میخروشد دریا
هیچکس نیست بساحل پیدا
لکه ای نیست بدریا تاریک
که شود قایق
اگر آید نزدیک
مانده برساحل
قایقی ریخته شب برسر او
پیکرش را ز رهی ناروشن
برده درتلخی ادراک فرو
هیچکس نیست که آید از راه
و به آب افکندش
و دراین وقت که هر کوهه آب
حرف باگوش نهان میزندش
موجی آشفته فرا میرسد از راه
که گوید با ما
قصه یکشب طوفانی را
رفته بود آنشب ماهیگیر
تا بگیرد از آب
آنچه پیوندی داشت
با خیالی درخواب
صبح آنشب که بدریا موجی
تن نمیکوفت بموجی دیگر
چشم ماهیگیران دید
قایقی را بره آب که داشت
برلب از حادثه تلخ شب پیش خبر
پس کشاندند سوی ساحل خواب آلودش
بهمان جایکه هست
درهمین لحظه غمناک بجا
و بنزدیکی او
میخروشد دریا
وز ره دور فرا میرسد آنموج
که میگوید باز
از شبی طوفانی
داستانی نه دراز.
سهراب سپهری
Michael Kiwanuka - Cold Little Heart (Live Session Video)