دی ۱۸، ۱۳۹۳

۱۵۰ سال تنهایی همراه با حماقت

از جا کندن درِ خیبر

با اینکه متن زیر قدیمی‌ است ولی‌ چاره‌ای نیست بجز تکرار این مطالب گفته شده تا شاید در مخ‌ها نفوذ کرده و آنها را کمی‌ تکان داده و وادار به اندیشیدن کند.
 بعد از جنگ جهانی و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان برخی از مردم آنجا رفتارعجیبی پیدا کردند. این عده نام فرزندان خود را هیتلر میگذارند. برخی کار را از این هم فراتر برده و نام آنها را نوکرهیتلر و یا کنیز هیتل میگذارند. نصف این جماعت هنوز برج ایفل را ندیده اند ولی حتمآ میروند و دیوار برلین را بازدید میکنند!

با اینکه اصلا آلمانی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو به دیوار برلین به زبان آلمانی دعا میخوانند. آنهائیک که بر اثر تجاوز ارتشیان آلمان به اجدادشان دورگه آلمانی فرانسوی شده اند، یک شال اس اس به کمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها از پدر آلمانی و بر اثر تجاوز به دنیا آمده اند و البته به این امر افتخار هم میکنند!!

یک عکس از یک جوان خوشتیب و خوش هیکل را توی خانه شان قاب کرده اند و میگویند این عکس هیتلر است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی هیتلر را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند اصلا هیتلر سبیل نداشته!!!

هروقت این ماجرا را برای آشنایان ایرانی مسلمان تعریف میکنم قاه قاه می خندند و می گویند اینها دیگر چه آدمهای احمق و نادانی هستند. یا می گویند اینها از یک خر کمتر هستند. دلشان شدید برای حماقت آنها میسوزد و بحالشان تاسف میخورند. و گاهی‌ هم جوکی چیزی برایشان میسازند.


این ماجرا البته تخیلی‌ است که از روی واقعی‌ آن که در زیر میاید کپی شده:



پس از حمله قبایل وحشی انگل ساکسون و گًل و عرب و ترک در زمان جنگ جهانی‌ اول و پس از اینکه حکومت زنباره قاجار‌ها امپراتوری پارس‌ها را تا حد خاک ذلیل کرده بود و توان ایستادگی در مقابل وحشی‌ها را نداشت، کشتار عظیم و قتلعام باور نکردنی در ایران براه افتاد و ایران غارت شده و به ده‌ها کشور تجزیه گشت.

مردان و زنان ایرانی‌ کشتار گشته و شهر‌های بهشت آسای ایران سوزانده شده و غارت گردیدند. از تجاوز به زنان و بردن کودکان بعنوان پدر سوخته‌های برده، توسط سربازان داعشی ترک و عرب، تا کشتار حیوانات، ماه‌ها ادامه داشت. پس از آنکه زبان آذری‌ها را بریده و به آنان تکلیف کردند ترکی‌ سخن بگویند، پس از اینکه بکودکان باقی
مانده یاد دادند که دشمن داعشی ایران را که ولدینشان را کشتار نموده بودند بپرستند، و آیین بربریت، توحش، جهالت و عقبماندگی را جایگزین تمدن پیشرفته هزاران ساله که بر پایه علم و دانش استوار بود، کردند، مردم ایران رفتارعجیبی پیدا کردند. آنها برای سالروز مرگ دشمن خود عزاداری میکنند، بر روی گور‌های آنان گنبد‌های طلایی میسازند، هر زمان نام یکی‌ از قاتلین میاید، صلوات فرستاده و بجان بازماندگان و خانواده‌های قبایل عرب دعا میکنند، حاجات و آرزو‌های و سلامتی خود و فرزندان‌شان را از قبر‌های اعراب مرده می‌طلبند، سالانه مبالغ زیادی خرج کرده و خود را به پایِ سنگی‌ سیاه که اتفاقاً ساخته نیاکان ایرانی‌ خود آنهاست ولی‌ اینک خانه خدای عرب نامیده میشود، میرسانند تا نشان دهند آیین انسان ساز خود را فراموش کرده و سنگ پرست و ٔبت پرست شده‌اند. نصف این جماعت هنوز بشهرهای دیدنی و تاریخی ایران سفر نکرده اند و از تاریخ باشکوه خود بیخبرند ولی حتمآ میروند نجف، کربلا، مکه و حرم امام رضا را زیارت میکنند!
با اینکه اصلا عربی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو بقبله بزبان عربی دعا میخوانند. آنهائیکه که براثر تجاوز اعراب به اجدادشان دورگه عرب‌ایرانی شده اند، یک شال سبز بکمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها سید هستند و از پدر عرب و بر اثر تجاوز بدنیا آمده اند و البته به این تاریخ تجاوز وحشیانه و سید بودن افتخار هم میکنند!!



