نمایش پستها با برچسب نکات مذهبی. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب نکات مذهبی. نمایش همه پستها
شهریور ۱۱، ۱۳۹۸
مرداد ۲۴، ۱۳۹۸
آلت پرستی در شرق آسيا
مهرجان العضو الذكري - القضيب - اليابان
یکی از مذاهب رایج در شرق آسیا ، پرستش آلت مردانه است. و مردم بسیاری در آنجا بصورت گسترده آلت مردانه را میپرسند. قبایل بربر ترک هم -پیش از این- تنها خدایی که میشناختند، همین آلت مردانه بود. (۱)
در ویدیو تهیه شده میتوان دید که حتی کودکان هم از این موضوع پیروی میکنند و در بعضی صحنهها ، مردم آلت مردانه را بصورت علم در آورده و ماننند روز عاشوراِ شیعیان و علم امام حسین در خیابان میچرخانند.
و کسانی که میخواهند حاجتِ خود را بگیرند ، رفته و صورتشان را به آلت مردانه میمالند! از نظر این مردم ، آویزان شدن شیعیان به قبرها و دخیل بستن آنان بضریحهای فلزی، و درخواست و طلب آرزو کردن بدین ترتیب، کاری بس مسخره، احمقانه و خنده دار است. و میپرسند مگر میشود از یک مرده درخواست کرد و انتظار داشت که حاجت کسی را برآورده سازد؟
درست همانگونه که یک شیعه با دیدن این ویدئو میخندد و مسخره میکند.
(۱)ترکها که در نقش غلام برای قبایل دیگر آدمکشی میکردند و هنوز هم میکنند، پس از پیوستن بقبایل عرب و انگل و ویکینگ و گل و حمله به شهرهای ایران و ورود بخاک امپراطوری پارسها، از قبایل دیگر دین و مذاهب وحشیها را بطور ناقص یاد گرفتند. و بوزینه وار تلقلید کرده و همچنان میکنند. این حمله بنام حمله اعراب و ترکها در ایران معروف است که در حدود ۲۰۰ سال پیش صورت گرفت. ولی به آن قدمت ۱۴۰۰ ساله میدهند تا تاریخ با شکوه ایرانیان را مخدوش ساخته تا افتخارات این تاریخ با شکوه باعث وطن پرستی ایرانیها نشود. چرا که از این امر واهمه دارند.;
این حملات ابتدا با انداختن چند جسد ترک و عرب و دیگر قبایل که توسط بیماریهای هولناک و مسری، نظیر طاعون سیاه و وبا از پا در آمده بودند، در بین مردم متمدن شهرهای آباد ایران و بمنظور آلوده و مریض ساختند ساکنان این شهر ها، شروع میشد، و پس از این لشگری از قبایل وحشی و بربر که بمرور زمان به این بیماریها عادت کرده و از آنها جان سالم بدر برده بودند، آنچنان وحشیانه به شهرها و مردم بیمار حمله میکردند که حتی سگها و گربهها هم از این حملات جان بدر نمیبردند. این داستان منجر به ازهمپاچی امپراطوری پارس ها، کشته شدن نادر شاه و روی کار آمدن قجرهای ترک در ایران شده و کشورهایی که امروزه عربی خوانده میشوند تماماً از ایران جدا گشته و به قبایل عرب سپرده شدند. بخش اروپایی امپراطوری پارسها هم دست انگلها و گلها و ویکینکگها افتاد.
تیر ۰۵، ۱۳۹۸
حماقتی به اسم دین
اولین اعترافی که آدم دیندار به ناتوانی خدای خود میکند، اعتقاد او به پیغمبر و داستانهای احمقانه وحی و کتاب مقدس و این مطالب است. آدم دیندار با اعتقاد به موجودیتِ پیغمبر- بطور مستقیم- اذعان دارد که خدایش در دو اصل اساسی ناتوان است:
۱- خدایش آدمی و یا مخلوقی را که خلق کرده ناقص و بدرد نخور است و ناچارا میبایستی او را توسط دیگری کامل نموده و براه آورد.
۲- خدای آدم دیندار، خود در براه آوردن و تصحیح اشتباهی که در خلقت انجام داده، ناتوان است و مثلا نمیتواند به روحی که خود در آدمی دمیده دستور دهد که کار زشت نکند و آدم باشد، بلکه حتما میبایستی یک مخلوق ناقص دیگر را ابتدا توسط یک فرشته به آگاهی برساند و سپس او را براه انداخته و دیگر ناقصان را تصحیح کند.
و صد البته، این خدا در مورد سرنوشت آن ناقصی که به زحمت و با فرستادن انواع و اقسام وحیها و فرشتهها براه انداخته، کاملا بی تفاوت است و او را رها میسازد تا دیگر ناقصان، او را تحت شکنجههای مخوف، و یا با خوراندن زهر به او و یا با افکندن او در آتش و دیگر مطالب وحشیانه بطرز فجیع بقتل برسانند. و نهایتا آن خدا بخاطر ظلمی که ناقصان انجام دادهند بخشم آمده و مانند یک پیرِ زن چیز سوخته میزند به سینه و در و دیوار.
و این تازه یک گوشه کوچک از عظمت حماقتی به اسم دین است.
مهر ۲۶، ۱۳۹۶
تصویر امام زمان بر اساس روایات و احادیث, کشیده شد... باز نشر
تصویری از امام زمان بر طبق مشخصاتی تعریف شده در روایات و احادیث.
مشخصات:
- قائم عليه السلام كسى است كه هر گاه خروج كند، در سن پيرى است اما سيماى جوان دارد، و آنچنان قدرت جسمى دارد كه دستش را به بزرگترين درخت روى زمين بياندازد، مى تواند آن را از ريشه بركند، و اگر در ميان كوهها صدايش را بلند كند سنگهاى كوهها قطعه قطعه گردند، عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام همراه اوست .”( كشف الغمه ، ج۳، ص ۴۴۵ اعلام الورى ، ص ۴۰۷)
- مهدى از ما خاندان است ، بلند پيشانى و بر آمده بينى است (كه وسط بينى اش برآمدگى دارد). (اثباة الهداة ، ج ۷، ص۱۸۵)
- بلند پيشانى و برآمده بينى ، سطبر شكم ، لاغر ران و در ران راستش ، خالى هست ، گشاده دندان مى باشد (اثباة الهداة ، ج۷، ص ۲۳۸).
- از بیدارى شبها، چهرهاش به زردى میگراید .
- بینى او بر آمدگى کمى پیداست چشمانش سیاه و ابروانش بهم پیوسته است و در وسط.
