بهمن ۰۵، ۱۳۹۶

من بهر فرصت که یابم برتو میتازم


از هجوم نغمه‌ای بشکافت گور مغز من امشب
مرده‌ای را جان برگ‌ها ریخت
پاشد ازجا درمیان سایه و روشن
بانگ زد برمن مرا پنداشتی مرده
و بخاک روزهای رفته بسپرده؟
لیک پندار تو بیهودهست
پیکر من مرگ را ازخویش میراند
سرگذشت من بزهر لحظه‌های تلخ آلودهست

من بهر فرصت که یابم برتو میتازم
شادیت را با عذاب آلوده میسازم
با خیالت میدهم پیوند- تصویری
که قرارت را کند در رنگ خود نابود
درد را با لذت آمیزد
در تپش‌هایت فرو ریزد
نقشهای رفته را بازآورد باخود- غبارآلود

مرده لب بربسته بود
چشم میلغزید بریک طرح شوم
میتراوید ازتن من درد
نغمه میآورد بر مغزم هجوم.

سهراب سپهری