اسفند ۲۰، ۱۴۰۲
اهميت ماهى در فرهنگ ايران بخش نخست
نقش ماهی در آثار هنری مردمان ايران باستان نقشی پرتکرار است که این امر به سبب جایگاه ویژهای است که ماهی در اساطیر ايرانيان دارد.
چرا بر سر سفره هفت سين ماهى ميگذاريم؟
اين مقاله به برسى اهميت ماهى در ايران باستان و باورهاى نياكان آريايى ما دارد.
اهميت ماهى از نظر اسطوره شناسى:
١- نقش پراهميت ماهى در نگاه داشتن درخت زندگى
درخت زندگی و يا اندیشه گیاه مقدس به گونه گیاه زندگی، درخت کیهانی، جایگاه دانش، سرچشمه زایش و منبع داروها از کهنترین باورهای انسان بوده و بر دین و آداب و سنن فرهنگهای ساکن خاور باستان تاثیری ژرف نهاده است. این داستان بارها به زبانهای گوناگون اما با چارچوب و نمادهایی همسان روایت شده است.
گیاه زندگی در برگیرنده چهار عنصر زندگى، يعنى خاک، باد، آتش و آب(چليپ)و در رابط با سه دوره زندگى اهورامزدا بر روى زمين است. باززایی درخت برای مردمان جهان باستان رمزی از نامیرایی و نگاهبانی خداوند از آفرینش زمینی بوده است. آنان باروری زمین و پایداری زندگی را در گرو سرسبزی و شادابی گیاه مقدس زندگی بخش میدانستهاند، و آرزو داشتهاند با دستیابی بدان چون خدایان جاودانه گردند. نقش گیاه زندگی از مهمترین و پرکاربردترین بنمایههای هنری خاور باستان است. درخت زندگى مادر همه تخمه ها و درخت ها است و سرچشمه همه گياهان است كه در آبهاى كرت پهناور رسته و در اوستا از آن بسيار سخن رفته است. اين درخت درمان همه دردها و دور كننده همه بلايا و زايتده همه رستنى ها و يا درخت همه تخمه توصيف شده است. آشيانه سيمرغ بر اين نخستين درخت قرار دارد. درخت زندگى در ميان آبهاى كرت پهناور قرار دارد و دو ماهى به نام «كر» بفرمان اهورامزدا از آن نگهدارى ميكنند بدين ترتيب كه در اطراف ريشه هاى آن شنا كرده و آنرا پاك نگاه ميدارند. در آيين مانى، درخت زندگى درختی توصیف شده که تمامی مظاهر و نمادهای طبیعت، مانند شاخ و برگ و میوهها را در خود دارد. در متون مانوی این درخت اسطورهای با سه شاخه توصیف شده که نمادیست از سه دوره کیهانی در آيين مانوی.
نمادی از این درخت در یک مانستان، (نیایشگاه مانوى ها) در سانگيم چين بدست آمده که آن را درختی پرشاخ و برگ و سبز نشان دادهاست. این درخت نماد طبیعت سرزمین نور است.
در زبور مانوی دربارهٔ درخت زندگی شعری آمدهاست:
شهریار روشنی را بشناختم
که درخت زندگی است
ظلمت را دریافتم
که درخت مرگ است
هرکه خرد بمن آموخت
تاج گل بر سرم نهاد
وگر کسی مرا بسوی مقدسان رهنمون گشت
به روشنان نیز رهنمون خواهم شد
و نیز در سرودهای دیگر از خود مانی که ترجمه قبطی آن در دست است دربارهٔ درخت زندگی چنین سرودهاست:
خورشید روشن و ماه نو برازندگی از تنه تناور درخت زندگی دارند
مرغان سحرخیز بر شاخسارش به شادی نغمه سرایی کنند، کبوتر و طاوس سخنها سرایند.دختران زیبا، آواز برآورند، و ماهيان درخت ماندگار را می ستایند و ثنا میگویند.
پس نقش ماهى براى زنده ماندن درخت زندگى از ناگزير هاى واحب و لازم است.
