اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۱
Ryan McGinley
رایان مکگینلی، عکاس آمریکایی است که در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۷۷ متولّد شده و از سال ۱۹۹۸ هنر عکاسی را شروع کرده است. در سنّ ۲۵ سالگی موفق شد به عنوان جوانترین هنرمند در موزهٔ هنر آمریکایی ویدتنی، غرفهٔ خود را به تنهایی دایر کند. همچنین در سال ۲۰۰۳ توسط مجله عکاسی آمریکا به عنوان بهترین عکاس معرفی شد. در سال ۲۰۰۷ جایزه بهترین عکاس جوان را از مرکز بینالمللی عکاسان گرفت.
امروزه فقط حرفهای احمقانه بی خطرند
راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می کنم
امروزه فقط حرفهای احمقانه بی خطرند
گره بر ابرو نداشتن، از بی احساسی خبر می دهد،
و آنکه می خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است.
این چه زمانه ایست که
حرف زدن از درختان عین جنایت است وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!
کسی که آرام به راه خود می رود گناهکار است
زیرا دوستانی که در تنگنا هستند
دیگر به او دسترسی ندارند.
این درست است
من هنوز رزق و روزی دارم
اما باور کنید
این تنها از روی تصادف است
هیچ قرار نیست از کاری که می کنم نان و آبی برسد
اگر بخت و اقبال پشت کند، کارم ساخته است.
به من می گویند: بخور، بنوش و از آنچه داری شاد باش
اما چطور می توان خورد و نوشید
وقتی خوراکم را از چنگ گرسنه ای بیرون کشیده ام
و به جام آبم تشنه ای مستحق تر است .
اما باز هم می خورم و مینوشم
من هم دلم می خواهد که خردمند باشم
در کتابهای قدیمی آدم خردمند را چنین تعریف کرده اند:
از آشوب زمانه دوری گرفتن و این عمر کوتاه را
بی وحشت سپری کردن
بدی را با نیکی پاسخ دادن
آرزوها را یکایک به نسیان سپردن
این است خردمندی
اما این کارها بر نمی آید از من
راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می کنم.
برتولت برشت
امروزه فقط حرفهای احمقانه بی خطرند
گره بر ابرو نداشتن، از بی احساسی خبر می دهد،
و آنکه می خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است.
این چه زمانه ایست که
حرف زدن از درختان عین جنایت است وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!
کسی که آرام به راه خود می رود گناهکار است
زیرا دوستانی که در تنگنا هستند
دیگر به او دسترسی ندارند.
این درست است
من هنوز رزق و روزی دارم
اما باور کنید
این تنها از روی تصادف است
هیچ قرار نیست از کاری که می کنم نان و آبی برسد
اگر بخت و اقبال پشت کند، کارم ساخته است.
به من می گویند: بخور، بنوش و از آنچه داری شاد باش
اما چطور می توان خورد و نوشید
وقتی خوراکم را از چنگ گرسنه ای بیرون کشیده ام
و به جام آبم تشنه ای مستحق تر است .
اما باز هم می خورم و مینوشم
من هم دلم می خواهد که خردمند باشم
در کتابهای قدیمی آدم خردمند را چنین تعریف کرده اند:
از آشوب زمانه دوری گرفتن و این عمر کوتاه را
بی وحشت سپری کردن
بدی را با نیکی پاسخ دادن
آرزوها را یکایک به نسیان سپردن
این است خردمندی
اما این کارها بر نمی آید از من
راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می کنم.
برتولت برشت
میان من و آفتاب حایل نشو
یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری رفت و چارهای خواست و گفت: که روز و شب به خدمت سلطان مشغولم و به لطفش امیدوار و از خشمش ترسان.
ذوالنون گریست و گفت: اگر من خدا را آنچنان که تو سلطان را میپرستی، میپرستیدم، از جمله رستگاران بودم.
گر نه امید و بیم و راحت و رنج
پای درویش بر فلک بودی ( درویش آزاده و فارغ از تعلقات دنیوی، جایگاهی در فلک دارد)
ور وزیر از خدا بترسیدی
همچنان کز ملک، ملک بودی ( اگر وزیر همانقدر که از ملک ( پادشاه) میترسید از خدا میترسید، به مقام ملک ( فرشته) میرسید. بر طبق عقیده صوفیان، انسان وقتی به مرحله کامل انسانی برسد، به شکل ملک در خواهد آمد.