- میان دندانهایش گشاده و گوشت صورتش کم است.
(منبع)
- شیخ کلینی حدیثی را روایت مینماید که مدفوع ائمه بوی مشک دارد (اصول کافی/کتاب الحجه/باب موالید الائمه)
- امام زمان(ع) سينه اى گشاده وكتف هايى باز و عريض (بحار الانوار ج۱۵۲ ص ۳۱۹ ، اثبات الهداة ج ۳ ص ۴۴۰ و۵۲۰).
- دندان: دندانهايش به خصوص دندانهاي جلو گشاده و به هم پيوسته.
- موهاي سرش درخشنده و سياه و مجعد اما نه زياد درهم پيچيده و تا نرمي گوش از دو طرف آويزان و بر روي دوشريخته و از وسط داراي فرق بود.
- سر شانه و ما بين دو شانه: استخوان سر شانه نرم و بزرگ و سر دوش پايين افتاده و ما بين دو شانه پهن.
- کف: کف دست آن حضرت پهن و بزرگ.
- سينه و از سينه تا ناف: سينه پهن و فراخ و از گودال گلو تا ناف مانند خطي از مو کشيده شده.
- شکم: شکم . برآمده و بزرگ
(منبع)
- دندان هايش چون شانه ظریف، منظم وجدا از هم است. (۱) دندان هايى شفاف دارد. (۲) دندان هاى ثنايايش براق و از همجدا است .(۳)
(۱. بحار الانوار ج ۱۵ ص ۷۷ ، کشف الغمه ج ۳ ص ۲۶۰ و ۲۷۷.
۲. غيبة نعمانى ص ۱۴۱، منتخب الاثر ص ۱۵۰.
۳.منتخب الاثرص ۱۶۵).
- مردم به واسطه نور چهره دلربای حضرت مهدی (علیهالسلام) از نور آفتاب و ماه بی نیاز میشوند(منبع)
(امام زمان لخت و عریان ظاهر میشود! (اصول کافی جلد ۶-ص۴۹۸)
مشخصات:
- قائم عليه السلام كسى است كه هر گاه خروج كند، در سن پيرى است اما سيماى جوان دارد، و آنچنان قدرت جسمى دارد كه دستش را به بزرگترين درخت روى زمين بياندازد، مى تواند آن را از ريشه بركند، و اگر در ميان كوهها صدايش را بلند كند سنگهاى كوهها قطعه قطعه گردند، عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام همراه اوست .”( كشف الغمه ، ج۳، ص ۴۴۵ اعلام الورى ، ص ۴۰۷)
- مهدى از ما خاندان است ، بلند پيشانى و بر آمده بينى است (كه وسط بينى اش برآمدگى دارد). (اثباة الهداة ، ج ۷، ص۱۸۵)
- بلند پيشانى و برآمده بينى ، سطبر شكم ، لاغر ران و در ران راستش ، خالى هست ، گشاده دندان مى باشد (اثباة الهداة ، ج۷، ص ۲۳۸).
- از بیدارى شبها، چهرهاش به زردى میگراید .
- بینى او بر آمدگى کمى پیداست چشمانش سیاه و ابروانش بهم پیوسته است و در وسط.
- میان دندانهایش گشاده و گوشت صورتش کم است.
(منبع)
- شیخ کلینی حدیثی را روایت مینماید که مدفوع ائمه بوی مشک دارد (اصول کافی/کتاب الحجه/باب موالید الائمه)
- امام زمان(ع) سينه اى گشاده وكتف هايى باز و عريض (بحار الانوار ج۱۵۲ ص ۳۱۹ ، اثبات الهداة ج ۳ ص ۴۴۰ و۵۲۰).
- دندان: دندانهايش به خصوص دندانهاي جلو گشاده و به هم پيوسته.
- موهاي سرش درخشنده و سياه و مجعد اما نه زياد درهم پيچيده و تا نرمي گوش از دو طرف آويزان و بر روي دوشريخته و از وسط داراي فرق بود.
- سر شانه و ما بين دو شانه: استخوان سر شانه نرم و بزرگ و سر دوش پايين افتاده و ما بين دو شانه پهن.
- کف: کف دست آن حضرت پهن و بزرگ.
- سينه و از سينه تا ناف: سينه پهن و فراخ و از گودال گلو تا ناف مانند خطي از مو کشيده شده.
- شکم: شکم . برآمده و بزرگ
(منبع)
- دندان هايش چون شانه ظریف، منظم وجدا از هم است. (۱) دندان هايى شفاف دارد. (۲) دندان هاى ثنايايش براق و از همجدا است .(۳)
(۱. بحار الانوار ج ۱۵ ص ۷۷ ، کشف الغمه ج ۳ ص ۲۶۰ و ۲۷۷.
۲. غيبة نعمانى ص ۱۴۱، منتخب الاثر ص ۱۵۰.
۳.منتخب الاثرص ۱۶۵).
- مردم به واسطه نور چهره دلربای حضرت مهدی (علیهالسلام) از نور آفتاب و ماه بی نیاز میشوند(منبع)
(امام زمان لخت و عریان ظاهر میشود! (اصول کافی جلد ۶-ص۴۹۸)
ظریفی میگفت امروزه اکثر اعراب حاشیه نشین خلیج پارس دارای همین مشخصاتند که!
مهر ۰۴، ۱۳۹۶
۱۵۰ سال تنهایی همراه با حماقت
از جا کندن درِ خیبر |
بااینکه متن زیر قدیمی و تکراریست ولی تکرار دوباره و دوباره آن بناچار است. تا شاید براثر بازگویی چندین باره، حقایق در مخهای در کما نفوذ کرده و آنها را کمی تکان داده و وادار به بیداری کند.
پس از جنگ جهانی و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان برخی از مردم آنجا رفتارعجیبی پیدا کردند. این عده نام فرزندان خود را هیتلر میگذارند. برخی کار را از این هم فراتر برده و نام آنها را نوکر هیتلر و یا کنیز هیتلر میگذارند. نصف این جماعت هنوز برج ایفل را ندیده اند ولی حتمآ میروند و دیوار برلین را بازدید میکنند!
با اینکه اصلا آلمانی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو به دیوار برلین بزبان آلمانی دعا میخوانند. آنهائیک که براثر تجاوز ارتشیان آلمان به اجدادشان دورگه آلمانی فرانسوی شده اند، یک شال اس اس بکمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها از پدر آلمانی و بر اثر تجاوز بدنیا آمده اند و البته به این امر افتخار هم میکنند!!
