نمایش پستها با برچسب یلدا. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب یلدا. نمایش همه پستها
دی ۰۱، ۱۴۰۲
پریشان بر صباح عید دارد شام یلدا را
بتم بر طلعت خود شانه زد زلف چلیپا را
پریشان بر صباح عید دارد شام یلدا را
خیال قد جانان در دل سوزان و حیرانم
که ترسم آتش دوزخ بسوزد نخل طوبا را
بهار آمد بیا ساقی به رغم چرخ مینایی
وبال گردن زاهد بریزان خون مینا را.
دل شيدا، شهرام ناظرى
دی ۰۱، ۱۴۰۰
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
هر که مجموع نباشد بتماشا نرود
يار با يار سفرکرده به تنها نرود
باد آسايش گيتی نزند بر دل ريش
صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود
بر دل آويختگان عرصه عالم تنگست
کان که جایی بگل افتاد دگر جا نرود
هرگز انديشه يار از دل ديوانه عشق
بتماشای گل و سبزه و صحرا نرود
بسر خار مغيلان بروم با تو چنان
به ارادت که يکی بر سر ديبا نرود
با همه رفتن زيبای تذرو اندر باغ
که بشوخی برود پيش تو زيبا نرود
گر تو ای تخت سليمان بسر ما زين دست
رفت خواهی عجب ار مورچه در پا نرود
باغبانان بشب از زحمت بلبل چونند
که در ايام گل از باغچه غوغا نرود
همه عالم سخنم رفت و بگوشت نرسيد
آری آنجا که تو باشی سخن ما نرود
هرکه ما را بنصيحت ز تو ميپيچد
روی گو بشمشير که عاشق بمدارا نرود
ماه رخسار بپوشی تو بت يغمايی
تا دل خلقی از اين شهر به يغما نرود
گوهر قيمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست بدريا نرود
سعديا بارکش و يار فراموش مکن
مهر وامق بجفا کردن عذرا نرود.
سعدی کبیر
آذر ۳۰، ۱۴۰۰
هرکه بمیخانه رفت بیخبر آید
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست بکاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی بدرآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که درگذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل ببر آید
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه بمیخانه رفت بیخبر آید.
حافظ کبیر
Niosha Nafei Jamali dancing to Shabe Toolani by Ali Molaei, From Yalda night
شب دراز است و شادی برجا و بجا
شب رفت و حدیث ما بپایان نرسید
شب را چه گنه حدیث ما بود دراز
شب چله بزرگ بر تمامی هم میهنان گرامیم و تمامی پارسایان گیتی و باورمندان نور و گرما، فرخنده و شاد باد
دی ۰۱، ۱۳۹۹
آذر ۳۰، ۱۳۹۶
کافی است انار دلت ترک بخورد
لیلی زیر درخت انار نشست
درخت انار عاشق شد
گل داد، سرخ سرخ
گلها انار شد، داغ داغ
هر انار هزار تا دانه داشت
دانه ها عاشق بودند
دانه ها توی انار جا نمیشدند
انار کوچک بود
دانه ها ترکیدند
انار ترک برداشت
خون انار روی دست لیلی چکید
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید
مجنون به لیلی اش رسید
راز رسیدن فقط همین بود
کافی است انار دلت ترک بخورد.
کوروش یغمایی... شب یلدا
آبان ۰۱، ۱۳۹۶
آذر ۳۰، ۱۳۹۳
تقسیم شادی در شب یلدا
در کشور اشغال شده از طرف خونینترین دشمنان، حرکتی زیبا از جوانان ایران برای برگزاری جشن شب چله تقسیم شادی بین مردم تهران.همگی جوان هستند، کنار هم جمع میشوند و پاکتها را از انار و آجیل و شکلات پر میکنند. با روبانهای رنگی در پاکتها را محکم میکنند. این کار را سه سال است که انجام می دهند، پیش از رسیدن بلندترین شب سال.
