تیر ۰۴، ۱۳۹۱

سفر به دوره دنیا با تصویر ۲۴








هتل دل‌شکستگان ......Heartbreak Hotel


«هتل دل‌شکستگان»،  نام یک ترانه معروف راک اند رول است که در سال ۱۹۵۶ میلادی توسط الویس پریسلی خواننده آمریکایی اجرا شد. این ترانه در صدر جدول آهنگ‌های روز ایالات متحده قرار گرفت و موجب شهرت پریسلی و شناساندن او در عرصه موسیقی روز آمریکا در نیمه دوم دهه ۱۹۵۰ شد.
«هتل دل‌شکستگان» همچنین نخستین ترانه صدرنشین الویس پریسلی و پرفروش‌ترین ترانه سال ۱۹۵۶ محسوب شد. این ترانه در جدول ۵۰۰ ترانه برتر تاریخ در مجله رولینگ استون، در مقام چهل و پنجم جای گرفت و در سال ۲۰۰۵ مجله آنکات (Uncut)، اولین اجرای این ترانه توسط الویس را، دومین رویداد فرهنگی بزرگ در عصر موسیقی راک اند رول دانست.



کز فلک بی‌مدد چون برهیدی بگو



مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو 
ما همگان محرمیم آنچ بدیدی بگو
ای شه و سلطان ما ای طربستان ما

در حرم جان ما بر چه رسیدی بگو
نرگس خمار او ای که خدا یار او

دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو
ای شده از دست من چون دل سرمست من

ای همه را دیده تو آنچ گزیدی بگو
عید بیاید رود عید تو ماند ابد

کز فلک بی‌مدد چون برهیدی بگو
در شکرستان جان غرقه شدم ای شکر

زین شکرستان اگر هیچ چشیدی بگو
می‌کشدم می به چپ می‌کشدم دل به راست

رو که کشاکش خوش است تو چه کشیدی بگو
می به قدح ریختی فتنه برانگیختی

کوی خرابات را تو چه کلیدی بگو
شور خرابات ما نور مناجات ما

پرده حاجات ما هم تو دریدی بگو
ماه به ابر اندرون تیره شده‌ست و زبون

ای مه کز ابرها پاک و بعیدی بگو
ظل تو پاینده باد ماه تو تابنده باد

چرخ تو را بنده باد از چه رمیدی بگو
عشق مرا گفت دی عاشق من چون شدی

گفتم بر چون متن ز آنچ تنیدی بگو
مرد مجاهد بدم عاقل و زاهد بدم

عافیتا همچو مرغ از چه پریدی بگو



تیر ۰۳، ۱۳۹۱

زندگی درک همین اکنون است

اگر زندگیت بالا و پایین نداشته باشه، بدان و آگاه باش که مردی و خودت خبر نداری.






شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!!!!


