مهر ۰۸، ۱۳۹۶
پیدا کنید دارت ویدر را
مرگ جدایی فیزیکی جسم از میان مردم است، پندار، گفتار و کردار آدمی جاودانی است, پیدا کنید دارت ویدر را... Star Wars
جنگ ستارگان (Star Wars) نام یک مجموعه فیلم سینمایی حماسی در ژانر اپرای فضایی است که جورج لوکاس کارگردان آمریکایی خالق آن است و از آن بعنوان یکی از موفقترین و تاثیرگذارترین فرانشیزها در صنعت سینما یاد میکنند.
تاکنون دو تریلوژی (سهگانه) سینمایی تحت عنوان جنگ ستارگان ارائه شده و فیلم دیگری از یک تریلوژی جدید و در دست ساخت نیز بروی پرده سینما رفته است. قسمتهای چهارم تا ششم در سالهای دهه هفتاد و هشتاد میلادی و قسمتهای اول تا سوم از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ میلادی، ساخته شده اند. لوکاس، فیلمنامهٔ شش قسمت نخست این مجموعه را نوشته و کارگردانی قسمتهای اول تا چهارم نیز به عهده او بوده است. فیلمها در دو استودیوی «آوای اسکایواکر» و «نور و جادوی صنعتی» ساخته و توسط "فاکس قرن بیستم" پخش شدهاند.
این سری فیلم، مجموعاً هفت و نیم میلیارد دلار فروش جهانی داشته و براساس آن کتابها، بازیهای ویدیویی، انیمیشن و محصولات تجاری بسیاری ارائه شده است.
فیلمها از نظر ردهبندی گونهای، در رده خیالپردازی قرار میگیرند. البته برخی عناصر موجود در آن، باعث میشود فیلمها در ردهٔ علمی-تخیلی (زیرسبک اپرای فضایی) نیز جای بگیرند.
فروش موفق فیلم "دیوارنویسی آمریکایی"، جورج لوکاس را برآن داشت تا برؤیای همیشگی و بلندپروازانه خویش، ساخت یک حماسه فضایی کلاسیک، جامه عمل بپوشاند. تقریباً همه استودیوهای هالیوود تقبل هزینه چنین فیلمی را رد کرده و میگفتند که درک داستان عجیب فیلم برای مخاطبان سخت است. لوکاس موفق شد تا نظر مثبت اَلن لَد (جونیور) رئیس کمپانی فاکس قرن بیستم را برای تأمین بودجه فیلم جلب کند. در اواسط دهه هفتاد میلادی فیلمهای تخیلی از مقبولیت چندانی برخوردار نبودند و استودیوی جلوههای ویژه فاکس نیز منحل شده بود. لوکاس که طراحی صحنه و مدلهای بدیع و بلندپروازانهای برای ساخت فیلمش در نظر داشت، شخصاً استودیوی جلوههای ویژه خود «نور و جادوی صنعتی» را افتتاح نمود و برای بازنویسی فیلمنامه و طراحی بصری صحنهها افرادی را بکار گماشت.
کار فیلمبرداری در صحرای تونس، نخستین لوکیشن فیلم، با مشکلات زیادی روبرو شد. تعدادی از دستگاههای الکترونیکی سر صحنه از کار افتاده و طوفانی نادر و غیرمنتظره، کار ساخت فیلم و زمانبندی آنرا مختل کرد. تیم فیلمسازی به لوکیشن بعدی یعنی استودیوی اِلزتری در انگلیس منتقل شد و اینبار با مشکلات جدیدی مانند دشواری در نورپردازی صحنه و قوانین سختگیرانه آن کشور در زمینه ساعات کاری روبرو گشت. تیم فیلمبرداری و هنرپیشهها، با تمسخر به فیلم «بچهگانه» لوکاس، کارگردان خجالتی آن نگاه میکردند یا علاقه چندانی به ادامه کار نشان نمیدادند. با بسر رسیدن محدودیت زمانی و اتمام بودجه هشت میلیون دلاری فیلم، هیئت مدیره فاکس قرن بیستم از الن لد خواست تا به پروژه خاتمه دهد ولی لد تصمیم گرفت تا فرصت دیگری به لوکاس ببخشد. فشارهای روحی حاصل از این پیشامدها، لوکاس را تا مرز حمله قلبی پیش برد.
