اسفند ۲۰، ۱۴۰۰
برش سپید Lobotomy
لوبوتومی (Lobotomy) یا لوکوتومی نام نوعی جراحی افراطی و منسوخ شده بر روی مغز انسان است که در نیمهٔ اول قرن بیستم به منظور درمان اختلالات روانی انجام میشد. پروسهٔ خطرناک لوبوتومی که بر پایهٔ ایجاد برش و آسیب تعمّدی به لوب پیشانی مغز استوار بود، معمولاً نتیجهٔ معکوس و مخرب داشت و در بهترین حالت بیمار را در حالت بی تفاوتی حسی، شناختی و عاطفی نسبت به دنیای پیرامون قرار میداد. این جراحی امروزه غیرعلمی و غیراخلاقی شناخته میشود.
این روش توسط پزشک پرتغالی اگاس مونیز(۱) که در سال ۱۹۴۹ جایزه نوبل پزشکی را بخاطر همین روش جراحی دریافت کرد، ابداع شد.
در گذشته تصور میشد که اختلال اصلی در بسیاری از بیماریهای روانی مانند سایکوز در کورتکس قسمت پرهفرونتال (قسمتی از قشر مغز در ناحیه زیر پیشانی) است لذا درمان را در تخریب یا قطع ارتباطات این بخش از مغز میدانستند. لوبوتومی تخریب بخشهای قدامی لوب فرونتال مغز یا جداکردن ارتباط این بخش از راههای مغزی با سایر قسمتهای مغز است. شیوههای مختلفی برای این عمل وجود دارد ولی اغلب اینکار با سوراخ کردن جمجمه و وارد کردن وسیله جراحی به نام لوکوتوم انجام میشدهاست.
آنتونیو مونیس پرتغالی از پیشگامان این روش بودهاست و بهمین دلیل جایزه نوبل پزشکی ۱۹۴۹ را دریافت نموده است. دکتر والتر فریمن در سال ۱۹۴۱ روی خواهر ۲۳ ساله «جان اف کندی» یعنی آ «رزمری کندی» عمل لوبوتومی را انجام داد که نتیجه خوشایندی نداشت. لوبوتومی از دهه شصت میلادی به بعد منسوخ شدهاست و تلقی عمومی از آن، عملی وحشیانه است. در طی سالهایی که لوبوتومی معمول بود، ۴۰ هزار بیمار در آمریکا، ۱۷ هزار در بریتانیا و ۹۳۰۰ بیمار در سه کشور فنلاند، نروژ و سوئد مورد لوبوتومی قرار گرفتند. عوارض زیاد عمل لوبوتومی و همچنین وجود شیوههای نوین درمان باعث اجتناب از لوبوتومی شد. از این روش در فیلم سینمایی دیوانه از قفس پرید و جزیره شاتر و سریال ratched یاد شدهاست و سریال Marcella (فصل دوم) نیز حول انجام این عمل ساخته شده است.
در گذشته، پزشکان و متخصصان در برخی از اعمال جراحی لوبوتومی بدون توجه به رضایت یا عدم رضایت بیماران به درمان، صرفاً با استناد به لزوم رعایت مصلحت بیمار یا جامعه، آنان را تحت جراحیهای خطرناک قرار میدادند که سپس در برخی کشورها مانند کانادا، قانونگذاران با وضع مقررات خاصی در این موضوع مداخله کرد. انجام این عمل در شوروی ممنوع و غیراخلاقی شناخته میشد. این روش که از اواخر دهه ۱۹۳۰ رایج شد، شامل بریدن مسیرهای عصبی از پیشانی به مناطق عمیق تر مغز، که مرکز زندگی عاطفی است، بود. ایده این بود که این روش اضطراب و بیقراری را کاهش میدهد، اما بسیاری از بیماران در عوض کاملاً بیتفاوت و بیاحساس شدند. در هفت لوبوتومی اولی که انجام شد، اعصاب توسط آدرنالین، نووکائین و الکل که از طریق سوراخهای جمجمه تزریق میشد، تخریب شدند.
