اینجایی که من هستم همهِ فصل هاش پأییزه
خانهها آباد ولی همه روی آبه
اینجایی که من هستم هیتلر را لعن و نفرین میکنند
ولی قوانین منصوب به او را میپرستند و اجرا میکنند
اینجایی که من هستم مردم همه عنکبوتهای شیکند
همیشه مشغول بافتنند
طناب دار میبافند
و منتظر میماند تا یکی پلکهایش روی هم افتاد
اینجایی که من هستم
مهربانان را احمق مینامند
ظالمان را موفق
اینجایی که من هستم قوانین جاذبه زمین رعایت نمیشود
برخی محکمتر به زمین چسبیدهاند و برخی با نسیمی میافتند
و خورشید همیشه روبنده دارد
اینجایی که من هستم
همه چیز طعم و مزه متفاوت دارد
تلخی دوست داشتنی است
شیرینی مریضی
ترشی دلبهم زن
و شوری رایج و محاط
اینجایی که من هستم
تاریخ یک لحظه پیش است
و آینده را برای هزار سال بعد با دقت قرار میگذارند
اینجایی که من هستم هیچ چیزی شبیه خودش نیست
و آینهها را فقط برای ماشینها استفاده میکنند
اینجایی که من هستم همه کپی اند.
مریم