نخستین قطع فیلمبرداری، از دید لوکاس یک «فاجعه» بود و در نتیجه تیمی زبده جای ویرایشگر فیلم را گرفت. در غیاب لوکاس، کارکنان سهلانگار استودیوی نور و جادوی صنعتی، نیمی از بودجه این استودیو را صرف ساخت تنها ۴ صحنه کرده بودند که همگی توسط کارگردان رد شد. از اینرو لوکاس شخصاً بمداخله و راهنمایی آنها برای ساخت صحنههای مورد نظر در استودیو پرداخت. او با اضافه بودجهای که از فاکس دریافت کرده بود، کار فیلمبرداری را در جنگلهای گواتمالا و دره مرگ در کالیفرنیا ادامه داد، صداگذاری و جلوههای صوتی را زیر نظر بن بورت به پایان رساند و برای موسیقی فیلم، به توصیه استیون اسپیلبرگ از جان ویلیامز کمک گرفت. عاقبت، پروژه او پس از چهار سال و با وجود مشکلات مالی و فنی مختلف به پایان رسید.
ماجرای فیلم در کهکشانی خیالی و دوردست اتفاق میافتد که در آن، نبردی بین سیارهای میان یک امپراتوری مستبد در یک طرف و اتحادیه شورشیان در طرف دیگر در جریان است. قهرمان جوان و بلندپرواز فیلم لوک اسکایواکر که لیاقت خویش را بیشتر از زندگی ساده فعلیاش میداند، طی اتفاقاتی، درگیر این نبرد میشود. او بکمک قاچاقچی فرصت طلبی بنام هان سولو درصدد بر میآید تا پرنسس لِیا را از اسارت در پایگاه فضایی عظیم امپراتوری و از چنگ فرمانده خبیث آن «دارت وِیدر»، نجات دهد. اسکایواکر در گذر زمان با آیینی کهن آشنا میشود که شوالیههایی بنام «جِدای» به عنوان نگهبانان صلح و عدالت، هزاران سال از آن پیروی میکردند. منشأ قدرت و بصیرت جدایها ماهیتی عرفانی است موسوم به «نیرو» که از زبان اوبیوان کنوبی پیر، استادِ لوک، میدانی از انرژی است که از موجودات زنده نشات گرفته، همه چیز را احاطه کرده و کهکشان را بهم پیوند میدهد. در عین حال نیرو، جنبه اغوا کننده و تاریکی نیز دارد که به نفرت و کینخواهی و تمایل بقدرت نامحدود ختم میشود و دارت ویدر و سایر شوالیه های فرقه «سیت» در نقطه مقابل سلحشوران جدای، از آن بهره میبرند. هم جدایها و هم شوالیه های سیت میکوشند تا کهکشان را تحت سیطره خویش درآورند. در هر دو گروه، رابطه استادی و شاگردی در آموزش طریق بکار بستن نیرو وجود دارد و سلاح هردوی آنها، «شمشیر نوری» است.
فیلم نخست که با بهرهگیری از جلوههای بدیع و رنگارنگ، درماه مه سال ۱۹۷۷ و تنها در ۴۲ سالن سینمایی اکران شد، در هفته اول، ۳ میلیون دلار و تا پایان تابستان آن سال ۱۰۰ میلیون دلار فروخت. فروش آن با اکران جهانی تا سال بعد به بیش از ۴۰۰ میلیون دلار رسید و به یکی از پرفروشترین فیلمهای تمام دوران تبدیل شد. کامیابی فیلم، افرادی را که در ساخت آن مشارکت داشته ولی به آن بدبین بودند، شگفت زده کرد و بشهرت رساند. جنگ ستارگان، شش جایزه اسکار را نصیب خود کرد و تحولی در عرصه جلوههای ویژه سینمایی بپا نمود. این موفقیت، لوکاس را برآن داشت تا فیلمهای دیگری را در دنباله فیلم نخست ساخته و بازاریابی موفقی را شروع کند. محبوبیت جنگ ستارگان با فیلمهای پرفروش بعدی سهگانه نخست، که در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۳ بر روی پرده سینما رفتند و نیز انواع کتابهای مصور، رمان و محصولات سرگرمی ادامه یافت.