گلستان سعدی، باب اول ، حکایت ۲۹
ذوالنون مصری از عرفای نیمهٔ قرن سوم و از موسسان مکتب فلسفی تصوف بوده است.
این حکایت منو یاد مداحین و نوکران حقیر خامنهای میاندازد که روز و شب به خدمت این پیر خرفت مشغولند، زیرا که به لطف او و رسیدن به لفت و لیسی امیدوارند و از خشمش میترسند، چرا که میدانند اگر مورد خشم او واقع شوند دیگر نوکران ترتیب آنها را خواهند داد.( این نوکران اگر اتفاق میکردند، و دوره هم جمع میشدند و اتحاد میکردند و هر چه دستور میگرفتند انجام نمیدادند، میتوانستند به جای نوکری، آقایی کنند، منتها وقتی عقل نباشد، جون در عذاب و تن در خدمت و نوکری ایست.)
ذوالنون گریست و گفت: اگر من خدا را آنچنان که تو سلطان را میپرستی، میپرستیدم، از جمله رستگاران بودم.
گر نه امید و بیم و راحت و رنج
پای درویش بر فلک بودی ( درویش آزاده و فارغ از تعلقات دنیوی، جایگاهی در فلک دارد)
ور وزیر از خدا بترسیدی
همچنان کز ملک، ملک بودی ( اگر وزیر همانقدر که از ملک ( پادشاه) میترسید از خدا میترسید، به مقام ملک ( فرشته) میرسید. بر طبق عقیده صوفیان، انسان وقتی به مرحله کامل انسانی برسد، به شکل ملک در خواهد آمد.
گلستان سعدی، باب اول ، حکایت ۲۹
ذوالنون مصری از عرفای نیمهٔ قرن سوم و از موسسان مکتب فلسفی تصوف بوده است.
این حکایت منو یاد مداحین و نوکران حقیر خامنهای میاندازد که روز و شب به خدمت این پیر خرفت مشغولند، زیرا که به لطف او و رسیدن به لفت و لیسی امیدوارند و از خشمش میترسند، چرا که میدانند اگر مورد خشم او واقع شوند دیگر نوکران ترتیب آنها را خواهند داد.( این نوکران اگر اتفاق میکردند، و دوره هم جمع میشدند و اتحاد میکردند و هر چه دستور میگرفتند انجام نمیدادند، میتوانستند به جای نوکری، آقایی کنند، منتها وقتی عقل نباشد، جون در عذاب و تن در خدمت و نوکری ایست.)
اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۱
رولت روسی .......Russian roulette
رولت روسی یک بازی شرطی است که طی آن شرکت کنندگان یک گلوله در هفتتیری با ظرفیتی از یک تا پنج گلوله و معمولاً ششگلوله قرار میدهند و بقیه را خالی میگذارند. سپس خشاب چندینبار چرخانده میشود تا نتوان فهمید گلوله کجاست. سپس لولهٔ هفتتیر را بر روی شقیقه خود میگذارند ماشه را میکشند.
عبارت «رولت روسی» نخستینبار توسط نویسندهای آمریکایی در ۱۹۳۷م. به کار رفت. در حالت کلاسیک پس از هر بار فشردن ماشه (و دادن هفتتیر به نفر بعد) خشاب دوباره چرخانده میشود. در این حالت احتمال شلیکشدن گلوله در هر دست، یکششم یا تقریبا ۱۶٫۶۷ درصد است. در نوع دیگر که پس از هر بار فشردن ماشه خشاب چرخانده نمیشود، هر بار احتمال اینکه با فشردن ماشه گلوله شلیک بشود طبق قوانین احتمال بدینترتیب افزایش مییابد:
مرحله احتمال شلیکشدن گلوله
۱ ۱/۶ = ۱٫۰(۶) = ۱۶,(۶)٪
۲ ۱/۵ = ۰٫۲ = ۲۰٪
۳ ۱/۴ = ۰٫۲۵ = ۲۵٪
۴ ۱/۳ = ۰,(۳) = ۳۳,(۳)٪
۵ ۱/۲ = ۰,۵ = ۵۰٪
۶ ۱/۱ = ۱ = ۱۰۰٪
دلیل این بازی میتواند بسیار متنوع باشد. از نشان دادن شجاعت گرفته تا بیحوصلگی یا میل به خودکشی یا حتی قمار، یا شکنجه.
