دی ۱۷، ۱۳۹۱

شیهه ها گم شد در خلوت دشت


سینه سوز است هنوز
یاد خونین نبردی که گذشت
ناله ها پر شد در سینه کوه
شیهه ها گم شد در خلوت دشت
همه نامردی و نامردی و ننگ
صحنه جولانگه رزم دو همآورد نبود
زخمی خنجر خویشیم افسوس
جنگ جنگ دو جوانمرد نبود 


سنگر سوخته در پشت سرم
طرح محوی از شهر
نقش در چشم ترم
تنم آغشته به خون
خون از این سینه ویران شده دیگرگون
کوله بارم بر پشت
چوب پرچم درمشت 


با همه خستگی و خون ریزی
با همه درد که می پیچم از آن بر خویش
با همه یاس که صحراست به آن آلوده
پیش می ایم ... می ایم پیش


من بدین گونه نمی خواهم مرگ
من بدین گونه نمی خواهم زیست
من نمی خواهم این تلخ درنگ
من نمی خواهم خاموش گریست 


شهر این شهر که با میوه صبح
رنگ انداخته در چشمانم
از سر تپه هویدا و نهان
می کشاند به خود این پیکر بی سامانم
نیست فرمانده من در این راه
هیچ کس جز دل من
هیچ کس نیست بر این راه دراز
جز دلم قاتل من 


می توان چون دگران
ناله ای کرد و دراین وادی خفت
می توان داشت از این خفتن امید حیات
می توان رفت ولی چون مردان
می توان مرد و به لب هیچ نگفت 


می خزم بر تن این شیب و فراز
کاش پا داشت توانی تن
کاش با قامت آراسته می رفتم پیش
کاش می رفتم می رفتم من

سیاوش کسرایی



Alisa Andrei











پانترک‌های حاکم بر ایران دانشجوی کرد را به حراست دانشگاه ارومیه احضار کردند


بعد از کشتار وحشتناکی که خلخالی و دیگر آخوند‌های پانترک دشمن ایران و ایرانی‌ و به خصوص کرد‌های ایران در استان کردستان انجام دادند و تا آنجا پیش رفتند که امام ملعون، خمینی ورود خلخالی به کردستان را ممنوع کرد، پانترک‌های حاکم بر آذربایجان و دولت همچنان راهرو خط خلخالی و خلخالی‌ها هستند.

کس چو زن، در معبــد سالوس قــربانی نبود


زن در ایران، پیـش از این گویی که ایرانی نبود
پیــــشه‌اش جز تیره‌روزی و پریشــــــانی نبود

زندگی و ‌مــــرگش اندر کنج عزلت‌ می‌گذشت
زن چه بود آن روزها، گــــر زان که زندانی نبود

کس چو زن، انـــدر سیاهی قرنها منـــزل نکرد
کس چو زن، در معبــد سالوس قــربانی نبود

در عدالتخانـــــه‌ی انصاف، زن شاهـــد نداشت
در دبستان فضیـــلت، زن دبستـــــــانی نبود

دادخواهیهـــــای زن می‌مانــد عمری بی‌جواب
آشکارا بـــــــود این بیــــــداد، پنهـــــــانی نبود

بس کســـان را جامه و چوب شبانی بود، لیک
در نهــــــــادِ جمله گـــرگی بود، چــوپانی نبود

از بــــــرای زن به میــــــدا ن فــــراخِ زنــــــــدگی
ســرنوشت و قسمتی، جز تنگ میــدانی نبود

نـــــور دانـش را زچشم زن نهـــان می‌داشتند
این نـــــدانستن ز پستی و گرانجـــــــانی نبود

زن کجــا بافنــده می‌شــد بی‌نخ و دوک هنـــر
خـــــــرمن و حاصل نبـــود آنجا که دهقانی نبود

میـــوه‌های دکّـــه‌ی دانش فراوان بــــود ، لیک
بهــــــــر زن هــــرگز نصیبی زین فـــــراوانی نبود

در قفـــــــس می‌آرمید و در قفس می‌داد جان
در گلستــــان، نام از این مـــــرغ گلستانی نبود

بهـــــــر زن، تقلیـــد تیه فتنه و چـــــاه بلاست
زیـــــــرک آن زن کاو رهش این راه ظلمانی نبود

آب و رنـــگ از علم می‌بایست شــــرط برتری
بـــــــــا زمـــــــرّد یاره و لعل بـــــــدخشانی نبود

