مرداد ۲۹، ۱۳۹۱

سفر به دوره دنیا با تصویر ۷۹













به شکل خلوت خود بود

بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و باتمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلک هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد
و دست هاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند به شکل خلوت خود بود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد
همیشه کودکی باد را صدا می کرد
همیشه رشته صحبت را
به چفت آب گره می زد
برای ما یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم
و مثل یک لهجه یک سطل آب تازه شدیم
و بارها دیدیم
که با چه قدر سبد
برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چه قدر تنها ماندیم.


شعر از سهراب سپهری که برای فروغ فرخ زاد سروده است


مرداد ۲۸، ۱۳۹۱

فقط تاریخ خواندن مهم نیست، از آن مهمتر تاریخ فهمیدن است.


سفر به دوره دنیا با تصویر ۷۸










نخوانند بر ما کسی آفرین..... چو ویران بود بوم ایران زمین


نباشد همی نیک و بد پایدار..... همان به که نیکی بود یادگار
دراز است دست فلک بر بدی..... همه نیکویی کن اگر بخردی
چو نیکی کنی، نیکی آید برت..... بدی را بدی باشد اندرخورت
چو نیکی نمایدت کیهان‌خدای..... تو با هر کسی نیز، نیکی نمای
مکن بد، که بینی به فرجام بد..... ز بد گردد اندر جهان، نام بد
به نیکی بباید تن آراستن..... که نیکی نشاید ز کس خواستن
وگر بد کنی، جز بدی ندروی..... شبی در جهان شادمان نغنوی
نمانیم کین بوم ویران کنند..... همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین..... چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود..... کنام پلنگان و شیران شود.

فردوسی‌ کبیر

مثل بارون اگه نباری


اینجا سرزمین واژه‌های وارونه است:

جایی که گنج، "جنگ" می شود
درمان، "نامرد" می شود
قهقه، "هق هق" می شود

اما دزد همان "دزد" است
درد همان "درد"
و گرگ همان "گرگ!









مرداد ۲۷، ۱۳۹۱

و سرانجام



آندسته از کسانی‌ که تحولات خاور میانه را با دقت و حساسیت پیگیری میکردند ( بدلیل داشتن حساسیت نسبت به آینده ایران)، دقیقا میدانند، که اینروزها، تقریبا حساب و کتاب‌ها مشخص شده و تا حد زیادی جبهه اروپایی، عربستان، ترکیه، قطر در موضع ضعف قرار گرفته و عقب نشینی کرده‌اند. و در عوض، جبهه‌ جمهوری اسلامی ، سوریه با کمک روس ها، تقریبا ابتکار عمل را بدست گرفته اند. اقدامات نابخردانه عردوغان ، ترک‌ها را از هول حلیم به دیگ آن سرنگون کرده است . نتیجه حماقت‌های دیکتاتور ترکا رجب عردوغان ، ایجاد ناامنی در سراسر کردستان اشغالی ، بیدار شدن مبارزین کرد، عدم امنیت جانی و مالی‌ اتباع ترک تبار در سراسر دنیا و کشته و زخمی شدن عده کثیری از تروریست های ترک و دستگیری مقامات ترکی در سرِ بزنگاه و در حین جنایت در سوریه بود، همچنین ترکیه جایگاه خود در سیاست منطقه را به کلی‌ واگذار کرد و اعتباری که با فریب، دوروئٔی و مکر در بین اعراب، ایران و بخصوص دوست نزدیکش اسد داشت را به یکباره از دست داد و به چهرهای منفور که میبایستی بگوشه‌ای بخزد، تبدیل شد. ترکیه اینروز‌ها میبایستی غم اینرا بخورد که جغرافیا‌یی را که با قتلعام صاحبان اصلی‌ آن یعنی‌ کرد‌ها و ایرانی‌ تبار‌ها در زمان جنگ جهانی‌ اول و در پی فروپاچی امپراطوری پارسها بدست آورده، از آنچه که اکنون است، کوچکتر نشود. خانوادهٔ سعودی نیز، با پهن کردن لنگ، و خسارت‌های مالی‌ و جانی، دم را لای پا گذاشته و دست‌ها را به علامت تسلیم بالا بردند و احمدی‌نژاد را در آغوش گرفتند. هرچند این هماغوشی بین نوکران غرب مطلب عجیب و تازه‌ای نیست و این نوکران در هر فرصتی که پیش آید بخاطر پیروزی خود بر کشور عظیم ایران، و اشغال آن و کشتار مردمش و چپاول اموالش، از شادی و شعف همدیگر را بغل کرده و میبوسند. مسافرت‌های خانم کلینتون در خاور میانه را میتوان به یک نمایش عروسکی خیمه شب بازی، تشبیه کرد که ایشان بند عروسک‌های نمایش را در دست دارند و آنها را بهر شکل که میخواهند برقص درمی‌آورند و نتیجه این برقص درآوردن، عقب نشینی ترکها و اعراب در قبال ایران و سوریه بود. البته ناگفته نماند که برای ارضا غرور کاذب و حماقت بار اعراب، و برای پوشاندن این باخت، توافق شد که سوریه از جامعه اعراب، بیرون رانده شود، که البته همین هم موقّتی خواهد بود و پس از نابودی منطقه و زدودن آثار سنگی‌ امپراطوری پارس ها دوباره دوره هم جمع شده و اسد را بجمع خود برمیگرداند.
در آینده، باید دید که حرکت بعدی اروپایی زخمی و خشمگین و ناراضی‌ از این بازی چیست، و اینبار از کجا و بوسیله چه کسی‌، آتشی که تاحد زیادی خوابیده، دوباره در منطقه شعله ور میشود.

سفر به دوره دنیا با تصویر ۷۷










این که نشد زندگی


اجداد ما به خوبی خودمان بودند؛ کینه‌ای، رام، بی‌عصمت، درب و داغان، ترسو و نامرد، حقا که به خوبی خودمان بودند! ماها عوض نمی‌شویم؛ نه جوراب‌مان عوض می‌شود و نه ارباب‌هامان، و نه عقایدمان. وقتی هم می‌شود آنقدر دیر است که به زحمتش نمی‌ارزد. ما ثابت‌قدم به دنیا آمده‌ایم و ثابت‌قدم هم ریغ رحمت را سر می‌کشیم؛ سرباز بی‌جیره و مواجب، قهرمان‌هایی که سنگ دیگران را به سینه می‌زنند، بوزینه‌های ناطقی که از حرف‌هاشان رنج می‌برند. ماها آلت دست عالیجناب نکبتیم. او صاحب اختیار ماست. باید هوای کار دستمان باشد که لااقل بشود غذایی بلنبانیم. این که نشد زندگی.
سفر به انتهای شب از لویی فردینان سلین



مرداد ۲۵، ۱۳۹۱

با تهدید حمله اسرائیل به ایران، مردم ایران ۳۴ سال است که سر کارند.


تقریبا هر چند ماه یکبار یک بحران جعلی ایجاد می شود که حاکی از آن است که اسرائیل در آستانه اقدام نظامی علیه ایران قرار دارد. این چرخه تقریبا از یک دهه پیش آغاز شده و سالی یکبار خود را تکرار کرده و گاهی هم دفعات تکرار شدن این چرخه بیشتر بوده است.