٢- نقش اساطيرى ماهى در ستاره شناسى ايران
براساس دانش شگفت انگير ستاره شناسان ايران كه امروزه تماما مورد استفاده است و درواقع دانش و آگاهى هاى امروزى بشر در باره افلاك همان دانش نجوم باستان ايرانيان است، نه يك كلمه بيشتر و نه يك كلمه كمتر، گفته ميشود كه شكل ظاهرى افلاك، شبيه يك ماهى است كه گاوى بر او ايستاده است. يعنى وقتى خدا از بالا به تمامى افلاك نگاه ميكند، آنرا بصورت يك ماهى كه گاوى را در پشت خود حمل ميكند، ميبيند. ماهى كه جهان به برپشت اوست و او در آب قرار دارد. گويند، نام آن ماهى ليوثا است و نام آن گاو يهموث. (نامها بايد برسى شوند) و گويند كه اين ماهى بر دريا و دريا بر باد و باد بر قدرت قرار دارد.
٣- ماهى و گياه مقدس هوم
هوم گياهى اساطيرى است كه در دنياى مينوى ايزد است و در دنياى گياهان، ابر گياه و يا فلورا است، چراكه موجب طول عمر، درمانبخش بيماريها، شادى بخش ارواح است و در بازسازى جهان بكار خواهد آمد(بازسازى جهان پس از طوفان نوح كه هر ١٢ هزار سال زمين را در آب غرق ميكند و همه موجودات از بين رفته، و دوباره موجودات جديد بوجود ميآيند) و سرور گياهان بشمار ميآيد. ايرانيان گياه هوم را در مراسم نيايش طبيعت بكار ميبردند.
٤- نماد ماهى بعنوان نماد زندگى و بارورى
ماهی مهمترین نماد بارورى و زندگى در دنياى باستان ايران است. ايرانيان ماهى را نماد باروری، زندگی، و دوباره زنده شدن گيتى و همچنین معمولا نمادی فرخنده(:خوشیمن) ميدانستند. ماهی در پیوند با خورشيد و يا الههی مادر، ماه و اقیانوسهای نخستین قرار دارد که همه چیز از آنها سرچشمه گرفته شده است.
رمز ماهی و آب و دریا، گویاترین زبان برای رسیدن به رسایی(تعالی) است. در قلمرو نمادشناسی، ماهی نماد حاصلخیزی و باروری است که در آغاز «الهه-مادر» بوده است. ماهى در آب زندگى ميكند و بهمين جهت كه آبزى است و در آب شناور، رمز آبهاى ژرفى است كه در قسمتهاى زيرين زمين، جاريند و از آنجا كه رمز آب است، با زايندگى و نو شدگى طبيعت و نوروز پيوند يافته است. و اين معناى رمزى زايش طبيعتاً با معناى رمزى ديگرى رابطه دارد. كه همانا رمز مبدأ زندگى و بارور و باردارى است و همچنين معناى زايندگى و فراخى نعمت و خير و بركت است. در ایران باستان ماهی نماد الهه ناهید و نشان فراوانی است. چراكه از خود هزاران نمونه توليد ميكند.
٤- ماهى و نوروز
ماهى يكى از مهمترين اجزاى سفره هفت سين ايرانى است و نشان از عظمت دانش ستاره شناسى و زيست شناسى نياكان ما درهزاران سال پيش دارد. چرا كه در نجوم هزاران ساله پارسی، دانشمندان ايرانى دریافته بودند که تقریبا هر ۲۱۵۰ سال، طلوع خورشید در اعتدال بهار با صور فلکی مختلف بطور یکجا همراه خواهد بود.
دلیل اینکار چرخش زمین بدور محور خود درحالیکه بدور خورشید هم میگردد میباشد.به این پدیده حرکت تقدیمی ميگويند. چون در آن صور فلکی نسبت بحرکت طبیعی که درهر دوره در سال دارند، حرکتی برعکس انكام ميدهند.