یک عکس از یک جوان خوشتیب و خوش هیکل را توی خانه شان قاب کرده اند و میگویند این عکس هیتلر است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی هیتلر را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند اصلا هیتلر سبیل نداشته!!!
هروقت این ماجرا را برای آشنایان ایرانی مسلمان تعریف میکنم قاه قاه میخندند و میگویند: اینها دیگر چه آدمهای احمق و نادانی هستند. یا میگویند اینها از یک خر کمتر هستند. دلشان شدید برای حماقت آنها میسوزد و بحالشان تاسف میخورند. و گاهی هم جوکی چیزی برایشان میسازند.
این ماجرا البته تخیلی است که از روی واقعی آن که در زیر میاید کپی شده:
پس از حمله قبایل وحشی انگل ساکسون و گًل و عرب و ترک در زمان جنگ جهانی اول و پس از اینکه حکومت زنباره قاجارها امپراتوری پارسها را تا حد خاک ذلیل کرده بود و توان ایستادگی در مقابل وحشیها را نداشت، کشتار عظیم و قتلعام باور نکردنی در ایران براه افتاد و ایران غارت شده و به دهها کشور تجزیه گشت.
مردان و زنان ایرانی کشتار گشته و شهرهای بهشت آسای ایران سوزانده شده و غارت گردیدند. از تجاوز به زنان و بردن کودکان بعنوان پدر سوختههای برده، توسط سربازان داعشی ترک و عرب، تا کشتار حیوانات، ماهها ادامه داشت. پس از آنکه زبان آذریها را بریده و به آنان تکلیف کردند ترکی سخن بگویند، پس از اینکه بکودکان باقیمانده یاد دادند که دشمن داعشی ایران را که والدینشان را کشتار نموده بودند بپرستند، و آیین بربریت، توحش، جهالت و عقبماندگی را جایگزین تمدن پیشرفته هزاران ساله که بر پایه علم و دانش استوار بود، کردند، مردم ایران رفتارعجیبی پیدا کردند. آنها برای سالروز مرگ دشمن خود عزاداری میکنند، بر روی گورهای آنان گنبدهای طلایی میسازند، هر زمان نام یکی از قاتلین میاید، صلوات فرستاده و بجان بازماندگان و خانوادههای قبایل عرب دعا میکنند، حاجات و آرزوهای و سلامتی خود و فرزندانشان را از قبرهای اعراب مرده میطلبند، سالانه مبالغ زیادی خرج کرده و خود را به پایِ سنگی سیاه که اتفاقاً ساخته نیاکان ایرانی خود آنهاست ولی اینک خانه خدای عرب نامیده میشود، میرسانند تا نشان دهند آیین انسان ساز خود را فراموش کرده و سنگ پرست و ٔبت پرست شدهاند. نصف این جماعت هنوز بشهرهای دیدنی و تاریخی ایران سفر نکرده اند و از تاریخ باشکوه خود بیخبرند ولی حتمآ میروند نجف، کربلا، مکه و حرم امام رضا را زیارت میکنند!
با اینکه اصلا عربی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو بقبله بزبان عربی دعا میخوانند. آنهائیکه که براثر تجاوز اعراب به اجدادشان دورگه عربایرانی شده اند، یک شال سبز بکمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها سید هستند و از پدر عرب و بر اثر تجاوز بدنیا آمده اند و البته به این تاریخ تجاوز وحشیانه و سید بودن افتخار هم میکنند!!
یک عکس از یک جوان خوش قیافه با چشمهای درشت مژههای بلند مشکی و ابروهای "برداشته کمانی" را توی خانهشان قاب کرده اند و میگویند این عکس حضرت علی یا حسین است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی علی را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند علی زیبا بود! تازه وقتی خود اعراب هم میگویند اینهائی که میپرستید آدمهایی بودند که مثل خود شما ها میخوردند، میخوابیدند، با زنان همبستر میشدند، و توالت رفته و قضای حاجت میکردند، ایستاده میشاشیدند، مریض میشدند، خلط مینداختند، دست در دماغشان میکردند، باز ایرانیها میگویند نه اینها مقدسند!!!
و این داستان نه مربوط به یک دوره یا دو دوره جاهیت باشد، این داستان مربوط به ۱۵۰ سال جاهلیت است. بعد انتظار دارید دنیا نخندد!
پس از جنگ جهانی و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان برخی از مردم آنجا رفتارعجیبی پیدا کردند. این عده نام فرزندان خود را هیتلر میگذارند. برخی کار را از این هم فراتر برده و نام آنها را نوکر هیتلر و یا کنیز هیتلر میگذارند. نصف این جماعت هنوز برج ایفل را ندیده اند ولی حتمآ میروند و دیوار برلین را بازدید میکنند!
با اینکه اصلا آلمانی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو به دیوار برلین بزبان آلمانی دعا میخوانند. آنهائیک که براثر تجاوز ارتشیان آلمان به اجدادشان دورگه آلمانی فرانسوی شده اند، یک شال اس اس بکمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها از پدر آلمانی و بر اثر تجاوز بدنیا آمده اند و البته به این امر افتخار هم میکنند!!
یک عکس از یک جوان خوشتیب و خوش هیکل را توی خانه شان قاب کرده اند و میگویند این عکس هیتلر است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی هیتلر را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند اصلا هیتلر سبیل نداشته!!!
هروقت این ماجرا را برای آشنایان ایرانی مسلمان تعریف میکنم قاه قاه میخندند و میگویند: اینها دیگر چه آدمهای احمق و نادانی هستند. یا میگویند اینها از یک خر کمتر هستند. دلشان شدید برای حماقت آنها میسوزد و بحالشان تاسف میخورند. و گاهی هم جوکی چیزی برایشان میسازند.
این ماجرا البته تخیلی است که از روی واقعی آن که در زیر میاید کپی شده:
پس از حمله قبایل وحشی انگل ساکسون و گًل و عرب و ترک در زمان جنگ جهانی اول و پس از اینکه حکومت زنباره قاجارها امپراتوری پارسها را تا حد خاک ذلیل کرده بود و توان ایستادگی در مقابل وحشیها را نداشت، کشتار عظیم و قتلعام باور نکردنی در ایران براه افتاد و ایران غارت شده و به دهها کشور تجزیه گشت.
