دی ۱۷، ۱۳۹۱
حذر ای پردگیان پرده دری پیدا شد
میلاد آدم:
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور
خود گری خود شکنی خود نگری پیدا شد
خبری رفت ز گردون به شبستان ازل
حذر ای پردگیان پرده دری پیدا شد
آرزو بیخبر از خویش به آغوش حیات
چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
زندگی گفت که در خاک تپیدم همه عمر
تا ازین گنبد دیرینه دری پیدا شد
آدم از بهشت بیرون آمده میگوید:
چه خوشست زندگی را
همه سوز و ساز کردن
دل کوه و دشت و صحرا
بدمی گداز کردن
ز قفس دری گشادن به فضای گلستانی
ره آسمان نوردن به ستاره راز کردن
به گداز های پنهان به نیاز های پیدا
نظری ادا شناسی بحریم ناز کردن
گهی جز یکی ندیدن به هجوم لاله زاری
گهی خار نیش زن را به گل امتیاز کردن
قسمتی از شعر تسخیر فطرت -مجموعه پیام مشرق از زنده یاد اقبال لاهوری
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور
خود گری خود شکنی خود نگری پیدا شد
خبری رفت ز گردون به شبستان ازل
حذر ای پردگیان پرده دری پیدا شد
آرزو بیخبر از خویش به آغوش حیات
چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
زندگی گفت که در خاک تپیدم همه عمر
تا ازین گنبد دیرینه دری پیدا شد
آدم از بهشت بیرون آمده میگوید:
چه خوشست زندگی را
همه سوز و ساز کردن
دل کوه و دشت و صحرا
بدمی گداز کردن
ز قفس دری گشادن به فضای گلستانی
ره آسمان نوردن به ستاره راز کردن
به گداز های پنهان به نیاز های پیدا
نظری ادا شناسی بحریم ناز کردن
گهی جز یکی ندیدن به هجوم لاله زاری
گهی خار نیش زن را به گل امتیاز کردن
قسمتی از شعر تسخیر فطرت -مجموعه پیام مشرق از زنده یاد اقبال لاهوری
دی ۱۶، ۱۳۹۱
دی ۱۵، ۱۳۹۱
سوسن فیروز
“بشنو قصه های من بشنو!
غم و غصه های من بشنو!
بشنو از کوچ کردن از دربدری، مهاجرت و مسافری!
گم شدیم گم شدیم دور دنیا گم شدیم –
جنگ امد همه گی ره بیرون از وطن کشید –
شروع شد آواره گی شروع شد بیچارگی،
وقت خانه بدوشی وقت یخ پاره گی –
مرمی راکت و توپ هر طرف ما بارید،
گندم ما آتش گرفت درختان ما خشکید!”
جملاتی که سوسن فیروز اولین آواز خوان رپ زن افغانستانی در مایکروفون خود آن را به زبان می آورد.
سوسن فیروز ۲۳ ساله، با لهجه صریح خود در اولین آهنگ رپ اش، در افغانستان مکانی که در آن زنان به چشم حقارت در جامعه دیده می شوند، تاریخی را ساخت. او در حال حاضر نیز از سوی برخی از اعضای فامیل اش رانده شده است.
اما فیروز “رپ” را بهترین راه برای بیان خود می داند. رپ موسیقی نوپا در افغانستان است که در کشور تازه گی دارد. او درباره فشارها بر زنان، آرزوهایش برای یک افغانستان توام با صلح و بدبختی افغان ها می خواند.
منبع: افغانستان اکسپرس
سوسن فیروز، مانتوی چرمی به تن می کند و شلوار لی می پوشد. او یک روسری هم بر سر می گذارد. بدین ترتیب ظاهرش همچون بسیاری از زنان امروزی در کابل می شود. با این وجود، این دختر جوان، پدیده ای جدید و جالب توجه در کشور محافظه کار افغانستان به شمار می رود. او نخستین دختر خواننده رپ در کشور خود است.
کلمات ترانه های سوسن، به گوش بسیاری از هموطنانش غریب نیست. او به موضوع های همچون تجاوز و بسیاری از رسوایی های مربوط به زنان افغان در ده های طولانی جنگ در افغانستان می پردازد؛ کشوری که در اختناق فقر نیز به سر می برد.
ریشه های PTSD در تغییرات مغز و ژنتیک
در یک شب سرد زمستان در سال ۱۹۸۶، الیزابت ایباف که یک روانشناس ۳۰ ساله بود وقتی از خرید به سمت ماشینش در پارکینگ بر می گشت با مردی مواجه شد که با چاقو به سمت او حمله کرد و او را وادار کرد که داخل ماشین بنشیند. او بیهدف در جادههای اطراف واشنگتن می راند و دائم از بیوفایی دوست دختر سابقش و روزهایی که از زندان گذرانده بود تعریف می کرد. الیزابت سعی می کرد او را آرام کند و با او درباره آزادیش مذاکره کند. اما نتوانست. مرد مهاجم او را به خانهاش برد و بعد از تماشای یک فیلم پورنوگرافیک به او تجاوز کرد. سپس دوباره با او در ماشین نشست. الیزابت از او خواست که آزادش کند و او هم ظاهرا قبول کرد. وقتی روی یک پل رسیدند از الیزابت خواست پیاده شود. وقتی الیزابت پیاده شد مهاجم از او خواست که از پل پایین بپرد. الیزابت این لحظههای وحشتناک را نتوانست تحمل کند و از حال رفت. وقتی به هوش آمد مرد مهاجم او را از پل آویزان کرده بود و به پشتش ضربه می زد. الیزابت می گوید در آن زمان فکر نمی کرد از این واقعه جان به در برد.
اشتراک در:
پستها (Atom)