یک عکس از یک جوان خوش قیافه با چشمهای درشت مژه‌های بلند مشکی و ابروهای برداشته کمانی را توی خانه‌شان قاب کرده اند و میگویند این عکس حضرت علی یا حسین است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی علی را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند علی زیبا بود ! تازه وقتی‌ خود اعراب هم می‌گویند اینهائی که میپرستید آدم‌هایی‌ بودند که مثل خود شما ها، می‌خوردند، میخوابیدند، با زنان همبستر می‌شدند، و توالت رفته و قضای حاجت میکردند، ایستاده میشاشیدند، مریض می‌شدند، خلط مینداختند، دست در دماغشان میکردند، باز ایرانی‌‌ها می‌گویند نه اینها مقدسند!!!



و این داستان نه مربوط به یک دوره یا دو دوره جاهیت باشد، این داستان مربوط به ۱۵۰ سال جاهلیت است. بعد انتظار دارید دنیا نخندد!

وقتی‌ یک احمق تبلیغ می‌کند، میشود همان جوکی که تا حالا نشنیده ای


پس از فتنه ۵۷، زمانی‌ که یک مشت بیگانه بر ایران حاکم شدند، غربی‌ها برای جا انداختن خمینی و نوکران اجنبی، و برای کشتار بیش از پیش ایرانی‌‌های میهن پرست، برای آشفته و پریشان سازی جامعه دست نخورده، معصوم و پر نشاط ایرانی‌ و آلودن مردم ایران به نکبت و پستی، احتیاج به زمان داشتند پس نقش و طرح جنگ عراق و ایران را ریختند. چگونه؟؟ خیلی‌ ساده، از این طرف خمینی منحوس گور به گور شده، نوکر غرب دستور داشت که بگوید: عراق را هم مانند ایران می‌کنیم، تو دهان صدام می‌زنیم، از اون طرف هم صدام ملعون گور به گور شده نوکر غرب دستور داشت تا عهدنامه اروند رود را جلو دوربین پاره کرده و اعلان جنگ بدهد.

این داستان را همه میدانیم و تکراری است، ولی‌ دیدن یک عکس تبلیغی از آن زمان، جالب بود که دستگاه منحوس آن ملعون برای فریفتن جوانان پر شور ایرانی‌ چاپ کرده بود. همانطوری که آخوند‌های ضدّ ایرانی‌ ادعا میکنند، صدام ابله هم تصور میکرد جوانان میهن پرست ایرانی‌ به خاطر ‌شیعه و دین اسلام است که در جبهه‌‌ها با دست خالی‌ بدون فرمانده و نقشه جنگی، اینچنین دلاورانه و بدون ترس جان فشانی کرده و می‌جنگند، پس دستور داده بود عکس زیر را بسازند و در ایران و در جبهه‌ها پخش کنند. تا به خیال و خریّت ذاتیش، بلکه جوانان پر افتخار ایرانی‌ را دلسرد و دلزده کرده و آتش آنان را فرونشاند!



