خرداد ۲۶، ۱۳۹۱

منصور نبود آنكه بر آن دار برآمد.... نادان بگمان شد

هرلحظه بشكلی بت عیار برآمد
دل برد و نهان شد
هردم بلباس دگر آن یار برآمد
گه پیر و جوان شد
گه نوح شد و كرد جهانی بدعا غرق
خود رفت بكشتی
گه گشت خلیل و به دل نار برآمد
آتش گل از آن شد
یوسف شد و از مصر فرستاد قمیصی(لباس چسبیده ببدن مانند پیراهن )
روشنگر عالم
از دیده یعقوب چو انوار برآمد
تا دیده عیان شد
حقا كه هم او بود كاندر ید بیضا
میكرد شبانی
در چوب شد و بر صفت مار برآمد
زان فخر كیان شد
می گشت دمی چند براین روی زمین او
از بهر تفرج
عیسی شد و بر گنبد دوار برآمد
تسبیح كنان شد
بالجمله هم او بود كه میآمد و میرفت
هر قرن كه دیدی
تا عاقبت آن آتش دلوار برآمد
دارای جهان شد
منسوخ چه باشد؟ نه تناسخ بحقیقت
آن دلبر زیبا
شمشیر شد و در كف كرار برآمد
قتال زمان شد
نی نی كه هم او بود كه میگفت انا الحق
در صورت منصور
منصور نبود آنكه بر آن دار برآمد
نادان بگمان شد
خود کوزه و خود کوزه‌گر و خود گلِ کوزه
خود رند سبوکش
خود بر سر آن کوزه خریدار برآمد
بشکستِ روان شد
رومی سخن کفر نگفته است و نگوید
منکر نشویدش
کافر بود آنکس که به انکار برآمد
از دوزخیان شد
تبریز همو بود هم او شمس معانی
در گلشن انوار
او بود که در جوشش اسرار برآمد
در عشق نشان شد.

مولانا جلالدین بلخی

آیا پروردگار در روی زمین هربار بیک صورت خویش را آشکار مینماید و سپس نهان میشود؟ خود را گاهی‌ پیر و گاهی‌ جوان، گاهی‌ زرتشت، گاهی نوح، گاهی‌ ابراهیم، گاهی‌ موسی، گاهی‌ عیسی، گاهی‌ محمد و آخر سر بشکل منصور درآمده و اینکار ادامه دارد؟ آیا خدا یکی از ماست؟


خود کوزه و خود کوزه‌گر و خود گلِ کوزه
خود رند سبوکش
خود بر سر آن کوزه خریدار برآمد
بشکستِ روان شد


رومی سخن کفر نمیگه؟


رومی سخن کفر نگفته است و نگوید
منکر نشویدش
کافر بود آنکس که به انکار برآمد
از دوزخیان شد.





خرداد ۲۵، ۱۳۹۱

رویا



سفر به دوره دنیا با تصویر ۱۴






نمک حمام...Bath Satls


مصرف ماده‌ مخدری به نام نمک حمام، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ در آمریکا سر به فلک کشیده است. به گزارش RTT استفاده از این ماده‌ی مخدر در سال ۲۰۱۰ ، ۳۰۰ مورد و در سال ۲۰۱۱ به ۶۱۰۰ مورد گزارش شده است. استفاده از این ماده‌ی مخدر جدید، به نام نمک حمام، باعث ایجاد توهم، جنون و خشونت شده و احساس درد بدنی و فیزیکی‌ را از مصرف کنندگان این مخدر می‌گیرد و در انتها، انگیزه آدم خوری را در مصرف کننده بوجود میاورد. این دارو به طور معمول معجونی‌ است از سه ماده مخدر، از جمله مفدرن و متهیلن و می‌توان آنرا، استنشاق کرد، بلعید و یا تزریق کرد. مصرف این دارو در ماه‌های اخیر منجر به آدمخوری در نقاط مختلف میامی یکی‌ از شهر‌های ایالت فلوریدا شده است. ابتدا شخصی‌ به نام ردی اوژن صورت یک خانه بدوش را جوید و چشمها و دماغ او را خورد، و با اینکه پلیس به او ۹ بار شلیک کرد ولی‌ همچنان حرکت میکرد. و کالبد شکافی او نشان از تعداد زیادی قرص ناشناس در معده او داشت. در حادثه دوم، شخصی به نام برندن دو‌ لئون، به حالت حمله و نشان دادن دندان به پلیس،  مانند یک حیوان می‌غرید و سعی‌ در جویدن انگشت دست پلیسی‌ را داشت در حالی‌ که میگفت، میخوام تو رو بخورم. در بدن این شخص نیز، مقدار زیادی از نمک حمام بدست آمده است.