در فیلم آمریکایی شکارچی گوزن ( The Deer Hunter) به کارگردانی مایکل چیمینو که کمپانی یونیورسال در سال ۱۹۷۸ ساخت، بخشی از فیلم به این ماجرا اختصاص داده شده است. صحنه رولت روسی در این فیلم، تمامی فیلم را تحت شعاع خود قرارد داده و آشنای اکثر مردم دنیا با این بازی روسی، از همین فیلم ناشی میشود. رابرت دنیرو در این فیلم بازی برجستهای را به نمایش گذاشته است.
دسته گلها از عشق میمیرند
بر کنارههای رود
شب را بنگرید که در آب غوطه میخورد
و بر پستانهای لولیتا
دستهگلها از عشق میمیرند
دسته گلها ازعشق میمیرند
برفراز پلهای اسفندماه
شب عریان به آوازی بم خواناست
تن میشوید لولیتا
درآب ِ شور و سنبل ِ رومی
دستهگلها ازعشق میمیرند
شب ِ انیسون و نقره
بر بامهای شهر میدرخشد
نقره آبهای آینهوار و
انیسون ِ رانهای سپید تو
دسته گلها ازعشق میمیرند.
نغمه -فدريکو گارسيا لورکا
اردیبهشت ۱۷، ۱۳۹۱
دنیا در سال ۱۳۵۷ خورشیدی برابر با سال ۱۹۷۹ میلادی
دنیا در سال ۱۹۷۹ میلادی برابر با سال ۱۳۵۷ خورشیدی، سالی که ایرانیها به گفته دکتر شفا، خودکشی دسته جمعی کردند، چگونه جایی بود؟
در این سال دنیا جای متفاوتی بود.
- در سال ۱۹۷۹ هنوز اینترنت وجود نداشت.
- خمینی از طرف دستگاههای امنیتی غربی و با کمک تروریستهای پلستینی و ترک داعشی، پروژه نابودی کهنترین کشور و مادر تمدن دنیا را رقم زد و شورای به اصطلاح انقلاب اسلامی را تأسیس کرد که هدفش از هم پاچیدن ایران از طریق نابودی تمامی زیر ساختهای ایرانی و کشتار و بیرون راندن تمامی ایرانیان میهندوستی بود که جرات داشتند بر ضدّ او سخن بگویند و سپردن کشور به اروپاییها بدون دردسر و براحتی از طریق جایگزینی حکومت داعشی که بر اساس توحش و شریعت بود بجای تمدن جهان شمول و انسان ساز پارسی.
در این سال ایران تبدیل به زندان بزرگی شد که زندانیان آن به زندان ابد با اعمال شاقه محکومند و حتی اجازه ندارند برای جامه و تن پوش خود تصمیم بگیرند.
- فیلم کرامر بر علیه کرامر پر فروشترین فیلم سال بود، و در آن سال جایزه اسکار را گرفت.
- دی وی دی هنوز بوجود نیامده بود، و مردم برای تماشای فیلم، به سینما میرفتند و نمیتوانستند آن را آنلاین ببینند و یا آنرا دانلود کنند. سالن سینما با صندلیهای مرتب و شماره گذاری شده، خنده، هیجان، احساسات دست جمعی، و مهمتر از همه، فیلم بدون افکتهای ۳د کامپیوتری ساخته میشد و تمام اینها، فضایی جذاب را برای تماشای فیلم در اختیار مردم میگذاشت، فضایی که امروز دیگر اثری از آن نیست. همچنین کتاب نیز دیجیتالی خوانده نمیشد و مردم کتابخوان، آنرا در دست گرفته و میخواندند. و پر فروشترین کتاب در آمریکا کتابی به نام دایره از اقای رابرت لودلوم بود. ( Matarese Circle by Robert Ludlum ).
