آبان ۱۶، ۱۳۹۱
ترور نافرجام اردوغان و زخمی شدن ۳ نفرترک محافظ وی
پلیس آنکارا از دستگیری فرد مسلحی که به سمت ساختمان نخست وزیری ترکیه شلیک کرده است خبر داد.
تلوزیون ان.تی.وی با انتشار این خبر اعلام کرد این حادثه زمانی رخ داد که در ساختمان نخست وزیری جلسه ای با حضور اردوغان و برخی از مقامات ترکیه در حال برگزاری بود.
منبع
همچنین انفجار یک بمب دیگر در شهر سمدینلی ۱۸ نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت.
المیادین لبنان با انتشار خبر فوری از انفجار یک خوروی بمب گذاری شده در نزدیکی مراسم عروسی در شهر سمدينلي ترکیه خبر داد.
منابع خبری از کشته شدن یک کودک و زخمی شدن ۱۸ نفر خبر داده اند.
منبع
تلوزیون ان.تی.وی با انتشار این خبر اعلام کرد این حادثه زمانی رخ داد که در ساختمان نخست وزیری جلسه ای با حضور اردوغان و برخی از مقامات ترکیه در حال برگزاری بود.
منبع
همچنین انفجار یک بمب دیگر در شهر سمدینلی ۱۸ نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت.
المیادین لبنان با انتشار خبر فوری از انفجار یک خوروی بمب گذاری شده در نزدیکی مراسم عروسی در شهر سمدينلي ترکیه خبر داد.
منابع خبری از کشته شدن یک کودک و زخمی شدن ۱۸ نفر خبر داده اند.
منبع
کوچ آریاییان، از مفاهیم من در آوردی دوران استعمار
دکتر آزاده احسانی.
چندی پیش درگیر پژوهشی دربارهی مساله «کوچ» یا بهتر بگویم کوچهای آریاییان به فلات ایران بودم، و در دمادم همین پژوهشها بود که با پدیدهی کموبیش نوینی که تازگیها در میان دانشمندان هندی باب شده است، آشنا شدم. امروزه بسیارند پژوهشگران نوگرای هندی که دیگر سخنان سدههای پیشین دربارهی «کوچ آریاییان»، برایشان پذیرفتنی نیست؛ و اینک به نظریهی «آریاییان بومی» گرایش پیدا کرده اند. (آریاییان بومی هندوستان) آنان بر این باورند که تاریخ نگاری چند سدهی پیش در خاور(:شرق)، پرداختهی دوران استعمار بوده و با آرمانهای ویژهی سیاسی- اقتصادی انجام یافته است، و آن تاریخنگاریها، امروزه دیگر مستند نیست.
دروغ مهاجرت آریایی ها به ایران
مکیاول سیاستمدار معروف ایتالیائی سده ۱۶ در کتاب هنر جنگ مینویسد: اگر بخواهی ملتی را به بردگی بکشی، فرهنگ او یعنی هویت او را درهم بشکن، و اگر فرهنگ او غیر قابل خرده گیری بود، تا آنجا که بتوانی از ابزار دروغ استفاده کن و با دروغ آنرا از پای در بیاور، چون زمانی که ابزار راستی را در دست نداری، دروغگوئی بزرگترین عامل پیروزی است. استعمار با این شیوه سدهها به خوبی و با پیروزی نسبی در مورد ملل قاره کهن و بویژه ایرانیان برای در هم کوبیدن فرهنگ و هویت آنها انجام داده است. امروز در برابر پیدا شدن شیفتگی و کشش بیسابقه مردم ایران و ملل قاره کهن بویژه جوانان به سرگذشت نیاکان خود، امپریالیسم از ترس افتادن و گسترش سریع آن جهت بر پایی قدرت تاریخی قاره کهن، با ادامه راه استعمار برای درهم کوبیدن یا خنثی کردن این کشش، باز شیادان حرفهای را وارد کار زار سرنوشت سازی کرده است، و با تیترهای استاد، مورخ، نویسنده، مجری تلویزیونی یا حزبهای الکی، وارد میدان دروغ پردازی کرده، و هر روز از آستین گشاد خود دروغی را خارج می کنند، و آنرا بسوی مردمانی که از همه جا بیخبر نگه داشته شده ولی پاک و جستجوگر مانده اند هدف میگیرند. برای مقابله با این دشمنیها لازم است هر جوان در تخصص خود، حرفهای و حرفهای تر شود، منجمله در علم جغرافی ـ تاریخ و گرایشهای تاریخ و تاریخ اجتماعی تا راه نوین را برای ورود به قرن ۲۱ بگشایند.
افسانه جابجایی و مهاجرت آریاییان از دشتهای شمال آسیای میانه و پامیر و شمال هندوستان و پراکندگی آنان در خاورمیانه واروپا فریب و دروغ است، اروپاییان آنرا ساخته و پرداخته اند، تا ایرانها نتوانند بخوبی خود و تاریخشان را بشناسند. دلایل برای این اثبات این دروغ بسیار است، که تعدادی را ذکر می کنم، البته برای مفهوم بیشتر، مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید مهم می باشد..
آبان ۱۵، ۱۳۹۱
شانه های تو
شانه های تو
همچو صخره های سخت و پر غرور
موج گیسوان من در این نشیب
سینه میکشد چو آبشار نور
شانه های تو
چون حصار های قلعه ای عظیم
رقص رشته های گیسوان
من برآن
همچو رقص شاخه های بید در کف نسیم
شانه های تو
برجهای آهنین
جلوه شگرف خون و زندگی
رنگ آن برنگ مجمری مسین
در سکوت معبد هوس
خفته ام کنار پیکر تو بی قرار
جای بوسه های من بر روی شانه هات
همچو جای نیش آتشین مار
شانه های تو
در خروش آفتاب
داغ پر شکوه
زیر دانه های گرم و روشن عرق
برق میزند چو قله های کوه
شانه های تو
قبله گاه دیدگان پرنیاز من
شانه های تو
مهر سنگی نماز من….
