آذر ۰۱، ۱۳۹۶

زورخانه در ایران


تاریخ پیدایش زورخانه و زورآزمائی پهلوانان در ایران قدیم و اطلاعات درستی در این باره درست مانند دیگر ارزشها و نمادهای ایرانی دردست نیست. و انگار خود ابلیس در ایران تاخته و هر اثری از آثار ایران و ایرانی بوده بکلی از روی زمین زدوده است. چرا؟ پرسشی است که پاسخش را هر ایرانی میبایستی در درون خود جستجو کند. چراکه هر ایرانی از ذرات همان خاکی بوجود آمده که نیاکانش روزگاری نه چندان دور برتمای دنیا حکومت میکرد.
در مورد زورخانه هم همینقدر میباید متذکر شد که از صدها قرن پیش در ایران، پهلوانان زورمند و زورمندان غول پیکری قدم بصحنه هستی گذاشته اند که کم و بیش نامشان در تاریخ کشورما مانده است .

اما آنچه که در مورد زورخانه در اینترنت پارسی نوشته شده است بشرح زیر است :
«زور» واژه‌ای است پارسی که در فرهنگ لغات بمعنی توانایی، نیرو، فشار و قوه است و لغاتی مانند: زورگری و زورآزما، از مشتقات آن است؛ همچنین کشتی گرفتن را در باختران «زوران» می‌گویند.


اصطلاح زورخانه که از ترکیب اساسی ذات و اسمهایی که محلی را می‌رسانند با واژه «خانه» ساخته شده و این ترکیبات در زبان پارسی بسیار است. مانند: گلخانه، کارخانه و امثال آن. باشگاه ورزش باستانی یا زورخانه را، در بسیاری از شهرها «ورزشخانه» نیز می‌نامند، که قدمت این نام بدوران صفویه می‌رسد ولی قبل از صفویه، بنا بشواهد موجود زورخانه را «آماج خانه» می‌نامیده‌اند که بمعنی محل تیراندازی است.
در لغت‌نامه‌ ورزشی مفخم زورخانه را «خانه زور» و «محل زورآزمایی» و «ورزشخانه» معنی کرده است، و اصطلاح زورخانه را مربوط بزمان قاجارها می‌دانند.

در باره چگونکی وکیفیت زورخانه در ایران و جریان کار و آئین ورسوم و آداب وتشریفات مخصوص زورخانه میتوان گفت که معمولا زورخانه را در ایران از روی نقشه و اسلوب وقاعده مخصوص می ساختند. چگونگی ساختمان آنها طوری بود که رعایت همه نکات و ریزه کاریها در آن بعمل می آمد. درب ورودی این اماکن کوتاه بود و پهلوانان در اولین قدم سر خود را در مقابل محلی که در ان مرشد آئین جوانمردی را از روی شاهنامه میخواند خم کرده, و ورزشکار از هر صنف وهر طبقه اولین قدم در راه انسانیت و سلامت جسم و جانرا، فروتنی، تواضع و چیرگی بر دیو خودخواهی و غرور بیجا، دانسته و آنرا میآموختند. و احترام خود را نسبت بمکان پرورش آدمیت و احترام خود را به یکدیگر و به پیشکسوتها و بزرگترها نشان میدادند. هر ورزشکار و زورمندی با هر سایز و اندازه و قدرتی، در مقابل زورخانه، مرشد، مربی و پیشکسوت خود سر خم میکرد.



Zurkhaneh




ساختمان زورخانه:

طرح ساختمان زورخانه یا ورزشخانه، ریشه در معماری دوران امپراتوری اشکانی و ساسانی دارد. زمین آن با شکلی هشت‌گوش، و سقف آن بلند و گنبدی است. این سبک در طول هزاران سال تغیراتی یافته وبه شکل کنونی ساختمانهای قدیمی و مساجد و مزارات و امامزاده‌ها درآمد، از جمله، زورخانه‌ها و خانقاه‌ها و تکیه‌ها، که علاوه بر جنبه مذهبی از بعد ملی نیز مورد توجه بوده است.
ورزشخانه‌ها را در قدیم مانند حمامها و سردابه‌ها از سطح زمین پایین‌تر می‌ساختند و این براساس معماری سنتی و برخوردای از حرارت زمین در جهت گرم کردن و یا خنک کردن مکان بوده است. درب این اماکن کوتاه بوده که برای ورود به آن خم می‌شدند. گروهی را تصور بر این است که چون زورگوی و انجام عملیات قهرمانی و پهلوانی ایجاد خودخواهی و کبر می‌کند که برخلاف رویه صوفیان و اهل خانقاه است لذا کوتاه کردن درب را برای رفع نخوت و خودخواهی پهلوانان لازم می‌دانستند.