در این سال ایالت اوهایو مبلغ ۶۷۵ هزار دلار را به بازماندگان کشتار دانشگاه کنت پرداخت کرد.
کشتار دانشگاه کنت به واقعهای گفته میشود که طی آن، با تیراندازی گارد ملی آمریکا بسمت دانشجویان معترض بجنگ وحشیانه آمریکا و انگلیس بر ضدّ ملت ویتنام، در دانشگاه ایالتی کنت در شهر کنت در ایالت اوهایو، تعدادی دانشجو کشته و مجروح شدند. در بهار سال ۱۹۷۰ میلادی، نیروهای آمریکا و ویتنام جنوبی به مخفیگاههای نیروهای ویتنام شمالی در کامبوج حمله کردند و هزاران ویتنامی اسیر را دست بسته به رگبار بسته و کشتار نمودند. این جنایت جنگی و ضدّ بشری امریکایی و انگلیسی و فرانسوی ها اعتراضات گستردهای را در آمریکا بدنبال داشت. یکی از این اعتراضات در تاریخ ۴ مه ۱۹۷۰ میلادی در داشنگاه کنت بود که با شلیک گلوله سربازان گارد ملی اوهایو بسمت حدود ۲۰۰۰ دانشجوی معترض بطرزی فجیع خاتمه یافت. در این تیراندازی ۴ دانشجو کشته و ۹ تن زخمی شدند. این واقعه، موجب اغتشاشات و اعتصابات گسترده در بسیاری از دانشگاههای آمریکا شد
در دادگاههایی که بعد از این حادثه تشکیل گشت، همه متهمان (سربازان گارد ملی و فرماندار اوهایو) از تمام اتهامات تبرئه شدند.
مِری-ان وکیو (Mary Ann Vecchio) در حال شیون کشیدن بر سر جنازه جفری میلر (Jeffrey Miller) که در جریان تیراندازی در دانشگاه کنت توسط نیروهای حکومتی آمریکا در محوطه دانشگاه بقتل رسید. (۴ مه ۱۹۷۰ میلادی)
عکسی که جایزه پولیتزر را برای عکاس آن جان فیلو به ارمغان آورد.
در این سال، ویتنام ، سقوط پنوم پن، و سقوط رژیم ٔپل پوت را اعلام و ٔپل پوت و خمرهای سرخ عقب نشینی کردند.
پل پوت
آمریکا و چین روابط دیپلماتیک و دوستانه برقرار کردند.
برای اولین بار، اعلام شد که سیّاره پلوتون در مدار نپتون قرار دارد.
کشور در حال از هم پچیدگی انگلیس برای جذب توریست و درامد ناشی از آن اولین ساحل لختیها را ساخت.
اولین فاجعه جدی هستهای دنیا در آمریکا رخ داد. حادثه اتمی تری مایل آیلند بدترین حادثه اتمی آمریکا و نخستین فاجعه راکتورهای هستهای دنیا (پیش از حادثه چرنوبیل) است که در ۲۸ مارس ۱۹۷۹ میلادی در تری مایل آیلند آمریکا اتفاق افتاد. در این حادثه بخشی از هسته اصلی واحد ۲ در نیروگاه تری مایل آیلند در ایالت پنسیلوانیا در آمریکا ذوب شد که باعث نشت ۳ میلیون کوری گاز رادیواکتیو به بیرون از نیروگاه گردید. در پی این حادثه حدود ۱۴۰٬۰۰۰ نفر از اهالی منطقه خانههای خود را ترک کردند. پس از حادثه تری مایلی آیلند، ساخت نیروگاههای هستهای برای مدتی در آمریکا متوقف شد.
در ۹ ماه می، یک بمب در دانشگاه صنعتی شمال غربی( Northwestern University ) آمریکا منفجر میشود و در ۱۵ نوامبر همین سال بمب دیگری در هواپیمای بوئینگ ۷۲۷، پرواز ۴۴۴، از شیکاگو به مقصد واشنگتن دی سی کشف میشود که این بمب قبل از انفجار، خنثی میگردد.
مجسمه آلبرت انیشتن در آکادمی ملی علوم در واشنگتن دی سی پرده برداری میشود.
