مهر ۱۶، ۱۳۹۳

بیش از ۲۰ جوان بیگناه توسط پلیس وحشی داعشی ترکیه با گلوله کشته شدند !!!! فریاد یاشاسین ایسیس، و یا زنده باد داعش از دهان کثیف یک پلیس داعشی ترکیه در خیابان‌های انکارا پایتخت این أم الفساد منطقه، در مقابل تظاهر کنندگان کرد بر علیه گروه تروریستی داعش!! ترک‌های ترسو با این همه مدارک باز هم با وقاحت ترکی‌ می‌گویند ما داعشی نیستیم!


در تظاهرات ضدّ داعش کرد‌ها در اکثر شهر‌های ترکیه، پلیس فاشیست ترکیه با گشودن آتش بر روی مردم غیر نظامی و بی‌ دفاع، بیش از ۲۰ جوان کرد را کشته و صد‌ها تن‌ دیگر را زخمی ساخت!!!

کرد‌های ترکیه که بیش از ۳۵ میلیون از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند،
در تظاهرات بر علیه گروه تروریستی داعش و مخالفات با کشتار کودکان و زنان و بی پناهان کرد به خیابان‌ها ریختند که با توحش ترک‌ها روبرو شده و کشتار آنان آغاز گشت.

و پلیس ترکیه برای دفاع از گروه تروریستی داعش، کرد‌ها را به خاک و خون کشید!!
در شهر « وارتو » در منطقه کردنشین شرق و در شهر دیاربکر، بیش از ۲۰ جوان بیگناه به دست پلیس جنایتکار ترکیه کشته و صد‌ها تن‌ دیگر زخمی شدند، و جامعه بیوجدان جهانی‌ در مقابل کشتار کرد‌ها ککش هم نگزیده، نمیگذد و نخواهد گزید!
بزرگترین ناآرامی‌ها در جنوب شرق کشور در استان‌های دیاربکر، ماردین، سعرد، موش، باتمان، وان رخ داد. پلیس از گاز اشک آور و گلوله و توپهای آبی علیه تظاهرات کنندگان استفاده کرد. مقامات سپس اعلام حکومت نظامی کرده و منع رفت و آمد در این مناطق را اعلام کردند .


ارتش فاسد وحشی و جنایت کار ترکیه که به بهانه مبارزه با داعش در مرز سوریه مستقر شده و با کوبیدن مواضع کرد‌های شهر کوبانی عملا به تروریست‌هایش کمک می‌کند، و ائتلاف جهانی‌ نیز از طرف دیگر کوه‌های کرد نشین را بمباران می‌کند!!! جامعه جهانی‌ به اضافه ترکیه افتادند به جان کرد‌های این منطقه!!!مرگ بر ترکیه نوکر وحشی، آدمکش و جنایتکار غرب.



مهر ۱۵، ۱۳۹۳

زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت


زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت


بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت


رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت


در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت


چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌ پسندی
جانا روا نباشد خون ریز را حمایت


در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت


از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت


ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت


این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت


هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت


عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت.

حافظ دوست داشتنی


Lily Donaldson for Harper’s Bazaar Korea October 2014 by Hong Jang Hyun


سروده هشتم بهشت، کمدی الهی دانته ادامه ۱


کارلو Carlo( به فرانسه شارل Charles )، شارل دانژوی اول که بر اثر اجحافات او و مالیات‌های سنگینی‌ که برای تهیه ساز و برگ سپاه و حمله به امپراطوری پارس‌ها وضع کرده بود، منجر به شورش اهالی سیسیل گشت، و سیسیلی‌ها دست بقتل عام فرانسویان زدند که از ۳۱ مارس تا ۲۸ آوریل سال ۱۲۸۲ میلادی یعنی‌ یک ماه تمام ادامه یافت و فقط دو نفر فرانسوی توانستند از آن جان سالم بدربرند. این قتل‌عام در تاریخ اروپا معروف است ( تاریخ اروپا مملو از قتل‌عام‌های معروف میباشد) و آثار هنری بسیاری برزمینهٔ آن پدید آمده که از آن جمله میتوان اپرای وردی Verdi و تراژدی کازیمیردلاوینی Casimir Delavigne را نام برد. پالرمو Palermo، شهر معروف سیسیل که شورش و قتل‌عام با شعار مرده باد،  و یا مرگ بر فرانسویان از آنجا جرقه زده شد.