زمان لازم که هر دوازده صور فلکی در یکزمان قابل رویت بشوند در حدود هر ٢١٥٠ سال میباشد. و اینسال راسال بزرگ مینامند. و در زمان باستان، پارسها از این امر خبر داشتند.و آنها هر ۲۱۵۰ سال را یک دوره سنی میگفتند.
از سال ۴۳۰۰ قبل از میلاد تا سال ۲۱۵۰ قبل از میلاد را عصر گاو بود.
از سال ۲۱۵۰ قبل از میلاد تا سال اول میلاد را عصر بز میگفتند.
از سال اول میلاد تا سال ۲۱۵۰ عصر ماهی(حوت) است، عصری که ما هنوز در آن هستیم. و بهمین دليل ايرانيهاها بر سر سفره هفت سین ماهی میگذارند، کاری که دشمنان ایرانی با آن بشدت مخالفت میکنند. چرا كه پرده از عظمت علم نجوم در نزد پارسها بر میدارد. و حدود سال ۲۱۵۰ ما وارد عصر جدید که دلو هست میشویم. بعلاوه بمحض اينكه زمين گردش خود بدورخورشيد را به پايان ميرساند و سال تحويل ميشود درست در همان لحظه ماهى تنگ بلور به بالا ميپرد و اينشگفتى يك معما است و كسى بجز نياكان ما دليل آنرا نميداند. ولى مردم از بالا پريدن ماهى ميفهميدند كه سال تحويل شده و سال نو شروع شده است.
٥- همچنین ماهی کهنترین نماد در دنياى معنا و ادبيات و هنر ايران است.
نقشهای بیشماری از ماهی را در بیشتر هنرهای ایرانی نیز میتوان دید. از آنجا که ماهی به آب زنده است، از گذشته تاکنون از نقش آن به عنوان نمودی از آب، آبادانی، تازگی و طراوت بهره برده شده است. هنرمندان، تقدس آب را با نماد ماهی بر کوزهها و جامهای سفالین نقش میزدند؛ نقشی که یادآور روزی و برکت است. همچنین ماهی، گاهی با نماد ایزدبانو آناهیتا به عنوان نشانی از برکت و باروری همراه شده است. مهمترین اثر در پیوند با ماهی، نقش برجستهی کاخی در پاسارگاد است. این نقش که بخش بیشتر آن از میان رفته در پیوند با آیین خداوند «بآل» (خدای بزرگ میانرودانی و نماد آب و گاهی ماهی) است که از میانرودان به هنر هخامنشی راه یافته است
تصویر ماهی از گذشته تاکنون از نقوش درخور نگرش برای نقشاندازی روی صنایع دستی گوناگون از جمله فرش، ظرف، سفال، پارچه، سنگ و … بوده است که همهی این موارد نشان از اهمیت وجودی این جاندار و باور به نیکی و برکت آن دارد.
در دوران کهن آویزهای حفاظتگر با نقش ماهی را ايرانيان، مردم ايلام، میان رودان و مصر باستان به گردن میآویختهاند. در میان رودان مردم باستان پوشاکی به سان ماهی به تن میکردهاند. حات مِحیت برای مصریان و داگون برای آموریها خدایانی با شمایل ماهی بودهاند و ویشنو در کالبد ماهی ماتسیا برای نجات انسان هبوط کرده است. در بسیاری از دوره هاى تاریخی ايران، نقش ماهی را بر سکههایشان ضرب کردهاند که نشانگر اهمیت این نماد در اندیشه و اساطیر ايرانيهاست. ماهى از هزاران سال بيش تا امروز همواره جایگاهی استوار بر روی آثار هنری ایرانیان داشته تا جایی که به یکی از نمادهای آبامگاه بدل شده است. استمرار به کارگیری این نقش مایه نشانگر اعتماد ایرانیان به نگاهبانی ابدی نیروی اهورایی از زندگی زمینیاست و تداوم آن تا امروز ماندگاری این آرزو را در سنتهای موروثی حرفهای و حافظه تاریخی هنرمند ايرانيان آشكار میسازد.