شکل داخل زورخانه‌های سنتی اغلب هشت گوش است؛ هر ضلع آن شامل یک غرفه است و از این غرفه‌ها برای تماشاچیان و یا محل سنگ گرفتن، و مشتمال کردن و لباس کنی استفاده می‌شده.
سقف زورخانه‌ها اکثراً گنبدی و بلند است، که درست در زیر آن «گود» و یا جایگاه ورزش قرار دارد.
گنبد در زورخانه‌ها و کاخ ها و معماری ایرانی ، گذشته از جنبه‌ بسیار با ارزش معماری دارای ارزش معنوی نیز بوده است که هنوز هم متداول است. این اعتقاد از دوران های هزار ساله دوران امپراتوری ساسانی سرچشمه می‌گیرد. زیرا گنبد را نشانه‌ای از نیروی آسمانی و ارتباط با عالم بالا می‌دانسته‌اند. لذا چرخیدن ورزشکاران در زیرگنبد نوعی ارتباط معنوی و متافیزیکی با گردش جهان خلقت است.


در ساختمان پرستشگاههای مهر در ایران به نکته‌ای بر می‌خوریم که: در ایران باستان ستایش مهر و یزدان در زیر آسمان انجام می‌گرفته است. نزدیک محل نیایش میبایستی حتما آب روان و یا آب باشد. گاهی که مقتضیات طبیعی اجازه نیایش در زیر سقف آسمان را نمی‌داد، پرستشگاهی مصنوعی می‌ساختند و سعی می‌کردند بشکل سقف آسمان باشد. نتیجه این شد که مهرکده‌ها را با گنبد هایی که نشانه‌ گنبد آسمان است بسازند. و بهمین علت طاق پرستشگاهها معمولاً محدّب و مزین به ستاره بود و سعی بر آن بوده که داخل معبد تاریک بماند و پنجره و روزنه‌ای برای آن نمی‌ساختند. و هر پرستشگاه حتما دارای استخر و یا حوض برنگ آبی میبوده است.



درون مهرکده سردیکا (کاخ سوفیا در کردستان اشغالی در استانبول )
نظیر این پرستشگاه‌ که بصورت «غار طبیعی مهری» در دوران امپراتوری صفوی ساخته شده در اکثر نقاط اروپا کشف شده است که زیربنای آن متفاوت ولی طرح آن یکسان و معماری پارسی دوران امپراتوری صفوی می‌باشد و در درون ان آب جریان دارد.

سکوهای اطراف محل تماشاگران و بین سکوها جایگاه نیایش و مراسم مذهبی است سقف پرستشگاه هلالی شکل و به معنی گنبد آسمان است.

