراتب خدمتگذاری و بنده گیش را آنهم به زبان عربی‌ اعلام می‌کنه، وقتی‌ یک راننده عرب مست می‌کنه و میزنه یکی‌ از هم میهنانش را با ماشین زیر میگیره و می‌کشه، دست هاش را هم میبوسه، مادرش براش به زبون عربی‌ دعا می‌خونه و بهش فوت می‌کنه، قهرماناش عربند، زن و یا شوهرش را به زبون عربی‌ بهش حلال میکنند، کتاب مقدسش به عربی‌ است، خدایش عرب است، با خدایش به عربی‌ راز و نیاز می‌کنه، وقتی‌ اعراب با هم می‌جنگند، او را وسط میاندازند تا بجأی آنها کشته شه ، پول و سرمایه کشورش را به پایِ اعراب می‌ریزه با خرج میلیون‌ها پول و پایِ پیاده میره تا قبر یه عرب را که هزار سال پیش در طی‌ تصویه حساب خانوادگی سرش را زدند، و خود عرب‌ها بهش میخندند، ببوسه و زیارت کنه، و هر چی‌ طلا در کشورش هست، جمع کرده شاهکار هنری با آنها میسازه و روی قبر اعراب میگذاره، اینقدر که به حرم حسین میرسند به حرم معصومه نمی‌رسند، روزی صد‌ها بار بر اعراب و ال اعراب صلوات و سلام می‌فرسته و برای تندرستی و سلامتی و خوشبختی‌ اعراب در این دنیا و در ان دنیا از صمیم قلب دعا می‌کنه ، ۳۶ ساله که عملا و رسما تحت پرچم و حکومت عرب‌ها جان، مال و نامسش قرار دارد و این اعراب هستند که برایش تصمیم میگیرند، و اعراب هفته‌ای ۴۰ جوان کشورش را جلو چشماش دار میزنند، از هم میهنانش متنفر و فراری است و سرشان را کلاه می‌گذرد، ولی‌ برای اعراب سینه زنی‌ و مجلس ختم و میهمانی ترتیب میده، بهترین محصولات کشاورزیش را به سوی اعراب می‌فرستد، بهترین و کمیابترین حیوانات روی کره زمین که متاسفانه به مملکت او پناه آورده‌اند، را برای شام شب اعراب ذبح می‌کند، آخر هم به زبون عربی‌ تو گور میذارنش، و تازه به همینجا ختم نشده حتی بعد از مرگش هم وقتی‌ به دیدار گورش میروند بازم براش عربی‌ می‌خونند، خلاصه اینکه خود عرب‌ها اینقدر که این قهرمان داستان ما عربه، عرب نیستند و ایشان از خود پاپ کاتولیک تره اصطلاحا،

بعد از اینکه بهش بگن عرب ناراحت می‌شه، از اینکه تیمش به عربا ببازه متأثر می‌شه، از اینکه به خلیجش عربی‌ بگن رنج میبره، از اینکه به کشورش ، تاریخش، زبانش، هویتش، توهین بشه خونش جوش میاد،

و این طاعون و بلا و دو گانگی‌ و پریشان حالی‌ و سرگردانی از آن زمان بر سر ایرانی‌ آمد که انگلیس‌ها و فرانسوی‌ها قبایل ترک نوکر خود را به نام قاجار‌ها که در اطراف سرزمین گسترده ایران مانند کرم میلولیدند و به راهزنی و دزدی مشغول بودند، در ایران مستقر کردند، و امپراطوری پارس‌ها را نابود کردند، دقیقا از زمانی‌ که یک خواجه روانی‌ به اسم آغا محمد را حمایت کرده و صد‌ها هزار ایرانی‌ را در تبریز، کرمان، یزد، اصفهان، شیراز ، تهران و ری گردن زدند، و از سر‌های آنها منار ساختند، همزمان هویت ایرانی‌ را نیز به قربانگاه بردند تا امروز که نتیجه ش داستان بالاست.
یک بار دیگر، مرگ بر انگلیس

دریغا! بیشهٔ گرگان همیشه ز خون ِ دشت ِ میشان آب نوشد


مردم ضدّ مسیح، تنها ضدّ مسیح نیستند، ضدّ بشریتند


برای آندسته از ترک‌ها و کسانی‌ که هنوز با وجود هزاران مدرک، سند، فیلم، عکس، نوار، و حتی اقرار مستقیم خود دولت ترکیه، دست داشتن ترکیه در جنایت علیه بشریّت را انکار میکنند ، نواری از یک جلسه محرمانه که بین سران دولت فاشیست ترکیه برگزار شده و در آن در حال کشیدن نقشه برای نابودی کشور و مردم سوریه توسط تروریست‌هایشان هستند، را مجددا در اینجا می‌گذارم. هر چند تنها دانستن اینکه ترکیه تروریست منطقه است تا زمانی‌ که نوکری ‌اروپایی‌ها را می‌کند، کاری از پیش نمی‌برد!



هنوز از سرنوشت گروگان‌های ژاپنی در دستان تروریست‌های ترک داعش خبری نیست


امروز با پایان یافتن مهلت ژاپن برای پرداخت ۲۰۰ میلیون دلار باج به تروریست‌های ترک داعش که تحت حمایت اروپا در منطقه جنایت میکنند، دولت ژاپن اعلام کرد که به جای پرداخت این مبلغ به تروریست‌های ترک داعش، آنرا برای مبارزه با تروریست‌های داعش خرج خواهد کرد و با تروریست‌ها معامله نکرده و انتظار دارد که گروگان‌های ژاپنی بسرعت آزاد شوند.

امروز مادر یکی‌ از گروگان‌ها در تلویزیون دولتی ژاپن حاضر شد و درخواست آزادی پسرش را از ترک‌ها کرد. هنوز خبری از تروریست‌های ترک داعش در رابطه با دو گروگان ژاپنی که سه روز پیش اسیر شده و ترک‌ها درخواست باج کرده بودند، نیست. دولت ژاپن بلافاصله پس از شنیدن خبر گروگان گیری شهروندان خود از دولت اردن و ترکیه که شاگردان انگلیس در منطقه هستند، درخواست کرد که برای آزادی شهروندان ژاپنی کمک کنند. در واقع بطور غیر مستقیم به آنان گفت که میداند دست‌های شما در کار این گروگان گیری است.