خرداد ۲۴، ۱۳۹۱

پدرم روضه ٔ رضوان به دو گندم بفروخت


در ۱۱ جولای سال ۱۹۶۳، کوانگ دوک، راهب بودایی، در یکی‌ از خیابان‌های سایگون در اعتراض به آزار و اذیت بودایی‌ها از طرف دولت ویتنام جنوبی، خود را به آتش کشید و با این کار، اعلام کرد که یک بار سوختن، خاکستر شدن و مردن بهتر از روزی هزار بار تحقیر شدن، زور شنیدن و لگد مال شدن از طرف یک مشت بیسرو پای ضد بشر است که از انسان و انسانیت تنها روی دو پا راه رفتن را میدانند و بس.

(AP Photo-Malcolm Browne)

بر اساس اعتقادات بودایی، انسان نمیبایستی نه به خود و نه به هیچ موجود زنده‌ای آزار برساند و او را از بین ببرد، زیرا به شکل همان ظلمی که کرده است، دوباره متولد میشود و هزار برابر رنج میکشد، و وقتی‌ یک راهب بودایی یعنی‌ یک آخوند بودایی خود را میسوزاند، یعنی‌ پشتِ پا به همهٔ اعتقادات خود میزند یعنی‌ در راه آزادی و رهایی از تحقیر و ظلم، همه چیز مجاز است و هیچ مانعی نمیتواند رسیدن به آزادی و بیرون آمدن از قلادهٔ بندگی را جلوگیری کند.

یعنی‌ نه جان، نه مذهب، نه حتی خدا، نمیتواند انسان را از رسیدن به آزادی که شایستهٔ مقام انسان است، باز دارد و آدم این را با گفتن نه به خدا، و فدا کردن بهشت به خاطر آزادی، اثبات کرد.
پدر آدمیان، آدم گفت، من برای خدا هم، برای همهٔ خوشی‌های زندگی‌ هم ....یعنی‌ برای داشتن بهشت هم، بندگی نمیکنم، حتی اگر شده در زمین دچار هزار مصیبت بشوم، باز هم به بندگی در آسمان ، آنرا ترجیح میدهم.

 در واقع این راهب بودایی، به این ترتیب و با سوزاندن خود می‌گوید:
پدرم روضه‌ رضوان( بهشت) را به دو گندم بفروخت ( به آزادی بفروخت)..... ناخلف باشم اگر من به جوئی نفروشم.

 و البته برخی‌ از ما، حتی جهنمی که در آن زندگی‌ می‌کنیم را هم فدای آزادی نمی‌کنیم و حاضریم زیر تحقیر و ظلم باشیم ولی‌ جهنم خود را رها نکنیم، و در عوض، دلمان خوش است که زنده‌ایم....

سفر به دوره دنیا با تصویر ۱۳






هنر واقعی‌ در رنج پدید میاید و در خوشی از بین میرود


در حدود ۱۲۰۰ سال پیش یعنی‌ بین سالهای ۷۷۴ تا ۷۷۵ میلادی، زمین مورد بمباران بسیار شدید رادیو اکتیو از ذرات پر انرژی کیهانی، قرار می‌گیرد. این بمباران بقدری شدید بوده است که اثر انگشت آن به وضوح در حلقه‌های برش عرضی درختان قابل مشاهده میباشد. 

 به تازگی محققان و دانشمندان ژاپنی از دانشگاه ناگویا در تحقیقاتی‌ که بر روی درختان انجام داده‌اند، واقعیتی را کشف کرده‌اند که برای دانش بشری بسیار قابل توجه، مهم و تعجب آور است. نتایج تحقیقات دانشمندان ژاپنی، این مطلب را ثابت می‌کند که یک غلظت قابل ملاحظه از کربن ۱۴ در حلقه‌های برش عرضی درختان در بین سال‌های ۷۷۴-۷۷۵ وجود دارد که ۲۰ برابر بیشتر از مقدار طبیعی میباشد. دانشمندان ژاپنی هنوز در مقابل سئوال اینکه چه چیزی باعث بوجود آمدن این بمباران گسترده اتمی‌ شده است، پاسخی‌ ندارند. 

این دانشمندان می‌گویند که در کتب و منابع شناخته شدهٔ عهد عتیق و آثار باقی‌ مانده از فلات قارهٔ ایران که قدیمی‌ترین تمدن و منطقه آباد دنیا بوده است، نیز، مطلبی در این باره گفته نشده است و یا دانشمندان هنوز آنها را کشف نکرده اند و یا اینکه این انفجار در نیمهٔ دیگر کره‌ زمین اتفاق افتاده است که دانشمندان ایرانی‌ و شرقی‌، آنرا ضبط نکرده‌اند، ولی‌ آنها به طور حتم، نور بزرگی‌ را مشاهده کرده‌اند. 
فرضیاتی از قبیل، انفجار یک ستارهٔ غول‌‌پیکر، و یا انفجارت اتمی‌ اطرف خورشید که به مرور زمان به زمین رسیده و تئوری‌های از این دست همگی‌ به دلیلی‌ رد شده است و هنوز این سئوال به قوت خودش باقیست که منبع بمباران رادیوو اکتیو زمین، از چه و کجا بوده است.