با گذشت بیش از بیست سال از اکران فیلم نخست، لوکاس سهگانه دیگری را با بهرهگیری از تکنولوژی دیجیتالی روز ارائه کرد که پیشدرآمدی بر سهگانه پیشین بود. داستان آناکین اسکای واکر جوان که دست بر قضا، یک سلحشور جدای او را در کودکی در سیاره بیابانی تاتوئین که مامن قانون شکنان است، مییابد و متوجه تواناییها و ارتباط شگرف او با نیروی نهانی میشود. او بر این باور است که آناکین، یگانه فردی است که پیشگویی بزرگ و قدیمی جدایها مبنی بر بازگرداندن تعادل و آرامش به نیرو و نابودی سیت را، محقق خواهد کرد. اینگونه است که آناکین قدم در راه فراگیری آیین جدای میگذارد.
در اثنای تعالیم و ماموریتهای دشوار، عشق افلاطونی و پرشور او بدختری سیاستمدار به نام پَدمه آمیدالا، موجب میشود تا رابطه دوستی مخفیانهای را با او تشکیل دهد. امری که طبق آموزههای جدای، با احتیاط بسیار به آن نگریسته میشود از آنرو که میتواند به تسخیر و وابستگی و انحراف بسمت جنبه تاریک نیرو منجر شود. آناکین که شیفته قدرتهای خاص خویش است، از فساد و آشوب در کهکشان و خویشتنداری و محدودیت محفل جدایها در مقابل آن، بشدت ناخرسند است. او مرگ پدمه را در خواب میبیند و سخت هراسان میشود. پالپاتین صدراعظم مورد احترام جمهوری کهکشانی که آناکین او را فردی بی ریا و قابل اعتماد میداند، برایش داستانی از یک شوالیه سیت تعریف میکند که چگونه به یاری جنبه تاریک نیرو، موفق میشود تا بر مرگ غلبه کند. آناکین به این موضوع پی میبرد که پالپاتین یک شوالیه سیت است و با بهرهگیری از جنبه اهریمنی نیرو، از دید جدایها پنهان مانده است؛ ولی جنبه تاریک، آناکین را فریفته و به جدایها بدبین نموده و او به دنبال فراگرفتن دانش پالپاتین برای نجات پدمه از مرگ است. از اینرو مرید پالپاتین میشود و طبق خواست او بشکار و نابودی جدایها برای بازگرداندن نظم بسیستم کهکشان میپردازد که اکنون از جمهوری به امپراتوری تغییر یافته است. بدین ترتیب، شخصیت مشهور و پلید سینمایی، با هیئتی نیمه ماشین و ردا و کلاهخود تیره رنگش، یعنی "دارت ویدر" شکل میگیرد.
سهگانه جدید نیز در گیشه بسیار موفق بود ولی منتقدان نسبت به سهگانه قدیمی، استقبال بمراتب کمتری به آن نشان دادند. با بپایان رسیدن ساخت ۶ فیلم، جورج لوکاس در جواب درخواست هواداران فیلمهایش اعلام کرد که جنگ ستارگان دیگری ساخته نخواهد شد. با اینحال در سال ۲۰۱۲، شرکت والت دیزنی، لوکاسفیلم را بمبلغ ۴ میلیارد دلار خرید و از ساخت سهگانه دیگری خبری داد که فیلم نخست آن در سال ۲۰۱۵ با کارگردانی جی. جی، آبرامز بر روی پرده رفت.
دنیای جنگ ستارگان، برخلاف فیلمهای تخیلی و فانتزی قدیمیتر که از صحنهها و مدلهای پرزرق و برق و آیندهنگر بهره میبردند، مستعمل و قدیمی بتصویر کشیده شده است. تمی که بر فیلمهای بعدی این ژانر، تأثیر بسیار گذاشته است. علاوه بر انسانها، موجودات بیگانه و گاه انساننما در همه فیلمها حضور دارند و روباتهایی هوشمند معروف به دِرُوید برای خدمت به اربابانشان به کار گماشته شدهاند. سفر با سرعت فراتر از نور، بین سیارات عجیب و غریب کهکشان، مرسوم است. از نقاط قوت جلوههای ویژه فیلمها میتوان بجنگهای فضایی بین سفینهها مانند جنگندههای تای و بالضربدری و ایستگاههای فضایی اشاره کرد که با استفاده از نمونههای مینیاتوری و با جزئیات بسیار بتصویر درآمدهاند.
