شهریور ۰۱، ۱۳۹۱
مرداد ۳۱، ۱۳۹۱
اشغالگران جنایتکار از آگاهی ایرانیان وحشت دارند
به دستور اربابان غربی، و در راستای سوزاندن میلیونها تن کتب پس از فتنه ۵۷، نوکران حاکم بر ایران بزرگ و کهن، از انتشار کتب ممانعت میکنند و آنرا جرم مینامند.
معاون وزیر ارشاد: از چاپ کتابهای دالایی لاما و پائولو کوئیلو ممانعت کردیم!!!
معاون فرهنگی وزیر ارشاد اسلامی گفت: خوشبختانه!!! نشر آثار عرفانهای نوظهور در سال ۱۳۹۰، بشدت روند نزولی داشته است به بسیاری از این آثار اجازه چاپ و نشر داده نشد،کتابهای پائولو کوئیلو، اشو، کریشنا مورتی، یو گاناندا، دالایی لاما و ... چاپ نشدند، همچنین به ناشرهایی که این آثار را بصورت وسیع چاپ میکردند، تذکر جدی داده شد. در مواردی که ناشرانی معدود دچار تخلف میشدند با محرومیت مواجه شدند.
معاون وزیر ارشاد: از چاپ کتابهای دالایی لاما و پائولو کوئیلو ممانعت کردیم!!!
معاون فرهنگی وزیر ارشاد اسلامی گفت: خوشبختانه!!! نشر آثار عرفانهای نوظهور در سال ۱۳۹۰، بشدت روند نزولی داشته است به بسیاری از این آثار اجازه چاپ و نشر داده نشد،کتابهای پائولو کوئیلو، اشو، کریشنا مورتی، یو گاناندا، دالایی لاما و ... چاپ نشدند، همچنین به ناشرهایی که این آثار را بصورت وسیع چاپ میکردند، تذکر جدی داده شد. در مواردی که ناشرانی معدود دچار تخلف میشدند با محرومیت مواجه شدند.
شطرنج
کهنترین سندی که در آن از واژهی شطرنج سخن رفته است، «کارنامهی اردشیر بابکان» امپراطور ساسانی نام دارد. این کتاب در سال ٦٠٠ میلادی به زبان پهلوی نوشته شده است. در آنجا میخوانیم که در زمان اردوان پنجم، واپسین پادشاه اشکانی(٢١٦- ٢٢٦ میلادی)، درباریان ایران شطرنج بازی میکردند.
بنابراین، دستکم ٣٠٠ سال پیش از روزگار انوشیروان امپراطور ساسانی، ایرانیان شطرنج را میشناختهاند.
شیطان با ساختن مذهب، انسانها را از خدا دور کرد.
ابو عبدالله جعفر صادق می گو ید:
هنگامی كه علی نماز ظهر را خواند متوجه جمجمه ای شد و با آن صحبت نمود …با جمجمه ای مشغول شد تا خورشید غروب نمود پس با سه زبان انجیل با آن صحبت كرد تاعرب سخن آن را نفهمند .
علی برای اینکه نماز عصر وی قضا نشود به خورشید دستور داد غروب نکند اما خورشید گفت : برنمی گردم ومن رهایی یافتم، حضرت علی نزد خداوند دعا كرد خداوند هفتاد هزار زنجیر آهنی به سوی خورشید فرستاد، فرشتگان، زنجیر هارا به گردن خورشید انداختند آنرا بر چهرهاش كشیدند تا اینكه سفید و پاك برگشت!!
(بحار الانوار . جلد ۴۱ . صفحه ۱۶۶)
مرداد ۳۰، ۱۳۹۱
ری کجاست؟
از یک سو متولیان ساخت و گسترش بزرگراهها با شتابی وصف نشدنی آثار چندهزارساله ری را مدفون و از سوی دیگر دولت و شورای شهر بحث جداسازی این منطقه از تهران را مطرح و پیگیری میکنند!
حتمی شنیدهاید پزشکان کهن هنگامی تشخیص میدادند که باید عضوی از اعضای بدن بیمار مانند دست یا پا را ببرند، میگفتند دستش یا پایش سیاه شده و باید آن را از بدن جدا کرد...
ری هم عضوی از پیکره تهران است که حالا به نظر میرسد تصمیم گرفتهاند نخست این عضو را سیاه کنند و سپس هم اقدام به جدا کردنش کنند!