مردان و زنان ایرانی کشتار گشته و شهرهای بهشت آسای ایران سوزانده شده و غارت گردیدند. از تجاوز به زنان و بردن کودکان بعنوان پدر سوختههای برده، توسط سربازان داعشی ترک و عرب، تا کشتار حیوانات، ماهها ادامه داشت. پس از آنکه زبان آذریها را بریده و به آنان تکلیف کردند ترکی سخن بگویند، پس از اینکه بکودکان باقیمانده یاد دادند که دشمن داعشی ایران را که والدینشان را کشتار نموده بودند بپرستند، و آیین بربریت، توحش، جهالت و عقبماندگی را جایگزین تمدن پیشرفته هزاران ساله که بر پایه علم و دانش استوار بود، کردند، مردم ایران رفتارعجیبی پیدا کردند. آنها برای سالروز مرگ دشمن خود عزاداری میکنند، بر روی گورهای آنان گنبدهای طلایی میسازند، هر زمان نام یکی از قاتلین میاید، صلوات فرستاده و بجان بازماندگان و خانوادههای قبایل عرب دعا میکنند، حاجات و آرزوهای و سلامتی خود و فرزندانشان را از قبرهای اعراب مرده میطلبند، سالانه مبالغ زیادی خرج کرده و خود را به پایِ سنگی سیاه که اتفاقاً ساخته نیاکان ایرانی خود آنهاست ولی اینک خانه خدای عرب نامیده میشود، میرسانند تا نشان دهند آیین انسان ساز خود را فراموش کرده و سنگ پرست و ٔبت پرست شدهاند. نصف این جماعت هنوز بشهرهای دیدنی و تاریخی ایران سفر نکرده اند و از تاریخ باشکوه خود بیخبرند ولی حتمآ میروند نجف، کربلا، مکه و حرم امام رضا را زیارت میکنند!
با اینکه اصلا عربی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو بقبله بزبان عربی دعا میخوانند. آنهائیکه که براثر تجاوز اعراب به اجدادشان دورگه عربایرانی شده اند، یک شال سبز بکمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها سید هستند و از پدر عرب و بر اثر تجاوز بدنیا آمده اند و البته به این تاریخ تجاوز وحشیانه و سید بودن افتخار هم میکنند!!
یک عکس از یک جوان خوش قیافه با چشمهای درشت مژههای بلند مشکی و ابروهای "برداشته کمانی" را توی خانهشان قاب کرده اند و میگویند این عکس حضرت علی یا حسین است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی علی را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند علی زیبا بود! تازه وقتی خود اعراب هم میگویند اینهائی که میپرستید آدمهایی بودند که مثل خود شما ها میخوردند، میخوابیدند، با زنان همبستر میشدند، و توالت رفته و قضای حاجت میکردند، ایستاده میشاشیدند، مریض میشدند، خلط مینداختند، دست در دماغشان میکردند، باز ایرانیها میگویند نه اینها مقدسند!!!
و این داستان نه مربوط به یک دوره یا دو دوره جاهیت باشد، این داستان مربوط به ۱۵۰ سال جاهلیت است. بعد انتظار دارید دنیا نخندد!
شهریور ۲۸، ۱۳۹۶
پریشانی و سرگردانی و رنج ابدی است
میفرمایند آدمی پس از مرگ جسمانی بزندگی برزخی با بدنی شبیه بدن دنیایی خود، اما مجرد و سیال و بدون مرز و قالب، ادامه خواهد داد.
آدمی پس از مرگ و بلافاصله پس از جدا شدن ابدی روح از بدن، بالای سر جسم خویش ایستاده و همه چیز را نظاره میکند. مدتها با ناباوری و چشمان گشاد بخود که بر زمین افتاده نگاه میکند. و اگر دیگران را ببیند که شیون و زاری میکنند، ابتدا با تبسم به آنان نگریسته و با صدای آرام آنان را صدا میزند. ولی کم کم پس از این که درمیابد که دیده نمیشود و شنیده نمیشود، به اطراف خود با ناباوری نگاه کرده و جز سیاهی چیزی نمیبیند. تا چشمانش کار میکند، فقط سیاهی است و سکوت. دوباره بجسم بیجان خود مینگرد، حتی سعی میکند آنرا از زمین بلند کرده و بیدار نماید. فریاد میزند، شیون میکند، خشمگین میشود، و هنگامی که هیچ نتیجه نمیدهد، نامید تنها نگاه میکند. عدم آگاهی از آنچه برایش اتفاق خواهد افتاد او را ترسان، پریشان و سرگردان میسازد. ولی همچنان بالای سر جسم خویش ایستاده و همه جا همراه اوست. و زمانی که بخاک سپرده میشود، و یا سوزانده میشود، در مهای مبهم فرو میرود.
آنچه که در مرحله اول دوزخ رخ میدهد، مرور زندگی شخص توسط خود اوست. از همان لحظهای که زندگی دنیوی او شروع شده، در جلو چشمانش مانند فیلمی به نمایش درآمده و ظاهر میشود. اینبار همه چیز را میبیند. انگیزهها و عواملی که باعث تصمیمگیری هایش، ستمهایش، بدکاریهایش، شفقتهایش و و و شده برایش مثل روز روشن میگردد. دیگر پردهای وجود ندارد. همه چیز را میبیند.
یک آدم معمولی که جز خطاهایی که براساس نیازهایش صورت گرفته کار دیگری نکرده و بقول همگانی گناه بزرگی مرتکب نشده، وقتی که بپایان فیلم زندگی خود میرسید دچار آنچنان غم و رنج و پشیمانی میشود که هزاران سال نشسته و کارش تنها شیون و زاری و رنج بردن است.
در مورد کسانی که بدیگران ظلم کردهاند، قتل و غارت نمودهاند، اوضاع بشدت فرق دارد. این گونه افراد علاوه بر دچار شدن به آن رنج و غم عظیمی که دسته اول درگیرش هستند، بناگاه از طرف کسانی که آنها را کشته اند، غارت کردهاند، ظلم نمودهاند، محاصره میشوند. ارواح خشمگینی که او را هیچگاه فراموش نکرده و نبخشیده اند، سعی میکنند او را از آن خود کنند. آنچه که از اینجا به بعد رخ میدهد، هیچگاه نمیتواند در مخیله آدمی گنجانده شود. حتی اگر با ظرافت بجزئیات آن پرداخته شود و در موردش توضیح داده شود. چرا که بالاتر از قدرت تحمل و جنبه آدمیست که هنوز زنده است.
در مورد مراحل دیگر زندگی برزخی آنچنان اطلاعی در دست نیست، ولی دو نکته مشخص است: یک اینکه آدمی هنوز احساس میکند و به اوضاع و احوال و اطراف خود و آنچه که میگذرد کاملا واقف است. و دو اینکه درمرحله آخر برزخ، در روبروی آدمی که هزاران سال شکنجه و رنج برزخ را گذرانده، دو گزینه قرار داده میشود. به او میگویند:
- یا انتخاب کند که بسفر خود پایان داده و بسزا و یا پاداش اعمالش برسد،
- و یا برگردد و دوباره از سر شروع کند!
