در مسجد جامع شهر دمشق ، در كنار مرقد يحيى پيغمبر به عبادت و راز و نياز مشغول بودم ، ناگاه ديدم يكى از شاهان عرب كه به ظلم و ستم شهرت داشت براى زيارت قبر يحيى به آنجا آمد و دست به دعا برداشت و حاجت خود را از خدا خواست .
درويش و غنى بنده اين خاك درند
آنان كه غنى ترند محتاجترند
پس از دعا به من رو كرد و گفت : از آنجا که درویشی بلند مرتبه هستی و نفست حق است، نصیحتی به من بگو که به کارم بیاید ، که دشمنی سخت به من روی آورده و از گزندش در هراسم.
گفتم : به ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی
به بازوان توانا و قوت سر دست
خطاست پنجه ی مسکین ناتوان بشکست
نترسد آنکه بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای در آید، کسش نگیرد دست ؟ ( آنکه به مظلومان و افتادگان رحم نمیکند، از این نمیترسد که وقتی افتاده شد، کسی بهش رحم نکند؟
هر آنکه تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست ( دماغ بیهده پخت = خیال و فکر باطل و بی فایده کرد )
ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده
و گر تو میندهی داد ، روز دادی هست ( بدان که روز داد و عدالت خواهی هم هست و ظالمتر و قویتر از تو خواهند آمد، و بر تو همانی خواهند کرد که با دیگران کردی )
داد ، در ریشه پهلوی، دات یعنی حق و قانون و عدالت است و چون برای گرفتن حق، هیاهو و گفت و شنید لازم است از این روبه طور مجاز داد را در معنی مرادف فریاد هم به کار برده اند.
بنی آدم اعضا ی یک پیکرند ..... که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار ..... دگر عضو ها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی ..... نشاید که نامت نهند آدمی
بنی آدم از آن جهت اعضای یک پیکرند که در خلقت از یک گوهر ( نفس واحده ) بوجود آمده اند.
پیدا است که نفس واحد، بر وحدت پیکر دلالت میکند و همهٔ فرزندان آدم، اعضای یک پیکر میشوند.
گلستان سعدی ، باب اول، حکایت دهم
درويش و غنى بنده اين خاك درند
آنان كه غنى ترند محتاجترند
پس از دعا به من رو كرد و گفت : از آنجا که درویشی بلند مرتبه هستی و نفست حق است، نصیحتی به من بگو که به کارم بیاید ، که دشمنی سخت به من روی آورده و از گزندش در هراسم.
گفتم : به ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی
به بازوان توانا و قوت سر دست
خطاست پنجه ی مسکین ناتوان بشکست
نترسد آنکه بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای در آید، کسش نگیرد دست ؟ ( آنکه به مظلومان و افتادگان رحم نمیکند، از این نمیترسد که وقتی افتاده شد، کسی بهش رحم نکند؟
هر آنکه تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست ( دماغ بیهده پخت = خیال و فکر باطل و بی فایده کرد )
ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده
و گر تو میندهی داد ، روز دادی هست ( بدان که روز داد و عدالت خواهی هم هست و ظالمتر و قویتر از تو خواهند آمد، و بر تو همانی خواهند کرد که با دیگران کردی )
داد ، در ریشه پهلوی، دات یعنی حق و قانون و عدالت است و چون برای گرفتن حق، هیاهو و گفت و شنید لازم است از این روبه طور مجاز داد را در معنی مرادف فریاد هم به کار برده اند.
بنی آدم اعضا ی یک پیکرند ..... که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار ..... دگر عضو ها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی ..... نشاید که نامت نهند آدمی
بنی آدم از آن جهت اعضای یک پیکرند که در خلقت از یک گوهر ( نفس واحده ) بوجود آمده اند.
پیدا است که نفس واحد، بر وحدت پیکر دلالت میکند و همهٔ فرزندان آدم، اعضای یک پیکر میشوند.
گلستان سعدی ، باب اول، حکایت دهم
یحیی یکی از پیغمبران بنی اسراییل و پسر خاله عیسی و فرزند زکریا است. خداوند در زمان پیری زکریا، هنگامی که زنش نازا بود یحیی را از همان زن بوی اعطاء فرمود. قصه ی تولد یحیی در سوره ی آل عمران و سوره ی مریم و چند جای دیگر از قرآن مذکور است. یحیی حضرت عیسی را تعمید داد و از این رو به یحیی تعمید دهنده معروف است. وی در سی و دو سال بعد از میلاد کشته شد زیرا هیرودس را از رابطه ی نامشروع با هیرودییا منع کرده بود و سالومه دختر هیرودییا به پاداش رقص خوش آیند خویش از هیرودس سر یحیی را خواست و بهمن جهت یحیی مقتول گردید. نام مسیحی یحیی، یوحنا است که مردم فرانسه او را ژان مینامند. مسلم نیست که آرامگاه یحیی در جامع دمشق باشد ولی در این محل کلیسایی به نام یوحنای مقدس به امر آنتوان پرهیزکار ، امپراتور روم ( ۱۶۱- ۱۳۸ م ) ساخته شده بود . بر بالین تربت یحیی معتکف بودم یعنی بر مزار یحیی به زیارت رفته بودم.