اسفند ۱۹، ۱۴۰۰
نوروز آمد جشن ملک آفریدونا
نوبهار آمد و شد گیتی دیگرگونا
باغ رنگین شد از خیری و آذریونا
رده بستند بباغ اندر، گلهای جوان
جامهها رنگین چون لشگر ایرانی یونا
سرخ گل خنده زد ومرغ شباویز گریست
از لب کارون تا ساحل آبشگونا (۱)
برگ سبزآورد آن زرد شده شاخ درخت
کودک نو، زاد آن پیر شده عرجونا(۲)
گل طاوسی ما تا صنم سامری است
عرعر وناژو چون موسی وچون هارونا
ارغوان هست یکی خیمهٔ تورنگ شده (۳)
کامده بیرون از خم بقم اکنونا(۴)
پیچک لاغر آویخته در دامن سرو
مثلی باشد از لیلی و از مجنونا
دشت قرمز شد یکپارچه از لالهٔ سرخ
ریخته گویی در دشت فراوان خونا
یا برونآمده از خاک و پراکنده شدهست
با یکی زلزله، گنج کهن قارونا
قطرهٔ باران آویخته از برگ شقیق(۵)
چون زگوش بت دوشیزه در مکنونا
از پس نرگس آمدگل شببوی سپید
وز پس شببو بشگفت گل میمونا
گونه گون ازبر یکمرز بنفشه بدمید
وز بر مرز دگر سنبل گوناگونا
دو بنفشهاست یکافرنجی و دیگر طبری
طبری خرد است اما به شمیم افزونا
شببو و اطلسی و میخک و میناگویی
کرده فرش چمن از دیبه سقلاطونا
شمعدانیست فروزندهٔ هر باغ که هست
تا مه مهر ز فروردین روزافزونا
بنگر آنشببوی صد پر کهنسیمخوش او
بمشام آید از آذر تاکانونا
Kurdish Newroz (Nawroz) Nashville 2018 Full Video
سوسن و زنبق با داشتن چند زبان
راست چون دانشمندان خمشند اکنونا
لیک با نیم زبان بر گل سوری بلبل
بیتها خواند گه سالم و گه مخبونا
گل آزرمی ازشرم سرافکنده بزیر
که چرا غازه کشیده گل آزرگونا
بهرتعلیم شکوفه، باد از شاخ درخت
گه الف سازد گه دال کند گه نونا
وان چکاوک بلب جوی پی صید هوام
همچو مار افسا پیوسته کند افسونا
صبحگه جمله گلانروی بخورشید کنند
که براو هستند از روز ازل مفتونا
شد جهان خرم و خرم شد دلهای حزین
من چنین محزون چونا که بمانم چونا
چون زیم محزون اکنون کهجان شد چو بهشت
به بهشت اندر یکدل نبود محزونا
خرمی بر ما شایدکه بسالی زین پیش
رخت افکندیم از شهر سوی هامونا
همچو مسعودکه بیرون شد از قلعهٔ نای
عاقبت رفتیم از محبس ری بیرونا
دشت البرزکنون جای فقیرانهٔ ماست
آنکجا بود نشستنگه افریدونا
فلکی دارد روشن، افقی دارد نغز
چشماندازی چون دفتر انگلیونا
آفرین باد به البرزکه از عکس وی است
هرچه نقش است بسقف فلک گردونا
ما ز البرز دو فرسنگ به دوریم ولیک
او چنان آید در چشم که هست ایدونا
که بر او پیچند ازپرتو خور زربفتا
که در او بافند از ابر سیه اکسونا
چون سردانا مشحون ز هواهای بلند قلهاش
سال و مه از برف بود مشحونا
دامنش چون دل عاشق کمرش چون رخ یار
به هوای خون و خوشمنظرگی مقرونا
چون به تابستان بر برگ درختش نگری ا
ز درخشانی گواکه بود مدهونا
عرب ار دیدی آن خوب فواکه کانجاست
برنخواندی به قسم والتین والزیتونا
باغ در باغ و گل اندر گل و قصر اندر قصر
هریکی قصر یکی جوی به پیرامونا
خاصه آن باغ کجا هست نشستنگه شاه
که بهشتی است فرود آمده از گردونا
کوه اگر حایل آن باغ نبودی
بودی از لب رود ارس تا به لب جیحونا
اینچنانست که استاد دقیقی فرمود
نوروز آمد جشن ملک افریدونا.
ملک اشعرای بهار
پاورقی
(۱) آبَسْکون، یا آبُسْکون یا آبِسْکون، جزیره یا بندرگاهی کهن است که در جنوب شرقی دریای خزر و شمال غربی استراباد در مصبّ رود گرگان که جغرافیدانان متقدم ایران طول شرقی آن را ۷۹ و ۴۵ و عرض شمالی آن را ۳۷ و ۱۰ یا ۱۵ تعیین کردهاند.
(۲) یک نوع از قارچهای سکوتیوئیدی از خانواده Agaricaceae است. گونههایی که ظاهری شبیه به "پفبال ساقهدار" دارند، پراکنش جهانی دارند و معمولا بصورت منفرد یا پراکنده در خاکهای شنی، بویژه در مناطق خشک، رشد میکنند. بومی شنزارهای ایران است. اگرچه نزدیک به ۵۰ گونه توصیف شده است، استدلال میشود که بسیاری از آنها ممکن است بیانگر افراط در دامنه طبیعی تغییرات موجود در طبیعت باشند.
(۳)تورنگ= قرقاول
(۴) بقم= گل ابریشم، ابریشم ایرانی (نام علمی: Caesalpinia) نام یک سرده از گیاهان گلدار است. این گیاه در حدود ۷۰ تا ۱۶۵ گونه دارد و از تیره ارغوانیان است که در بهاردر دامان البرز میروید.
(۵) شقیق = شقایق، نیمه هر چیزی را از وسط به دو شقیق ( نیمه) تقسیم کنند، هر نیمه یک شقیق است.