همچنین در فیلمها از راه و رسم جوانمردی، سلحشوری و وفاداری صحبت بمیان میآید که بنظر میرسد از شوالیهگری قرون وسطی یا آیین بوشیدو (آیین پارسی و ژاپنی) برگرفته شده است چنانکه کارگردان آن اعتراف میکند که از فیلم دژ مخفی تأثیر پذیرفته است. لوکاس میگوید که در اصل در نظر داشته، مجموعه قدیمی فلَش گوردون را بازسازی کند اما پس از ناکامی در بدست آوردن امتیاز آن، تصمیم میگیرد که حماسه خودش را خلق کند. شباهتهایی با رمان تخیلی مشهور تلماسه به ویژه در ایده سیاره بیابانی تاتوئین و مسیر زندگی قهرمان اصلی ساکن این سیاره نیز مشاهده میشود.
جنگ ستارگان از عالم فلسفه و ادیان، مفاهیمی را وام گرفته است چنانکه ایده «نیرو» را با «چی» مقایسه کردهاند که در فرهنگ چین، به میدان انرژی یا نیروی حیات نسبت داده شده است و در طب سنتی و هنرهای رزمی چین، نقشی اساسی بازی میکند. در نظر برخی، دوالیسم موجود در فیلمها مانند تضاد و تقابل خیر و شر و وجود نیروی اهریمنی، به آیین مانی یا دین زرتشت اشاره دارد هر چند ارتباط نزدیک دو جنبه نیرو با مفهوم یین و یانگ یا یگانگی و مکمل بودن تضادها در تائوئیسم نیز مقایسه شده است.
در دنیای جنگ ستارگان، تأثیراتی نیز از عالم سیاست و برای نمونه، برتری دموکراسی بر دیکتاتوری به چشم میخورد و تبدیل امپراتوری کهکشانی به جمهوری، به شکست امپراطوری پارسی باستان و شکلگیری دنیای کنونی تشبیه شده است.
کتابها و کُمیکهای بسیاری بر اساس مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان نوشته شده و بازیهای کامپیوتری، انیمیشنهای تلویزیونی، کارتهای بازی و تجاری، اسباب بازیها و بسیاری محصولات تجاری دیگر نیز با الهام از آن ساخته شدهاند. مجموعه این آثار و محصولات که به موضوعاتی فراتر از داستان اصلی فیلمها میپردازند، به «جهان گسترش یافته» معروف شده که نقطه آغاز آن کتابهای مصور دنبالهدار کمپانی ماروِل کامیکس و رمان «تراشهای از چشم ذهن» اثر الن دین فاستر، در سال ۱۹۷۸ است. در دهه نود میلادی، رمانهای «سهگانه تران» یا «وارث امپراتوری»، نوشته تیموتی زان بشهرت رسید و کمپانی دارک هورس کامیکز امتیاز چاپ و نشر کتابهای مصور (کمیک) جدید جنگ ستارگان را از آن خود کرد.
بازیهای رایانهای بسیاری نیز بر اساس جنگ ستارگان ببازار ارائه شدهاند. از جمله بازیهای سبک شبیهساز فضایی که بازیگر میتواند جنگندههای فضایی فیلم را به پرواز درآورده و هدایت کند یا بازی پرطرفدار نیروهای تاریک و در دنباله آن سری بازیهای «شوالیه جدای» که در سبک تیراندازی اول شخص ساخته شدهاند. جنگ ستارگانِ لگویی (با الهام از اسباب بازی آجری لگو) و خط مقدم پرفروشترین بازیهای این فرانشیز محسوب میشوند، هرچند بازی مورد پسند منتقدان، سلحشوران امپراتوری قدیم[پارسی] است که در سال ۲۰۰۳ و در سبک نقشآفرینی به بازار ارائه شده و جوایز متعددی را برده است. در ادامه بازی مذکور، «جنگ ستارگان: امپراتوری قدیم» در قالب یک بازی چند نفره آنلاین ساخته شده است.