جلوه‌ی‌صد‌‌پرنیان ،‌ چون‌یک قبای‌ساده نـیست
عـزت از شایستگی بود، از هوســــــرانی نبود

ارزش پوشنده، کفش و‌ جامــــــه را‌ ارزنده کرد
قــــدر و پستی، با گـــرانی و بـــــه ارزانی نبود

ســــادگی و پاکی و پرهیز، یک یک گــــوهرند
گــــــوهر تابنـــــده، تنهـــــا گوهـــــر کانی نبود

از زر و زیور چه سود آنجا که نــــادان است زن
زیـــــــور و زر، پــــرده‌پـــــوشِ عیب نادانی نبود

عیب‌ها را جامه‌ی پرهیز پوشانده‌ست و بــس
جامـــــــه‌ی عجب و هـــ وا، بهتر ز عریانی نبود

زن سبکساری نبیند تا گـرانسنگ است و پاک
پـــــاک را آسیبی از آلــــــوده دامـــــــانی نبود

زن چو گنجور است‌و عفت،گنج و حرص‌و ‌آز،دزد
وای اگـــــــر آگـــــه از آیین نگهبــــــــــانی نبود

اهـــرمن بر سفره‌ی تقو ی نمی‌شد میهمــــان
زان که می‌دانست کان جا، جای مهمانی نبود

پا بــــــه راه راست بایــــد داشت، کاندر راه کج
تـــــوشه‌ای و رهنمـودی، جــــز پشیمانی نبود

چشم و دل ر ا پـــرده می‌بایست، امـا از عفاف
چــــــادر پـــــــوسیــــــده، بنیاد مسلمانی نبود

خسروا، دست تـــــوانای تــــو، آسان کــــرد کار
ورنـــــــه در این کـــار سخت امیــد آسانی نبود

شه‌نمی‌شد گر‌در این گمگشتـــه کشتی‌ناخدای
ســــــاحلی پیـــــدا از این دریــای طوفانی نبود

بایـــد این انـــوار را پروین بـــــه چشم عقــل دید
مهــــــر رخشان را نشایـــــد گفت نــورانی نبود

« پروین اعتصامی»

بر اساس بخشی از سخنان رضا شاه، پروین اعتصامی شعر گنج عفت «زن در ایران» را سروده است و اگر دقت کنید شروع این سروده با بخشی از سخنان رضا شاه آغاز می شود.




ما را به دم تیر نگه نتوان داشت
در خانه دلگیر نگه نتوان داشت
آن را که سر زلف چو زنجیر بود
در خانه به زنجیر نگه نتوان داشت
دختران سیه روز تا به کی در افسوس
زیر دست مردان تا به چند محبوس
در چنین محیطی دختران ایران
تا به کی خموشی ای زنان ایران
هیچ کس خبر نیست فکر خیر و شر نیست
ای رجال ایران زن مگر بشر نیست
چند در حجابی تا به کی بخوابی
از وجود شیخ است این چنین خرابی
مملکت خراب است ملتش به خواب است
ای زنان ملت وقت انقلاب است
مملکت خراب است ملتش به خواب است
ای زنان ملت وقت انقلاب است
دختران ملت تا به کی به ذلت
برکَنید از سر چادر مذلت.

گیسو شاکردی : تا به کی خموشی ای زنان ایران

رضا شاه کبیر و آزادی زنان ایران


"نزدیک دو سال است که این موضوع کشف حجاب سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد."

اینها سخنان رضا شاه بزرگ در رابطه با حذف حجاب و آزادی زنان ایرانی‌ است که در کتاب:" كشف حجاب، زمينه‌ها،‌پيامدها و واكنش‌ها، مهدي صلاح، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ص ۱۱۸ آمده است.

شاه روشنفکر ایران می‌گوید: این موضوع حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد. می‌گوید، "با احتیاط"، و نه با زور، ولی‌ عوامل ذلت، عقب ماندگی و نابودی ایران و ایرانی‌ یعنی‌ آخوند‌ها و یا این نوکران خدمت گذار صادق انگلیس، شایعه میکنند که شاه ایران به زور حجاب را از سر زنان برداشت،

و دیگر این از شعور و خرد تهی و بی‌ نصیب ماندگان، این منفورین تاریخ، توجه ندارند که در این جمله رضا شاه که در تمام نوشته‌هایی‌ که بر ضد این شاه بزرگ نوشته اند و آنرا با سند و مدرک ذکر کرده اند، نیت این مرد بزرگ نهفته است و او می‌گوید با احتیاط میبایستی به این دمل نیشتر زد و نه با زور و قوهٔ قهریه، ولی‌ این عقب ماندگان تاریخ، مغرضانه اعلام میکنند که شاه ایران زنان را به زور آزاد کرد.