گفته شده از آنجایی که آدمی همیشه بدترینها را انتخاب میکند، بویژه آندسته از کسانی که پس از هزاران سال رنج و شکنجه بدم دروازههای جهنم رسیدهاند، از ترس ورود بجهنم که هزاران سال شکنجه و رنج زندگی برزخی در مقابش مانند پیک نیک است، با خوشحالی از شروع دوباره استقبال کرده و این گزینه را انتخاب میکنند. این افراد دوباره بدنیا میایند، حافظهشان پاک شده و دایره را از نقطه صفر شروع میکنند. زندگی کرده، گناهان را تکرار نموده، هزاران سال شکنجه و رنج جان گداز برزخ را تجربه کرده و درست در لب مرز و پایان سفر رنج، دوباره انتخاب میکنند که زندگی زمینی را از ابتدا شروع کنند. و اینچنین است که سفر رنج هرگز پایان نمیابد و شکنجه و رنج ابدی میشود و اینچنین است که با وجودی که آمار مرگ آدمیان بیش از تولد آنان است، ولی همچنان به جمعیت دنیا افزوده میگردد.
اردیبهشت ۰۴، ۱۳۹۶
میخانهای که تو برای خویش پیافکندهای پاکتر ازهرکعبه ای است
پرسش: آیا از مردم آزاری گناه بزرگتری هم هست؟ قتل، دزدی، تقلب، حیله گری، آز، خسّت، خیانت، تنبلی، شکمبارگی و زنا نمونههایی از مردم آزاری است، بنابرین آیا گناهی بزرگتر از مردم آزاری وجود دارد؟ آیا خواب و میخوارگی که بدلیل آرامبخشی اعصاب و تسکین درد و خشم و ایجاد افتادگی و خمودگی از مردم آزاری جلوگیری میکنند، یک نوع عبادت وو پرهیزگاری محسوب نمیگردند؟
پرسش: آیا یک مذهبی عصبی و خشمگین سراپا عقده و انتقام گناهکارتر است یا یک بیخدای شرابخوار مدهوش؟
تمرکز کن، فکر کن، حواست را جمع کن ببین بتو کدام یک از اینها توصیه شده و میگردد و ازخودت بپرس چرا.
آذر ۲۴، ۱۳۹۵
داستان شب احمق ها
ابو عبدالله جعفر صادق میگوید:
هنگامی كه علی نماز ظهر را خواند متوجه جمجمه ای شد و با آن صحبت نمود …با جمجمه ای مشغول شد تا خورشید غروب نمود پس با سه زبان انجیل با آن صحبت كرد تاعرب آن سخن را نفهمند !
علی برای اینکه نماز عصر وی قضا نشود به خورشید دستور داد غروب نکند اما خورشید گفت : برنمی گردم ومن رهایی یافتم!
حضرت علی نزد خداوند دعا كرد خداوند هفتاد هزار زنجیر آهنی بسوی خورشید فرستاد، فرشتگان، زنجیرهارا بگردن خورشید انداختند آنرا بر چهرهاش كشیدند تا اینكه سپید و پاك برگشت!!
(بحار الانوار . جلد ۴۱ . صفحه ۱۶۶)
مهر ۲۷، ۱۳۹۴
چند حدیث اسلامی راجع به قــوم تــُــرک
کتاب آسمان و جهان - ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج۴، ص: ۱۰۰
گفته اند: تـُـركـهـا دسته اى غارتگر بودند از يـأجـوج و مـأجـوج و چون سدّ را ذوالقرنين بست بيرون آن ماندند. قـتـادة گفته: ذو القرنين سدّ را به روى ۲۱ قوم يـأجـوج و مـأجـوج بست و يكى از آن اقوام بيرون سدّ ماند و آنان تـركـهـا هستند.
کتاب آسمان و جهان - ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج۴، ص: ۹۹
طبرسى در (ج ۶ ص ۴۹۴) مجمع گفته: در شرح قول خدا «راستى يأجوج و مأجوج مفسدند در زمين» كه: به مردم حمله مي كردند و آنها را مي كشتند و گوشت آنها و گوشت حيواناتشان را مي خوردند، گفته اند: در بهار حمله مي كردند و همه سبزهها را مي خوردند و هر چه خشك بود مي بردند، از كلبى گفته اند مقصود اين است كه تـُـركـهـا تا آخرزمان فساد خواهند كرد.
کتاب شهاب الأخبار با ترجمه، متن، ص: ۱۲۷
يأجوج و مأجوج سدّ را چندين سوراخ كرده اند و اين از نشانههای قيامت است و مردم را از ايشان رنج برسد و فسادى عظيم در دنيا پديد آيد كه ايشان بسيار باشند چنان كه اوّل ايشان به شام(سوریه) رسد و آخرشان هنوز به جيحون باشد خداى تعالى ايشان را به فضل خويش هــلاك گرداند.
کتاب آينه يقين، ص: ۱۰۲
از قدرت و تسلط تركان، مردم بغداد در فتنه قتل و غارت گرفتار خواهند شد و بانگ گريه هاى طولانى و صداى شيون و فغان از ساكنان اين شهر بلند خواهد شد. شما چه دانيد كه تركان چه كسانى هستند، آنان گروهى هستند با چــشــمــان كــوچــك، با صورتهايى چون سپر گرد و ضخيم و لباسى آهنين كه برصورتهايشان يك تار مو وجود ندارد.
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمهٔ خون سیاوشش باد.
حافظ
تیر ۲۴، ۱۳۹۴
این چه خدای نژاد پرستی است که شماها میپرستید؟
اگر قرآن کتاب خدا است چرا آنرا به همه آدمیان روی زمین ، به همه بنده هاش نداده و تنها به عربها داده !!! اگر انجیل و تورات کتاب خداست چرا انر فقط به یک عده داده .... این چه خدایی است که برای هر ملتی یک کتاب نوشته و تو هر کتاب هم حرفهاش باهمدیگر در تناقض است ؟؟؟ تو یک کتاب شراب خون خداست و تو کتاب دیگر شراب نجس است ؟؟؟
یک روز از خواب بیدار شدم و دیدم دنیا خراب شده ، از آنروز تا الان دارم تلاش میکنم بفهمم این عظمت ویرانی از کجا شروع شده و چه کسی مقصر این همه ویرانی است.