در این عکس، یک نقش رویایی از علی‌ رهبر اول شیعیان قرار داده و در کنارش نوشته آند:

ای ایرانیان

کشوری که مراقد ائمه اطهار علی‌ و حسین و عباس را به آغوش می‌گیرد، کسی‌ در آن ستم نمی‌بیند!! و همیشه ارجمند است و همچنین هر کسی‌ به آن پناه بیارد مکرم میشود! ( این ملعون یادش رفته بود که زمان شاه چندین هزار ‌شیعه را از عراق بیرون کرد و رانده شدگان عراقی در ایران توسط شاه ایران به احترام پذیرفته شده و هر کدامشان صاحب خانه و کار شدند، یادش رفته بود که چگونه در حلبچه و کردستان با بمب شیمیای قتل عامی‌ راه انداخت که نظیرش را تنها داعشی‌ها به راه انداختند، و نبود تا ببیند چگونه ترک‌های داعشی ریختند و چه ستم‌ها به مردمی که در عراق زندگی‌ میکنند، روا میدارند. از کرد‌های زرتشتی ایزدی، و شیعیان گرفته تا عراقی‌های که در بازار‌های بغداد رفت و آمد میکنند. و همه اینها هم به یمن مقعد و قدم شوم ائمه اطهار که در این سر زمین چال شده‌اند میباشد )

ادامه میدهد: عراقییان نوادگان ال بیت اظهار پناهنده را به سفر برای هر کشوری که خود آن را میخواهد مخیّر میکنند. ولی‌ ما در کمنیگاه هستیم روبروی هر تجاوز گری به سرزمین عراق وارد بشود، سپس غضب خداوند متعال و ال بیت در دنیا و اخرت وی را تعقیب خواهد کرد! لذا برحذر باشید و بر علیه عراق و امام علی‌ حمله نکنید و خود را تسلیم دهید. شاید سالم بمانید! نیرو‌های مسلح عراق! ( یعنی‌ آن ملعون از خریّت چند پله بالاتر از عردوغان ایستاده بود، چرا که اولین سئوالی که هر جوانی‌ بعد از خواندن این نوشته به ذهنش می‌رسید این بود که اگر ‌شیعه تا این حد خوبه چرا خودت ‌شیعه نمیشی‌؟ حالا ‌شیعه شدن هم تو سرت بخوره چرا شیعیان خود عراق را تا این حد آزار و اذیت میکنی‌؟؟ )

درسته که جنایتی که صدام بر علیه ایرانی‌ و جوانان ایرانی‌ انجام داد، توسط برادران لاری جانی با همان شدت و بی‌رحمی ادامه داده شده و میشود، و فرقی‌ نمیکرد که صدام ایران را بگیرد تا الان که همپالگی‌هایش در ایران همه کارهند. ولی‌ جان فشانی جوانان غیور ایرانی‌ تو دهنی بود که به صدام و آخوند کثیف زده شد. این جوانان دلاور بی‌ توجه به این تبلیغات، نشان دادند که اگر تا آخرین قطره‌ خون خود می‌جنگند، بخاطر علی‌ و حسن و حسین نیست، تنها و تنها بخاطر ایران و ایرانی‌ است. نام و یادشان همیشه گرامی و جاودان باد که در یک حکومت ایرانی‌، پیکر نازنین تک تک آنان را از طلا خواهیم ساخت. و از مجروحین و آسیب دیدگان جبهه‌ها به نحوه أحسنت و شایسته آنان دلجویی خواهیم کرد.

نه خطی ، نه خالی نه خواب و خیالی


من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم

چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ؛ تـــــو را دوست دارم

نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !
من ای حس مبهــــم تــــو را دوست دارم

سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم
به اندازه ی غم تو را دوست دارم

بیــــا تا صدا از دل سنگ خیــــزد
بگوییم با هم : تو را دوست دارم

جهان یک دهان شد همـــآواز با ما
تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم.