و گیریم که اصلا این کار به زور انجام گرفت، مگر نه این است که در جامعه‌ای که از هر نوع فکر و اندیشه‌ای تهی است و تنها دستوری که در آن جامعه حکم فرماست، معجونی‌ از جهل و جنون است که با طراحی استعمار انگلیس و به وسیله کارگزاران آخوند او، نزدیک به ۲ قرن به خورد مردم بینوای آن جامعه داده شده و از آن جامعه قشریون بی‌سواد و مغز شسته‌ای ساخته که جز سخنان نکبت بار آخوند چیز دیگری یاد نگرفته‌اند، مگر میشود این چنین مردمی را با توسل به نوازش از فلاکت رهانید؟

کدامین جامعه شناس، روان شناس و مبتکر و طراح جامعه میتواند چنین ادعایی را داشته باشد که برای رهانیدن یک جامعه از معضلی به نام جهل، آن هم در یک جامعه گستردهٔ و بزرگی‌ مثل جامعه ایران که تنوع گروه‌های مردم آنچنان زیاد است که به رنگین کمان ۴۰ رنگ شبیه است تا یک جامعه یک دست، میشود با توسل به دست آورد‌های دموکراسی و روش‌های نوینی که حتی صحبت از آنان در نزد چنین مردمی، ایجاد ترس و افسار گسیختگی می‌کند، از آنان خواست تا از اعتقادات و مطالبی که تقریبا با خون آنان آجین شده دست بکشند؟

و ساده بگم، مگر میشود میخ آهنین را بدون پتک در سنگ فرو کرد؟

برای کسانی‌ که نظام اجتماعی حاکم در زمان قاجار‌های زنباره که از ملکه انگلیس ماهیانه حقوق می‌گرفتند و بیش از یک سوم ایران را فروختند تا با پول آن در فرنگ قمار کنند، و آنچنان نکبتی به جامعه ایران تحمیل کرده بودند که در تاریخ ایران نظیر آن دیده نشده حتی زمانی‌ که تحت اشغال بیگانگان بوده است ( حتی سخت تر و کثیف تر از همان نکبتی که امروز آخوند‌ها با تلاش همه جانبه و ظرف ۳۴ سال به ایران کم کم تزیق کرده و میکنند و سعی‌ دارند خود را به پای آن برسانند)، برای آگاهان و کسانی‌ که از آن زمان ایران خبر دارند، میدانند که زمین سوخته‌ای به نام ایران، تنها با دستان یک ایرانی‌ وطن پرست به نام رضا شاه می‌توانست تبدیل به یک کشور صاحب سیستم اداری شود و بس و در این راه رضا شاه، زنان و یا نیمی از آحاد ملت را که آخوند زنباره منحرف آنان را در ردیف مجانین، ناقص العقل‌ها و بچه‌ها قرار داده بود و به آنان به چشم تنها ابزاری برای فرو نشاندن امیال حیوانیش می‌نگریست و می‌نگرد، به عرصه جامعه کشاند.

اگر تمام دنیا جمع بشوند و ناجوانمردانه و به دروغ از رضا شاه بد بگویند، تاریخ ایران و ایرانی‌ به این مرد بزرگ تنها به خاطر همین یک کار، همواره مدیون و سپاسگزار است.


گوشه‌ای از سخنان رضا شاه کبیر در رابطه با آزادی زنان:
"بی نهایت مسرورم که می بینم خانم ها در نتیجه دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا و به حقوق و مزایای خود پی برده­اند،

همانطور که خانم تربیــت اشاره نمودند، زنهای این کشـــــــور به واسطه خارج بودن از اجتماع نمی توانستند استعــــداد و لیاقت ذاتی خود را بروز دهند بلکه باید بگویم که نمی توانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند و بلاخره خدمات و فداکاری خود را آنطور که شایسته است انجام دهند و حالا می رونـــد علاوه بر امتیـــاز برجستـــه مادری که دارا می باشند از مزایای دیگر اجتماع نیز بهره مند گردند.