در انتهای پرستشگاه محرابی وجود دارد که جایگاه پیر پیران (مرشد) می‌باشد و از کف معبد قدری بالاتر است.
ساختمان این معبدها از سطح زمین چند پله پایین‌تر است و پنجره‌ای به خارج ندارد و دارای دری کوتاه بوده است.
از آنجا که ساختمان اماکن مذهبی به صورت گنبدی، از ابداعات ایرانیان است و این نوع بناها ارتباط با معماری دوره‌های اشکانی و ساسانی دارد، لذا در این باره به گزیده‌ای از تاریخ مهندسی ایران توجه می‌کنیم:
«در طی دوره‌های مختلف تاریخی تغییرات و ابداعاتی در انواع فرمهای گنبدی در ایران پدیدار گشت و با به کار گرفتن روشهای جدید فنی، بسیاری از مسائل گنبدسازی به شیوه‌های جالب در طی سده‌های متمادی در این سرزمین حل گشت. نگرش ویژه‌ای که در ایران به فرمهای گنبدی در طول تاریخ می‌شده است، فرمهای گنبدی شکل همواره در ذهن بیننده نشانه‌ای از نیروی آسمانی و متافیزیکی بشمار می‌آمده‌اند و شکل کروی آسمانها و ماه و سیارات نیز این گمانها و باورها را تقویت می‌کرده است. »
«بنابراین توجه ویژه‌ای به شکلهای گنبدی و ساختن آنها در این سرزمین صرفاً برآوردن نیازهای فنی و مکانیکی نبوده و برآورنده‌ی توقعات و نیازهای معنوی و روانی نیز بوده است. با احتمال زیاد پیشینه‌ی تاریخی گزینش فرمهای گنبدی برای آرامگاهها که پیوندی بین زندگی دنیایی و قدرتهای مافوق دنیایی تصور می‌شده‌اند خود در سیر تکاملی و برداشت ذهنی مردمان از این نوع فرمهای ساختمانی بی‌تأثیر نبوده است. »
«نیازهای ایستایی ارزشهای نشانه‌ای وابسته به فرمهای گنبدی شکل موجب آن بوده است که تاریخ فنی ایران از این دیدگاه بسیار غنی و پرثمر باشد. فرمهای گنبدی دوره‌ی ساسانیان که دارای شکلهای گرد و بیضوی و سهمی بوده‌اند تا گنبدهای بلند دوره‌ی صفوی و گنبدهای پیازی و گنبدهای شکم‌دار نمونه‌هایی از تنوع فرمهای گنبدها و نشانه‌ای از توجه همیشگی ایرانیان به این گونه ساختارها بشمار می‌روند. »

قراردادن گنبد بر روی سقف و بر روی دیوارهای جانبی که چهارگوش بوده‌اند، چون از نظر فنی دارای اشکال بوده است، لذا مهندسین قدیم ایرانی در زوایای بین دو دیوار با ساختن قوسهای کوچکی در گوشه‌های پلان، آن را تبدیل به هشت گوش یا هشت ضلعی می‌کرده‌اند که به آن قوسهای کوچک گوشوار می‌گویند. در نتیجه اکثر ساختمانهای گنبدی به طور سنتی دارای هشت ضلع است. مانند زورخانه‌ها که دارای هشت غرفه در اطراف گود می‌باشد.

در دوره‌ حکومت صفویه در ایران, ورزش زورخانه‌ای برای بدنسازی و آمادگی جسمانی در راه پیشرفت کشتی پهلوانی رواج یافت. همانگونه که در قهوه خانه ها شاهنامه خوانی را برای پرورش نیاز های معنوی ایرانیان دایر کردند. اماکن ورزشی زمان صفویه و زورخانه‌های ان دوره تا عصر قاجاریه بشدت رونق داشت. در دوران قاجار همه چیز در ایران در یک روند پسرفت پیشرفت کرد. زورخانه ها هم مانند دیگر اماکن شگفت انگیز پارسی کم کم از بین رفته و نابود شدند.
با این توضیح ساختمانی از قدیم به عنوان میراث فرهنگی جز زورخانه ارگ بم مربوط به دوران صفویه دیگر موجود نیست . لیکن نقاشیهایی از نقاشان نابغه ایرانی در کلکسیون های غربی ها موجود است که در ان میتوان معماری شگفت انگیز پارسی را به اشکال زورخانه, حمام, کاخ و باغ و راغ مشاهده کرد و انگشت به دهان حیران ماند. قدیمی‌ترین تصویر زورخانه مربوط به یک زورخانه‌ در اصفهان است که اینک در دانمارک میباشد.



