آذر ۲۹، ۱۴۰۰

گر رود سر برنگردد سرنوشت




سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید اینبار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرق درباور نوشت
غصه هارا قصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت
گر رود سر برنگردد سرنوشت
گل بکاریم از دل گل، گل برآریم
در زمستان در بهاران زیر باران گل بکاریم
گر بخواهیم گر نخواهیم
باغبان روزگاریم
گر تو روزی راز این بازی بدانی
نکته رمزش بخوانی
لحظه های زندگی چون موج دریاست
گرچه سرد و سخت زیباست
موج این دریا گرت از سر گذشته است سرنوشتت سرگذشت است
برفراز فله باور سفر کن
بال خود را بازتر کن
همچو حافط پایکوبان و غزلخوان
لشکر غم را بسوزان
در فلک سقفی نمانده اینزمانه
پر بزن تا بیکرانه
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید اینبار کمی بهتر نوشت
سرنوشت اثری از انوشیروان روحانی
ترانه سرا: فارا شیرازی
تنظیم: رضا روحانی
بازخوانی: توحید عظیمی