هرچه معنویات* آدمی در او رشد میکند، نیاز او به مادیات کمتر میشود- تاجایی که احتیاج بخورد و خوراک و خواب و سکس و دیگر سر و سور و سات روزمره آدمِ طبیعی، در او کمرنگ شده و آدمی خود را نسبت به آنان وارسته میبیند.
بزرگ شدن معنویات میتواند ناشی از بزرگ یا کوچک شدن قسمتهایی از مغز باشد که عوالم طبیعی را در آدمی کنترل کرده و ساخت روزمرگی را بطور فیزیولوژی برای آدمی در دستور کار خود دارند. و بجای آنچه که ما در رفتار و کردار آدمی طبیعی میدانیم، عوالمی مانند- بیخبری- محو و مات- مسحوری و مستی را، تحت تاثیر:
-تربیت فجیع در دوران کودکی
-مواد مخدر
-و اثرات ناشی از خوراکیهای مصنوعی و آشغال تولیدی کارخانجات ساخت غرب را، ناشی شوند.
در اینحال آدمی به اصطلاح در خود فرو رفته و تبدیل بموجودی بی احساس، نچسب، چندش آور، خشن، بیرحم، بیتفاوت، بیغیرت، رذل، نفرت انگیز و بطور کلی دیو شده و باعث رنج خود و اطرافیانش میشود.
و براستی که دنیای امروزی ما دچار چنین بلیه و ناگواری است.
*منظور از معنویات در اینجا، دنیای داخلی آدمی است. و منظور آن معنایی که در ادراک عموم و همگان میباشد(عوالم روحانی و انسانی) نیست. و درنتیجه این معنویات لزوما جنبه مثبت ندارند.