مهر ۱۷، ۱۳۹۸

حرف زدیم از دقیقه های مشجر


آه در ایثار سطحها چه شکوهیست 
ای سرطان شریف عزلت
سطح من ارزانی تو باد


یک نفر آمد
تا عضلات بهشت
دست مرا امتداد داد
یک نفر آمد که نور صبح مذاهب
دروسط دگمه های پیرهنش بود
از علف خشک ایه های قدیمی
پنجره میبافت
مثل پریروزهای فکر 

جوان بود
حنجره اش از صفات آبی شط ها 

پر شده بود
یک نفر آمد کتابهای مرا برد
روی سرم سقفی از تناسب گلها کشید
عصر مرا با دریچه های مکرر وسیع کرد
میز مرا زیر معنویت باران نهاد
بعد نشستیم
حرف زدیم از دقیقه های مشجر
از کلماتی که زندگانیشان در وسط آب میگذشت
فرصت ما زیر ابرهای مناسب
مثل تن گیج یک کبوتر ناگاه
حجم خوشی داشت
نصفه شب بود 

از تلاطم میوه 
طرح درختان عجیب شد
رشته مرطوب خواب ما بهدر رفت
بعد
دست در آغاز جسم 

آب تنی کرد
بعد در احشای خیس نارون باغ 

صبح شد .

چکامه تا نبض خیس صبح، کتاب حجم سبز – سهراب سپهری



Frank Sinatra -Send In The Clowns