شهر ری همیشه از ديد تاریخی و فرهنگی بخش چشمگيری از استان تهران بوده که جدا کردن آنها از یکدیگر سبب ناقص سازی هردو خواهد شد.
شهر ری نه تنها یکی از کهنترین شهرهای ایران بلکه از کهنترین شهرهای جهان است. نام آن در کتیب ی بیستون (متعلق به داریوش هخامنشی) به صورت راگا آمده است ولی آثار به دست آمده از آنجا نشان میدهد که شهر ری بیش از هفت هزار سال پیشینه ی تاریخی دارد و در دورهای نه چندان کوتاه پایتخت ایران بوده است. تاریخ بنای این شهر به زمانی باز میگردد که اقوام آریایی آغاز به شهرسازی در ایران کردند و در زمان مادها نیز ری از تمام شهرهای امپراتوری آنان بزرگتر بود.
شهر ری در واژه به چم (:معنای) شهر پادشاهی است. البته این شهر در دورههای گوناگوون نامهای گوناگون داشته؛ از جمله رغه یا رئوخا که در زبان اوستایی به معنی "دارای چشمه باشکوه" است و میتواند اشارهای به وجود چشمه سورینى (:علی) در این منطقه داشته باشد.
بنابر آنچه که در متون اوستایی آمده ری سیزدهمین شهری است که در جهان ساخته شده است. تاریخ سکونت در این شهر به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد برمیگردد. درباره ی بناکننده ی آن روایتهای بسیاری وجو دارد از استوره گرفته تا تاریخ. برخی سازنده ی ری را شیث پسر سوم حضرت آدم و حوا میدانند! برخی نیز پسر نوح را بنیادگذار آنجا میدانند.
رابرت کرپرتر، جهانگرد انگلیسی به پیروی از مولف کتاب آثارالبلاد می گويد: «ایرانیان بنای این شهر را به هوشنگ پسر بزرگ کیومرث نسبت می دهند.» برخی تاريخ نگاران نیز براين باورند که ری شهری است بنا شده توسط پیروز، پسر یزدگرد که آن را رام فیروز نام نهاد.
از همه ی اینها که بگذریم مهم آن است که در این شهر بیش از هفتاد اثر باستانی و تاریخی به ثبت رسیده است و میتوانست محل مناسبی برای گردشگران به ویژه اهالی تهران باشد؛ چراکه برای آنان ری در همین نزدیکی است...
دژ رشکان
یکی از مهمترین بخشهای معماری شهر، در روزگار گذشته دژ و یا قلعههایی بود که با دیوارهای بلند دورتادور شهر ساخته میشد و همیشه شماری نگهبان و دیدبان در باروهای آن آماده بودند تا از شهر پاشداری کنند.
این دژها به شوند (:دلیل) بلندا و استحکامی که داشتند پس از گذشت سدهها و هزارهها همچنان در بسیاری از جاها بقایایشان دیدنی است. یکی از مهمترین این دژها دژی است (يا شايد بهتر است بگوييم بود!) با نام رشکان که در بخش شمالی شهر ری، قرار دارد. ساخت این دژ به دوره ی اشکانیان باز میگردد که هم اکنون به شدت در معرض نابودی است.
در آن زمان (حدود ۲۲۰۰ سال پیش) ری پایتخت بهاری اشکانیان و نام آنجا ارشکیه بود. ارشکیه و رشکان هردو نامشان را از ارشک بنیادگذار سلسله ی اشکانی گرفتهاند. در درازای کاوشهایی که در این دژ انجام گرفت ابزار و ادوات جنگی بسیاری به دست آمد که برخی از آنها هم اکنون در موزه ی ایران باستان نگهداری میشوند.
پیش و پس از اشوزرتشت، ری از جمله شهرهای سپنتايی (:مقدس) به حساب میآمده که هنوز هم بقایایی از پرستشگاهها و آتشکدهها را در خود به یادگار نگه داشته است و میتوان گفت بنا به همه ی این شوندها (:دلایل) مراقبت و نگهداری از این شهر امری مهم بوده که مايه شده دژی مستحکم برای پاسداری از آن ساخته شود.