سرود زیبایی- از افتخار شعر معاصر ایران، فروغ فرخزاد
از نظر گرگها: سگ ها، گرگهای خود فروخته اند.
هوا سرد است و برف آهسته بارد
ز ابری ساکت و خاکستری رنگ
زمین را بارش مثقال ، مثقال
فرستد پوشش فرسنگ ، فرسنگ
سرود کلبه ی بی روزن شب
سرود برف و باران است امشب
ولی از زوزه های باد پیداست
که شب مهمان توفان است امشب
دوان بر پرده های برفها ، باد
روان بر بالهای باد ، باران
درون کلبه ی بی روزن شب
شب توفانی سرد زمستان
آواز سگها
زمین سرد است و برف آلوده و تر
هواتاریک و توفان خشمناک است
کشد - مانند گرگان - باد ، زوزه
ولی ما نیکبختان را چه باک است ؟
کنار مطبخ ارباب ، آنجا
بر آن خاک اره های نرم خفتن
چه لذت بخش و مطبوع است ، و آنگاه
عزیزم گفتم و جانم شنفتن
وز آن ته مانده های سفره خوردن
و
گر آن هم نباشد استخوانی
چه عمر راحتی دنیای خوبی
چه ارباب عزیز و مهربانی
ولی شلاق ! این دیگر بلایی ست
بلی ، اما تحمل کرد باید
درست است اینکه الحق دردناک است
ولی ارباب آخر رحمش آید
گذارد چون فروکش کرد خشمش
که سر بر کفش و بر پایش گذاریم
شمارد زخمهایمان را و ما این
محبت را غنیمت می شماریم
ز ابری ساکت و خاکستری رنگ
زمین را بارش مثقال ، مثقال
فرستد پوشش فرسنگ ، فرسنگ
سرود کلبه ی بی روزن شب
سرود برف و باران است امشب
ولی از زوزه های باد پیداست
که شب مهمان توفان است امشب
دوان بر پرده های برفها ، باد
روان بر بالهای باد ، باران
درون کلبه ی بی روزن شب
شب توفانی سرد زمستان
آواز سگها
زمین سرد است و برف آلوده و تر
هواتاریک و توفان خشمناک است
کشد - مانند گرگان - باد ، زوزه
ولی ما نیکبختان را چه باک است ؟
کنار مطبخ ارباب ، آنجا
بر آن خاک اره های نرم خفتن
چه لذت بخش و مطبوع است ، و آنگاه
عزیزم گفتم و جانم شنفتن
وز آن ته مانده های سفره خوردن
و
گر آن هم نباشد استخوانی
چه عمر راحتی دنیای خوبی
چه ارباب عزیز و مهربانی
ولی شلاق ! این دیگر بلایی ست
بلی ، اما تحمل کرد باید
درست است اینکه الحق دردناک است
ولی ارباب آخر رحمش آید
گذارد چون فروکش کرد خشمش
که سر بر کفش و بر پایش گذاریم
شمارد زخمهایمان را و ما این
محبت را غنیمت می شماریم
خروشد باد و بارد همچنان برف
ز سقف کلبه ی بی روزن شب
شب توفانی سرد زمستان
زمستان سیاه مرگ مرکب
آواز گرگها
زمین سرد است و برف آلوده و تر
هوا تاریک و توفان خشمگین است
کشد - مانند سگها - باد زوزه
زمین و آسمان با ما به کین است
شب و کولاک رعب انگیز و وحشی
شب و صحرای وحشتناک و سرما
بلای نیستی ، سرمای پر سوز
حکومت می کند بر دشت و بر ما
نه ما را گوشه ی گرم کنامی
شکاف کوهساری سر پناهی
نه حتی جنگلی کوچک ، که بتوان
در آن آسود بی تشویش
گاهی
دو دشمن در کمین ماست ، دایم
دو دشمن می دهد ما را شکنجه
برون : سرما
درون : این آتش جوع
که بر ارکان ما افکنده پنجه
دو ... اینک ... سومین دشمن ... که ناگاه
برون جست از کمین و حمله ور گشت
سلاح آتشین ... بی رحم ... بی رحم
نه پای رفتن و نی جای برگشت
بنوش ای
برف ! گلگون شو ، برافروز
که این خون ، خون ما بی خانمانهاست
که این خون ، خون گرگان گرسنه ست
که این خون ، خون فرزندان صحراست
درین سرما ، گرسنه ، زخم خورده ،
دویم آسیمه سر بر برف چون باد
ولیکن عزت آزادگی را
نگهبانیم ، آزادیم ، آزاد
سگها و گرگها - مهدی اخوان ثالث
انفجار مهیب در شهر مکه
به گزارش صفحه عربی تابناک،تا به این لحظه اطلاعات دقیقی از تعداد کشته شدگان و زخمی ها در دست نیست اما این رسانه ها اعلام کردند که این انفجار در یک هتل بین المللی به نام "اینترکنتینانتال" رخ داده است.
این رسانه های عربی همچنین اعلام کردند که به محض وقوع این انفجار مهیب، 15 گروه از آتش نشانان عربستانی به محل اعزام شدند تا بتوانند آتش به وجود آمده از این انفجار را مهار کنند.
قابل ذکر است این هتل در نزدیکی زندان مرکزی مکه مکرمه قرار دارد. زندانی که در آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی عربستان، حبس شده اند.
اشتراک در:
پستها (Atom)