مهر ۰۳، ۱۳۹۱
مهر ۰۲، ۱۳۹۱
رژه فاحشههای انگلیس در لندن
به گفته فعالان حقوق زنان، تنها در هفت درصد از شکایات مربوط به تجاوز جنسی، رای به محکومیت مردان خاطی داده میشود.
راهپیمایی روز شنبه لندن توسط جنبش «رژه فاحشهها» انگلیس سازماندهی شد.
درگیریهای خونین ترکیه با پ ک ک و بازداشت هزاران تن از فعالان سیاسی ترکیه
براساس یک گزارش جدید، درگیریهای خونین میان ارتش ترکیه و اعضای پ.ک.ک به حدی رسیده که طی سی سال گذشته سابقه نداشته است.به گزارش (ایسنا) گروه پژوهشی بحران بین المللی در تازهترین گزارش خود اعلام کرد که بیش از ۷۰۰ نفر طی ۱۴ ماه گذشته در این درگیریها کشته شده اند که بالاترین شمار کشته شدگان طی ۱۳ سال گذشته است.ظرف چند روز گذشته، در دو حمله جداگانه عوامل پ.ک.ک در استان بینگول ۱۷ سرباز ارتش ترکیه کشته و بیش از ۷۰ تن زخمی شدند.
ارتش ترکیه می گوید که جنگندههای این کشور طی شش ماه گذشته نزدیک به ۱۰۰۰ ماموریت در مقابله با عوامل پ.ک.ک انجام داده اند.
ارتش ترکیه می گوید که جنگندههای این کشور طی شش ماه گذشته نزدیک به ۱۰۰۰ ماموریت در مقابله با عوامل پ.ک.ک انجام داده اند.
دور باید شد دور
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که دربیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند
قایق از تور تهی
و دل از آرزوی مروارید
همچنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
دور باید شد دور
مرد آن شهر اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ اینه تالاری سرخوشی ها را تکرار نکرد
چاله ابی حتی
مشعلی را ننمود
دور باید شد دور
شب سرودش را خواند
نوبت پنجره هاست
همچنان خواهم خواند
همچنان خواهم راند
پشت دریا ها شهری است
که در آن پنجره ها
رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوترهایی است
که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر
شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله به یک خواب لطیف
خاک موسیقی احساس ترا می شنود
و صدای پر مرغان اساطیر می اید در باد
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
پشت دریا ها شهری است
قایقی باید ساخت.
سهراب سپهری
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که دربیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند
قایق از تور تهی
و دل از آرزوی مروارید
همچنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
دور باید شد دور
مرد آن شهر اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ اینه تالاری سرخوشی ها را تکرار نکرد
چاله ابی حتی
مشعلی را ننمود
دور باید شد دور
شب سرودش را خواند
نوبت پنجره هاست
همچنان خواهم خواند
همچنان خواهم راند
پشت دریا ها شهری است
که در آن پنجره ها
رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوترهایی است
که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر
شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله به یک خواب لطیف
خاک موسیقی احساس ترا می شنود
و صدای پر مرغان اساطیر می اید در باد
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
پشت دریا ها شهری است
قایقی باید ساخت.
سهراب سپهری
اشتراک در:
پستها (Atom)