بهمن ۲۲، ۱۳۹۳
اینها را یک عرب مسلمان که زبانش عربی است و قرآن را خوانده میگوید: داعش همان اسلام ناب محمدی است!
در یک برنامه تلویزیونی اخیر، روزنامه نگار مصری و میزبان تلویزیون ابراهیم عیسی میگوید که جنایات وحشیانه مرتکب شده ISIS در واقع کاملا بر اساس منابع اسلامی است اما روحانیون نمیخواهند یا هراس میکنند تا به آن اقرار کنند. او میگوید سوزاندن خلبان اردنی توسط داعش بر اساس یک داستان شناخته شده در صدر اسلام است (ابوبکر -خلیفه اول- یکی از مسلمانان را که به مسلمانان دیگر حمله کرده بود دستگیر و زنده زنده در آتش سوزاند) او میگوید: این یک دور باطل از بربریت است.
دی ۲۰، ۱۳۹۳
عدالت علی در تقسیم فرش بهارستان!
فرش بهارستان متعلق به دوره امپراطوری جهان شمول ساسانی که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بر اثر حمله بیگانگان ( لشگری از روم و اعراب و بربر ها) به ایران و انتقال آن به مدینه تکهتکه شد. این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر طول و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، طلا، نقره و جواهراتی چون زمردو مروارید استفاده شده است و طرح آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد.
فرش بهارستان در تاریخ طبری
در تاریخ طبری که توسط ابوجعفر محمد جریر طبری (۳۱۱ – ۲۵۵هجری قمری) نوشته شده است این فرش ذکر شده و نویسنده ابعاد آن را به طول ۴۵۰ قدم و عرض ۹۰ قدم در قصر تیسفون توصیف کرده است و همچنین «دکتر ربرت بامبان» نویسنده و پژوهشگر ایرانی مقیم آمریکا در کتابی با نام «آیا می دانید که» ابعاد فرش را ۲۴ * ۲۶ متر ذکر کرده است و همچنین آن را مزین به جواهرات گران بها توصیف کرده است.
مولف حبیب السیر در این مورد چنین می نویسد : « چون سعد از فرار یزدجرد وقوف یافت ، به دل جمع و خاطر مطمئن به مداین درآمده نظر بر آن قصور منقش و منیع و ایوانهای دلکش رفیع انداخت و آن اموال لاتعد و لاتخصی و اجناس بیحد و قیاس دید ، زبان به حمد مهیمن منان ، گردان ساخت و ضبط غنایم را به عهده عمر بن مقرن مزنی کرده آن مقدار اشیاء نفیسه و اقمشه ظریفه و اوانی نقره و طلاو فرش و بساطهای گرانبها به دست آمد که وصف آن با مداد و قلم و دست میسر نباشد و از آن جمله فرشی بود ابریشمی ۶۰ گز در ۶۰ گز که اطراف آن به زمرد آراسته بود . و ۱۸ ارش از آن فرش به جواهرات غیر مکرر تزیین داشت ، چنانچه ده ارش از زمرد سبز بود و ده ارش از بلور سفید و ده ارش از یاقوت سرخ و ده ارش از یاقوت کبود و ده ارش از یاقوت زرد . و در حواشی و جوانبش ، انواع گلستانها و گلها و درختان از جواهرات آبدار و گوهرهای شاهوار بافته بود و آن را بهارستان نام نهاده . و ملوک عجم در فصل زمستان آن فرش را گسترانیده ، مجلس عشرت می آراست و میان زمستان را اولین ایام بهار می پنداشتند . القصه سعد از آن غنایم خمس جدا کرد ، نهصد شتر جهت حمل آن ترتیب نموده و به مدینه فرستاد و مابقی را بر شصت هزار سپاه عرب تقسیم نمود . به دست هر سواری ۱۲ هزار دینار رسید و چون اموال خمس و خبر فتح مداین ، به مدینه رسید ، عمر بسیار هیجان زده و خوشحال گشته و آن امول را بخش کرد ، و فرش بهارستان را که به محض رویت موجب نشاط و انبساط خاظر میگشت ، قطعه قطعه کرده و بین مسلمین تقسیم نمود ، به روایتی تکهای از آن که نصیب علی ابن ابیطالب گشته بود توسط آن جناب به بیست هزار دینار فروخته شد .»
اعراب در تیسفون غنایم فراوانی به دست آوردند که عبارت بود از مقادیر زیادی ظروف طلا و نقره مزین به صورت انسان و حیوان و سنگهای قیمتی ، پارچههای ابریشمی ، زربفت ، قالیهای زیبا و بسیار گرانبها ، بردگان بسیار از زن و مرد و اسلحه و اموال فراوان دیگر . شهر تیسفون ویران ، غارت و سوزانده شد و دیگر در هیچ عهدی احیاء نگشت ، بخشی از ساکنان شهر که نتوانسته بودند فرار کنند ، کشته شدند و زنان و مردان زیبا روی ایرانی اسیر و به بردگی برده شدند . سطح فرهنگ و تربیت سپاهیان عرب و حتی سرداران بزرگ ایشان ، به قدری نازل بود که از درک ارزش اشیائی که با چنان هنرمندی و چیره دستی ساخته شده بود ، عاجز بودند و طبق سوره مربوطه غنایم را تقسیم کردند . بدین ترتیب که ظروف زیبای طلا و نقره که از لحاظ هنری بیبدیل بودند ، ذوب کردند و به شمش مبدل ساخته و پارچههای زربفت و زیبا را قطعه قطعه کردند .
دی ۱۸، ۱۳۹۳
۱۵۰ سال تنهایی همراه با حماقت
از جا کندن درِ خیبر |
با اینکه متن زیر قدیمی است ولی چارهای نیست بجز تکرار این مطالب گفته شده تا شاید در مخها نفوذ کرده و آنها را کمی تکان داده و وادار به اندیشیدن کند.
بعد از جنگ جهانی و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان برخی از مردم آنجا رفتارعجیبی پیدا کردند. این عده نام فرزندان خود را هیتلر میگذارند. برخی کار را از این هم فراتر برده و نام آنها را نوکرهیتلر و یا کنیز هیتل میگذارند. نصف این جماعت هنوز برج ایفل را ندیده اند ولی حتمآ میروند و دیوار برلین را بازدید میکنند!
با اینکه اصلا آلمانی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو به دیوار برلین به زبان آلمانی دعا میخوانند. آنهائیک که بر اثر تجاوز ارتشیان آلمان به اجدادشان دورگه آلمانی فرانسوی شده اند، یک شال اس اس به کمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها از پدر آلمانی و بر اثر تجاوز به دنیا آمده اند و البته به این امر افتخار هم میکنند!!
