هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما
اوج دولت، طاق نسیان است در ایام ما
میخورد چون خون دل هر کس به قدر دستگاه
باش کوچکتر ز جام دیگران، گو جام ما
در نظر واکردنی طی شد بساط زندگی
چون شرر در نقطهٔ آغاز بود انجام ما
طفل بازیگوش، آرام از معلم میبرد
تلخ دارد زندگی بر ما دل خودکام ما
نیست جام عیش ما صائب چو گل پا در رکاب
تا فلک گردان بود، در دور باشد جام ما.
صائب تبریزی
در دور دست
قویی پریده بی گاه از خواب
شوید غبار نیل ز بال و پر سپید
لب های جویبار
لبریز موج زمزمه در بستر سپید
درهم دویده سایه و روشن
لغزان میان خرمن دوده
شبتاب می فروزد در آذر سپید
همپای رقص نازک نی زار
مرداب می گشاید چشم تر سپید
خطی ز نور روی سیاهی است
گویی بر آبنوس درخشد زر سپید
دیوار سایه ها شده ویران
دست نگاه در افق دور
کاخی بلند ساخته با مرمر سپید.
سهراب سپهری
همه ساله در ترکیه یک گله الاغ ایستاده میمیرند، و این فاجعه هر ساله دوباره و دوباره تکرار شده و تمامی هم ندارد. نه دولت و نه ملت در این باره کاری میکند. و الاغ این حیوان زبون بسته و پر فایده قربانی بیرحمی و جهالت میشود.
صدای روسیه مینویسد:
چند حیوان زبان بسته در کشور ترکیه به علت عدم توجه، یخ زده و به مجسمههای ایستاده تبدیل شدند.
به نوشته ی خبرگزاری آذربایجانی"Vesti " در استان شانلیاورفه ترکیه، جایی که دمای هوا هیچگاه از مرز منفی ۲ درجه کمتر نمی آمد، ساکنان منطقه با صحنهای مواجه شدند که تا آن زمان هیچگاه به چشمشان نخورده بود. ۴ راس الاغ به صورت ایستاده از شدت سرمای هوا یخ زده بودند.
نویسنده: روزا بروکز
حمله به دفتر نشریه فکاهی چارلی هبدو در پاریس در هفتم ماه ژانویه و کشته شدن کاریکاتوریستهای این نشریه اتفاقی ناراحت کننده بود؛ آزادی بیان اهمیت دارد؛ هیچ شخصی نباید به خاطر دیدگاههای مذهبی و سیاسی کشته شود؛ همه این مطالب صحیح است، اما «من چارلی نیستم».
شاید به ایجاد وحشت و نگرانی آن هم به طور ناخواسته آلرژی دارم و شاید هم دلیلش این باشد که به نظر من چارلی هبدو نشریه چندان خوبی نبود و اکنون به شیوهای برای آن تبلیغ می شود که انگار گل سر سبد تمدن غربی بوده است؛ به ویژه اینکه تنها عده اندکی از هزاران نفری که شعار «من چارلی هستم» را سر دادند، این نشریه را دیده و خوانده بودند.
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست
و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست
زندگی خوشتر بود در پردهٔ وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست
شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
مردم چشمم فروماندهست در دریای اشک
مور را پای رهایی از دل گرداب نیست
خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است
کوه گردون سای را اندیشه از سیلاب نیست
ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لاله ی سیراب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست
ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست
گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست
گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
جلوه ی صبح و شکرخند گل و آوای چنگ
دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست
جای آسایش چه می جویی رهی در ملک عشق
موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست.
رهی معیری
یکی از سایتهای جمهوری کثیف اسلامی چند نمونه از اختلاف سران دولتهای اروپایی با مجله فکاهی چارلی هبدو را نوشته که خواندنش خالی از لطف نیست. سایت اهل بیت ( اهل شت ) مینویسد:
در مقاله زیر نمونه هایی از رفتار دوگانه غرب در مسئله آزادی بیان را از نظر می گذرانیم:
- کنایه زدن به پسر سارکوزی جرم است ! اما اهانت به پیامبر اسلام خیر!!
گزارش روزنامه تلگراف انگلیس از اتفاقی که در سال ۲۰۰۹ در همین روزنامه چارلی هبدو افتاد، از رفتار دو گانه غرب در مسئله آزادی بیان حکایت می کند:
روزنامه تلگراف انگلیس در تاریخ ۲۷ ژانویه ۲۰۰۹ چنین گزارش می دهد که "موریس سینت" (موریک سینت) کاریکاتوریست ۸۰ ساله (اکنون ۸۶ ساله) نشریه "چارلی هبدو" به جرم انتشار مطلبی و نقل لطیفه ای در مورد پسر نیکولا سارکوزی -نخست وزیر وقت فرانسه- که از نظر مجله `یهودی ستیزانه` بوده، اخراج می شود. این نویسنده پس از آن به جرم برانگیختن نفرت علیه یهودیها نیز محاکمه می شود.
حدس بزنید توهین این نویسنده به یهودیها چه بوده است؟ او بعد از ازدواج پسر سارکوزی با دختری از یهودیان ثروتمند فرانسوی، می نویسد: «این پسر به زودی مدارج ترقی را طی خواهد کرد». این جمله، موجی از اعتراض سیاستمداران فرانسوی را بر می انگیزد. سردبیر مجله هوادار آزادی بیان، "چارلی هبدو" از او می خواهد عذرخواهی کند اما او نمی پذیرد و اخراج می شود.
همین مثال به خوبی نشان می دهد که ما با استانداردهای دوگانه درباره "آزادی بیان" روبه رو هستیم. استانداردهایی که لطیفه ای ساده را به یهودی ستیزی تعبیر می کنند و اما از کنار توهین های مکرر به اعتقادات دیگران به سادگی می گذرند. حوادث تروریستی روزهای اخیر در پاریس حاصل افراطی گری همزمان هستند. افراطی گری در بی احترامی به ارزش های دیگر انسانها و افراطی گری خشونت آمیز که به تروریسم منجر می شود.
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم.
شیخ اجل سعدی شیرازی