مــــا نباید از نظر دور بــداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمی­آمد یعنی نصف قوای عامله ی مملکت بیکار بود. هیچوقت احصائیه از زنها برداشته نمی شد مثل اینکه زنها یک افراد دیگری بودند و جزو جمعیت ایران به شمار نمی آمدند، خیلی جای تاسف است که فقط یک مورد ممکن بود احصائیه زنها برداشته شود و آن موقعی بود که وضعیت ارزاق در مضیقه می افتاد و در آن موقع سرشماری می کردند و می خواستند تامین آذوقه نمایند.

من میل به تظاهر ندارم و نمی خواهم از اقداماتی که شده است اظهار خوشوقتی کنم و نمی خواهم فرقی بین امروز با روزهای دیگر بگذارم ولی شما خانمها باید این روز را یک روز بزرگ بدانید و از فرصت هایی که دارید برای ترقی کشور استفاده کنید.

من معتقدم که برای سعادت و ترقی این مملکت باید همه از صمیم قلب کار کنیم.

ولی هیچ نباید غفلت نمایند که مملکت محتاج به فعالیت و کار است و باید روز بروز بیشتر و بهتر برای سعادت و نیک بختی مردم قدم برداشته شود.

شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شده­اید و قدم برای سعادت خود و وطن خود بیرون گذارده اید. بدانید وظیفه­ی شماست که باید در راه وطن خود کار کنید، شما تربیت کننده­ی نسل آتیه خواهید بود، انتظارمان از شما خانم های دانشمند این است که در زندگی قانع باشید و کار نمائید و از تجمل و اسراف بپرهیزید.

سعادت آتیه در دست شماست"
























نامه‌ای از زندان اوین: وقتی‌ مصباح یزدی و جنتی دو فسیل ضّد ایرانی‌ و نمایندگان ابلیس بر روی زمین، فعّال میشوند!


مصطفی تاجزاده در نوشته کوتاهی به بیان نکاتی پیرامون برخی فعالیتهای انتخاباتی اقتدارگرایان پرداخته است.

به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی فعال شدن مصباح، جنتی و فرمانده سپاه را نشان از پیش رو بودن کودتای انتخاباتی دیگری دانسته و هدف از تخریبها و هتاکی‌های اخیر را دور کردن اذهان مردم از انتقاد به سلطنت مطلقه و اشرافیت نفتی - نظامی میداند.

آمریکا یا چین


ایالات متحده از انتهای سال ۲۰۱۱ به تغییر استراتژی خود مبادرت ورزیده و نقطه شروع اعلام این استراتژی که به " دکترین اوباما " معروف شد، سفر اوباما در انتهای سال ۲۰۱۱ به کشورهای آسیای جنوب شرقی و به ویژه دیدار او با رهبران استرالیا بود. پرسش این است که آیا استراتژی آمریکا تغییر یافته است وبه نوعی ما با دکترین جدید آمریکا مواجه هستیم؟ اگرمعتقد باشیم که استراتژی آمریکا واقعا تغییر یافته است، الزامات آن برای منطقه آسیای شرقی چیست؟ و بالاخره تکلیف خاورمیانه و بالاخص خلیج فارس که نقطه تمرکز استراتژی آمریکا ازسال ۱۹۹۱ (با جنگ دوم خلیج فارس) بوده است، چه خواهد شد؟ مخصوصا آیا آمریکا می تواند در بحبوحه بهار عربی منطقه را رها نماید؟
استراتژی امریکا تغییر یافته و مهار چین در دستورکار آمریکا قرارگرفته و در بستر تفکرات استراتژیک آمریکا، این تغییر استراتژی بسیاررئالیستی می نماید. تحلیل منطق رئالیستی و پیشینه آن براین فرضیه مهر تأیید می گذارد. دراین تحلیل ابتدا به منطق رئالیستی این استراتژی می پردازم. پرداختن به این منطق از طرفی نشان خواهد داد که استراتژی آمریکا (از خاورمیانه به آسیای شرقی) تغییر یافته است. مهار چین در کانون استراتژی آمریکا قراردارد. سوال دوم این است که درپرتو تغییر استراتژِی، تکلیف خاورمیانه و بویژه خلیج فارس (از منظر آمریکا) چه خواهد شد؟ فرضیه دیگر نوشتار این است که دیگر خاورمیانه به دلیل تغییر در سه مولفه استراتژی خاورمیانه‌ای آمریکا (تعریف منافع ملی، تهدیدات به منافع ملی و پاسخ ها با این تهدیدات)، آن جایگاه سابق را (که در طی دو دهه از ۱۹۹۱ به بعد داشت) نخواهد داشت و آمریکا در حال بازگشتن به استراتژی قبل از دهه ۱۹۹۰ خود در خلیج فارس موسوم به "موازنه ساحلی" خواهد بود و در خاورمیانه از طریق متحدین خود همچون ترکیه، قطر، عربستان سعودی و نیز با نقش پررنگ متحدین اروپایی خود عمل خواهد کرد.