جو کلارک (Joe Clark) شانزدهمین و جوانترین نخست وزیر کانادا میشود
جیمی کارتر و لئونید برژنف در وین موافقت نامه سالت ۲ ( SALT II ) را امضا میکنند.
سالت ۱:
گفتوگوی محدودسازی جنگافزار راهبردی، سالت ۱ (Strategic Arms Limitations I) در ۲۶ مه ۱۹۷۲ میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی به امضا رسید. بر اساس این توافقنامه، در برابر پذیرش تعهد متقابل مبنی بر کاهش تولید موشکهای ضد موشک (ABM) شمار موشکهای بالستیک اتحاد شوروی حداکثر ۱۶۰۰ موشک و برای آمریکا حداکثر ۱۰۵۴ موشک در نظر گرفته شد.
جرالد فورد و لئونید برژنف در حال امضاء بخشنامه مشترک پیمان سالت در ولادیوستوک، ۲۳ نوامبر ۱۹۷۴.
قرارداد سالت ۱ به امضای لئونید برژنف رهبر اتحاد شوروی و جرالد فورد رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا رسید. قرارداد سالت ۲ در سال ۱۹۷۹ امضا اما هیچگاه اجرا نشد.
سالت ۲:
در ۲۴ ژوئن ۱۹۷۹ گفتوگوی جدید محدودسازی جنگافزار راهبردی، سالت ۲ میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی به امضا رسید. این قرارداد را لئونید برژنف رهبر اتحاد شوروی و جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در وین امضا کردند.
بر پایه این قرارداد تعداد موشکهای راهبردی با چند کلاهک دو کشور به ۱۳۲۰ فروند کاهش یافت و اتحاد شوروی متعهد شد ۲۰۰ فروند از این موشکها را نابود کند. آمریکا نیز قول داد آزمایش موشکهای کروز با برد بیشتر از ۶۰۰ کیلومتر را متوقف کند.
این قرارداد در ادامه قرارداد سالت ۱ بود اما به دلیل مخالفتهای داخلی در آمریکا و در پی حمله شوروی به افغانستان کنگره ایالات متحده آمریکا از تصویب آن سرباز زد.
۱۵ اکتبر ۱۹۷۹، دوشنبه سیاه در مالتا اتفاق افتاد. ( یک گروه سیاسی، دفتر یکی از شعبات روزنامه تایم در مالتا را آتش زدن، در حالی که یک مصاحبه سیاسی در آن انجام میشد)
اروپا اولین موشک نظامی خود به نام آریان را بفضا پرتاب کرد.
آریان نام یک سری از وسایل پرتاب یکبارمصرف موشکهای فضایی نظامی اروپایی است.
نهاد مسئول امور پرتاب موشکهای فضایی آریان .... آریان اسپیس (Arianespace) نام دارد. این نهاد موشکهای آریان را از مرکز فضایی گویان (Centre Spatial Guyanais) در کورو واقع فرانسه در قاره آمریکای جنوبی پرتاب میکند زیرا نزدیکی آن مکان به خط استوا مزیتهای زیادی برای پرتاب بهتر بدست میدهد.
پیشنهاد ساخت خانواده موشکهای فضایی آریان نخستین بار توسط فرانسه در سال ۱۹۷۳ میلادی مطرح شد و پس از مذاکراتی بین فرانسه، انگلیس و آلمان، پیشنهاد فرانسه پذیرفته شد و پروژه آغاز گشت.
خانواده آریان:
خانواده موشکهای فضایی آریان دارای ۵ عضو است:
آریان ۱: اولین پرواز موفق در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ میلادی
آریان ۲: اولین پرواز موفق در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۷ میلادی (نخستین پرتاب موشکهای سری آریان ۲ در ۳۰ ماه مه ۱۹۸۶ با شکست مواجه شد).