سخنان مگو.... روح زمان... Zeitgeist


۵۵۵- ژانویه سال ۲۰۰۱، دولت بوش به ف‌‌‌ ب ای و دیگر سازمانهای اطلاعاتی‌ دستور داد
۵۵۶- تحقیقات راجع به خانوادهٔ بین لادن را متوقف کنند
۵۵۷- همچنین تمامی فامیل اساما بن لادن
۵۵۸- که خانه‌شان در --- حدس بزن ---- در فالز چورچ، در ویرجینیا، درست در کنار دفتر مرکزی سی‌ ای ا قرار دارد
۵۵۹- در حالی‌ که  در 
آمریکا به عنوان بزرگترین جنایتکار تحت تعقیب بود
۵۶۰-
بین لادن دو هفته در یک بیمارستان آمریکایی‌ در دوبی‌ بستری بوده است
۵۶۱- و به وسیلهٔ یک دکتر آمریکایی‌ معالجه شده و یکی‌ از ماموران سی‌ ای ا هم از او دیدن کرده است.
۵۶۲- ما حتی یه دونه مدرک هم ندیدیم که نشان بدهد که اساما بن لادن
۵۶۳- مستقیماً در ماجرای ۱۱ سپتامبر دست داشته است
۵۶۴- بعد‌ها معلوم شد که تلاش مذبوحانه برای ساختن مدرک جعلی، لازم نبوده است
۵۶۵- برای اینکه خود اسام بن لادن در یک فیلم ویدئویی که در افغانستان ضبط شده، مسئولیت حمله را قبول می‌کند
۵۶۶- اکنون این اعترافات به عنوان مدرک ثبت شده است
۵۶۷- ولی‌ مردی را که این فیلم ویدئوی نشان میدهد، دارای رنگی‌ تیرهتر، گونه‌هایی‌ بزرگتر و دماغ پهنتری از
۵۶۸- اساما بن لادن میباشد نسبت به دیگر فیلمهای که از او پخش شده است.
۵۶۹- ظاهراً این هم یکی‌ از همان مدارک ساختگی میباشد.
۵۷۰- در سال ۱۹۷۶ برادر بزرگ اساما به نام سلیم بن لادن، یکی‌ را به اسم جیم باته در تگزاس
۵۷۱- استخدام می‌کند تا کارهای مالی‌ خانوادهٔ بن لادن در آمریکا را رسیدگی کند
۵۷۲- جیم باته دوست قدیمی‌ و خلبان سابق جورج دابل یو بوش میباشد
۵۷۳- رابطه بین بوش و خانوادهٔ بن لادن، حتی واضحتر میشود
۵۷۴- هنگامی که جورج دابل یو بوش، در ادامه سفری به عربستان در سال ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰
۵۷۵- به نمایندگی از طرف شرکت سهامی کرلیل و کمپانی، به دیدار خانوادهٔ بن لادن میرود
۵۷۶- در این دیدار با برادر بزرگ اساما به نام شفیق بن لادن دیدار می‌کند
۵۷۷- صبح روز ۱۱ سپتامبر، در یک دیدار رسمی‌ در شرکت کرلیل و کمپانی
۵۷۸- کرلیل کمپانی به بزرگترین پیمانکار سلاح در دنیا وصل میباشد
۵۷۹- که همچنان درامد‌های هنگفتی را درو می‌کند
۵۸۰- در جنگ علیه تروریسم در عراق و افغانستان
۵۸۱- پنتاگون
۵۸۲- چگونه کسی‌ می‌توان یک هواپیمایی با ۶۰ تن وزن، ۴۰ متر پهنا و ۱۴ متر درزا، را
۵۸۳- در این میدان با این همه موانع، اداره کند
۵۸۴- بر طبقه این گزارش، هواپیما چرخشی ۲۷۰ درجه مارپیچ رو به پائین داشته است، قبل از اینکه به پنتاگون برخورد بکنه.
۵۸۵- هانی‌ هنور 
خلبان هواپیما یک خلبان ناشی‌ بوده است
۵۸۶- که نمیتوانسته یک هواپیمای کوچک رو هم با اطمینان اداره کنه

Zeitgeist

سفر به دوره دنیا با تصویر ۲۳








آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

مرا با سوزجان بگداز وبگذر

اسیر و ناتوان بگذار و بگذر

چو شمعی سوختم از آتش عشق

مرا آتش به جان بگذار و بگذر

دلی چون لاله بی داغ غمت نیست

بر این دل هم نشان بگذار و بگذر

مرا بایک جهان اندوه جانسوز

تو ای نامهربان بگذار و بگذر

دو چشمی را که مفتون رخت بود

کنون گوهر فشان بگذار و بگذر

در افتادم به گرداب غم عشق


مرا در این میان بگذار و بگذر

حمید مصدق

تیر ۰۲، ۱۳۹۱

سلمان رشدی چه می‌گوید.