خرداد ۲۳، ۱۳۹۱

از شیره او من شیر دلم , در عربده‌اش شیرین سخنم



تلخی نکند شیرین ذقنم
خالی نکند از می دهنم

عریان کندم هر صبح دمی
گوید که بیا من جامه کنم

در خانه جهد مهلت ندهد
او بس نکند پس من چه کنم

از ساغر او گیجست سرم
از دیدن او جانست تنم

تنگست بر او هر هفت فلک
چون می رود او در پیرهنم

از شیره او من شیر دلم
در عربده‌اش شیرین سخنم

می گفت که تو در چنگ منی
من ساختمت چونت نزنم

من چنگ توام بر هر رگ من
تو زخمه زنی من تن تننم
(زخمه بزنی زخمه نزنی من تن تننم)
حاصل تو ز من دل برنکنی
دل نیست مرا من خود چه کنم

کلیات شمس تبریزی ـ مولانا جلال الدین محمد بلخی



حافظ و مولانا

تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند
چنگ صبحي به در پير مناجات بريم ( حافظ )

تلخی نکند شیرین ذقنم
خالی نکند از می دهنم
عریان کندم هر صبحدمی
گوید که بیا من جامه کنم ( مولانا )


مانعش غلغل چنگ است و شكر خواب صبوح
ورنه گر بشنود آه سحرم باز آيد (حافظ )

در خانه جهد مهلت ندهد
او بس نكند پس من چه كنم
از ساغر او گيجست سرم
از ديدن او جانست تنم ( مولانا )


جرعه جام برين تخت روان افشانم
غلغل چنگ درين گنبد مينا فكنم ( حافظ )

تنگست برو هر هفت فلك
چون مي رود او در پيرهنم ( مولانا )


چنگ در غلغله آيد كه كجا شد منكر
جام در قهقهه آيد كه كجا شد مناع ( حافظ )


از شیره او من شیر دلم
در عربده‌اش شیرین سخنم ( مولانا )


بس كه در پرده چنگ گفت سخن
ببرش موي تا نمويد باز( حافظ )


مي گفت كه تو در چنگ مني
من ساختمت چونت نزنم ( مولانا )


با دل خونين لب خندان بياور همچو جام
ني گرت زخمي رسد آيي چو چنگ اندر خروش( حافظ )


من چنگ تو ام بر هر رگ من
تو زخمه زني من تن تننم ( مولانا )



بردم ار ره ، دل حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزاي من بدنام چه خواهد بودن( حافظ )


حاصل... تو ز من دل بر نكني
دل نيست مرا من خود چه كنم ( محمد بلخی مولوی)

سفر به دوره دنیا با تصویر ۱۲






در حال حاضر و فقط حال حاضر


ما میخواهیم امکاناتی که در حال حاضر در اختیار داریم، پیدا کنیم (   ما باید امکاناتی که در حال حاضر هست رو در نظر بگیریم)
فایده ای نداره که فکر کنیم، چیزی که ما امروز داریم همونی هست که در گذشته وجود داشته( اول اینکه نمی تونیم بگیم این چیزی که امروز داریم درست همونی ست که در گذشته وجود داشته، این شک اول) اینکه امروز رو ول کنیم و فقط به گذشته بچسبیم، کار بیهوده‌ای است
حال حاضر، یعنی‌ دقیقا همین لحظه که توش هستیم
هیچ چیز مرموزی توش نیست
فقط "الان" ..... خیلی‌ ساده و پوست کنده
 و وقتی‌ زمان حال را یافتی و حسش کردی، در نتیجه بینشی که به دست می‌آوری، یک بینش واقعی‌ ست
بینشی که مرتباً از واقعیت تاثیر می‌گیرد
گام به گام، پله به پله
مدام و پیوسته
به این ترتیب، همیشه یک حس دقیق و شگفت انگیز را تجربه خواهیم کرد
ولی‌ وقتی‌ به خاطر رنجی‌ که در زمان حال داریم، از فکر امروزمان بگذریم
لاجرم یا به گذشته برمی‌گردیم و یا فقط به فکر آینده هستیم
در زمان حال بودن باعث توجه ما به 
امکاناتی است که در زندگیمان وجود دارد
و بهره برداری از آنها باعث میشود که از زندگی‌ سرشار شویم.