قیصر امین پور

ترور خانم مارشا مهران نویسنده ایرانی در ايرلند


خانم مارشا مهران نویسنده ایرانی‌ رمان پر فروش "آش انار" در خانه‌اش در یکی‌ از دهات‌های ایرلند به قتل رسید و خبرش هم تنها در روزنامه محلی چاپ شد!

کشتار و ترور خاموش ایرانیان در مراکز ترور، تروریست پرور، و مغز متفکر ترور در دنیا ، یعنی‌ اروپا همچنان ادامه دارد..!

پس از فتنه ۵۷، و پراکندن ایرانیان از کشورشان، کشتار دانشمندان ، هنرمندان، نویسندگان و نوابغ ایرانی‌ در داخل و خارج از کشور به کمک ‌اروپایی‌ها آنچنان گرم شد و گرم است تو گویی هیچ گاه از حرارت نخواهد افتاد.

چندی پیش در سکوت خبری خانم مارشا مهران نویسنده نخبه ایرانی‌-الاصل رمان پر فروش "آش انار" Pomegranate Soup براساس تجربیات یک ایرانی‌ در ایرلند، در ۳۶ سالگی درگذشت. جسد تنهای او در خانه‌اش در روستای دورافتاده لیکنوی در ساحل غربی ایرلند پیدا شد. مدیر املاک در بازرسی‌های پلیس اظهار کرده است در تماسی که با مارشا داشته وی گفته است در چند هفته اخیر دچار حالت تهوع بوده است! ( یک نویسنده نخبه به یک دلّال خانه از اوضاع و احوال شخصی‌ و خصوصی و بیماریش می‌گوید !! اگر ایشان حالش تا این حد بد بوده چرا به پزشک مراجعه نکرده است؟) به گزارش پلیس، مهران یک هفته پیش از کشف جسدش از دنیا رفته بود. ( یعنی‌ این زن آنچنان تنها بوده که یک هفته جسدش در خانه مانده و هیچ کس خبردار نشده !) دلیل مرگ او هنوز روشن نیست اما همسر سابق ایرلندی او می‌گوید او مدتها بیمار بود و مدتی‌ نیز هنگام نوشتن کتاب تغذیه خوبی‌ نداشت و فقط بستنی و شکلات میخورد. گفته میشود مهران به مشروبات الکلی نیز علاقه فراوان داشت. ( همیشه در این جور موارد ، مقتول یک ایرادی داشته، یا معتاد بوده یا الکلی !)


خبرگزاری‌های وابسته به جمهوری کثیف فلسطینی عربی‌ آخوندی می‌نویسند:

مارشا مهران که در سال ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد پس از انقلاب به همراه خانواده خود که بهائی بودند! ( "که بهائی بودند"! به خیال احمقانه و ابلهانه نویسنده به عنوان یک نکته منفی‌ به مطلب اضافه شده، تا اثر قتل این زن جوان هنرمند و نخبه را کمرنگ کند! مرگ بر آخوند جنایت کار و دستمال چی‌‌های خبر نویس اش ) ابتدا به آرژانتین و سپس آمریکا مهاجرت کرد. در سن چهارده سالگی با جدایی والدینش به همراه مادر به استرالیا رفت و در جوانی دوباره به امریکا بازگشت. او در نیویورک در یک بار (فروش مشروبات الکلی) باهمسر ایرلندیش آشنا شد ( "در یک بار آشنا شد" یعنی‌ تائید اینکه ایشان الکلی بوده! طرز نوشتن این سایت‌های کثیف، به آدمی‌ حال تهوع میده، بوی اسپرم ریخته شده روی نعلین دم در مسجد پارک شده اینها ، دلم بهم زنه ) و پس از ازدواج برای زندگی به ایرلند رفت (که البته این ازدواج منجر به طلاق شد ( یک نکته منفی‌ دیگر برای توجیه کردن قتل و قاتل کثیف مسلمان نوکر غرب )). در مقاله سال ۲۰۰۵ تایمز مارشا درباره زندگی چند فرهنگی خود چنین می نویسد: زمانی که مردم از من می پرسند که اهل کجا هستم، در پاسخ می گویم، من ایرانیم، و به ایرانی‌ بودنم افتخار می‌کنم به زبان انگلیسی می نویسم، به اسپانیایی نفرین می کنم ! و بعد از مصرف مقداری مشروب مانند ایرلندی‌ها می رقصم. ( در تمامی این نوشتار سعی‌ شده این نخبه و نویسنده ارزشمند ایرانی‌، به عنوان یک فرد الکلی مفلوک دربدر زندگی‌ باخته معرفی‌ شود تا از عظمت فاجعه قتل یک بیگناه در گوشه‌ای از این دنیا کاسته شود، وجدان نداشته خود این جانی‌ها هم وقتی‌ کسی‌ را اینچنین بی‌پناه گیر آورده و بیرحمانه میکشند، معذب میشود.)