این تصویر کپی از یک کتاب ورزشی سوئدی است که از کتابخانه شخصی مرحوم پهلوان محمود نامجوی گرفته شده است . سوئدیها از زورخانه تصویری کشیده اند که گرچه از نظر مقیاس دارای اشکال است ولی وضع داخلی زورخانه و غرفه‌ها و جایگاه تماشاگران را بخوبی نشان داده است. این طرح برای ساخت ورزشگاه در اروپا استفاده شده است.
قدیمی‌ترین اثری که در این زمینه موجود است تصویری است که نقاشان ایرانی در دوران صفویه از یک زورخانه در اصفهان کشیده اند و پس از جنگ جهانی اول که میتوان آنرا دوران غارت و چپاول دارایی های ایران توسط اروپایی ها نامید- به همراه بسیار دیگری از آثار هنری و کتب ایرانی توسط یک شیاد دانمارکی بنام «کریستین نیبور» از ایران به دانمارک برده شده است.

ارکان داخلی زورخانه:

در داخل زورخانه، چهار رکن دارای اهمیت خاص است که باید نسبت به شناخت و کیفیت آن توجه شود. این ارکان به ترتیب اهمیت عبارتند از:
- گود
- سردم
- زنگ
- جایگاه تماشاگران





گود و پیدایش آن:
گود، شامل حفره‌ای مدورشکل و یا چند ضلعی به عمق تقریبی ۸۰ سانتیمتر است. قطر آن بستگی به بزرگی محوطه ورزشخانه دارد که بین ۶ تا ۱۰ متر تغییر می‌کند.
اینکه گود از چه موقع در ورزشخانه‌ها متداول شده معلوم نیست، ولی نظر به اینکه در قدیم برای کشتی گرفتن زمینی را دایره‌وار حفر می‌نمودند و خاک آن را غربال و نرم می‌کردند که به «خاک کشتی» معروف بوده، ممکن است این دایره، مبنای تشکیل گود باشد. وانگهی تا چندسال پیش که هنوز کشتی در خارج از زورخانه متداول نشده بود، می‌دانیم گود زورخانه محل کشتی گرفتن بود، و برای این منظور کف گود را قبل از ساختن بوته می‌ریختند و روی آن را با گل رُس لگدگوب شده می‌پوشاندند تا برای کشتی گرفتن نرم باشد، و برای اینکه بوته‌ها نرمی خود را از دست ندهند کف گود را همیشه مرطوب نگهداری می‌کردند . در حال حاضر کف گود را با کفپوشهای بهداشتی و فاقد رطوبت مجهز می‌کنند.



برش گود


سردم و پیدایش آن:

جنب‌ گود سکویی به ارتفاع تقریبی یک متر وجود دارد که مرشد روی آن می‌نشیند و اصطلاحاً آن را «سردم» می‌نامند. معنی سردم به طوری که در برهان قاطع آمده است به معنی «سرخواننده» است و شامل معانی «محل دم برآوردن» و «محل خواندن و سخن گفتن و دمیدن» نیز می‌باشد. در فرهنگ عمید به معنی خانقاه و محل اجتماع درویشان نوشته شده. به عبارت بهتر «سردم» مخفف «سریر دم برآوردن» است.






طول و عرض سردم، به اندازه‌ای است که مرشد با ضرب روی آن براحتی بنشیند. زیر سردم را در قدیم به شکل طاق «پَرخو» می‌ساختند و داخل آن تخت شنو می‌گذاشتند. بالای سردم زنگ را می‌آویزند، به طوری که دست مرشد براحتی به آن برسد. اخیراً سردم را برای نشستن دو مرشد، قدری بزرگتر می‌سازند، تا برای «هم‌نوازی» و کمک به یکدیگر جای کافی موجود باشد.
درباره‌ی پیدایش سردم پرتو بیضایی آن را به تفصیل بیان کرده است، که چکیده‌ی آن مطالب به شرح زیر است:
پیدایش سردم گویا از زمان امپراتوری صفوی می‌باشد. سردم عبارت از سکویی چوبین بوده است که در کارناوال های فراوانی که به هر مناسبت در ایران براه می افتاده است پیشاپیش دسته‌های گوناگون و یا صنفهای مختلف و یا پهلوانان محلات گوناگون در حرکت بوده و آن را با انواع نشانهای مخصوص گروه های متعلق به ان تزیین میکردند. مانند کشکول و تبرزین و یا آلات و ابزار کسب و کار و و و . و بر بالای سردم پر شترمرغ و یا پر طاووس که علامت «کلاهخود» پهلوانان بود نصب می‌کردند و زنگی از آن می‌آویختند. هنگامی که دسته‌های مذکور مقابل سردمهای ثابت می‌رسیدند که مربوط به دستجات گوناگون و یا قهوه‌‌خانه‌های بزرگ و یا صنف های کسبه بود، شعرا و مداحان و سخنوران از بالای سردم با صدای زنگ به ایراد سخنرانی و خوانندگی می‌پرداختند و گاه با یکدیگر مشاعره می‌کردند.