دوست ندارند اسمشان در گزارش بیاید: «این یک کار جمعی است که بانیانی زیادی دارد و همه در این برنامه سهم دارند. دوست نداریم فقط به اسم ما تمام شود.»
ایده اولیه در ذهن خودشان شکل نگرفته و از یک موسسه حمایت از حقوق کودکان کار بوده است. سال اول انها از طریق فیس بوک با موسسه حامی کودکان کار که این ایده را داده بود، همکاری میکنند و بستههایی را برای بچههای کار تهیه میکنند. بستههایی شامل کلاه و شال گردن، کتاب و آجیل و انار. آنها جدای از این بستهها، ۵۵ بسته هم شامل انار و آجیل خودشان به شکل جداگانه تهیه میکنند. سال گذشته دیگر از گروه حامی کودکان کار خبری نمی شود. آنها تصمیم میگیرند خودشان راه را ادامه دهند. هر کدام از آشناهایی که دارند، کمک میگیرند و ۳۰۳ بسته تهیه میکنند. هر بسته شامل انار و سیب و اجیل و شکلات است که همراه یک وعده غذای گرم توزیع میشود. برای امسال هم وسایل ۴۰۰ بسته را خریده اند: «این بستهها میان کارتنخواب ها، زباله گردها، دستفروشان، کارمندان شهرداری و حتی رانندگان اتوبوسها که مجبورند به خاطر کارشان شب را بیرون از خانه بگذرانند، تقسیم میشود.»
امسال به واسطه عکسهایی که در فیس بوک گذاشتهاند، متوجه شدهاند دو گروه دیگر موازی آنها در حال انجام همین کار است. قرار است یکی از گروهها به آنها بپیوندد. آن گروه هم سیصد بسته اماده کرده، با ذوق میگویند: « یعنی امسال ما ۷۰۰ پاکت داریم. بسته بندیهایمان هم یک شکل است.» یکی از گروهها قرار است منطقه غرب تهران را پوشش دهد و بقیه به سمت قسمتهای جنوبی و شرق تهران بروند: «خیلی از افرادی که پاکتها را میگیرند، غافلگیر میشوند و شادیشان بقدری ملموس است که دل ما راهم شاد می کند.»
خاطره شیرین هم کم ندارند. پارسال زمانی که یک بسته را به دست مردی که همه فکر و ذکرش فروش شاخه گل هایی بوده که در دست داشته، میرسانند، خیلی احساس خوشحالی میکنند. مرد روی پاکت را میخواند و چشمانش از ذوق برق میزند. اینقدر خوشحال میشود که یک دسته از گلهایش را به آنها میدهد و میگوید: «ممنونم که به یاد ما هم بودید.»
آنها میخواهند در شادی شب چله به یاد همه باشند. یاد همه آنهایی که در میان زباله ها، دنبال یک چیز به در بخور هستند، یاد همه رفتگرانی که در ساعت ارامش و خواب مردم تازه کارشان را شروع میکنند، یاد همه آنهایی که مشغول دستفروشی هستند و یاد همه آنهایی که در شب یلدا، دور از خانواده، در خیابانها هستند: « اغلب در کشور ما مردم در روزهای عزاداری به عنوان نذری احسان میکنند اما ما دلمان میخواست دیگران را در روز شادی شریک کنیم. یا به نوعی شادیهایمان را قسمت کنیم. بعضیها به ما میگویند که این پولها را میتوان جمع کرد و مشکل یک خانواده را حل کرد اما ما میخواهیم مردم را حتی به اندازه یک شب شاد کنیم. هر سال خیلی از دولت ها، میلیونها دلار خرج هزینه آتش بازی میکنند، فقط برای این که برای چند دقایق مردم را خوشحال کنند. ما هم هدف مان مثل آنهاست، میخواهیم آدمهای زیادی را به اندازه یک شب خوشحال کنیم.»