اولین رمان او به نام "آش انار" در سال ۲۰۰۵ میلادی به چاپ رسید. این رمان داستان ۳ خواهر ایرانیست که پس از فتنه ۵۷ ناچار به ترک ایران شده‌اند، تا یک مشت تروریست فلسطینی که تفنگ بدوش دنبال ایرانی‌‌ها می‌گشتند ، آنان را نکشند، و سرانجام در شهر کوچکی در غرب ایرلند ساکن می شوند. مارشا در این کتاب از تجربیات زندگی خود و خانواده‌اش و مجموعه‌ای از دستور غذاهای ایرانی استفاده کرده است. او در مصاحبه‌ای با تایمز ایرلند در ارتباط با این کتاب گفته است: من می خواستم که یک داستان شاد بنویسم، چیزی که برای خواننده نشاط آور باشد( این زن آنچنان احساس رضایت و نشاط در خود می‌کرده که میخواسته این حس زیبا را به دیگران نیز انتقال دهد، دارای چنین روح زیبایی بوده) می خواستم کتابی باشد که مرا خوشحال کند، غذا این احساس را در من برمی انگیزد. زمانی که برای کسی آشپزی می کنیم، عشق و اعتماد خود را به او نشان می دهیم و این کاملا یک احساس ایرانیست. رمان "آش انار" به ۱۵ زبان و در ۲۰ کشور به چاپ رسیده است. از دیگر آثار او "گلاب و نان سودا" و "کافه بابیلونیا" را می توان نام برد. همچنین قرار است در سال جاری میلادی دو رمان دیگر او به نام‌های «باران پسته» و «مدرسه تاچر» به چاپ برسند.

یادآوری میشود، اکثر نویسندگان و سیاستمداران ایرانی‌ که به اروپا مهاجرت کرده‌اند، مانند صادق هدایت در اروپا و در اوج شکوفائی کاریشان توسط ماموران امنیتی اروپا به قتل رسیدند.

همه آدمای ترسو.... دروغگو، وقیح و تهوّع آورند.


آی جماعت ! یمن هم هست ، یمنی‌ها هم آدمند، ترور یمنی‌ها را هم محکوم کنید!


دیروز همزمان با ترور در فرانسه یک عملیات ترور دیگر در یمن صورت گرفته که تعداد کشته شدگان آن ۱۰ برابر قربانیان ترور در فرانسه است، ولی‌ حتی یک کشور این عملیات را محکوم نکرد، خبرش هم دو خط بیشتر نبود!

یورو نیوز می‌نویسد:
بمب گذاری انتحاری در مقابل دانشکده پلیس در صنعا، پایتخت یمن جان ده‌ها تن جوان بین ۲۰ تا ۲۵ سال را گرفت و بیشماری را زخمی ساخت که حال اکثر آنها وخیم گزارش شده است.

این حمله انتحاری زمانی صورت گرفت که بسیاری در مقابل دانشکده پلیس جمع شده بودند تا در کنکور استخدامی شرکت کنند.

دست کم ۲۷ تن‌ جوان در این بمب گذاری کشته و بسیاری دیگر راهی بیمارستان شده اند. خودرویی بمب گذاری شده در این عملیات منفجر شد.

