عصر چند عدد سار
دور شدند از مدار حافظه کاج
نیکی جسمانی درخت بجا ماند
عفت اشراق روی شانه من ریخت
حرف بزن ای زن
شبانه موعود
زیر همین شاخه های عاطفی یاد
کودکیم را بدست من بسپار
در وسط این همیشه های سیاه
حرف بزن دختر
تکامل خوشرنگ خون مرا
پر کن از ملایمت هوش
نبض مرا روی زبری نفس عشق
فاش کن
روی زمینهای محض
راه برو
تا صفای باغ اساطیر
در لبه فرصت تلالو انگور
حرف بزن حوری
تکلم بدوی حزن مرا
در مصب دور عبارت
صاف کن
در همهمه ماسه های شور کسالت
حنجره آب را رواج بده
بعد شب
ای شیرین
پلک را روی چمنهای بی تموج ادراک
پهن کن.
چکامه همیشه -کتاب حجم سبز – سهراب سپهری