مصالح ساختمانی دژ رشکان سنگ و ساروج و گچ است. این دیوار در دوران ساسانی و دوران اسلامی نیز به گونه ی کامل وجود داشته و به عنوان سپری محکم در برابر تهاجم دشمن مورد کاربری قرار میگرفته است ولی پس از حمله محمود غزنوی، پادشاهان مغول و حمله تیمورلنگ آسیب زیادی به آن وارد شد.
بخشهای اصلی قلعه تا زمان قاجار نیز بر جا بود، ولی دريغ امروزه بخش بسياری از آن تخریب شده است. دیوارهای باختری این دژ که دارای سوراخهایی برای تیر و کمان بودند تا همین چندی پیش دیدنی بودند ولی امروز..
چشمه سورینى (:علی)
در دامنههای کوه بیبی شهربانو و درست زیر باروی رشکان از میان صخرهها چشمهای میجوشد که هشت هزار سال قدمت دارد. نام باستانی این چشمه سورینى بوده و منسوب به دودمانی بزرگ در دوره اشکانیان و ساسانیان است. ولی سپس به نام امام نخست شیعیان، علی (ع) به چشمه على نامی شد!
در کنار چشمه، تپهای وجود دارد که در کاوش سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۵ به سرپرستی اریک اشمیت که برای موزه هنرهای زیبای بوستون و فیلادلفیا در آمریکا انجام شد، از آن آثار زیادی به دست آمد. اریک اشمیت بیشتر از شش صد متر ربع از محوطه چشمه على را در درازای سه فصل پی در پی در آن سالها کاوید.
سفالهای منقوش چشمه علی که دارای چهار نقش انسانی، جانوری، هندسی و گیاهی است، هرکدام حامل پیامی ويژه است. نتیجه کاوشهای اشمیت همچنین کشف سه دوره مهم فرهنگى، شامل لایهها و آثار دورههایاسلامى، اشکانى و پیش از تاریخ بود. هزاران قطعه از اشیایى که اشمیت در چشمه على یافته بود، امروزه در موزهها و دانشگاههاى آمریکا و بخش کوچکى از آنها نیز در موزه ایران باستان نگهدارى میشود. در کنار آن شواهدی دیده شده که نشان میدهد در عهد باستان یکی از معابد آناهیتا در نزدیکی این چشمه ی زیبا قرار داشته است.
در گذشته فرش فروشها و مردم تهران، قالیها و قالیچه هاى خود را در آب چشمه علی میشستند، با این باور که در آب این چشمه ويژگیای هست که فرش را به خوبی تمیز و رنگ آن را روشن تر و پر جلاتر میسازد.
این روزها نیز اگرچه میزان آب چشمه رو به کاستی گذاشته است ولی باز هم یکی از تفرجگاههایی است که اگر از گزند بیلهای مکانیکی و غیر مکانیکی قسر در برود، به ويژه در گرمای تابستانی تهران میتواند پذیرای مهمانان محلی و غیرمحلی زیادی باشد.
گزارش از سیمین دخت گودرزی
ياری نامه:
- تاریخ ایران، آلفرد فن گوتشمید، ترجمه کیکاووس جهانداری
- ری باستان (جلد اول)، حسین کریمیان
- ایران باستان (جلد سوم)، حسن پیرنی
172 اثر تاریخی – فرهنگی در شهرستان «ری» شناسایی شد
سنگ نگاره یکی از شاهان ساسانی، احتمالا اردشیر اول یا شاهپور نخست که تا زمان فتحعلی شاه قاجار در محل کوه نزدیک کارخانه سیمان ری قرار داشته است و به دستور فتحعلی شاه از بین رفته و نقش خود را به جای آن حجاری نموده بوده است.
نمایی از سنگ نگاره فتحعلی شاه قاجار که بجای نقش برجسته ساسانی در کوه نزدیک کارخانه سیمان حک شد و در حال حاضر بدلیل تخریب کوه برای مواد اولیه کارخانه سیمان، اثری در دست نیست.
نقش برجسته قاجاری چشمه علی از حجاری های مربوط به سال 1348 هجری قمری است که در خيابان چشمه علی شهرری قرار دارد. اين اثر با شماره 2284 به ثبت رسيده است.
کتیبه فتحعلی شاه قاجار (چشمه علی)
تپه میل (آتشکده بهرام) در جنوب شهرری
قلعهٔ گبری در جنوب شرقی شهر ری، با مساحتی در حدود ۳۰۰۰ متر مربع، و قدمتی بیش از ۳۰۰۰ سال، یادگاری از دوران ساسانیان میباشد
کاروانسرای شاهعباسی شهرری، اکنون به عنوان انبار استفاده میشود.