یمن در هفته‌های اخیر شاهد حملات انتحاری متعددی بوده است. آخرین آن هفته گذشته بود که یک بمب گذار انتحاری با حمله به گردهمایی شیعیان در زمار، جنوب صنعا، جان ده‌ها تن‌ را گرفت.

مال از ما بهتران به طشت می‌خوره مال ما به پشم!


عملیات تروریستی را همه محکوم میکنند، یعنی‌ هیچ انسانی‌ نیست که از کشتار بیگناهان و انسان‌ها دفاع کند و یا از این کار خوشحال شود. ولی‌ اینکه وقتی‌ چند میلیون زن و کودک و بیگناه ظرف ۱۰ سال در آسیای مرکزی یا ایران بزرگ ( افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و و ) کشته می‌شوند و اخبار این کشتار‌ها در ردیف اخبار چگونه لاغر شویم یا چگونه راه برویم تا دامنمان ماند دامن عروس ملکه انگلیس مرتبا بالا نرود و شورت و مورت و اینها بیرون نریزد ، قرار بگیرد، و در عوض در مورد یک حمله تروریستی به یکی‌ از کشور‌های غربی ( به فرض محال که واقعی‌ باشد) ، تمامی خبرگزاری‌ها به مدت ۲۶ ساعت کار و بار خود را رها ساخته و تنها از این واقعه غم‌انگیز گزارش بدهند، تمامی سران دنیا محکوم کنند، تمامی مردم دنیا همدردی کنند، تمامی دنیا فلج شود، تنها و تنها دو مطلب را می‌رساند:

- برو قوی شو که در نظام نوین دنیا، ضعیف محکوم به فناست، یعنی‌ برو و امپراطوری رسانه‌ای تشکیل بده تا صدات بجایی برسد و یک کشته ات پشته نشان داده شود و پشته کشته شدگان حریف ، یک کشته!

- دو به طور خودکار، آدمی‌ سمپاتی و همدردیش را نسبت به افراد کشته شده از دست میدهد، چرا که پای تبعیض در میان میاید. در اینگونه مواقع تمامی مردم آگاه دنیا ، یعنی‌ پارسیش، همه انهایی که چیز حالیشونه، بیشتر از اینکه از این حمله تروریستی متأثر بشوند، از این پروپاگاندای تبلیغاتی عصبانی و خشمگین می‌شوند. از طرفی‌ دیگر، مردم قاره آفریقا، آسیا و امریکای جنوبی و مرکزی، یعنی‌ همه جای دنیا بجز غرب و متحدان آن، روز به روز متوجه فاصله و شکاف عظیم در بین خود و یک مشت تازه بدوران رسیده عمیقا وحشی، شده و روز به روز حس انزجارشان نسبت به آنها بیشتر میشود. و این را تنها کسانی‌ که سرشان را زیر برف کرده و جز سرمای پشت پلکشان چیز دیگری را حس نمیکنند، نمی‌بینند.



ننگ بر دنیایی که جنایت فرانسه در نیجریه، مالی‌، لیبی‌، الجزایر و آفریقای مرکزی را نه تنها محکوم نکرد، بلکه حتی نخواست ببیند، حتی یک کلمه ازش سخن نگفت، وقتی‌ پراکندگی اجساد در خون غلتیدهٔ زنان و کودکان بر روی زمین آنچنان زیاد بود، که گویی فرشی پهن گشته که با دو رنگ سیاه و سرخ بافته شده است! هیچ کس حتی نیم نگاه هم نیانداخت!! چرا؟؟ ولی‌ برای ترورِ یک فرانسوی سران دنیا متأثر شده، بشدت محکوم کرده و تسلیت گفتند! ننگ‌ بر دروغ و شیادی!!




خونبار‌ترین درگیری مرزی در مرز عربستان و عراق، در حالی‌ رخ داد که خبر مرگ عبدالله تکذیب شد.