سردمهای موجود در زورخانه ها و دیگر اماکن مربوط به صنوف و حِرَف، مفصلتر از سردمهای متحرک بود و آنها نیز علاوه بر آنچه ذکر شد در طرفین سردم کوره کوچکی به شکل کله قند می‌ساختند که دودی از آن بر می‌خاست و در وسط سردم شکل چهارگوشی را با سنگ ریزه ‌بنا می‌کردند و پرچمی را روی آن نصب می‌نمودند که به آن «توق» می‌گفتند و آن مکان به «پاتوق» شهرت داشت. و هر گروه پهلوانی پاتوق ویژه خودش را داشت که بشدت به آن وفادار و علاقمند بود.

نظر به اینکه طبقه پهلوانان به تبعیت از اصل پهلوانی و خاصّه به پیروی از پوریای ولی خود و تعلیم دهنده‌ی زورخانه که خوانندگی را به عهده داشت، او را مرشد می‌نامیدند. طبعاً سکویی را که برای انجام این برنامه در زورخانه بنا شده بود سردم گفته‌اند. لذا سردم در عرف پهلوانی بشدت قابل احترام شمرده شده و روشن نگهداشتن آن توسط شمع رسمی حتمی و لازم بوده است. از این رو پولی را که روی سردم می‌نهادند و به نام روشن نگهداشتن چراغ سردم بوده، بتدریج پول «چراغ» گفته‌اند.
با توجه به قداست سردم، مرشد با تن پاک بر بالای آن می‌نشست و در زورخانه حکم منبر را داشت و این سنت زیبا امروز برای ما در زورخانه‌ها دارای پیام و ریشه‌ی تربیت جوانمردی است که باید در حفظ آن بکوشیم.

بنای سردم:

گفتیم که یکی از ارکان مهم در بنای زورخانه سردم است که وجود آن از نظر مراسم و اجرای سنت ورزش باستانی بسیار مهم و باارزش است، لذا باید به آن اهمیت داده شود. متأسفانه در زورخانه ها از دیرباز تنها موضوعی که در نظر بوده، سردم را برای دریافت وجوهات نزدیک به در ورودی قرار می‌دادند و مرشد و سردم در میان انبوه تماشاگران و ورزشکاران قرار می‌گرفت که این امر در حال حاضر هنگام مراسم شکل نازیبایی دارد.
بنابراین باید سردم در صدر گود روبه‌روی در ورودی بنا شود، بویژه در زورخانه‌‌های بزرگ لازم است احترام و قداست سردم از طریق تعیین محل آن رعایت شود.
زنگ باید با زنجیر بر بالای سردم مطابق عرف آویخته شود و محل آن برای نشستن سه مرشد منظور گردد تا برای کمک و همیاری و نیز همنوازی جای کافی وجود داشته باشد. بلندی سردم از زمین حدود یک و نیم متر کافی است تا مرشد نسبت به گود و محل تماشاگران دید کافی داشته باشد.





زنگ و پیدایش آن:

در اجتماعات قدیم ایران «زنگ» نشانه‌ی نیرومندی و احترام بوده است. کسانی که از نظر پهلوانی و عیاری سرشناس و صاحب نام بودند، در اماکن عمومی و بازارها برای آنها هنگام عبور به زنگ می‌نواختند.
پرتو بیضایی می‌نویسد، هنگامی که پهلوانان در فن خود بمرحله‌ی کمال می‌رسیده‌اند زنگهایی به بازوی خود می‌آویخته‌اند و طبعاً این امر برای نشان دادن درجه پهلوانی بوده است، کما اینکه میرمعصوم کاشانی شاعر معاصر شاه عباس اول در این بیت اشاره‌ای به زنگ پهلوانی دارد.