یک عکس از یک جوان خوشتیب و خوش هیکل را توی خانه شان قاب کرده اند و میگویند این عکس هیتلر است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی هیتلر را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند اصلا هیتلر سبیل نداشته!!!
هروقت این ماجرا را برای آشنایان ایرانی مسلمان تعریف میکنم قاه قاه می خندند و می گویند اینها دیگر چه آدمهای احمق و نادانی هستند. یا می گویند اینها از یک خر کمتر هستند. دلشان شدید برای حماقت آنها میسوزد و بحالشان تاسف میخورند. و گاهی هم جوکی چیزی برایشان میسازند.
این ماجرا البته تخیلی است که از روی واقعی آن که در زیر میاید کپی شده:
پس از حمله قبایل وحشی انگل ساکسون و گًل و عرب و ترک در زمان جنگ جهانی اول و پس از اینکه حکومت زنباره قاجارها امپراتوری پارسها را تا حد خاک ذلیل کرده بود و توان ایستادگی در مقابل وحشیها را نداشت، کشتار عظیم و قتلعام باور نکردنی در ایران براه افتاد و ایران غارت شده و به دهها کشور تجزیه گشت.
مردان و زنان ایرانی کشتار گشته و شهرهای بهشت آسای ایران سوزانده شده و غارت گردیدند. از تجاوز به زنان و بردن کودکان بعنوان پدر سوختههای برده، توسط سربازان داعشی ترک و عرب، تا کشتار حیوانات، ماهها ادامه داشت. پس از آنکه زبان آذریها را بریده و به آنان تکلیف کردند ترکی سخن بگویند، پس از اینکه بکودکان باقیمانده یاد دادند که دشمن داعشی ایران را که ولدینشان را کشتار نموده بودند بپرستند، و آیین بربریت، توحش، جهالت و عقبماندگی را جایگزین تمدن پیشرفته هزاران ساله که بر پایه علم و دانش استوار بود، کردند، مردم ایران رفتارعجیبی پیدا کردند. آنها برای سالروز مرگ دشمن خود عزاداری میکنند، بر روی گورهای آنان گنبدهای طلایی میسازند، هر زمان نام یکی از قاتلین میاید، صلوات فرستاده و بجان بازماندگان و خانوادههای قبایل عرب دعا میکنند، حاجات و آرزوهای و سلامتی خود و فرزندانشان را از قبرهای اعراب مرده میطلبند، سالانه مبالغ زیادی خرج کرده و خود را به پایِ سنگی سیاه که اتفاقاً ساخته نیاکان ایرانی خود آنهاست ولی اینک خانه خدای عرب نامیده میشود، میرسانند تا نشان دهند آیین انسان ساز خود را فراموش کرده و سنگ پرست و ٔبت پرست شدهاند. نصف این جماعت هنوز بشهرهای دیدنی و تاریخی ایران سفر نکرده اند و از تاریخ باشکوه خود بیخبرند ولی حتمآ میروند نجف، کربلا، مکه و حرم امام رضا را زیارت میکنند!
با اینکه اصلا عربی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو بقبله بزبان عربی دعا میخوانند. آنهائیکه که براثر تجاوز اعراب به اجدادشان دورگه عربایرانی شده اند، یک شال سبز بکمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها سید هستند و از پدر عرب و بر اثر تجاوز بدنیا آمده اند و البته به این تاریخ تجاوز وحشیانه و سید بودن افتخار هم میکنند!!
یک عکس از یک جوان خوش قیافه با چشمهای درشت مژههای بلند مشکی و ابروهای برداشته کمانی را توی خانهشان قاب کرده اند و میگویند این عکس حضرت علی یا حسین است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی علی را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند علی زیبا بود ! تازه وقتی خود اعراب هم میگویند اینهائی که میپرستید آدمهایی بودند که مثل خود شما ها، میخوردند، میخوابیدند، با زنان همبستر میشدند، و توالت رفته و قضای حاجت میکردند، ایستاده میشاشیدند، مریض میشدند، خلط مینداختند، دست در دماغشان میکردند، باز ایرانیها میگویند نه اینها مقدسند!!!
و این داستان نه مربوط به یک دوره یا دو دوره جاهیت باشد، این داستان مربوط به ۱۵۰ سال جاهلیت است. بعد انتظار دارید دنیا نخندد!
بعد از جنگ جهانی و اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان برخی از مردم آنجا رفتارعجیبی پیدا کردند. این عده نام فرزندان خود را هیتلر میگذارند. برخی کار را از این هم فراتر برده و نام آنها را نوکرهیتلر و یا کنیز هیتل میگذارند. نصف این جماعت هنوز برج ایفل را ندیده اند ولی حتمآ میروند و دیوار برلین را بازدید میکنند!
با اینکه اصلا آلمانی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو به دیوار برلین به زبان آلمانی دعا میخوانند. آنهائیک که بر اثر تجاوز ارتشیان آلمان به اجدادشان دورگه آلمانی فرانسوی شده اند، یک شال اس اس به کمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها از پدر آلمانی و بر اثر تجاوز به دنیا آمده اند و البته به این امر افتخار هم میکنند!!
یک عکس از یک جوان خوشتیب و خوش هیکل را توی خانه شان قاب کرده اند و میگویند این عکس هیتلر است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی هیتلر را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند اصلا هیتلر سبیل نداشته!!!
هروقت این ماجرا را برای آشنایان ایرانی مسلمان تعریف میکنم قاه قاه می خندند و می گویند اینها دیگر چه آدمهای احمق و نادانی هستند. یا می گویند اینها از یک خر کمتر هستند. دلشان شدید برای حماقت آنها میسوزد و بحالشان تاسف میخورند. و گاهی هم جوکی چیزی برایشان میسازند.
این ماجرا البته تخیلی است که از روی واقعی آن که در زیر میاید کپی شده:
پس از حمله قبایل وحشی انگل ساکسون و گًل و عرب و ترک در زمان جنگ جهانی اول و پس از اینکه حکومت زنباره قاجارها امپراتوری پارسها را تا حد خاک ذلیل کرده بود و توان ایستادگی در مقابل وحشیها را نداشت، کشتار عظیم و قتلعام باور نکردنی در ایران براه افتاد و ایران غارت شده و به دهها کشور تجزیه گشت.