صبح روز دوشنبه ۴ تروریست داعش که سعی‌ داشتند از مرز عربستان به داخل این کشور وارد شوند، توسط مرزبانان عربستان در نوار مرزی عراق و عربستان سعودی کشف و در درگیری که بین این دو گروه رخ داد، همه تروریست‌ها و تعدادی نامعلوم از مرزبانان عربستان کشته شدند. از طرف سردمداران عربستان ، بطور رسمی‌ مرگ ۷ نفر در این درگیری اعلام شده است.

وزارت کشور عربستان اعلام داشته است که تحقیقات ادامه دارد ولی خبرگزاری الحیات نوشته است، منابع آگاه گفته اند که چهار ترک تبعه عربستان که تحت آموزش‌های انتحاری بوده اند، در این درگیری مرزی شرکت داشته اند.

در گزارش به تبادل آتش اشاره شده است که به کشته شدن یک شبه نظامی منجر شد.

در ادامه گزارش امده است، یک تروریست انتحاری موفق شد تا خود را در محل درگیری منفجر کند.



مقامات عربستان گفت، چهار مرد مسلح از عراق به گشت مرزی عربستان روز دوشنبه، حمله کرده و در رویارویی بین این دو گروه که مجهز به سلاح‌های خودکار و کمربند انتحاری بودند، سه نفر از نگهبانان و تمامی مهاجمان کشته شدند.

گفته میشود این درگیری یکی‌ از خشونت بار‌ترین درگیری‌های مرزی عربستان است که تا کنون اتفاق افتاده.

هنوز روشن نیست که مهاجمان به کدام سازمان وابسته بوده‌اند. تاکنون هیچ گروهی مسئولیت این عملیات را بر عهده نگرفته است. یک سخنگوی وزارت كشور عربستان سعودی، سرلشگر منصور ترکی، در یک تماس تلفنی گفت: مقامات عربستان برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این حمله مشغول به کار هستند.

منصور ترکی گفت: "دو نفر از آنها خود را منفجر کرده و در درگیری دو نفر دیگر از آنها کشته شدند، بنابراین ما ۴ جسد داریم که در حال کار بر روی هویت آنها هستیم، و تا انجام این کار نمیتوانیم بگوییم این گروه از طرف چه کسانی‌ بوده‌اند".



دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد


مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
قیامت‌های پرآتش ز هر سویی برانگیزد

دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فروسوزد
دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد

ملک‌ها را چه مندیلی به دست خویش درپیچد
چراغ لایزالی را چو قندیلی درآویزد

چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید
بجز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد

چو هفت صد پرده دل را به نور خود بدراند
ز عرشش این ندا آید بنامیزد بنامیزد

چو او از هفتمین دریا به کوه قاف رو آرد
از آن دریا چه گوهرها کنار خاک درریزد.

حکیم علیقدر ایران زمین، محمد جلالدین بلخی، مولوی‌




دی ۱۷، ۱۳۹۳

Kate Moss Connects Deeply In Vogue Italia January 2015 By Peter Lindbergh


فزونست از حد و امکان ما


کرانی ندارد بیابان ما
قراری ندارد دل و جان ما

جهان در جهان نقش و صورت گرفت
کدامست از این نقش‌ها آن ما

چو در ره ببینی بریده سری
که غلطان رود سوی میدان ما

از او پرس از او پرس اسرار ما
کز او بشنوی سر پنهان ما

چه بودی که یک گوش پیدا شدی
حریف زبان‌های مرغان ما

چه بودی که یک مرغ پران شدی
برو طوق سر سلیمان ما

چه گویم چه دانم که این داستان
فزونست از حد و امکان ما

چگونه زنم دم که هر دم به دم
پریشانترست این پریشان ما

چه کبکان و بازان ستان می‌پرند
میان هوای کهستان ما

میان هوایی که هفتم هواست
که بر اوج آنست ایوان ما

از این داستان بگذر از من مپرس
که درهم شکستست دستان ما.

حکیم عالیقدر ایران زمین محمد جلاالدین بلخی- مولوی