چند نکته باید پذیرفته و بیاد سپرده شود تا آدمی از دردسر حدیث چون و چرا رهایی یابد.
۱- آدمی باید بپذیرد که نمیداند از کجاآمده، و چرا آمده، و بکجا خواهد رفت.
۲- آدمی در انتخاب خانواده، محل تولد، چگونگی تربیت و جامعه ای که در آن رشد و نمو میکند هیچ دخالتی نداشته و گاها تا آخر عمر هم ندارد.
۳- آدمی در اینکه با چه رنگ و جنسیت و ویژهگیهای جسمی و احتمالا روحی بدنیا آمده هیچ دخالتی نداشته و اکثرا تا آخر عمر هم ندارند.
با اینحال و با تمام این پیچیدهگیها انتظار این است که خطایی سرنزند و ستمی نرود.
هیچکس گناهکار نیست و هیچ بیگناهی هم وجود ندارد.