یکی‌ از پستهایی که بشدت از طرف ایرانی‌‌ها خوانده می‌شه و به قول وبلاگ نویس‌ها محبوبِ بازدید کنندهاست، نوشته‌ی است که من از کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی نوشتم. دلیل این استقبال هم بسیار واضح و روشن است، چرا که هر ایرانی‌ متفکری کنجکاو است بداند که این مرد چه گفت که آن خرفت بی‌سواد حکم قتلش را صادر کرد، و چرا دنیا به جای اینکه پلیس بین‌الملل را مأمور دستگیری این قاتل کند، سلمان رشدی را پنهان کرد.
قسمت کمی‌ از ویدئو کلیپ زیر به حرفهای سلمان رشدی اختصاص دارد، و گوش دادن به حرف‌های این نویسنده، میتواند در شناخت هر چه بیشتر او، یعنی‌ نویسنده‌ای که ناخواسته در تاریخ ایران جا گرفته است نقشی‌ بزرگ ایفا کند.
در ضمن به عنوان یک ایرانی‌ از کسانی‌ که زیر نویس پارسی‌ این ویدئو رو تهیه کردند، همینجا سپاسگزاری می‌کنم.



اندک اندک جمع مستان میرسند.


دو تن‌ از محققان امریکای به نام‌های تری هونت از دانشگاه هاوایی و کارل لیپو از دانشگاه کالیفرنیا،(Terry Hunt from the University of Hawaii and Carl Lipo California State University Long Beach) در مورد اینکه مجسمه‌های ۵ تنی جزیره‌ ایستر واقع در اقیانوس آرام، چگونه در این جزیره‌ قرار گرفته‌اند، تئوری داده‌اند که در ویدئو کلیپ زیر میتوان آنرا دید. لازم به ذکر است، که تا چندی پیش این مجسمه ها، تنها به عنوان سرهای‌ سنگی‌، شناخته می‌شدند و به تازگی بدن آنها نیز از خاک بیرون کشیده شده است.


سفر به دوره دنیا با تصویر ۲۲






نان خود خوردن، بهتر از قلادهٔ طلایی بستن



ای پادشاه صادقان، چون من منافق دیده ای؟ با زندگانت زنده ام، با مردگانت مرده ام!

دو برادر بودند، یکی‌ در خدمت و نوکری ولایت فقیه بود و دیگری از زور بازو و با سعی‌ و تلاش خود نان می‌خورد. باری برادر نوکر، که به صرف خودفروشی، و نوکری و از راه خدمت به ولایت فقیه و ظلم به مردم، و از راه خوردن حق مردم توانگر و ثروتمند شده بود به برادر فقیر گفت: چرا خدمت ولایت فقیه نمیکنی‌ تا از مشقّت کار کردن رهایی یابی‌؟ برادر درویش گفت: تو چرا کار نمیکنی‌ تا از ذلّت و حقارت نوکری رهایی یابی‌ که حکما گفته‌اند:

نان خود خوردن و با آرامش نشستن، بهتر از قلادهٔ طلایی بستن و به تشویش بخدمت ایستادند.

بدست آهگ تفته کردن خمیر 
به از دست بر سینه، پیش امیر
(آهگ تفته = سنگ آهگ که آب بر روی آن پاچیده باشند)با دست آهگ درست کردن و آنرا بهم زدن و خمیر کردن بهتر از دست بر سینه گذاشتن و پیش مخلوق دیگری مثل نوکر ایستادن و مدح گفتن.

عمر گرانمایه درین صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا ( صیف = تابستان،  ... شتا = زمستان)

زندگی‌ با ارزش و گران بها تماماً در این فکر و راه خرج شد که تابستون چی‌ بخورم، زمستان چی‌ بپوشم، یعنی‌ یکضرب در فکر و دغدغه مادیات، بسر بردم.

ای شکم خیره بنانی بساز
تا نکنی‌ پشت، بخدمت دوتا

ای شکم حریص و فاسد، به نانی راضی‌ باش و مرتباً دنبال خوردن و آب و علف نباش تا به خاطره خوردن و شکم  و چند روز عمر مجبور نشی‌ جلو هر کسی‌ تعظیم کنی‌ و پشتت را دولا کنی‌ و نوکر صفتی تو را از شئونات و شرف انسانی‌ خالی‌ کند.

حکایت ۳۶، باب اول، در سیرت پادشاهان، گلستان سعدی