آریان ۳: اولین پرواز موفق در ۴ اوت ۱۹۸۴ میلادی
آریان ۴: اولین پرواز موفق در ۱۵ ژوئن ۱۹۸۸ میلادی
آریان ۵: اولین پرواز موفق در ۳۰ اکتبر ۱۹۹۷ میلادی
روی هم رفته، خانواده موشکهای فضایی آریان ۴ و آریان ۵ از قابل اطمینانترین پرتابههای فضایی موجود در جهان هستند. تا ژانویه ۲۰۰۶، این موشکها جمعا ۲۷۱ ماهواره را در طی ۱۶۹ پرتاب در مدار زمین قرار دادهاند.
مدل بهبود داده شده آریان ۵ موسوم به Ariane 5-ECA توانایی حمل بیش از ۹ تن بار به مدار زمین را دارا است.
اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد و این کشور را تحت اشغال خود درآورد.
جنگ شوروی در افغانستان نبرد نظامی تقریباً ده سالهای بین ارتش شوروی و مجاهدین مسلمان در افغانستان بود. تاریخ رسمی شروع جنگ را معمولاً کریسمس سال ۱۹۷۹ (۲۵ دسامبر ۱۹۷۹) میدانند. نیروهای شوروی بین ۱۵ مه ۱۹۸۸ تا ۲ فوریه ۱۹۸۹ منطقه را تخلیه کردند. به طوری که ۱۵ فوریه ۱۹۸۹ روزی بود که شوروی رسما اعلام کرد همهٔ نیروهایش از افغانستان خارج شدهاند. در اصطلاح سیاسی جنگ شوروی در افغانستان به جنگ ویتنام شوروی تشبیه شده است.
- قانون یک بچه در چین اجرا شد. سیاست تنظیم خانواده بر اساس هر زوج ازدواج کرده اجازه داشتن تنها یک بچه را دارند، در کشور چین، به قانون تبدیل شد. و از این سال به بعد هیچ خانوادهای در چین نمیتواند صاحب دو بچه یا بیشتر باشد.( One Child Policy in China )
این اتفاقات و حوادث در همان سالی اتفاق افتاد که ایران آباد و ثروتمند ما بدست تروریستهای ترک و عرب گرسنه و مزدور اسرائیل و غرب افتاد و ملت و کشور عزیز ما سفر به قهقرا و نابودی را شروع کرد. یک نگاه اجمالی به رشد و پیشرفت کشورها و مردم دنیا، چه از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و چه از نظر فکری، در این ۳۳ سال گذشته، ما را با این واقعیت تلخ رو برو میسازد که "باختیم" و جبران این سالها تقریبا امکان ناپذیر است. چراکه کشورها از نظر تکنولوژی بقدری پیشرفت کرده اند که رسیدن به آنها - با سرعتی که هر روز بیشتر هم میشود- بسیار ناممکن بنظر میرسد. ولی با این حال، این چالش آنچنان دغدغه برانگیز نیست و آنچنان هم جبران ناپذیر نمیباشد. مطلبی که تاحد دردناکی آزار دهنده و رنج آور است و بدست آوردنش با پول امکان پذیر نیست و فقط و فقط به زمان طولانی نیازمند و به زمان بستگی تنگاتنگی دارد، مساله فرهنگی و رشد فکری ملتها است که در ایران منجمد شده است. در حالیکه مردم دنیا همان مردم ۳۳ سال پیش نیستند و بیشتر ملتها از نظر فکری و فرهنگی متحول شدهاند و تقریبا در سطحی بالا بسر میبرند، مردم ایران مجبورند در سطح فکری اعراب جاهل زندگی کنند و از هر نوع آبادی و آبادانی و عمران مادی و معنوی دور نگاه داشته و حتی فکر کردن به رشد و پیشرفت ایران، بعنوان مجازات برای آنها در نظر گرفته شود. و لباسی که در طول تاریخ به تن یک بچه هم تنگ شده است را به بر کنند. دریغا که ایران در مدت ۳۳ سال هم ویران شد و هم کنام شغالان و مهجوران و این دگردیسی و سفر بعقب، همچنان ادامه دارد.
اینچنین می گذرد روز و روزگار من
من زندگی را دوست دارم ولی
از زندگی دوباره می ترسم
دین را دوست دارم
ولی از ملاها می ترسم
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم
اینچنین می گذرد روز و روزگار من
من می ترسم
پس هستم.
اعتراف - حسین پناهی
اشتراک در:
پستها (Atom)