نوار غزه یا باریکه غزه ناحیهای است نوارگونه که در کنار دریای مدیترانه و در منطقه آسیای مرکزی قراردارد. نوار غزه از جنوب غربی با مصر و از شمال و شرق با اسرائیل هممرز است. منطقه نوار غزه ۴۱ کیلومتر طول و در بخشهایی از ۶ تا ۱۲ کیلومتر عرض دارد. مساحت کلی نوار غزه، ۳۶۰ کیلومتر مربع است. نوار غزه نامش را از شهر غزه که بزرگترین شهر در منطقه نوار غزهاست، میگیرد. حدود یک و نیم میلیون پلستینی در منطقه باریکهٔ غزه زندگی میکنند.
پس از شکست ارتش قاجار از اتحاد قبایل بشدت بربر و بیرحم و جنایتکار و عقبمانده مانند انگلساکسون، گل، عرب و ترک در طول جنگ جهانی اول، این مناطق مانند غرب ایران که امروز ترکیه نامیده میشود به اضافه افغانستان، پاکستان، سوریه، عراق، لبنان، امارات، عربستان، ۱۷ شهر قفقاز، نیمی از آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان و و و از پیکر ایران جدا گشته و بدست این قبایل افتاد. دولتهای وقت اروپایی(بجز آلمان که خود درگیر جنگ با همسایگان بود) در ۲۵ آوریل ۱۹۲۰ میلادی کنترل نوار غزه را بهمراه دیگر سرزمینهای جدا شده از ایران برعهده گرفتند. و با تشکیل یک سیستم حکومتی تحت عنوان قیومیت انگلیس و فرانسه بر پلستین بکنترل نوار غزه و دیگر سرزمینهای جدا شده از ایران پرداختند. غرب ایران بعنوان جایزه به ترکا و نواحی جنوبی به اعراب سپرده شد. و اداره سوریه، لبنان، عراق، افغانستان و هندوستان نیز به اروپاییها تعلق گرفت. اولین کاری که پس از جدا سازی انجام گرفت، زدودن آثار امپراتوری پارسها از این سرزمینها بود و زدودن زبان پارسی و جایگزینی آن با زبان عربی بود. (همان کاری که امروزه با افغانستان کردند و امروزه زبان پشتو در حال جایگزینی زبان پارسی است.) پس از جنگ در سال ۱۹۴۸ میلادی و تأسیس کشور اسرائیل در بخشی از سرزمینهای تحت قیومیت انگلیس، نوار غزه همچنان تحت اختیار مصر بود. پس از جنگ با ارتش مصر پیمان صلح موقت ۱۹۴۹ میان اسرائیل و مصر، اردن، سوریه و لبنان به امضا رسید که بنابر مفاد آن مرزهای اسرائیل و فلسطین مشخص شده و نوار غزه به پلستینیها و همچنان تحت کنترل کشور مصر قرار گرفت. این عهدنامه تا آغاز جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ و شکست اتحاد مصر و سوریه و لبنان، اعتبار داشت ولی پس از آن، تحت اشغال نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل درآمد. که البته شکست اتحاد مصر، سوریه و لبنان با کمک ارتش غرب ( انگلیس و فرانسه و آمریکا) صورت گرفت.