آن چه نشان می دهد که استراتژی آمریکا واقعا تغییر یافته است اول، مروری برصحبت هایی است که اوباما در دیدار از استرالیا در انتهای سال ۲۰۱۱ داشت؛ دوم، تحلیل ظهور چین وتحلیل بازتاب ظهور چین برتغییر منطقی استراتژی آمریکا و سوم تغییر در سه مولفه فوق الذکرتشکیل دهنده استراتژی خاورمیانه‌ای آمریکا و برعکس اهمیت یافتن سه مولفه در استراتژی آسیایی آمریکا.

سخنرانی مهم امروز بشار اسد


 بشار اسد رئیس جمهور سوریه در سخنان امروز خود یکشنبه ۶ ژانویه ۲۰۱۳ که از شبکه‌های تلویزیونی مختلف به طور مستقیم پخش شد، با اشاره به جنگ همه جانبه علیه این کشور گفت: ‫امروز جمع شدیم در حالی که سوریه پر از غم و اندوه است و شادی در این کشور رخت بربسته است.

وی افزود: سوریه شاهد هجومی است که در تاریخ آن سابقه ندارد.‬

بشار اسد تاکید کرد، نزاع امروز نزاع قدرت نیست بلکه نزاع وطن با دشمنان است نزاع ملت با بدخواهان آنان است.‬

رئیس جمهور سوریه گفت: آنان از ملت سوریه انتقام می گیرند چون حاضر نشدند با طرح آنها برای تقسیم سوریه تن دهند.

وی گفت: هر انقلابی نیاز به فرمانده و اندیشمند دارد چه اندیشمند و یا فرمانده‌ای برای این انقلاب می شناسید... انقلاب باید در خدمت منافع ملت آن باشد اما اینها حامی منافع ملت نیستند و دشمن آنانند.‬‬

وی افزود: خیلی از افراد مسلح غیر سوری هستند که برای جهاد وارد سوریه شدند. ما در حال مبارزه با این تکفیری‌ها هستیم.

سال ۲۰۱۳ سالِ یکپارچه سازی جهانی، تجزیه سازمان های بین المللی و تشکیل «مراکز جدید قدرت»!


کارشناسان شرکت "مورگان استنلی" طی سی سال گذشته، در ماه دسامبر فهرستی از حوادث مهم جهانی را که بر سال آینده تاثیر گذار هستند، منتشر می کند. معمولا ۵۰ درصد این پیش بینی‌ها به واقعیت نزدیک هستند. این مرتبه، کارشناسان اظهار کرده اند که سال آینده شاهد روند رو به رشد یکپارچه سازی جهانی، آغاز تجزیه سازمان‌های بین المللی و تشکیل «مراکز جدید قدرت» خواهیم بود.

پرداخت بدهی با چاپ دلار بی‌ ضابطه


آمریکا‌ها پیشنهاد می کنند مشکل بدهی دولتی از طریق چاپ ۱ تریلیون دلار حل شود.

چنین ابتکار ( عجب ابتکاری ) غیر منتظره در تقاضا نامه جدید در وب سایت کاخ سفید منتشر شد. دو روز پیش بیش از ۴ میلیون آمریکایی تقاضانامه مربوطه را امضا کردند. به نظر آنها، این اقدام به اجتناب از "رویارویی مهمل در کنگره ایالات متحده آمریما در مورد بدهی دولتی " کمک خواهد کرد. پیشبینی می شود، بر طبق این طرح، دولت با قرار دادن سکه منحصر به فرد در بازار می تواند بودجه مورد نیاز برای پرداخت بخش قابل توجهی از بدهی دولتی را دریافت کند.