محمل لیلی گرانبار است از اسباب ناز

ناقه زنگ پهلوانی بسته در محمل‌سرای.

همچنین قلندران و درویشان و بعضی از جوانمردان زنگهایی به کمر و یا بازوی خود می‌بسته‌اند که به زنگ حیدری شهرت داشته است. چنان که یکی از شعرای قدیم با تخلص ضمیر گوید:

بیستون را چون در خیبر بزور تیشه کند

عشق، زنگ حیدری با بازوی فرهاد بست.

ماحصل اینکه از تاریخ پیدایش زورخانه، زنگ و زنجیر همراه سردم وارد زورخانه‌ها گردید و آن را برفراز سردم که منبر سخنور زورخانه یعنی مرشد است آویختند و چنان که می‌دانیم اینک برای اجرای احترام به پهلوانان و پیشکسوتان معمّر هنگام ورود و خروج آنها به زورخانه از زنگ استفاده می‌شود.
یکی دیگر از موارد استفاده از زنگ در زورخانه بستن آن به تخته شلنگ بوده که در کنار گود برای پرش از روی آن به طور مورّب قرار می‌دادند و هرگاه ورزشکاری می‌توانست با شدت به انتهای تخت پرش نماید زنگ آن بصدا در می‌آمد. چنان که میز نجات در گل کشتی خود به این مضمون اشاره‌ای دارد:

چون شود تخته شلنگ تو بلند آهنگش 

زنگ ناقوس شود کر، ز صدای زنگش.




جایگاه تماشاگران:

ورزش باستانی مانند دیگر ورزشها از قدیم‌الایام دارای علاقه‌مندان و تماشاگرانی بوده است که در اطراف گود و داخل غرفه‌ها به تماشا می‌نشستند. این امر برای بینندگان، بخصوص جوانان دارای اثرات تربیتی و آموزشهای اخلاقی مفیدی بود. بعبارت دیگر زورخانه به منزله‌ آموزشگاه جوانمردی و فتوت و پهلوانی بشمار می‌رفت.
امروز نیز این اهمیت دو چندان است، زیرا تهاجم و شیوع فرهنگ ورزشهای غربی برای این ورزش ملی نوعی خطر بحساب می‌آید که باید به آن توجه ویژه‌ای بشود. بنابراین لازم است جایگاه تماشاگران، هرچه وسیع‌تر و با ظرفیت بالا در نظر گرفته شود تا دسترسی برای تماشای این ورزش در حد امکان بویژه برای جوانان میسر باشد.
همان طور که اخیراً مرسوم شده است ورود به زورخانه‌ها از نظر بهداشت و احترام به آن محیط نباید با کفش باشد و در هر زورخانه‌ای هنگام ورود باید کفش کنی موجود باشد. لذا کف راهروها و محل نشستن با موکت و کفپوشهای بهداشتی مفروش می‌شود. با این توضیح ردیفهای اطراف گود تا حد ممکن باید با احداث پلکانی برای نشستن تماشاگران در نظر گرفته شود.
کلیاتی که در طرح بنای زورخانه باید مورد توجه باشد.

با این وصف، به علت عدم هماهنگی در ساخت و ساز زورخانه‌ها و اعمال سلیقه‌های غیرتخصصی، لازم است در این باره دستورالعملی کلی را بطور اجمال یادآور شویم تا با هزینه‌ای متعارف بتوانیم بطرحی جامع و کامل در ایجاد زورخانه با مساحتهای مختلف و موقعیتهای گوناگون دست یابیم. لذا ضمن برشمردن نکات مهم در تهیه طرح، نسبت به معرفی نمونه‌هایی از این دست خواهیم پرداخت.