از عمل هشتم به جای آن برشی با چاقوی جراحی ایجاد شد. در سال ۱۹۳۷،Amarro Fiamberti اولین برش سفید را از روی چشم برید. با این حال، این رویکرد تا سال ۱۹۴۶ فراگیر نشد. در ۱۷ ژانویه ۱۹۴۶، روش فیامبرتی توسط والتر فریمن، که یک تبر یخی را از آشپزخانه خود برداشت، آن را به کره چشم الن یونسکو کوبید، توسعه داد و در نتیجه مسیرهای عصبی را قطع کرد. سپس والتر فریمن نزدیک به ۳۵۰۰ برش سپید انجام داد که از این تعداد ۲۴۰۰ برش از کره چشم انجام شد. عملیات او اغلب در تلویزیون ایالات متحده نشان داده می شد. مونیز عواقب هولناک عمل جراحی ابداعی خود را از دیگران پنهان کرد، اما اعتراف کرد که برخی از ۲۰ نفر بیش از آنچه او امیدوار بود شلغم شدند. برخی از آنها از حالت تهوع، مشکلات ادراری و بی نظمی رنج می بردند. در همان زمان،Moniz گزارش داد که ۷۰٪ درمان شده یا بهبود یافته اند. سپس این روش محبوبیت پیدا کرد
عملهای لوبوتومی امروزه از ننگهای تاریخ پزشکی جهان محسوب میشوند.
این روش همچنین در دانمارک بسیار محبوب بوده و بطور گسترده مورد استفاده جراحهان دانمارکی قرار میگرفت تا جاییکه دانمارکیها رکورد این جراحی را در دنیا زده و به انجام این عمل مشهور گشتند. و با اینکه تعداد زیادی از بیماران زیر عمل جان خود را از دست دادند با اینحال جراحهان دانمارکی از این عمل دست بردار نبودند.
در طول دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بیش از ۹۰۰۰ نفر در اسکاندیناوی لوبوتومی شدند. ( آمار غیر رسمی حکایت از بیش از ده ها برابر این تعداد دارد). در کشورهای دیگر از ابتدا انتقاداتی وجود داشت، اما در دانمارک عملاً هیچ انتقادی وجود نداشت، درنتیجه این عمل جراحی مغز تا دهه ۱۹۷۰ ( شاید ۱۹۸۹) در دانمارک ادامه یافت.
در سوئد، قبل از انجام این روش از بیماران اجازه گرفته نمیشد و تصمیم جراحی با پزشک بود! میزان مرگ و میر ناشی از این روش ها در سوئد به ۱۷ درصد افزایش یافت. در سال ۱۹۵۱، یک جراح در بیمارستان کارولینسکا در سوئد شروع به انجام لوبوتومی با چاقوی الکتریکی کرد که پس از آن مرگ و میر کاهش یافت. به تدریج انتقادات نسبت به این روش افزایش یافت و کالبد شکافی ها نشان داد که بسیاری از بیماران بر اثر آسیب مغزی گسترده مرده اند. یکی از کسانی که بر اثر جراحات جان خود را از دست داد، نقاش و هنرمند نساجی سوئدی، Sigrid Hjertén بود که در سال ۱۹۴۸ در Beckumberga تحت عمل جراحی قرار گرفت امروزه از این روش استفاده نمی شود. در عوض از داروهای روانگردان استفاده می شود.
در ۱۱ دسامبر ۱۹۵۰، کلرپرومازین جایگزین این عمل جراحی شد. این اولین ماده ای بود که آنتی سایکوتیک نام داشت و در ابتدا بعنوان لوبوتومی شیمیایی به بازار عرضه شد. اعتقاد بر این بود که هردو اثر یکسان دارند، اما دارو بدون خطر جراحی است. از سال ۱۹۵۴، کلرپرومازین لوبوتومی شیمیایی در ایالات متحده محبوب گشت.
پاورقی
(۱)آنتونیو اگاس مونیس (به پرتغالی:António Caetano de Abreu Freire Egas Moniz)(زاده ۲۹ نوامبر ۱۸۷۴ – درگذشته ۱۳ دسامبر ۱۹۵۵) متخصص عصبشناسی و از توسعهدهندگان آنژیوگرافی مغری اهل پرتغال بود. از وی بهعنوان یکی از بنیانگذاران جراحی روانی یاد میشود. او در سال ۱۹۴۹ بهخاطر توسعه یک نوع عمل جراحی به نام لوکوتومی-که امروزه باعنوان لوبوتومی شناخته میشود-بههمراه والتر رودلف هس برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. وی اولین پرتغالیای است که برنده این جایزه شده است.