نوای آسمانی آید از گلبانگ رود امشب
بیا ساقی که رفت از دل غم بود و نبود امشب
فراز چرخ نیلی ناله مستانه ای دارد
دل ازبام فلک دیگر نمیآید فرود امشب
که بود آن آهوی وحشی چه بود آن سایه مژگان
که تاب ازمن ستاند امروز وخواب ازمن ربود امشب
بیاد غنچه خاموش او سر درگریبانم
ندارم با نسیم گل سر گفتو شنود امشب
زبس برتربت صائب عنان گریه سردادم
رهی از چشمهٔ چشمم خجل شد زنده رود امشب.
رهی معیری
یک شاخه گل برنامه شماره ۴۵۸ - ایرج و محمودی خوانساری