آنها همه خوراکیها را در پاکتهای کاغذی قرار داده اند و روی هر پاکت متنی دست نویس چسبانده شده است. متنی برای تبریک یلدا و تقسیم شادیها و احترام به طبیعت: «در این روزها که آدمها درگیرند و دورهم جمع شدن دلیل میخواهد، بهانهای بهتر از شب یلدا پیدا نمیشود. این بستهها فقط بهانهای است برای تقسیم شادیها. ما با انتخاب بستههای کاغذی به جای کیسههای پلاستیکی خواستیم به طبیعت احترام بگذاریم. شما هم به دیگران احترام بگذارید و زبالههای تولید شده از این بستهها را در سطل بازیافت بیندازید. یلدایتان مبارک. خوش بگذرد.»
سردار نقلی جانی عراقی ، فرماندار تهران برای دستگیری این جوانان، آن هم زیر یک ساعت! بشتابه!!
ایسنا
آذر ۳۰، ۱۳۹۱
آذر ۲۹، ۱۳۹۱
آذر ۲۸، ۱۳۹۱
یلدا جشنی آریایی با سابقهٔ ۶ هزار ساله
یلدا هزاران ساله جشنی آریایی
جشنی سپند و پر فروغ و گرم و زیبا
در آخرین شام بلند و سرد پاییز
یادآور اسطورههای مانده برجا
یلدا نماد زایش مهر ایزد نور
«میترا» خجسته ایزد نور سحرگاه
آیین او مهر و وداد وعهد و پیمان
تابان فروغ مینوی روشنگر راه
در شام یلدا سفرهای میگسترانم
از دانهها و میوههای سرخ ورنگین
چون تاج گلگون مینهم بر سفره خویش
در دانههای لعل فام نار شیرین
یک سرو زیبا در کنارش مینشانم
فرخ نمادی از کهن آیین دیرین
وان سرو سبز و تازه را آرایه سازم
با رشتههای نازک سیمین و زرین
آذر ۲۷، ۱۳۹۱
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست ,شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی
که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست
به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود
به اضطرار توان بود اگر شکیباییست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
مگر کسی که اسیر کمند زیباییست
قسمتی از غزل استاد سخن، سعدی کبیر
گذشت پائیز آمــد فصل سرما, سر آغازش شب زیبـــای یلدا
دراین فصل زمستان یکدلی به
محبت دوستی سیمـــــای یلدا
شب یلـــــدا عجب نیکو فتاده
به ماه دی که آید بوبـــی یلدا
در ایام گذشته کـــرسی عشق
بپا بـــــود از شب والای یلدا
بروی کرسی و سینی فراوان
عیان بود از صفا صد خوی یلدا
لحاف ومنقل وآتش بــخانه
نشسته دورهــم همسوی یلدا
زبرف وداستان راه مـــــانده
سخنها رفتــــه از سرمای یلدا
زسنجد آش کشک وقصه گفتن
بسی دریــــای قصه پای یلدا
زنو رسمی بپا از بهــــر فردا
صفا وخرمــــــی فردای یلدا
مبارک باد فصل بــرف وباران
بیٌمن نعمت دیمــــــای یلدا
مقدم شکـــر ایزد کن بعالم
ز حاصل پرثمـــر دارای یلدا.
منصور مقدم
محبت دوستی سیمـــــای یلدا
شب یلـــــدا عجب نیکو فتاده
به ماه دی که آید بوبـــی یلدا
در ایام گذشته کـــرسی عشق
بپا بـــــود از شب والای یلدا
بروی کرسی و سینی فراوان
عیان بود از صفا صد خوی یلدا
لحاف ومنقل وآتش بــخانه
نشسته دورهــم همسوی یلدا
زبرف وداستان راه مـــــانده
سخنها رفتــــه از سرمای یلدا
زسنجد آش کشک وقصه گفتن
بسی دریــــای قصه پای یلدا
زنو رسمی بپا از بهــــر فردا
صفا وخرمــــــی فردای یلدا
مبارک باد فصل بــرف وباران
بیٌمن نعمت دیمــــــای یلدا
مقدم شکـــر ایزد کن بعالم
ز حاصل پرثمـــر دارای یلدا.
منصور مقدم
اشتراک در:
پستها (Atom)