بیشتر پلستینیها در طول جنگ در سال ۱۹۴۸ از اسرائیل فرار کرده اند. تا سال ۱۹۶۷ جمعیت نوار غزه شش برابر شد و از آنزمان این جمعیت همواره در حال رشد است. پس از فتنه ۵۷ و اشغال ایران توسط غربیها که باز با کمک اعراب و ترکها صورت گرفت، جمعیت پلستینیها به یمن بیتالمال ایرانیها رشدی شگفت انگیز داشته است و از حدود ۱۵۰ هزار به نزدیک به دو میلیون نفر رسیده است. هر پلستینی ماهیانه یارانهای را از دولت جمهوری اسلامی اشغالگر دریافت کرده که برابر با حقوق یک ماه یک مهندس ایرانی است. همچنین تمامی ساخت و سازها و مدرنیزه کردن نوار غزّه با پول مردم ایران صورت میگیرد. امروزه در این منطقه کوچک دهها هتل ۵ ستاره ساخته شده که یکی از آنها در ایران نیست! و در عوض پلستینیها (زن و مرد) همه ساعات روز را در سایه نشسته، سیگار کشیده، چایی میخورند و بجان ملت ایران نفرین کرده و بد و بیراه میگویند و آنان را تف و لعنت میکنند. و آنچنان از ایرانیها متنفرند که در جنگ تحمیلی عراق به ایران، داوطلبانه در جبهههای جنگ شرکت کرده و برای صدام حسین ایرانی کشی میکردند. ۵ هزار از این نمک بحرامها در جبهه توسط سربازان دلاور ایرانی دستگیر و اسیر گشتند که دولت جمهوری خائن اسلامی آنان را با سلام و صلوات به نوار غزّه برگرداند. و از آنطرف مردم مخ شسته ایرانی، هرگاه دو تا پلستینی زخمی میشوند، بلافاصله در نقش فردین ظاهر شده، و در صف دادن خون میایستند، و بجایش پلستینیها میگویند که حاضرند از اسراییلی خون دریافت کنند ولی دست ایرانی به آنان نخورد. بیکاری و زندگی مفتخوری در این منطقه بوفور بچشم میخورد و دلایل این وضعیت بنرخ بسیار بالای تولد و حمایت مالی جمهوری اسلامی اشغالگر ایران برمیگردد.
بیش از ۹۹ درصد از ساکنان نوار غزه را مسلمانان و حدود ۱ درصد از جمعیت این منطقه را اقلیت مسیحیان پلستینی تشکیل میدهند.
پس از ۳۸ سال تنش بین مردم منطقه با اسرائیلیها ، سازمانهای اطلاعاتی غربی، دسته و گروههایی را بنام و عنوان حمایت از پلستینی و در عمل و در واقع نوکران خود اسرائیل ساختند. تروریستی بنام یاسر عرفات و گروه تروریستی حماس را میتوان از جمله این گروهها نام برد. در سال ۲۰۰۶ حماس در انتخابات غزه پیروز شد. در ژوئن ۲۰۰۷ حماس کنترل کامل نوار غزه را بدست گرفت و جناج رقیب و معتدل تر! خود یعنی جنبش فتح را از قدرت کنار زد. اسرائیلیها به این بهانه بسرعت محاصره خود بر غزه را تشدید کردند و حمل و نقل کالا و رفت و آمد مردم به این منطقه را محدودتر کردند. از زمان ساخت این گروه ها، پلستینیها عملا تحت حاکمیت اسرائیل اند، و هرگونه تلاش برای رهایی از طرف هر گروه و دسته و فردی، ابتدا با نوکران اسراییلی درمیان گذاشته میشود و در نتیجه نتنها بجایی نمیرسد، بلکه در همان نطفه خاموش گشته و آنچنان درس عبرتی میگردد که اسرائیل را تا مدت ها از هرگونه حرکت مخالفی در امان میدارد. این گروههای تروریستی تنها در نوار غزّه بکار نمیآیند، بلکه دامنه استفاده از آنان بسیار وسیع تر است. آنها در واقع بازوهای نظامی اسرائیل در منطقه میباشند.( کسانی که به این نکته شک دارند، کارنامهٔ این گروهها را بررسی کرده و هرجا یکی از اعمالشان بجز سود و استفاده، مورد دیگری برای اسرائیل داشته اینجا بنویسند، من به تلافی این دفتر را برای همیشه خواهم بست.) اسرائیل بکمک همین گروههای بظاهر پلستینی و صد البته با کمک تروریستهای داعشی ترک، (که هر زمانی زیر یک رنگ و یک نام متفاوت ظهور میکنند و به هنرنمایی میپردازند) حاکمیت خود را برتمامی آسیای مرکزی و شمال آفریقا اعمال کرده است. نظام جمهوری کثیف اسلامی اشغالگر ایران، دولتهای اخوانی مصر، ترکیه، قطر، اردن، تونس همگی دست نشانده اسرائیل و غربند و بازیگران صحنه جنایت میباشند. و منظور از تمامی آنچه که شاهدش هستیم، تنها و تنها در جهت استیلای گروه مشخصی است و کشتار و به بردگی کشاندن و چپاول ملتهایی که از همه جا بیخبرند و دیگر هیچ.