اسفند ۱۳، ۱۴۰۱

به آیین نو نقش دیگر کشیم، نوروز پيروز


مقاله اى كه در زير ميآيد از اينترنت پارسى گرفته شده و متعلق به يك ناشناس است.
نوروز شروع اعتدال بهاری است یعنی لحظه‌ای است که خورشید در ابتدای ماه فروردين و يا برج حمل با عبورظاهری از استوای زمین به شمال آسمان میل می‌کند و طول شب و روز برابر می‌شود. بقول بدر چاچی شاعرقرن هشتم ولایت چاچ چاچکند، در این روز کافور خشک و مشک تر برابر می‌شوند.
آهوی آتشین روی چون در برّه در افتد
کافور خشک گردد با مشک تر برابر
آهوی آتشین روی، کنایه از خورشید، برّه همان برج حمل، کافور خشک کنایه از روز و مشک تر کنایه از شب است و این همان بامداد مورد نظر سعدى كبير و يا شیخ اجل است که لیل و نهارش تفاوتی با هم ندارند وتماشای بهار و دامن صحرایش خوش و باصفا و فرحبخش است.
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
آرامش و گشایش و انبساط خاطر حاصل از تماشای بهار از اثر حیات و جنبش دوباره یافتن طبیعت، پایان سرما و افسردگی و رسیدن مژده حیات و طلیعه نجات است، نو شدن است و توصیه به نو شدن دارد و با ادراک رمز این نو شدن است که می‌توان درس رهایی از حلقه تكرار فصل گرفت و گرنه بهار خود به تنهایی یک فصل تكرارى است و آدمی تنها با به فعلیت درآوردن استعداد نو بینی و نو گرایی می‌تواند تازه بین و تازه باش بوده ودر بی‌خبری از نو شدن نماند.
هر زمان نو می‌شود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
با هر نفسی دنیایی نو برای آدمی رقم می‌خورد، استمرار و پیوستگی ظاهری این دم و بازدم‌ها به مانندپیوستگی قطرات آب در یک جوی که کالبدی واحد به خود گرفته‌اند سبب شده است که انفکاک لحظه‌ها در جسد وپیکر زندگی آدمی بچشم ظاهر نیاید و بیخبری از نو نو رسیدن لحظه‌ها را سبب شود.
عمر همچون جوی نو نو میرسد
مستمری می نماید در جسد
نوروز فرصت بیدار شدن و نو خاستن و تغییر و تجدید و نوآوری است، فرصت پاک کردن زنگار علت‌های درونی وزدودن کهنگی‌ها جهت کاستن از سایش روان است، فرصت تازه کردن دوباره ایمان است چرا که نشانی از روزخدا در نوروز هویدا است.
بیایید بیایید که گلزار دمیده ست
بیایید بیایید که دلدار رسیده ست
چه روز است چه روز است چنین نو
مگر نامه اعمال ز آفاق پریده ست
قول خداوند قلم جلالدين محمد بلخى را بپذیریم و بیاییم در این ایام گشایش و آغاز طراوت و تحول از اثر زنده شدن دوباره زمین و تاثیر گذاری آن در فطرت آدمیان مروری دوباره بر درس خدا شناسى و رستاخیز و بازگشت بسوى راستى و پروردگار داشته باشیم. از خالق هستی تقاضای تعالی و رشد فضایل اخلاقی و انسانی را بکنیم و از اوبخواهیم که قلب و نظر و احوال ما را به حال احسن بگرداند و توفیق تطهیر وجود را از ديو هاى حرص و آز ونفرت و پلیدی و میل به آزار مخلوقات خدا، به ما عطا فرماید.
همنوا با ملک الشعرای بهار دفتر این نوروز را باز كنيم.
بیا تا جهان را بهم بر زنیم
بدین خار و خس آتش اندر زنیم
بجز شک نیافزود این درس و بحث
همان به که آتش به دفتر زنیم
زمان و مکان را قلم درکشیم
قلم بر سر چرخ و اختر زنیم
از این ظلمت بیکران بگذریم
در انوار بی انتها پر زنیم
چو بادام از این پوست‌های زمخت
برآییم و خود را به شکّر زنیم
از این طرز بیهوده یکسو کشیم
به آیین نو نقش دیگر کشیم
قدم بر بساط مجدد نهیم
قلم بر رسوم مقرر زنیم
در سال پیش رو نیک اندیشی و نو اندیشی و انبساط خاطر پایدار، رفیق راهتان باد.
نوروز شجريان