ای دلاورخیز خاک پاک کردستان من
چشمهی زاینده، چشم روشن ایران من
کوه کوه و سنگ سنگ و چشمه چشمه، رود رود
از یکایک بشنوی پژواک کردستان من
نیستم از تو جدا و نیستی از من جدا
من کیام؟ از آن تو؛ تو کیستی؟ از آن من
سهمگین کوه تو در گوش دلم گفت این سخن
کی شود آلوده زین تردامانان دامان من
از زبان تو سخن گوید به گیتی، پور تو
ای که فرزند تو هستم، ای که هستی جان من
من گرامی خاک کردستانم و نبوَد به دهر
نقطهای همپایهی من، خطهای همشان من
ریشهی ایرانم و از او نمیگردم جدا
ها من و تاریخ من! ها من و برهان من