شهریور ۳۱، ۱۳۹۷
گل صد برگ Persian Buttercup
گل صدبرگ - Persian Buttercup
;خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون ;
گل صدبرگ نام آلبومی است که به یاد هشتصدمین سالگرد تولد مولانا در مایهٔ بیات زند، در سال ۱۳۶۰ بصورت گروهنوازی سهتار، بسرپرستی جلال ذوالفنون و با آواز شهرام ناظری با گرایش موسیقی عرفانی ایران عرضه شد.
گل صدبرگ نقطهٔ عطفی در تاریخ موسیقی ایران محسوب میشود. استفاده از سهتار بعنوان ساز اصلی، آنهم بصورت گروهنوازی، در گروه آوازی موسیقی سنتی ایران پیش از «گل صدبرگ» آثاری چون باد صبا اثر مشترک شهرام ناظری و جلال ذوالفنون در سال ۱۳۵۶ بصورت بداههنوازی سهتار و بداههخوانی موجود میباشد.
نتیجهٔ اجرای این اثر اقبال بیسابقهٔ هنرآموزان به ساز سهتار بود. در حقیقت «گل صد برگ» قابلیتهای فراموش شدهٔ این ساز ملی را به موسیقی دانان ایران یادآور شد.
نکتهٔ دیگر در مورد «گل صد برگ» نمایان شدن جسارت شهرام ناظری در ارائهٔ تراوشهای ذهنی همیشه «غیر معمول» خود است. برای مثال آخرین بخش از این اثر قطعه آوازی است که بر روی سهتار رضا قاسمی اجرا شدهاست. نخستین اجرای این آواز بسال ۱۳۵۴ در منزل دکتر نظامزاده نایینی باز میگردد، جایی که شهرام ناظری جوان بدرخواست استاد غلامحسین بنان شروع بخواندن میکند:
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
بنان از شعری که ناظری جوان انتخاب کرده شگفتزده میشود و بوی توصیه میکند که: «این شعری که انتخاب کردهای پر از خون است و تخته پاره و موج و دریا و نهنگ و ...، هر چقدر خوش بخوانی این الفاظ و وزن شعر مانع اثرگذاری آواز تو میشوند»
اما سالها پس از آن، ناظری همان آواز را بر روی ساختهای از رضا قاسمی اجرا کرد. مقبولیت این اثر برای کسانی که با پیشینهٔ موسیقی ایران آگاهی هر چند کوچکی دارند، بی نیاز از هر گونه توضیح است.
همانطور که «میتراود مهتاب» که ناظری، پیش از ۱۳۵۷، در محفلی به همراه سهتار خویش خواند نقطهٔ آغازین بکارگیری شعر نوی ایران در موسیقی آوازی سنتی بود، پس از گل صد برگ نیز موسیقی دانهای دیگر به استفاده از شعر مولانا و همچنین بکارگیری سهتار بعنوان ساز اصلی و مستقل روی آوردند.
آواز: شهرام ناظری
سرپرست گروه: جلال ذوالفنون
سه تار: جلال ذوالفنون
سه تار: رضا قاسمی
سه تار: محمدحسن مهدیان
سه تار: کاوه دلیرآذر
سه تار: امیر هوشنگ اردلان
دف: بیژن کامکار
فهرست آهنگ ها
این اثر به یاد هشتصدمین سال تولد مولوی در بیات زند منتشر بود.
روی اول
مقدمهٔ چاووشی
شعر از عطار نیشابوری
پیش درآمد و تصنیف (درس سحر)
ساخته جلال ذوالفنون
شعر از حافظ
ساز و آواز(مثنوی)
هم نواز آواز: جلال ذوالفنون
شعر از مولوی
تصنیف (اندک اندک)
ساخته شهرام ناظری
شعر از مولوی
چهار مضراب قدیمی بیات ترک
روایت استاد سعید هرمزی
تک نواز: رضا قاسمی
روی دوم
ساز و آواز (دل من رای تو دارد)
همنواز: جلال ذوالفنون
شعر از مولوی
تصنیف (الا یا ایها الساقی)
ساخته: رضا قاسمی
شعر: مولوی و حافظ
قطعهٔ ضربی
شعر از مولوی
ساختهٔ رضا قاسمی
تن تصنیف درس سحر
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
چون میرود این کشتی سرگشته که آخر جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم
در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را مهر لب او بر در این خانه نهادیم
حافظ
متن ساز و آواز
همزبانی خویشی و پیوندی است یار با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست همدلی از همزبانی بهترست
مولوی
متن تصنیف اندک اندک
اندک اندک جمع مستان میرسند اندک اندک می پرستان میرسند
دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان میرسند
اندک اندک زین جهان هست و نیست نیستان رفتند و هستان میرسند
سر خمش کردم که آمد خوان غیب نک بتان با آب دستان می رسند
مولوی
متن قطعه ضربی
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
;دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
;چو کشتی ام دراندازد میان قُلزُم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
;که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
;چنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را
;کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا
;چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانمهای بسیار است لیکن من نمیدانم
;که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون.
مولوی