دراینجا دانته شرح مبسوطی از این قسمت از تاریخ ایتالیا و فرانسه را که نه‌ بند و بیست و هفت مصرع را شامل میشود، داده که خلاصه آن چنین است:

روح شارل مارتل Charles Martel ( به ایتالیایی کارلو مارتلو Carlo Martello ) پسر شارل دانژوی دوم است، او در سال ۱۲۷۱ متولد شد و در ۱۲۹۰ به پادشاهی مجارستان رسید و در ۱۲۹۵ یعنی‌ در ۲۴ سالگی در شهر ناپل مرد. یکسال پیش از آن به فلورانس رفته بود و در آنجا با استقبال گرمی‌ مواجه شده و مورد علاقه‌ مردم این شهر قرار گرفته بود و در همین سفر خود با دانته از نزدیک آشنا شده بود، وی که با دانته سخن می‌گوید چنین شرح سخن میدهد:

"تا آن وقت که ولیعهد بودم همهٔ مللِ تابع پدرم به من علاقه‌ بسیاری داشتند، چنانکه قلمرو پروونس ( جنوب شرقی‌ فرانسه) و قلمرو ناپل و کشور مجارستان در انتظار پادشاهی من بودند ( از این نواحی، دو قلمرو پروونس و ناپل بخاندان فرانسوی تعلق داشت و تخت و تاج مجارستان از راه پیوند زناشویی نصیب شارل میشد) و شاید سیسیل نیز هنوز متعلق بخاندان ما مانده بود، اما ناپختگی و سوئ اداری پدر بزرگ من باعث شد که مردم پالرمو دست به شورش و قتل عام زنند و بانگ "مرده باد فرانسویان" بردارند و این جزیره را از چنگ ما بدر آورند. و اگر برادر من که اکنون در دربار اسپانیا بصورت گروگان بسر میبرد، پس از مرگ پدر ما، و تصدی تخت و تاج، افسران و درباریان طماع کاتالونیا را با خود همراه ببرد، اینان مردم ناپل را نیز جری خواهند کرد و به عصیانی نظیر عصیان سیسیل واخواهند داشت."

تو مرا آکنده از شادکامی کردی، اما چون این سخنانت مرا دچار شکی کرده اند، بمان بفهمان که چگونه از شیرینی‌، تلخی‌ تواند زاد؟ ( اشاره به گفته شارل مارتل در بارهٔ برادرش "روبر" که طبع خسیس او از طبیعی گشاده دست زاده شده بود!

خیری که ( خداوندی که) همی‌ آن قلمرو را که تو بدان بالا می‌روی بگردش می‌آورد و ارضا می‌کند،( بهشت و افلاک نه‌ گانه آن)، چنان عمل می‌کند که معصیت ربانی او درین اجسام بزرگ بصورت نیرویی عامله درمییاد ( یعنی‌ خداوند قدرت کامل خود را از راه فرستادن اجسام بزرگ بر روی زمین اعمال می‌کند، در اینجا دانته اشاره دارد به شهاب سنگ‌های عظیمی‌ که پی‌ در پی‌ بر زمین فرود آمده و بر زمین اصابت کرده و خرابکاری انجام میدهند، در یکی‌ از این فرود آمدن ها، شهاب سنگ عظیمی‌ به مرکز امپراتوری پارس‌ها اصابت کرده و قسمت اعظم این امپراتوری را از بین میرود و رومیها و اعراب و دیگر بربر‌های وحشی که دور تا دور مرز‌های ایران به گدایی، آوارگی و راهزنی مشغول بودند، به باقیمانده این امپراطوری ریخته و بازماندگان را میکشند، اسیر میکنند، و چپاولی انجام میدهند که نظیرش دیگر صورت نگرفته است، نفتی‌ که در زیر زمین ایران خوابیده شاهدی بر اصابت شهاب سنگ‌های بزرگ به منطقه ایران است. و بر خلاف آنچه که احمق‌ها گفته‌اند، این نفت ریشه گیاهی‌ و حیوانی‌ ندارد، و ناشی‌ از برخورد شهاب سنگ‌های بزرگ است که در اثر برخورد با زمین هر چه سر راه خود بوده ذوب کرده است. )

دانته می‌گوید، خداوند آدمیان را با باریدن شهاب سنگ‌ها بر سرشان مجازات می‌کند.... و با بینش پایین مذهبی‌ خود میپندارد وقایع طبیعی ناشی‌ از اراده خداوند است.