بازار تاریخی شهرری.
برج طغرل
از همه عالم نهان و بر همه پیدا
اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
از در بخشندگی و بنده نوازی
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
قسمت خود میخورند منعم و درویش
روزی خود میبرند پشه و عنقا
حاجت موری به علم غیب بداند
در بن چاهی به زیر صخره صما
جانور از نطفه میکند شکر از نی
برگتر از چوب خشک و چشمه ز خارا
شربت نوش آفرید از مگس نحل
نخل تناور کند ز دانه خرما
از همگان بینیاز و بر همه مشفق
از همه عالم نهان و بر همه پیدا
پرتو نور سرادقات جلالش
از عظمت ماورای فکرت دانا
خود نه زبان در دهان عارف مدهوش
حمد و ثنا میکند که موی بر اعضا
هر که نداند سپاس نعمت امروز
حیف خورد بر نصیب رحمت فردا
بارخدایا مهیمنی و مدبر
وز همه عیبی مقدسی و مبرا
ما نتوانیم حق حمد تو گفتن
با همه کروبیان عالم بالا
سعدی از آن جا که فهم اوست سخن گفت
ور نه کمال تو وهم کی رسد آن جا.
سعدی کبیر
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
از در بخشندگی و بنده نوازی
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
قسمت خود میخورند منعم و درویش
روزی خود میبرند پشه و عنقا
حاجت موری به علم غیب بداند
در بن چاهی به زیر صخره صما
جانور از نطفه میکند شکر از نی
برگتر از چوب خشک و چشمه ز خارا
شربت نوش آفرید از مگس نحل
نخل تناور کند ز دانه خرما
از همگان بینیاز و بر همه مشفق
از همه عالم نهان و بر همه پیدا
پرتو نور سرادقات جلالش
از عظمت ماورای فکرت دانا
خود نه زبان در دهان عارف مدهوش
حمد و ثنا میکند که موی بر اعضا
هر که نداند سپاس نعمت امروز
حیف خورد بر نصیب رحمت فردا
بارخدایا مهیمنی و مدبر
وز همه عیبی مقدسی و مبرا
ما نتوانیم حق حمد تو گفتن
با همه کروبیان عالم بالا
سعدی از آن جا که فهم اوست سخن گفت
ور نه کمال تو وهم کی رسد آن جا.
سعدی کبیر
مرداد ۲۹، ۱۳۹۱
اَمُرداد را مُرداد نخوانيم
امُرداد=بی مرگی و جاودانگی
مُرداد=مرگ و نيستی و ميرايی
در زبانشناسیِ تاریخی پدیدهای وجود دارد به نام «سنجش» که سرآغاز دگرگونی در بسیاری از واژههاست. برای نمونه واژه "زمین" در آغاز "زمی" بوده ولی چون همرا با "آسمان" که آخرش "ن" دارد، به کار میرفته، از این همجواری تاثیر گرفته و در سنجش با این واژه یک "ن" به تهش افزوده شده و اينگونه شده "زمین" ولی این نون در ریشهاش وجود و معنا ندارد.
برای اَمُرداد نیز چنین رويدادی پيش آمده؛ زیرا در کنار واژه خُرداد (خورداد) قرار گرفته ولی این همجواری او را از نامیرایی، بیمرگی و جاودانگی به میرایی و مرگ بدل کرده است!
مُرداد=مرگ و نيستی و ميرايی
در زبانشناسیِ تاریخی پدیدهای وجود دارد به نام «سنجش» که سرآغاز دگرگونی در بسیاری از واژههاست. برای نمونه واژه "زمین" در آغاز "زمی" بوده ولی چون همرا با "آسمان" که آخرش "ن" دارد، به کار میرفته، از این همجواری تاثیر گرفته و در سنجش با این واژه یک "ن" به تهش افزوده شده و اينگونه شده "زمین" ولی این نون در ریشهاش وجود و معنا ندارد.
برای اَمُرداد نیز چنین رويدادی پيش آمده؛ زیرا در کنار واژه خُرداد (خورداد) قرار گرفته ولی این همجواری او را از نامیرایی، بیمرگی و جاودانگی به میرایی و مرگ بدل کرده است!
اشتراک در:
پستها (Atom)