شهریور ۲۱، ۱۳۹۶
رابرت اندرو بردلا. Robert Andrew Berdella
رابرت اندرو بردلا (۳۱ ژانویه ۱۹۴۹ - ۸ اکتبر ۱۹۹۲) یک قاتل سریالی و جنایتکار زنجیرهای آمریکایی است که با لقب قصاب کانزاس سیتی شناخته میشود.
این قاتل بلفطره مردان جوان را پس از ربودند، تحت تجاوز و شکنجههای وحشیانه قرار داده و سپس آنان را میکشت. اوج جنایت او در بین سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۷ است که در طی آن دهها مرد را در کانزاس سیتی، میسوری ربوده و بطرز فجیع بقتل رساند.
او یکی از بیرحم ترین قاتلان سریالی در تاریخ ایالات متحده آمریکا است که قربانیان خود را پس از تحمل شش ماه، حبس، تجاوز و شکنجه هولناک میکشت.
بردلا در بهار سال ۱۹۸۸، پس از آنکه یکی از قربانیان شکنجه شده او در یک فرصت طلایی فرار کرد، و خود را به پلیس رساند، دستگیر شد. تا پیش از آن، این قاتل بیرحم آزادانه گشته و پسر بچهها و مردان جوان را قربانی روح مریض و شیطانی خود میکرد. بردلا در رابطه با جنایات وحشیانه خود، یک دفترچه خاطرات مفصل تهیه کرده بود که ضمن شرح جزئیات شکنجه و اثرات شکنجه هایی را که او در مورد قربانیانش انجام داده بود وارد کرده و بدقت مینوشت، تعداد زیادی تصاویر پلاروید از قربانیان شکنجه شده خود گرفته و ضمیمه این دفتر ساخته بود. و در اوقات بیکاری این دفتر را مرور کرده و لذت میبرد. تصاویر توسط پلیس کانزاس مصادره شده و هنوز در بایگانی اداره پلیس میباشد.
بردلا قوانینی را تحت نام "قوانین خانه" برای قربانیان خود قرار داده و آنها را اجباری کرده بود. و اگر قربانی آنها را رعایت نمیکرد در معرض خطر ضرب و شتم یا دریافت شوک الکتریکی در مناطق حساس بدنش قرار میگرفت. بردلا به تزریق مواد مخدر، سفید کنندهها و دیگر مواد شیمیایی که بچشم و گلو قربانیهایش وارد میکرد علاقه داشت و سپس آنها را تحت تجاوز جنسی قرار میداد و یا اشیای خارجی بداخل بدن آنها وارد میکرد.
بردلا ضمن بازرسی ادعا کرده بود که او به بعضی از قربانیان خود با آنتی بیوتیکها کمک کرده، چرا که پس از شکنجه، زخمهای آنان چرک کرده بوده است! در جستجو از خانه او، پلیس تعداد زیادی جمجمه و استخوانهای شکسته شده انسانی را از حیات خلوت و زباله دان او بیرون کشید.
بردلا اعتقاد داشت زمانی که او نوجوان بوده، دیدن فیلم جان فاول که از روی کتاب "گردآورنده" ("The Collector")، ساخته شده، جایی که شخصیت اصلی داستان یک زن جوان را ربوده و در اسارت نگه داشته است، الهام بخش او و جنایاتی است که مرتکب شده است.
رسانهها به بردلا دو لقب داده بودند: ۱- قصاب کانزاس سیتی، چرا که بدن قربانیان خود را تکه تکه کرده و قصابی میکرد. ۲- "گرد آورنده" ، چرا که قطعات تکه پاره شده بدن قربانیان را در کیسههای زباله ریخته و آنها را در جایی نگاه داری میکرد.
و البته نام "گرد آورنده" بر اساس فیلم "The Collector" به او داد شده بود.
خود بردلا در مورد جنایاتش میگفت: "برخی از تاریکترین فانتزیهای من، تبدیل به واقعیت من" شد.
بردلا در سال ۱۹۸۸ محکوم بزندان ابد بدون بخشش شد. وی در ماه اکتبر سال ۱۹۹۲ در زندان مرزی ایالت میسوری بر اثر سکته قبلی درگذشت.
رابرت اندرو بردلا جونیور در تاریخ ۳۱ ژانویه ۱۹۴۹ در اوهایو متولد شد
او یک برادر کوچکتر از خود داشت. پدر بردلا یک ایتالیایی تبار بشدت مذهبی بود و برای شرکت فورد کار میکرد. مادر او زنی خانه دار و بشدت کاتولیک بود.
خانواده بردلا یک خانواده عمیقا مذهبی بود که بطور مرتب در کلیسا حضور داشته و هیچ کدام از مراسم مذهبی را از دست نمیدادند ، و هر دو پسر بطور منظم در دورههای آموزش دینی حضور داشتند.
بردلا کودکی بسیار ضعیف و بیماری بود که از سنّ پنج سالگی مجبور به داشتن عینک ته استکانی بود. همچنین زبانش میگرفت و این دو باعث شده بود که بشدت مورد تمسخر کودکان همسن خود در مدرسه واقع شود. و نتیجتاً در دوران کودکی دوستی نداشت. به اضافه اینکه از کودکی دچار بیماری کم خونی بود و مرتبا دارو میخورد. برعکس او، برادر کوچکترش نیرومند و ورزشکار و محبوب پدر بود. پدر بردلا مرتبا او را با برادر کوچکتر مقایسه کرده و تو سرش میزد و گفته شده که با کمربند چرمی خود بارها او را مورد ضرب و شتم قرار داده است.
