در کشور اشغال شده از طرف خونینترین دشمنان، حرکتی زیبا از جوانان ایران برای برگزاری جشن شب چله تقسیم شادی بین مردم تهران.همگی جوان هستند، کنار هم جمع میشوند و پاکتها را از انار و آجیل و شکلات پر میکنند. با روبانهای رنگی در پاکتها را محکم میکنند. این کار را سه سال است که انجام می دهند، پیش از رسیدن بلندترین شب سال.
دوست ندارند اسمشان در گزارش بیاید: «این یک کار جمعی است که بانیانی زیادی دارد و همه در این برنامه سهم دارند. دوست نداریم فقط به اسم ما تمام شود.»
ایده اولیه در ذهن خودشان شکل نگرفته و از یک موسسه حمایت از حقوق کودکان کار بوده است. سال اول انها از طریق فیس بوک با موسسه حامی کودکان کار که این ایده را داده بود، همکاری میکنند و بستههایی را برای بچههای کار تهیه میکنند. بستههایی شامل کلاه و شال گردن، کتاب و آجیل و انار. آنها جدای از این بستهها، ۵۵ بسته هم شامل انار و آجیل خودشان به شکل جداگانه تهیه میکنند. سال گذشته دیگر از گروه حامی کودکان کار خبری نمی شود. آنها تصمیم میگیرند خودشان راه را ادامه دهند. هر کدام از آشناهایی که دارند، کمک میگیرند و ۳۰۳ بسته تهیه میکنند. هر بسته شامل انار و سیب و اجیل و شکلات است که همراه یک وعده غذای گرم توزیع میشود. برای امسال هم وسایل ۴۰۰ بسته را خریده اند: «این بستهها میان کارتنخواب ها، زباله گردها، دستفروشان، کارمندان شهرداری و حتی رانندگان اتوبوسها که مجبورند به خاطر کارشان شب را بیرون از خانه بگذرانند، تقسیم میشود.»
امسال به واسطه عکسهایی که در فیس بوک گذاشتهاند، متوجه شدهاند دو گروه دیگر موازی آنها در حال انجام همین کار است. قرار است یکی از گروهها به آنها بپیوندد. آن گروه هم سیصد بسته اماده کرده، با ذوق میگویند: « یعنی امسال ما ۷۰۰ پاکت داریم. بسته بندیهایمان هم یک شکل است.» یکی از گروهها قرار است منطقه غرب تهران را پوشش دهد و بقیه به سمت قسمتهای جنوبی و شرق تهران بروند: «خیلی از افرادی که پاکتها را میگیرند، غافلگیر میشوند و شادیشان بقدری ملموس است که دل ما راهم شاد می کند.»
خاطره شیرین هم کم ندارند. پارسال زمانی که یک بسته را به دست مردی که همه فکر و ذکرش فروش شاخه گل هایی بوده که در دست داشته، میرسانند، خیلی احساس خوشحالی میکنند. مرد روی پاکت را میخواند و چشمانش از ذوق برق میزند. اینقدر خوشحال میشود که یک دسته از گلهایش را به آنها میدهد و میگوید: «ممنونم که به یاد ما هم بودید.»
آنها میخواهند در شادی شب چله به یاد همه باشند. یاد همه آنهایی که در میان زباله ها، دنبال یک چیز به در بخور هستند، یاد همه رفتگرانی که در ساعت ارامش و خواب مردم تازه کارشان را شروع میکنند، یاد همه آنهایی که مشغول دستفروشی هستند و یاد همه آنهایی که در شب یلدا، دور از خانواده، در خیابانها هستند: « اغلب در کشور ما مردم در روزهای عزاداری به عنوان نذری احسان میکنند اما ما دلمان میخواست دیگران را در روز شادی شریک کنیم. یا به نوعی شادیهایمان را قسمت کنیم. بعضیها به ما میگویند که این پولها را میتوان جمع کرد و مشکل یک خانواده را حل کرد اما ما میخواهیم مردم را حتی به اندازه یک شب شاد کنیم. هر سال خیلی از دولت ها، میلیونها دلار خرج هزینه آتش بازی میکنند، فقط برای این که برای چند دقایق مردم را خوشحال کنند. ما هم هدف مان مثل آنهاست، میخواهیم آدمهای زیادی را به اندازه یک شب خوشحال کنیم.»
آنها همه خوراکیها را در پاکتهای کاغذی قرار داده اند و روی هر پاکت متنی دست نویس چسبانده شده است. متنی برای تبریک یلدا و تقسیم شادیها و احترام به طبیعت: «در این روزها که آدمها درگیرند و دورهم جمع شدن دلیل میخواهد، بهانهای بهتر از شب یلدا پیدا نمیشود. این بستهها فقط بهانهای است برای تقسیم شادیها. ما با انتخاب بستههای کاغذی به جای کیسههای پلاستیکی خواستیم به طبیعت احترام بگذاریم. شما هم به دیگران احترام بگذارید و زبالههای تولید شده از این بستهها را در سطل بازیافت بیندازید. یلدایتان مبارک. خوش بگذرد.»
سردار نقلی جانی عراقی ، فرماندار تهران برای دستگیری این جوانان، آن هم زیر یک ساعت! بشتابه!!
ایسنا