مردان و زنان ایرانی کشتار گشته و شهرهای بهشت آسای ایران سوزانده شده و غارت گردیدند. از تجاوز به زنان و بردن کودکان بعنوان پدر سوختههای برده، توسط سربازان داعشی ترک و عرب، تا کشتار حیوانات، ماهها ادامه داشت. پس از آنکه زبان آذریها را بریده و به آنان تکلیف کردند ترکی سخن بگویند، پس از اینکه بکودکان باقیمانده یاد دادند که دشمن داعشی ایران را که ولدینشان را کشتار نموده بودند بپرستند، و آیین بربریت، توحش، جهالت و عقبماندگی را جایگزین تمدن پیشرفته هزاران ساله که بر پایه علم و دانش استوار بود، کردند، مردم ایران رفتارعجیبی پیدا کردند. آنها برای سالروز مرگ دشمن خود عزاداری میکنند، بر روی گورهای آنان گنبدهای طلایی میسازند، هر زمان نام یکی از قاتلین میاید، صلوات فرستاده و بجان بازماندگان و خانوادههای قبایل عرب دعا میکنند، حاجات و آرزوهای و سلامتی خود و فرزندانشان را از قبرهای اعراب مرده میطلبند، سالانه مبالغ زیادی خرج کرده و خود را به پایِ سنگی سیاه که اتفاقاً ساخته نیاکان ایرانی خود آنهاست ولی اینک خانه خدای عرب نامیده میشود، میرسانند تا نشان دهند آیین انسان ساز خود را فراموش کرده و سنگ پرست و ٔبت پرست شدهاند. نصف این جماعت هنوز بشهرهای دیدنی و تاریخی ایران سفر نکرده اند و از تاریخ باشکوه خود بیخبرند ولی حتمآ میروند نجف، کربلا، مکه و حرم امام رضا را زیارت میکنند!
با اینکه اصلا عربی بلد نیستند روزی چند مرتبه رو بقبله بزبان عربی دعا میخوانند. آنهائیکه که براثر تجاوز اعراب به اجدادشان دورگه عربایرانی شده اند، یک شال سبز بکمرشان میبندند تا همه بدانند که اینها سید هستند و از پدر عرب و بر اثر تجاوز بدنیا آمده اند و البته به این تاریخ تجاوز وحشیانه و سید بودن افتخار هم میکنند!!
یک عکس از یک جوان خوش قیافه با چشمهای درشت مژههای بلند مشکی و ابروهای برداشته کمانی را توی خانهشان قاب کرده اند و میگویند این عکس حضرت علی یا حسین است و به آن احترام میگذارند. هرچقدر هم دیگران عکس واقعی علی را نشانشان میدهند، زیر بار نمیروند و میگویند علی زیبا بود ! تازه وقتی خود اعراب هم میگویند اینهائی که میپرستید آدمهایی بودند که مثل خود شما ها، میخوردند، میخوابیدند، با زنان همبستر میشدند، و توالت رفته و قضای حاجت میکردند، ایستاده میشاشیدند، مریض میشدند، خلط مینداختند، دست در دماغشان میکردند، باز ایرانیها میگویند نه اینها مقدسند!!!
و این داستان نه مربوط به یک دوره یا دو دوره جاهیت باشد، این داستان مربوط به ۱۵۰ سال جاهلیت است. بعد انتظار دارید دنیا نخندد!
آذر ۱۷، ۱۳۹۳
آذر ۰۶، ۱۳۹۳
دین، ساخت ابلیس است
پیش تر، اسقف اعظم گرانادا، بدنبال نامه مردی ۲۴ ساله به واتیکان مبنی بر سوء استفاده جنسی از او در دوران کودکی اش، چند کشیش را خلع لباس کرده بود.
پاپ فرانچسکو این مرد را به واتیکان خواسته و از وی عذرخواهی کرده بود.
منبع: یورو نیوز
آبان ۱۶، ۱۳۹۳
آبان ۱۴، ۱۳۹۳
رسول اکرم سه بار تصمیم به خودکشی گرفت!
در صحیح بخاری آمده است که وقتی به رسول اکرم وحی نمی رسید، تصمیم به خود کشی می گرفت؛ می رفت بالای کوه و می خواست خودش را از بالای کوه پرتاب کند پائین. می گوید سه بار رسول اکرم تصمیم به خودکشی گرفت؛ وقتی جبرئیل این وضعیت را دید، دلش به حال رسول اکرم سوخت و برایش وحی فرستاد!
وقتی به رسول اکرم وحی نمی رسید، تصمیم به خود کشی می گرفت؛ می رفت بالای کوه و می خواست خودش را از بالای کوه پرتاب کند پائین. می گوید سه بار رسول اکرم تصمیم به خودکشی گرفت؛ وقتی جبرئیل این وضعیت را دید، دلش به حال رسول اکرم سوخت و برایش وحی فرستاد:
فتر الوحی فترة حتى حزن النبی فیما بلغنا حزنا غدا منه مرارا کی یتردى من رؤوس شواهق الجبالمنابعی که در آن خودکشی محمد تعریف شده:
-صحیح البخاری – البخاری – ج ۸ – ص ۶۸- دارالفکر
-عمدة القاری – العینی – ج ۲۴ – ص ۱۲۷- دار إحیاء التراث العربی
-المصنف – عبد الرزاق الصنعانی – ج ۵ – ص ۳۲۳- منشورات المجلس العلمی
-الدرر – ابن عبد البر – ص ۳۳
-تفسیر الثعلبی – الثعلبی – ج ۱۰ – ص ۲۴۳- دار إحیاء التراث العربی
-تفسیر ابن کثیر – ابن کثیر – ج ۴ – ص ۵۶۴- دار المعرفة
-سیر أعلام النبلاء – الذهبی – ج ۲ – پاورقى ص ۱۱۵- مؤسسة الرسالة
-البدایة والنهایة – ابن کثیر – ج ۳ – ص ۶- دار إحیاء التراث العربی
-إمتاع الأسماع – المقریزی – ج ۳ – ص ۱۳- دار الکتب العلمیة
-عیون الأثر – ابن سید الناس – ج ۱ – ص ۱۱۵- مؤسسة عز الدین
-السیرة النبویة – ابن کثیر – ج ۱ – ص ۳۸۶- دار المعرفة
-سبل الهدى والرشاد – الصالحی الشامی – ج ۱ – ص مقدمة المحقق ۱۵- دار الکتب العلمیة
-السیرة الحلبیة – الحلبی – ج ۱ – ص ۴۲۱- دار المعرفة
چند نکته:
اولا: در قران آیات متعددی داریم که در لفافه یا به طور واضح مذمت کرده است خودکشی را از قبیل:
«وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یَفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا»
«و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد.» **نساء۲۹و۳۰**
آیا رسول الله به این آیات آگاهی نداشته؟
اشتراک در:
پستها (Atom)