وقتی بردلا به بلوغ رسید، کشف کرد که همجنسگرا است و نسبت بزنان هیچ احساسی ندارد. در ابتدا این واقعیت را مخفی نگه داشته چرا که در خانواده او این امر جز گناهان کبیره و عیبی نابخشودنی بود. سالها این راز را تنها خود او میدانست.و برای ردّ گم کردن حتی گاهی با یک دختر رابطه کوتاهی برقرار میکرد که آنچنان دوامی نداشت.
بردلا علاقه عجیبی به آشپزی، خیاطی، نمایش و هنر داشت و به آنها میپرداخت. در روز کریسمس سال ۱۹۶۵، در یک جمع خانوادگی، پدر بردلا دچار حمله قلبی شد و دو روز بعد از آن فوت کرد. بردلا از وقوع مرگ پدرش شگفت زده خوشحال شد و به آرزوی قلبی خود رسید. پس از این است که بردلا اعتمادبنفس خود را باز یافته ابتدا، از هر چی دین و آیین مقدس است دوری میکند و انزجار خود از دین را پنهان نمیسازد. و پس از آنهم کمتر در مورد پنهان ساختن همجنسگرایی خود وسواس بخرج میدهد.
در سال ۱۹۶۵ بردلا فیلم گرد آورنده را میبیند که تاثیر عمیقی بر وی میگذارد.
مدت کوتاهی پس از مرگ پدر بردلا، مادرش دوباره ازدواج کرد. این عمل برای بردلا به مثابه خیانت علیه پدرش بود.
در نتیجه، بردلا بطور چشمگیری از مادر خود فاصله گرفت و تقریباً او را ترک کرد. و بیشتر اوقات خود را در فعالیتهای انفرادی و زنانه، ماند خیاطی، آشپزی، نقاشی، جمع آوری سکهها و تمبرها و نوشتن و یاد گیری زبان خارجی میگذراند.
پدر بردلا هنگامی که از حمله قلبی فوت کرد ۳۹ سال داشت. در آن زمان بردلا ۱۶ ساله بود.
در سال ۱۹۶۷ بردلا در موسسه هنر کانزاس سیتی ثبت نام کرد. و بعنوان شاگرد آشپز مشغول کار شد. در اینزمان بود که فانتزیهایش درباره شکنجه و قتل شروع برشد کرد. او ابتدا شروع بشکنجه حیوانات کرده و در این راه بسیاری از پولهایش را خرج کرد، اما این فقط موقتی بود.
در سن ۱۹ سالگی او بفروش مواد مخدر و نوشیدن مقدار زیادی الکل رو آورد. سپس بجرم داشتن LSD و ماری جوانا دستگیر شد، اما آزاد گشت.
در این زمان سال دوم کالج بود که اخراج شد. چرا که یک سگ را قصابی کرده بود. مدت کوتاهی پس از آن کار آشپزی را رها ساخته و یک فروشگاه قصابی بنام بازار گوشت کانزاس سیتی باز کرد.
در بین مردم و بیرون از خانه بعنوان کاسبی که گاهی گوشتهایی با طعم ویژه برای افراد مخصوص عرضه میکرد، شناخته میشد، و در درون خانه یک بیمار سادیستی عاشق برده داری و شکنجه و قصابی دیگران محسوب میگشت.
این وضع ادامه داشت تا اینکه در ۲ آوریل ۱۹۸۸ یکی از همسایهها مرد جوانی را در حیاط خود یافت که بجز یک قلاده سگ، چیز دیگری به تنش نبود. این مرد که مشخصا جای زخمها و شکنجههای بسیار بروی بدنش بود بهمسایگان التماس میکرد که او را بپلیس برسانند. در اداره پلیس مرد داستان عجیب و غریبی از شکنجههای طاقت فرسا و سوء استفاده جنسی و تجاوز که بر رویِ او توسط بردلا انجام گرفته بود برای پلیس تعریف کرد. بر اساس گفتههای این مرد پلیس بردلا را در بازداشت قرار داد و خانهاش را جستجو کرد که در آن ۳۵۷ عکس از قربانیان در موقعیتهای مختلف شکنجه کشف شد. همچنین ابزارهای مختلف و هولناک شکنجه، زنجیر، جمجمههای انسان و استخوانها و سر انسان در حیاط بردلا یافت شد.
تا ۴ آوریل مقامات مقدار زیادی اسناد و مدارک که حکایت از کشف یک جنایتکار حرفهای و یک قاتل هولناک میکرد، کشف کردند. پس از بررسی دقیق تر عکس ها و بررسی آنها با اجساس کشف شده، ۶ جوان بقتل رسیده شناسانی شدند. برخی از عکسها مربوط بکسانی بود که داوطلبانه در فعالیت های سادومازوخیسمی شرکت کرده بودند. و دیگر عکسها با وجود شناسایی صاحبان آنها، اجسادشان کشف نشد.
Berdella - The Kansas City Butcher