صدها فَن فیکشن یا فیلم و داستان توسط هواداران و بر اساس داستان اصلی نیز نوشته شده که بسیاری از آنها از نظر ادبی در حد قابل قبولی قرار دارند.
دارت ویدر ( Darth Vader)، شخصیتی داستانی در مجموعه تخیلی جنگ ستارگان جورج لوکاس است. او از مشهورترین شخصیتهای پلید در تاریخ سینما است و طبق نظرسنجی انستیتو فیلم آمریکا، ویدر در جایگاه سوم پلیدترین شخصیتهای سینمایی تمام زمانها قرار گرفته است.
ویدر در سهگانه اصلی جنگ ستارگان، فرمانده شیطانصفتی است که قوانین امپراتوری کهکشان را با جدیت در کهکشان به اجرا در میآورد و مرید امپراتور پالپاتین، شوالیه خبیث سیت است و از جنبه تاریک نیرو بهره میبرد تا بیرحمانه اعضای جدای و اتحادیه شورشیان را تعقیب و نابود کند.
در اپیزود چهارم که فیلم با حمله ناوگان امپراتوری به سفینه حامل پرنسس لیا اورگانا آغاز میشود، ویدر بصورت مردی قدرتمند و خشن طاهر میشود که باوجود آن ماسک و زره سیاه، اقتدار وی دو چندان شده است. در پایان اپیزود چهار نیز ویدر تنها بازمانده نبرد یاوین و انفجار ستاره مرگ است.
وقایع قسمت پنجم، با نام امپراتوری ضربه می زند، سه سال بعد پایان اپیزود چهارم،امیدی تازه روی میدهد. در این قسمت از سه گانه اصلی، محل پایگاه شورشیان در منظومه ی هات، افشا شده و دارت ویدر قصد دارد تا به این شورش یک بار برای همیشه پایان دهد. اما با اشتباه آدمیرال کندال آزل شورشیان از حضور نیروهای امپراتوری آگاه شده و ژنراتور سپر های خود را فعال می کنند.
در پایان این اپیزود ژنرال شورشی،هان سولو، بدست یک شکارچی جایزه بگیر اسیر شده و در کربن منجمد میشود. لوک اسکایواکر نیز در پایان یک دوئل با ویدر در می یابد که ویدر پدرش است.
در قسمت پایانی از سه گانه اصلی، جنگ داخلی کهکشانی ادامه می یابد. اتحادیه شورشیان در صدد آن است تا امپراتور پالپاتین را که در حال نظارت بر ساخت دومین ستاره مرگ است،همراه با پایگاه فضایی اش نابود کند.
اما پالپاتین، با آگاهی از نقشه ی شورشیان به آنها اجازه میدهد تا نقشه های ستاره مرگ را بدست بیاورند ودر واقع قصد دارد آنها را در تله بیندازد. در پایان فیلم بعد از این که پایگاه سپر محافظتی ستاره مرگ توسط ژنرال سولو و پرنسس لیا نابود شد، لوک نیز ویدر را در طی دوئلی نزد امپراتور شکست میدهد. پالپاتین از لوک میخواهد تا پدرش را کشته و جای وی را در نزدش بگیرد. با ممانعت لوک از انجام این کار پالپاتین خشمگین شده و لوک را با استفاده از صاعقه نیرو تاحد مرگ شکنجه میکند.
در پایان ویدر با دیدن زجر کشیدن پسرش متحول شده و به وجه روشن نیرو باز میگردد و امپراتور را بدرون رآکتور ستاره مرگ پرتاب میکند اما بدلیل صدمه دیدن از قدرت صاعقه امپراتور پس از چند دقیقه میمیرد.
در اپیزود هفتم، ماسک در هم شکسته ویدر مشاهده میشود در حالی که در اختیار نوه اش، بن سولو قرار دارد.
در سهگانه جدید، چگونگی درخشش و قهرمانشدن او با نام پیشینش: «آناکین اسکایواکر»، و در نهایت سقوط او بنمایش گذاشته میشود.
بر اساس یک پژوهش پزشکی که در سال ۲۰۱۰ در آمریکا انتشار یافت، دارت ویدر از لحاظ روانشناختی از اختلالات شخصیتی مرزی ( Borderline personality disorder) رنج میبرد!