خش خش ... صدای پای خزان است، یکی در را بـــه روی حضــرت پاییــــز وا کند


گفتن بچه‌ام نمی‌فهمم


شیر مادر، بوی ادكلن می‌داد
دست پدر، بوی عرق
(گفتن بچه‌ام نمی‌فهمم)

نان، بوی نفت می‌داد
زندگی، بوی گند
(گفتن جوانم نمی‌فهمم)

حالا كه بازنشسته‌ شده‌ام
هر چیز، بوی هر چیز می‌دهد، بدهد
فقط پارك، بوی گورستان
و شانه تخم مرغ، بوی كتاب ندهد!

اکبر اکسیر

زندگانی شعله می خواهد، شعله ها را هیمه باید روشنی افروز


تعدادی از جنایتکاران داعشی که به دست رزمندگان کوبانی اسیر شده‌اند


تعدای از جنایتکاران تروریست داعشی ترک و عربستانی به دست کرد‌ها دستگیر می‌شوند، و برخلاف وقتی‌ که پشت سلاح‌های سنگین اتحادیه اروپا نشسته و بی‌ رحمانه‌ترین جنایات را مرتکب می‌شوند، در دست کرد‌ها مانند بچه‌های کتک خورده میلرزند، و بر عکس کرد‌ها که تا آخرین قطره‌ خونشان دلاوران می‌جنگند و از زنان و کودکان خود دفاع میکنند، حتی زمان دستگیری این جنایتکار‌ها هم رفتاری معتدل دارند.

سایت سوسیال دموکراسی برای ایران می‌نویسد:
آنکه برای زندگی می جنگد انساتی‌ترین برخوردها را حتی با دشمنش در بحرانی‌ترین شرایط، هم خواهد داشت! زنده باد مبارزان کوبانی.

چهره جنایتکاران اسلامی پس از دستگیری واقعیتی است ازتاریخ همه جانیان تاریخ که خودباخته میشوند و برخلاف ادعای عدم ترسشان از مجازات و یا اشتیاقشان برای مرگ رنگ میبازد و چهره واقعی این جانیان مذهبی ازرخسارشان بیرون میزند

وقتی‌ طبیعت خود را دوباره میسازد و آثار حماقت را پاک می‌کند.

۱ – درخت پیانو. کالیفرنیا، ایالات متحده

مهر ۱۴، ۱۳۹۳

بپرس قدر مرا، گرچه خوب می‌دانی


اگر کنم گله من از زمانهٔ غدار
به خاطرت نرسد از من شکسته غبار
به گوش من، سخنی گفت دوش باد صبا
من از شنیدن آن، گشته‌ام ز خود بیزار
که بنده را به کسان کرده‌ای شها! نسبت
که از تصور ایشان مرا بود صد عار
شها! شکایت، خود نیست گرچه از آداب
ولی به وقت ضرورت، روا بود اظهار
رواست گر من از این غصه خون بگریم، خون
سزاست گر من از این غصه، زار گریم، زار
بپرس قدر مرا، گرچه خوب می‌دانی
که من گلم، گل؛ خارند این جماعت، خار
من آن یگانهٔ دهرم که وصف فضل مرا
نوشته منشی قدرت، به هر در و دیوار
به هر دیار که آیی، حکایتی شنوی
به هر کجا که روی، ذکر من بود در کار
تو قدر من نشناسی، مرا به کم مفروش
بهائیم من و باشد بهای من بسیار.

شیخ بهایی



Suvi Koponen for Vogue Japan November 2014 by Mario Testino