آذر ۲۸، ۱۴۰۲
به از مدح تو صبحی نيست، این شبهای یلدا را
بتازد صف کین تو سنان داران گردون را
بسوزد تف خشم تو زره پوشان دریا را
خراج از کارگاه تو نسیج و حد حکمت را
رواج از بارگاه تو صنیع فرد نعما را
نماند رتبتی با قدر تو بهرام و کیوان را
نباشد حکمتی با ملک تو کسری و دارا را
زبانی نیس جز در مدح تو اجسام پستی را
قرانی نیس جز بر حکم تو اجرام بالا را
کف تو جود را بایسته همچون نور انجم را
دل تو فضلرا شایسته همچون جان مرا عضا را
زبوی خلق تو غیرت کمال طیب عنبر را
زچین خط تو حسرت جمال نقش دیبا را
نبینم هیچ پیرایه جز از مهر تو عاقل را
ندانم هیچ سرمایه به از مدح تو دانا را
خداوندا ، ز مهر تست رحمت آب جیحون را
چنان کز بهر صاحب شرع رحمن خاک بطحا را
کسی کو را بدین درگاه والا قربتی باشد
بود جهل ارثنا خواند جز این دگاه والا را
نه مطر باشد و طرار ، هر کو از پی دنیا
شود منقاد این یک فوج طرار مطرا را
مدیح این قوم را زشتست ، خاصه در دیار تو
که در مسجد بتر باشد پرستیدن چلیپا را
همه ایام داعی از غنا شب های یلدا شد
به از مدح تو صبحی نيست، این شبهای یلدا را
مدح حضرت مانى توسط خاقانى
Ey Yar (Shabe Yalda)