۱- انتخاب زمین

زمین باید در محلی انتخاب شود که امکان دسترسی به اکثر جمعیت باشد ولی نه آنچنان که در محدوده تراکم جمعیت موجب زحمت در رفت و آمد گردد.
مسئله توقفگاه اتومبیلها باید از نظر دور نماند که چه در محوطه اطراف زورخانه و یا جنب آن به هر حال لازم است محلی پیش‌بینی شود و چنانچه مجتمع ورزشی در شهرستانی موجود باشد که فاقد زورخانه باشد چه بهتر که نسبت به تأسیس باشگاه ورزشی باستانی در آنجا اقدام شود.
۲- طرح بنا

اولین چیزی که در طرح ساختمان زورخانه باید مورد توجه باشد اصالت معماری سنتی آن است.
برای تماشاگران تا حد ممکن فضای کافی پیش‌بینی شود زیرا مهمترین عامل گسترش و اشاعه هر ورزش تماشاگران آن هستند.
اطراف گود با فاصله حداکثر ۲ متر برای رفت و آمد منظور شود. سکوهای تماشاگران در چند ردیف به صورت پلکان، مانند دیگر سالن‌های ورزشی باید طراحی شود. در طرح بعضی از زورخانه‌ها فضای خالی زیر پلکان برای رختکنی و سرویسهای بهداشتی می‌تواند قابل استفاده باشد.
غرفه‌های اطراف (شاه‌نشین) باید آنچنان باشند که تماشاگران از آنجا بتوانند براحتی عملیات ورزشکاران را در گود تماشا کنند و یا آنکه از ایجاد غرفه‌ها صرف‌نظر شود.
درهای ورود و خروج به قسمتهای مختلف باید طوری باشد که ضمن راحتی در رفت و آمد و دسترسی کوتاه به قسمتها، پیش‌بینی لازم برای خروج اضطراری جمعیت مورد توجه باشد.
نظر به اینکه برای رعایت بهداشت و حرمت ورزشگاه نباید افراد با کفش وارد زورخانه بشوند، لذا کفشداری در این ارتباط لازم به نظر می‌رسد.
مجاور تالار اصلی، یک الی دو سالن فرعی کوچک را در بعضی از زورخانه‌ها برای کشتی و بدنسازی لازم می‌دانند که البته نباید آنچنان وسیع باشد که تبدیل به باشگاهی جداگانه بشود.
۴- تجهیزات داخلی و سرویسهای بهداشتی

رختکنی و سرویسهای بهداشتی را در بعضی از طرحها می‌توان در سالنهای بزرگ از زیرزمین پلکان جایگاه استفاده کرد ولی در زورخانه‌های کوچک بنا به وضع زمین و فضای آن محل دیگری را که با ساختمان همکف باشد می‌توان طراحی نمود.
رختکنی باید دارای آنچنان فضایی باشد که برای جابجایی ورزشکاران و تعویض لباس بویژه هنگام تشریفات که به صورت گروهی در آنجا مستقر می‌شوند دارای فضای کافی باشد و مشکلی پیش نیاید.
انباری برای ادوات ورزشی و ملزومات در هر زورخانه لازم است .
آبدارخانه و سرویسهای بهداشتی مانند توالت و دوش باید مشرف به رختکن باشند.
شوفاژخانه و آبگرمکن بهتر است در عین حال که متصل به ساختمان است ورودی آن از بیرون باشد که رسیدگی و رفت‌و آمد به آنجا مشکلی به وجود نیاورد.
۴- تهویه

فضای زورخانه به علت بسته بودن و وجود جمعیت و تعریق ورزشکاران باید حتماً تهویه شود. یعنی علاوه بر تهویه‌ای که برای سالنهای ورزشی معمول است، برای گود نیز باید تهویه‌ی دیگر منظور شود. لذا از دیواره‌های گود توسط شبکه (دامپر)هایی هوای آنجا با ملایمت به خارج انتقال می‌یابد. البته مسیر انتقال هوا به وسیله کانالهایی از زیرزمین خواهد بود.
تهویه اختصاصی گود حائز اهمیت است و هوای داخل گود به طور ملایم از طریق دریچه‌ها مطابق شکل مکیده می‌شود و به خارج انتقال می‌یابد و هوای تازه از پنجره‌های زیرسقف و یا اطراف گنبد داخل سالن می‌شود. لازم به توضیح است که حرکت هوا نباید آنچنان با فشار باشد که تولید کوران نماید و ورزشکاران دچار آسیب شوند.


ادامه دارد ....









































Zurkhaneh (gymnasium), Yazd. Iran